تصویری از نفوذ با فرهنگزدایی از زنان!
فاطمه قاسمآبادی
نفوذ فرهنگی همیشه در موازات با نفوذ و استعمار نظامی، توانسته سلطه بر مردم یک مملکت را برای استعمارگرانش هموار کند.
در مورد کشورهای مسلمان هم همین وضعیت وجود دارد. معمولا استعمارگران با ایجاد تفرقه، فرقههای افراطی و انحرافی و در کنارش، سوءاستفاده از مشکلات فرهنگی کشور مورد نظر توانستهاند، به عمر استعمار خود اضافه کنند و نگاه مردم کشورهای تحت استعمار را به جای حل مشکلاتشان به دست خودشان، به راههای نجات سراب آلود خودشان متمرکز کنند.
معمولا زنان، نیازها و مطالباتشان، در طول دو دهه اخیر برای استعمارگران غربی، بهانه خوبی ایجاد کرده تا به بهانه کمک و حل مشکلات، از دری تازه وارد شده و به دنبال اهداف خودشان باشند.
فیلم «قانونشکنان» ساخته «بیل گوتنتاگ» محصول سال 2025 آمریکا است. این فیلم به تصویرسازی از ادعای پیشرفت علمی زنان افغانستانی در دوره استعمار معاصر آمریکا میپردازد.
داستان رؤیاپردازان
داستان فیلم در مورد «رؤیا محبوب» زن کارآفرین افغانستانی است که در مجلات آمریکایی، چهره شناختهشدهای است.
داستان 18 سال قبل و تقریبا ابتدای اشغال افغانستان توسط آمریکا را روایت میکند. رؤیا محبوب که طبق روایت فیلم، تفکراتی متفاوت از بقیه مردم اطرافش داشته است، به کمک یک کار آفرین هندی آمریکایی به نام «سمیر» در حرفه خود پیشرفت میکند و برای پیشرفت دختران افغان، تیم رباتیک به راه میاندازد و در مسابقات بینالمللی شرکت میکند.
دختران تیم محبوب با عنوان «رؤیاپردازان» به خاطر شرکت در این مسابقات برای اولینبار از افغانستان خارج میشوند ولی در خارج از کشور، این دختران با چالشهای تازهای مواجه میشوند و در خارج از حصار دست و پاگیر کشور خودشان سعی میکنند خوش بگذرانند و به کلوبهای شبانه و پارتیها میروند!
در ادامه علیرغم این شیطنتها، تیم افغانستان با وجود تازهکار بودن، موفق میشود نظر داوران را به خود جلب کند و مقام بیاورد.
در نهایت بعد از به قدرت رسیدن طالبان، رؤیا محبوب و تیم رؤیاپردازان از افغانستان خارج میشوند و دیگر به کشورشان برنمیگردند.
مردم افغانستان کجا هستند؟
در فیلم قانونشکنان، چیزی که از ابتدا توی ذوق بینندگان میزند، زبان فیلم است. زبان فیلم در کمال تعجب انگلیسی است! یعنی مخاطبین باید دو ساعت تمام، دختران و زنان مثلا افغانستانی را ببینند که با زبان انگلیسی از دردهایشان میگویند!
البته برای ساخت چنین فیلمی که بودجه محدودی داشته و کاملا دم دستی است، منطقی است که سازندگان به چنین نکاتی اهمیت خاصی ندهند ولی سازنده درادامه در مورد نشان دادن شخصیت و هویت اجتماعی مردم افغانستان هم دمدستی عمل کرده است.
در فیلم، مخاطبین حتی خانواده شخصیت اصلی که رؤیا محبوب است را هم درست و حسابی نمیشناسند و هیچ تصویر درستی در مورد عقاید و دیدگاهشان در مورد زندگی ارائه نمیشود.
به زبان بهتر مخاطبین در این فیلم، تنها دختری افغانستانی را میبینند که پایبندی خاصی به حجاب ندارد، محرم و نامحرم برایش مهم نیست و عقاید مذهبی هم ندارد و در یک کلام مانند بقیه زنان افغانستانی و پاکستانی که غربیها به عنوان نماد موفقیت بادشان کردهاند، رؤیا محبوب هم در قانونشکنان، دقیقا شخصیتی مثل همانها دارد!
اینکه هنوز هم در آثار آمریکایی در مورد مردم افغانستان، شخصیت و هویت مستقلی برای شخصیتها وجود ندارد و همه سازندگان شخصیتها را از نمونه مورد علاقه آمریکاییها کپی میکنند، قابل توجه است.
در فیلم قانونشکنان، مخاطبین دختران افغانستانی را میبینند که همه مانند شخصیت رؤیا محبوب، نه تفکری از خودشان دارند، نه عقاید مذهبی و نه حتی پایبندی به اصولی که با آن بزرگ شدهاند.
این مسئله به قدری بزرگنمایی میشود که مخاطبین اگر ندانند، فکر میکنند این دختران عدهای دختر فقیر آمریکایی هستند که شال سرشان کردهاند!
مردم افغانستان از گذشته به مسائل مذهبی و اخلاقی اهمیت خاصی میدادند. این مسئله گاهی حتی تا افراط جلو رفته است ولی در فیلم قانونشکنان، شخصیتها کاملا از آن طرف بام افتادهاند و انگار در جامعهای غیر از جامعه افغانستان زندگی کردهاند!
نگاه فیلم به طالبان هم کاملا گنگ و بیسر و ته است. در این فیلم طالبان تنها مسئول بمب گذاریهاست و گاهی هم بدون هشدار و جهتگیری خاصی میآید ماشین دلسوزان غربگرای ماجرا را به رگبار میبندد! (که البته طی این درگیری برای آن شخصیتها با وجود چنین عملیات تروریستی بزرگی هیچ اتفاقی نمیافتد!)
اگر بخواهیم واضح بگوییم در فیلم قانونشکنان، نه دختران ماجرا و شخصیت پردازیهایشان و نه تصویر خانوادههای این دختران، نماینده مردم واقعی نیستند و مطالبات اصلی زنان و دختران افغان کلا وجود خارجی ندارد و سازنده کاملا معلوم است با عدم شناخت و به احتمال زیاد از روی فیلمهای آمریکایی، در مورد افغانستان فیلم ساخته است!
پروژههای آمریکایی برای زنان
داستان فیلم قانونشکنان، از 18 سال قبل از داستان اصلی و تقریبا در زمان ابتدای اشغال افغانستان توسط آمریکا شروع میشود.
ولی جالب است که مخاطبین در طول سالهایی که در فیلم عقب و جلو میشود، به هیچوجه حضور آمریکاییها را حس نمیکنند و تنها نشانه حضور آمریکاییها و رفتن طالبان، کامپیوتری است که به کلاس درس میآورند ولی کسی چیزی از آن دستگیرش نمیشود!
طبق روایت فیلم، این قضیه تا 13 سال بعد از اشغال هم به همین منوال باقی میماند و سیستم آموزشی (که در آن زمان تحت نفوذ آمریکاییها بود) هیچ تلاش خاصی برای یادگیری و کمک به دختران افغان نمیکنند ولی روند داستان طوری است که گویی دلیل این عدم آموزش و توجه به پیشرفت زنان و دختران افغان، خودشان بودهاند که خواهان چنین کمکهایی نبودهاند!
در ادامه داستان، بدون هیچ پیشزمینهای، مخاطبین میبینند که یک کارآفرین هندی آمریکایی به سمت رؤیا محبوب میرود و روی استعدادش سرمایهگذاری میکند تا او هم تجارت خودش را راه بیندازد!
این نوع نگاه بچهگانه که در آن مانند فیلمهای درجه سه آمریکایی، رؤیاها بهراحتی و مانند معجزه و بدون هیچ بهای خاصی به حقیقت میپیوندند، دیگر به قدری غیرواقعی و از مد افتاده است که در فیلمهای تجاری آمریکایی هم کاربرد ندارد، چه برسد به فیلمی که مثلا قرار است در مورد شخصیتی واقعی، در دنیای واقعی باشد.
واقعیت این است که در کشورهای جنوبغربی آسیا معمولا حمایت غربیها از زنان، در ازای قرارداد و اجرای پروژههایی بوده که دیدگاههای غربی را در زندگی و پذیرش استعمار را در وجود زنان کشور مورد نظر بهینه کند و چنین سرمایهگذاریهایی هرگز تنها برای رضای خدا یا حقوق زنان نبوده است!
درطول فیلم مخاطبین میبینند که شخصیت رؤیا محبوب ادعا دارد که پیشرفت علمی دختران افغان بهشدت برایش مهم است و این هدف تمام زندگیاش را احاطه کرده ولی در انتهای فیلم، یکمرتبه عنوان میشود که رؤیا محبوب بعد از به قدرت رسیدن طالبان، خیلی سریع به آمریکا رفته و به کارش در آنجا ادامه میدهد... گویی با تمام شدن پروژه افغانستان و بازگشت طالبان، او هم مانند سیل غربگراهایی که از افغانستان فرار کردند، رفتن را به ماندن ترجیح داده و مشکلات زنان افغانستان هم دیگر مشکل خودشان است!
این سبک رفتار و به اصطلاح ایستادگی نکردن برای هدف مهم، برای کسی که در طول فیلم به عنوان زنی دلسوز و علاقهمند به پیشرفت زنان افغان نشان داده میشود، قابل توجه است....
سوءاستفاده از نقاط ضعف
معمولا تا امروز، در مورد استعمارگران غربی، سوءاستفاده از نقاط ضعف فرهنگی هر ملت، برای استعمار بیشترشان، کاراییهای بسیاری داشته است.
در مورد کشورهای اسلامی هم وضعیت به همین منوال است. گاهی یک سری سنتهای غلط یا افراط در تفکرات مذهبی باعث شده است تا طرف غربی ماجرا، وارد میدان بشود و قیافه دایه دلسوزتر از مادر را به خودش بگیرد و با دمیدن در شدت افراط از یک طرف و ابراز دلسوزی از طرف دیگر، استفاده خودش را ببرد و در همین شلوغیهال دستش را در جیب مردم مملکت مورد نظر بکند!
در فیلم قانونشکنان هم میبینیم که افراطهای مذهبی که البته کاملا گنگ و سر بسته در قالب افراد طالبان به تصویر کشیده میشود را، دلیل عقبماندگی افغانستان عنوان میکنند ولی هیچ مطلبی در مورد سلطه بیست ساله آمریکا و دستآوردهای آمریکاییها برای مردم افغانستان بیان نمیشود!
مخاطبین در فیلم قانونشکنان، هیچ تصویری از سربازان آمریکایی که باعث کشتار وحشیانه افغانها هستند نمیبینند، به جایش بمبگذاریهایی بیدلیل که در مورد چرایی و عوامل اجرائیاش هم هیچچیز گفته نمیشود، مدام در فیلم نشان داده میشود. واقعیت این است که در قانونشکنان، اصلا تصویر واضحی در مورد مردم افغان و خواستههایشان که در نهایت از ظلم آمریکاییها به طالبان پناه بردند، نشان داده نمیشود.
عدم استقبال مخاطبین و منتقدین
فیلم قانونشکنان، با وجود بودجه
8 میلیون دلاری ساختش، تنها 600 هزار دلار در گیشه فروش داشت و بهشدت از طرف مخاطبین پس خورد.
از طرف دیگر منتقدین هم فیلم را بسیار ضعیف معرفی کردند و در سایتهای معتبر، به آن نمرات پایین دادند.
با توجه به هم نظری مخاطبین و منتقدین، فیلم قانونشکنان، کلیشهای از مد افتاده بود که توسط تیم سازندهای غیرحرفهای، میخواست حسرت از دست دادن رؤیای زندگی تحت سلطه آمریکا را در دل مخاطبینش بیدار کند ولی فرسنگها از هدف خود دور بود و موفقیتی در این زمینه به دست نیاورد.