ماشه را غرب میکشد خشاب را غربزدگان پُر میکنند(یادداشت روز)
«ویلیام برنز» رئیس سابق سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا(CIA) که از دیپلماتهای کارکشته آمریکایی به حساب میآمد و یکی از سالنهای وزارت خارجه آمریکا را به افتخار سالها خدماتش به نام او نامگذاری کردند؛ وقتی کتاب خاطراتش را مینوشت یک اعتراف جالب کرد و گفت: «آمریکا به دلیل استفاده بیش از حد از تحریمها به کارایی این ابزار سیاسی ضربه وارد کرده است.» نکته جالب این بود که او این اعتراف را شامل سالهای قبل از توافق برجام نیز میدانست.
اینکه ابزار تحریم پیش از توافق و حتی شروع مذاکرات برجام ناکارآمد شده بود؛ البته سخن تازهای نیست. «جان کری» وزیر خارجه وقت آمریکا ۲۳ جولای ۲۰۱۵ وقتی خواست در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا از برجام دفاع و اهمیت آن را برای آمریکا تشریح کند، گفت: «بدون توافق [برجام]، رژیم تحریمهای بینالمللی فرو میریخت.» کمتر از دو هفته بعد «باراک اوباما» رئیسجمهور وقت آمریکا در ۵ آگوست ۲۰۱۵ طی سخنانی در دانشگاه امریکن(American University)از امکانپذیر نبودن ادامه تحریمها در صورت عدم توافق [برجام] به دلیل عدم حمایت متحدان آمریکا و تضعیف جایگاه دلار گفت. مدتی بعد در ۲۸ آگوست ۲۰۱۵ «اوباما» منظورش را خیلی واضحتر بیان کرد و گفت: «اگر این توافق [برجام] را نمیکردیم ایران را در صندلی راننده مینشاندیم. فکر میکنم در آن صورت تحریمها فرومیریخت و نتیجهای عاید ما نمیشد.»
برجام از این منظر جان تازهای به تحریمهای از نفس افتاده آمریکا داده بود؛ درست مانند فرصت بازیابی و تجدید قوا بین دو نیمه یک بازی. دولتمردان وقت ایران، سادهانگارانه در خیال خوش وعدههای برجامی؛ مسیر خنثیسازی و دور زدن تحریمها را بدون هیچ آوردهای، نه تنها متروک که حتی تخریب کردند. آنها به امید وعدههای آمریکا و اروپا شروع به تجارت در سازوکارهای رسمی کردند، نتیجه آنکه ایران نفت خود را میفروخت و بازار انرژی را به نفع اروپا و آمریکا آرام میکرد اما با کارشکنی همان اروپا و آمریکا پول فروش نفت در کشورهای خریدار مسدود شده و به ایران بازنمیگشت! سه سال بعد وقتی با خروج آمریکا از برجام نیمه دوم بازی شروع شد، ایران دستش کاملا خالی بود. پاره کردن برجام فقط ایده «ترامپ» نبود، «جان کری» وزیر خارجه «اوباما» هم از قصدشان برای خروج از برجام گفته بود؛ اختلاف «ترامپ» و «اوباما» برای خروج از برجام فقط در زمان آن بود.
حالا تحریمهای قبلی که هرگز لغو نشده بود، همچنان وجود داشت اما ایران دیگر سازوکاری برای دور زدن تحریم در اختیار نداشت. فروش نفت به شدت سقوط کرد تا جایی که محمدباقر نوبخت معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه و بودجه وقت، 13 شهریور 1399 اینطور زبان به ناله گشود: «این بیانصافها و دژخیمان حتی برای غذا و دارو اجازه فروش یک قطره نفت را نمیدهند و اگر هم به فروش میرسد، امکان تبادل مالی نباشد.»
ماهها طول کشید تا ایران مسیر دور زدن تحریمهای آمریکا را بازسازی کرد و توانست تحریمهای نفتی را تقریبا بیاثر کند. ساکنان وقت کاخ سفید اما همچنان چماق تحریم را بالا نگه داشته بودند تا از ایران بیشتر امتیاز بگیرند. حقیقت این بود که آمریکا امکانات و قدرت مانور چندانی برای ساخت دیوار جدیدی از تحریمها نداشت. برای همین مشاوران و تحلیلگران آمریکایی رویکرد دولتشان را «تحکیم دیوار تحریم» نامیدند. واشنگتن غالبا همان تحریمهای قبلی را با تگهای جدید بازتعریف میکرد. مثلا تحریمهای وضع شده به بهانه فعالیتهای هستهای را به بهانه حمایت از تروریست مجددا اعمال کرد. «دونالد ترامپ» در دولت اول خود میخواست با سیاست فشار حداکثری دیوار تحریمهای ایران را هرچه بیشتر محکم کند. چهار سال بعد و در آخرین ماههای ریاستجمهوری ترامپ، خبرنگاری در گفتوگو با «رابرت اوبرایان» مشاور امنیت ملی «ترامپ» خواستار تحریم بیشتر ایران به دلیل مداخله در انتخابات ۲۰۲۰ آمریکا[!] شد؛ «اوبرایان» به این درخواست یک جواب قابل توجه داد: «یکی از مشکلاتی که ما با ایران و روسیه داریم این است که در حال حاضر آنقدر تحریم علیه آنها اعمال کردهایم که دیگر امکان کمی برای انجام دادن مانده است.»
نگاهی به تحریمهای جدیدی که کاخ سفید علیه ایران اعمال میکرد، به اندازه کافی گویای ماجرا بود. تحریم سفر مقام معظم رهبری به آمریکا و یا تحریم دو چهره فوت شده در ایران و یا تحریمهای دیگری مانند اینها نشان میداد دست آمریکا برای تحریم ایران بیش از حد خالی است. روزنامه آمریکایی نیویورکتایمز در بررسی دور جدید تحریمهای آمریکا علیه ایران به همین نکته اشاره کرد و نوشت: «ماهیت عمدتاً نمادین این دور از تحریمها نشان میدهد که دولت ترامپ دیگر تیری در ترکش اقتصادی خود ندارد.»
وقتی «جو بایدن» به ریاستجمهوری آمریکا انتخاب شد نیز همین وضعیت وجود داشت. «وندی شرمن» قائممقام وزارت خارجه دولت بایدن درباره اعمال تحریمهای بیشتر علیه ایران به شبکه رادیویی پابلیک رادیو اینترنشنال(PRI) گفت: «فکر میکنم که تغییری در تحریمهای اساسی اتفاق نخواهد افتاد، در واقع بسیاری از تحریمها مشابه همان تحریمهای قبلی خواهند بود و تنها نامشان عوض خواهد شد.»
در واقع دیگر چیزی برای تحریم کردن باقی نمانده است! حالا آمریکا و اروپا معرکه تازهای به نام مکانیسم ماشه و با تهدید بازگرداندن قطعنامههای پیشین سازمان ملل راه انداختهاند. قطعنامههایی که فقط رو کاغذ تعلیق (و نه لغو) شده بودند. اشاره آنها به قطعنامههای 1697 (سال 2006)، 1737 (سال 2006)، 1747 (سال 2007)، 1803 (2008)، 1835 (2008) و 1929 (سال 2010) است.
از این 6 قطعنامه فقط چهار قطعنامه محتوای تحریمی دارد و تحریمهای مندرج در سه قطعنامه 1737 (سال 2006)، 1747 (سال 2007)، 1803 (2008) آنقدر ناچیز و بیاهمیت است که «باراک اوباما» رئیسجمهور اسبق آمریکا (2009 تا 2017) درباره آنها گفت: «تحریمهای موجود [سازمان ملل] ضعیفتر از آن بودند که اثر چندانی داشته باشند. حتی متحدان آمریکا مانند آلمان، کماکان تجارت قابلقبولی با ایران داشتند و تقریبا همه از این کشور نفت میخریدند.» دقیقا به دلیل تأثیر ناچیز همین قطعنامهها بود که دولت اوباما به دنبال تصویب قطعنامه 1929 (سال 2010) در شورای امنیت سازمان ملل با هدف حمایت از «فتنه سبز» (مجموعه آشوبهایی که جریان غربگرای داخل ایران با دروغ تقلب در انتخابات طی تابستان 1388 راه انداخت) رفت. قطعنامه 1929 نسبت به قطعنامههای قبلی سازمان ملل محتوای تحریمی جدیتری داشت اما تحریمهای مندرج در این قطعنامه نیز در برابر تحریمهای یکجانبه آمریکا مانند «قانون جامع تحريمها، مسئوليتپذيري و محروميت»(CISSADA)، «قانون تحریمهای ایران»(ISA) و «قانون مقابله با دشمنان آمریکا از طریق تحریمها»(CAATSA) عملا ناچیز است و به حساب نمیآید.
با این حساب تهدید به بازگرداندن قطعنامههای روی کاغذ تعلیق شده شورای امنیت سازمان ملل با مکانیسم ماشه، از نظر اقتصادی و اجرائی تهدید معتبری نیست. آنچه این تهدید را در افکار عمومی و رسانهها معتبر جلوه میدهد یک جریان بدسابقه داخلی است. همان جریانی که «باراک اوباما» در حمایت از آنها به دنبال تصویب قطعنامه 1929 سازمان ملل بود و قانون «سیسادا» (CISSADA) در آمریکا را برای پشتیبانی از آنها تدوین و تصویب کرد. همان جریانی که سال 1392 تحریمهای از رمق افتاده آمریکا را آنقدر بزرگ جلوه داد که حتی حل مشکل آب خوردن ایران را هم به آن گره زد و به پشتوانه همین بزرگنمایی رسانهای توافق خسارتبار برجام را به ایران تحمیل کرد تا برای تجدید قوای تحریمهای آمریکا زمینهسازی شود. جریانی که به آن «جریان تحریف» میگوییم. آنها تیغ کُند و زنگزده تحریم را با رسانههایشان صیقل میدهند و تیز میکنند و به لطف تساهل و تسامح غیرقابل توجیه نهادهای قضائی و نظارتی در جایجای کشور حتی در مناصب ارشد اجرائی لانه کردهاند. تصمیمگیران و دلسوزان نظام باید بدانند برای مدیریت تبعات فعالسازی مکانیسم ماشه نیازی نیست با آژانس بینالمللی انرژی اتمی و یا اروپا مذاکره و توافق کنند فقط کافی است با این جریان داخلی مقابله کنند چون اسلحهای که اروپا فقط ماشهاش را میکشد توسط «جریان تحریف» در داخل ایران خشابش پُر میشود. جریانی که رهبر انقلاب دربارهشان گفت: «اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعا شکست خواهد خورد.»
سیدمحمدعماد اعرابی