همراهی علم و اخلاق
مرحوم آیتالله محمدی ریشهری
در روایتی آمده: «رَوِّحوا أنفُسَكُم بِبَديعِ الحِكمَةِ»؛1 [یعنی] جانتان را به قال الصادق علیهالسلام و قال الباقرعلیهالسلام تر و تازه کنید. با این حکمتهای بدیع است که دردهای شما معالجه خواهد شد. درد را کاملاً درک میکنیم، دوا را هم خوب میشناسیم؛ امّا دانستن نسخۀ طبیب که به تنهائی ما را معالجه نمیکند. باید به نسخۀ طبیب قیام کرد و آن را به کار بست. یقیناً اگر شما نسخۀ طبیب را بگیرید و دواها را کنار بگذارید، معالجه نخواهید شد.2
***
رفقای عزیز! این نمیشود که شما فقط بفرمایید «برای ما حدیث بگو، برای ما حدیث بنویس» و عمل نکنید! اگر به فرمایش معصومین: عمل نکنید، مُبعِّد است؛ یعنی دوری از رحمت خدا میآورد. باید عمل کنید. وقتی که شنیدید و دانستید، باید در زندگی پیاده کنید، آقا جان من!3
***
فرمودهاند: «إنَّ الَّذی نَرى مِن جَهلِنا بِما لا نَعلَم، إنَّما هُوَ مِن تَقصیرِنا فیما نَعلَم».4 علّت این که فعلاً این کلاس را رد نمیکنی و همینطور در کلاس اوّل ماندهای، این است که به دانستههایت عمل نکردهای. اگر به دانستههایت عمل کنی، قاعدتاً باید این کلاس را رد کنی. هرکس به آنچه میداند عمل کند، پروردگار آنچه را نمیداند، به او یاد میدهد؛5 یعنی آن کلاسی را هم که باید قاعدتاً رد کند، در دسترس او قرار میدهد؛ امّا این، خیلی ورزش عملی میخواهد.6
***
آیتالله حقشناس میفرمود: «آن قدری از علم بدانید که به آن عمل کنید، وگرنه وبال و حجاب میشود. پُردانی لزوماً مفید نیست. اگر عمل در آن نباشد، بُعد میآورد».7
***
در مقطعی، آیتالله حقشناس برای مدّتی به مسجد نیامد. هر روز که به مسجد میرفتیم، میدیدیم ایشان نیامد و شخص دیگری اقامۀ جماعت میکند. چند روز که به همین منوال گذشت، نگران شدیم و هرکس به طریقی پیگیر بود تا ببیند چرا ایشان نمیآید. بالأخره بعد از چند روز، حاجآقا تشریف آورد. بعد از نماز در سخنرانی خود فرمود: «من قصد کرده بودم که دیگر نیایم! اگر قرار باشد که من موعظه کنم و شما عمل نکنید و به راه خودتان بروید، دیگر من برای چه بیایم؟! لذا چند روزی نیامدم تا این که به قرآن مراجعه کردم و این آیه آمد: (فيهِ رِجالٌ يُحِبّونَ أن يَتَطَهَّروا).8 فهمیدم که در میان شما چند نفری هستند که میخواهند پاک باشند. به خاطر آن چند نفر دوباره آمدم».9
***
از مهمترین نکاتی که من از آیتالله حقشناس یاد گرفتم، مضمون این روایت بود که همیشه آن را تکرار میکرد: «كونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَيرِ ألسِنَتِكُم».10 حاجآقا بیشتر با رفتارش، مردم را به سمت خدا میکشاند. ایشان به هر چیزی توصیه میکرد، اوّل خودش عمل میکرد.11
***
یکی از دوستانم به آیتالله حقشناس ارادت پیدا کرده بود و هر از گاهی به دیدن ایشان میآمد. در یکی از این دیدارها که جمعیّت زیادی دور حاجآقا جمع شده بود، دوستم با زحمت خودش را به حاجآقا رساند و بعد از احوالپرسی و اظهار ارادت به ایشان، گفت: به من نصیحتی ویژه بفرمایید! حاجآقا هم مطلبی به او فرمود که خیلی به وجدش آورد! در مسیر برگشت از مسجد، مطلبی را که حاجآقا به او گفته بود، برایم تعریف کرد. من هم گفتم: خوشا به حالت! گویا این مطلب را چند جای دیگر هم تعریف میکند. تقریباً یک سال بعد که دوباره با هم خدمت حاجآقا رسیدیم، باز از ایشان خواست که نصیحتی به او بفرماید. حاجآقا نگاهی به او کرد و فرمود: «آنچه را که پارسال برایتان گفتم، برای عمل کردن بود، نه برای تعریف کردن پیش این و آن».12
اولویّت دادن به تحصیل علم
آیتالله حقشناس دقّت داشت که طلبهها اولویّت نخستشان تحصیل علم باشد. در این زمینه با این که خواب بعد از نماز صبح را مکروه میدانست، امّا میفرمود: «اگر این کار باعث چرت زدن سرِ کلاس درس میشود، مانعی ندارد که بعد از نماز صبح بخوابید». همچنین با این که روزه گرفتن در ماههای رجب و شعبان استحباب دارد، امّا آیتالله حقشناس روزۀ این ایّام را برای طلّابی که درس میخواندند، تجویز نمیکرد و اگر متوجّه میشد طلبهای روزه گرفته است، به او تذکّر میداد: «روزۀ مستحبّی باعث اُفت درسی میشود. این کار را نکنید».13
***
بنای آیتالله حقشناس در وهلۀ نخست، عمل به تکلیف بود و در مراتب بعدی، مستحبّات. از اینرو، ما میدیدیم که ایشان شبهای درسی، نماز شبشان را سبکتر میخواند. به ما هم همین را سفارش میکرد و میفرمود: «اشخاصی که درس میخوانند، باید مستحبّاتشان در حدّی باشد که به درسشان لطمه نزند». یک شب، بنده و شخص دیگری توفیق داشتیم در کنار آیتالله حقشناس شب را بگذرانیم. هنگام سحر، آن شخص قنوت نماز شبش را طول داد و بعد هم مشغول دیگر مستحبّات شد. وقتی کارش تمام شد، حاجآقا به او تذکّر داد که: «در ایّام تحصیلی نباید نماز شب را طول بدهید. اگر وقت اضافهای دارید، اولویّت با مطالعه و امور تحصیلی است».14
***
نماز مغرب و عشا را بیشتر در منزل آیتالله حقشناس حاضر میشدیم. در شبهای درسی، بعد از پایان نماز میبایست همه به خانههایشان برمیگشتند و جای ماندن و سؤال کردن و پاسخ شنیدن نبود. ایشان به مسئلۀ تدریسِ فردای خودشان مقیّد بود. همیشه رأس ساعت هفت صبح، صبحانه خورده سر درس حاضر بود. سر درس هم میفرمود: «در مباحثۀ علمی با کسی رودربایستی نداشته باشید. تحقیق کنید و حرفتان را مستند، مستدل و منطقی بزنید».15
یادگیری مسائل شرعی
من نمیگویم عزاداری نکنید. عزاداری کنید؛ امّا یک نفر هم بیاورید که برای شما مسائل حلال و حرام را بگوید. باید دنبال علم بود، آن هم علمی که به درد اصلاح نفس بخورد...
من تا باب غیبت را یاد نگیرم، چه میدانم که غیبت چیست. بازاریها تا باب مضاربه را یاد نگیرند، به اسم مضاربه در ربا میافتند. باید حقیقتاً احکام شرعی مورد نیازتان را یاد بگیرید. اگر مسائل عبادات را یاد نگیرید، اشتباه میکنید و به جای تقرّب، روزبهروز دورتر میشوید. به همین جهت است که حضرت فرمود: «جاهل هر چه بر عملش اضافه کند و تندتر برود، از حقیقت، دورتر میشود و تلاشش فایده ندارد»16 و 17
بهرهگیری از فرصتها
روزی که آفتاب غروب کند و بر علم من زیاد نشود، آن روز مبارک نیست! یک وقتی در اتومبیل نشسته بودم. چون اتومبیل گاهی حرکت میکند و گاهی نگه میدارد، من هم وقت را مغتنم میشمردم و هنگام توقّف ماشین، مطالعه میکردم یا چیزی یادداشت میکردم. ما چون طلبه و متعلّم هستیم، باید از تمام اوقاتمان استفاده کنیم. یک نعمتی هم که پروردگار به بنده داده، این است که اگر چند نفر هم اینجا صحبت کنند، من مطالعهام را میکنم و حرف زدن آنها حواس مرا پرت نمیکند. این، چیزی است که خدا مرحمت کرده است.18
***
پروردگار، مدّتی را به شما سعۀوقت میدهد و کمی فراغت پیدا میکنید. حالا بیایید و از این توان و فرصتی که دارید، برای آخرتتان بهره ببرید. با یلّلی و تلّلی کردن، گوشۀ خیابان ایستادن، تلویزیون دیدن که اغلب برنامههایش برای بچّههاست، رادیو گوش دادن با این توجیه که میخواهم تفریح کنم و کارهای دیگری از این قبیل، عمرتان را تلف نکنید و فرصت جوانی و فراغتتان را هدر ندهید.19 اگر ناشکری کنید، آن را از شما میگیرند و این نعمتها از دستتان میرود. یکییکی، شباب و فراغت و نشاطتان را میگیرند.20
مذاکرۀ حدیث
آیتالله حقشناس به ما طلبههایی که به مسجد امینالدوله میرفتیم و مشغول تحصیل در حوزۀ علمیّه بودیم، همیشه تأکید مینمود که «تا وقتی این جا هستید، حتماً باید مشغول درس خواندن باشید». زمانی هم که درس و بحثمان تمام میشد، برای این که بیکار نباشیم، ما را دعوت میکرد که دور هم بنشینیم و مذاکرۀ حدیث کنیم.21
***
آیتالله حقشناس فرمود: «خدا حضرت آیتاللهالعظمی بروجردی را رحمت کند! میفرمودند که آقایان اساتید برای شاگردان، قبل از درس، حدیث بخوانند. البتّه شهید [ثانی] فرموده بود: بعد از درس؛ ولی نظر مبارک ایشان این بود که قبل از درس، حدیث را بخوانند که اینها قدری توجّه پیدا بکنند تا خشکی آن درس، آنها را غافل نکند».22
***
آیتالله حقشناس بارها با اشاره به این که هر حدیثی را تا جهات سندی و دلالی آن کاملاً بررسی نشده نمیتوان برای مردم خواند، برخی احادیث را «پشت کتابی» توصیف میکرد، کنایه از این که برخی نویسندگان و ناشران کماطّلاع، هر متنی را بدون بررسی و احراز شرایط، به عنوان حدیث در پشت کتابها میآورند و این احادیث از همین طریق در میان عامّۀ مردم مشهور میشود و همین شهرت، جایگزین صحّت و درستی آنها میگردد، به طوری که از آن پس، به دلیل شهرت عوامانه، کسی در صحّت آن تردید نمیکند.23
دوستی و همنشینی با عالم
عزیز من! بدانید که حضرت فرمود: «اُغدُ عالِماً أو مُتَعَلِّماً أو مُستَمِعاً أو مُحِبّاً لَهُم وَ لا تَكُنِ الخامِسَ فَتَهلِکَ».24 از گروه پنجم نباش، که هلاک خواهی شد. در وهلۀ اوّل، عالم و دانشمند باش... اگر عالم نیستی، متعلّم باش که خودت یاد بگیری راه چیست و چاه کجاست. به مدرسه برو و علم بیاموز. اگر متعلّم هم نیستی، درصدد حرفشنوی از عالم باش و حتّی اگر نفهمیدی، از عالم تبعیّت کن... اگر هم هیچ یکی از اینها نیستی، حدّاقل کسانی را که اینطور هستند، دوست داشته باش. محبّ آنها باش که به واسطۀ این محبّت و دوستی بالأخره نجات پیدا کنی و هلاک نشوی.25
پانوشتها:
1- «جانهایتان را با تازههای حکمت، استراحت دهید» (الکافی: ج۱ ص۴۸ ح۱ از امام علی).
2- مواعظ: ج۳ ص۱۲۳.
3- مواعظ: ج۱ ص۲۴۶.
4- «آنچه از جهل خود به ندانستههایمان میبینیم، به خاطر کوتاهی ما در دانستههایمان است» الکشّاف: ج۳ ص۴۶۵.
5- «مَن عَمِلَ بِما يَعلَمُ، عَلَّمَهُ الله تَعالى ما لَم يَعلَم؛ هر که به آنچه میداند عمل کند، خدای متعال آنچه را نمیداند به او میآموزد» (نزهة الناظر و تنبیه الخاطر: ص۱۰۲ از امام علی).
6- مواعظ: ج۲ ص۱۴۵-۱۴۶.
7- به نقل از آقای مرتضی اخوان.
8- {در آن، مردانى هستند که دوست دارند خود را پاک سازند} (توبه: آیۀ ۱۰۸).
9- به نقل از آقای حسین کریمی.
10- «مردم را با غیر زبانِ خود [به نیکی] دعوت کنید» (الکافی: ج۲ ص۷۸ ح۱۴).
11- به نقل از آقای علیرضا بختیاری.
12- به نقل از آقای حسین کریمی.
13- به نقل از آقای عبّاس صفری.
14- به نقل از آقای محمّدحسن میرشاهولد. در اینباره، ر. ک: ص۲۹۰ (برکات نماز شب، رهنمود دوم).
15- به نقل از آقای علیرضا بختیاری.
16- اشاره است به این روایت نبوی: «العامِلُ عَلى غَيرِ بَصيرَةٍ كَالسّائِرِ عَلى غَيرِ الطَّريقِ، لا تَزيدُهُ سُرعَةُ السَّيرِ مِنَ الطَّريقِ إلّا بُعداً؛ عملکنندۀ بىبصیرت، مانند روندۀ در بیراهه است. هرچه تندتر برود، از مقصد دورتر مىشود» (الکافی: ج۱ ص۴۳ ح۱).
17- مواعظ: ج۳ ص۷۹.
18- مواعظ: ج۲ ص۲۱۳.
19- رسول خدا صلی الله علیه وآله: «يا عَلِیُّ! بادِر بِأَربَعٍ قَبلَ أربَعٍ: شَبابِکَ قَبلَ هَرَمِکَ، وَ صِحَّتِکَ قَبلَ سُقمِکَ، وَ غِناکَ قَبلَ فَقرِکَ، وَ حَياتِکَ قَبلَ مَوتِکَ؛ اى على! چهار چیز را پیش از چهار چیز دریاب: جوانىات را پیش از پیرى، تندرستىات را پیش از بیمارى، بىنیازىات را پیش از نیازمندى، و زندگىات را پیش از مرگ» (کتاب من لا یحضره الفقیه: ج۴ ص۳۵۷ ح۵۷۶۲).
20- مواعظ: ج۴ ص۱۷۲.
21- به نقل از حجّتالاسلام احمد قالیباف.
22- مواعظ: ج۱ ص۱۰۹.
23- به نقل از حجّتالاسلام سیّد عبّاس قائممقامی.
24- «یا عالِم باش، یا آموزنده، یا شنونده[ى علم] و یا دوستدار آنان. پنجمین مباش که هلاک مىشوى» (عوالی اللآلی: ج۴ ص۷۵ ح۵۸ از رسول خدا صلی الله علیه وآله).
25- مواعظ: ج۴ ص۱۸۱.