پروپاگاندای محاسباتی در 12 روز
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
همانطور که طی چند ماه گذشته پس از جنگ دوازدهروزه بارها به انواع تکنیکها و سناریوهای رسانههای وابسته به رژیم صهیونیستی اشاره داشتیم؛ بزرگترین هدف رسانهای این رژیم- به ویژه با استفاده از رسانههای فارسیزبان از جمله شبکههای اینترنشنال و بیبیسی و... و با تمرکز بر فضای مجازی- باورپذیر کردن و جذاب ساختن القائات این شبکهها به مخاطب بود که بهترین روش برای انجام این مهم «دراماتیزه» شدن بخشهای خبری و برنامههای تحلیلی و گزارشی بود که بهطور شبانهروز حتی بعد از توقف جنگ و به اصطلاح بعد از آتشبس نیز ادامه داشت.
چنانکه در دو یادداشت قبلی نیز پیرامون این موضوع، مطالبی بیان داشتیم؛ این راهبرد (دراماتیزه کردن سناریوهای خبری و رسانهای) با تکیه بر نظریههای اثباتشده و متنوع رسانهای مقابل قاب دوربین این شبکهها به نمایش درمیآید که نظریه «کادرسازی و نمایش گافمن» و نظریه «برجستهسازی و دستورکارگذاری (مک کومبز و شاو)» را در این خصوص بررسی کردیم و ذکر شد که در طی بهکارگیری این تکنیکها و نظریهها، رژیم صهیونیستی تلاش میکرد- و کماکان سعی دارد- تا در خلأ و سکوت رسانهای تحمیلی بر فضای رسانهای داخل ایران، این راهبرد، منتج به واکنشهای اعتراضی و شورش در جامعه گردد.
در ادامه میتوان حلقه مهمتر و نمایانتری از این راهبرد را در قالب نظریه «پروپاگاندای محاسباتی» با تمرکز بر نظریه «وولریج» و «هوارد» را مورد کنکاش قرار داد که در محیط گستردهتری نسبت به دو نظریه قبلی قابل احصاء و استناد است.
در این ایام رسانههای فارسیزبان معاند و رسانههای نظام سلطه، هر کدام با تقسیم وظایف و با زاویه عملکرد مختلف تلاش داشتند گوی سبقت در خباثت را از یکدیگر بربایند و کار ایران و ایرانی را تمامشده بازگو کنند.
«مدل پروپاگاندا» از نظریههای هرمان و چامسکی است، که اگرچه مرتبط به اصل موضوع پروپاگاندای محاسباتی است؛ اما مستقیماً به این نظریه (پروپاگاندای محاسباتی) نمیپردازد. پروپاگاندای موردنظر (وولریج و هوارد) و روایتسازی دیجیتال در عصر جدید، مقدمه پروپاگاندای محاسباتی
(Computational Propaganda) برای استفاده نظاممند از الگوریتمها، هوش مصنوعی و رباتهای خودکار و برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی، دستکاری درک جمعی و شکلدهی به روایتهای سیاسی و اجتماعی اشاره دارد.
به طور مشخص، این مفهوم توسط ساموئل وولریج و فیلیپ هوارد ارائه شده و به عنوان یکی از روشهای مدرن در مهندسی افکار عمومی در عصر دیجیتال محسوب میشود. براساس این نظریه، رسانههای دیجیتال و سکوهای فضای مجازی به عنوان بسترهایی برای انتشار گسترده و هدفمند محتوای جهتدار مورد استفاده قرار میگیرند و اجزای اصلی پروپاگاندای محاسباتی بر چند محور کلیدی استوار است:
رباتهای خودکار (Bots): این رباتها قادرند به صورت انبوه و با سرعت بالا محتوا تولید کرده، هشتگها را Trending کنند و نظرات مصنوعی را در فضای مجازی تقویت کنند. که نمونه رفتاری این جزء را به طریق گسترده در شبکههای اجتماعی وابسته به رژیم صهیونیستی و به خصوص در پیجهای متعلق به رسانه فارسیزبان موساد (اینترنشنال) همواره و بهخصوص در ایام جنگ 12روزه شاهد بودیم.
هوش مصنوعی و محتوای جعلی: با استفاده از فناوریهای پیشرفته مانند تولید ویدئوهای Deep fake یا اخبار جعلی، میتوان روایتهای خاصی را با ظاهری واقعی به خورد مخاطبان داد. نمونه آن انتشار ویدئوی جعلی انفجار زندان اوین توسط حسابهای منتسب به موساد بود که میلیونها بازدید دریافت کرد.
الگوریتمهای پلتفرمهای اجتماعی: پلتفرمهایی مانند (X)توئیتر سابق با اولویتدهی به محتوای احساسی و جنجالی، به طور غیرمستقیم به گسترش پروپاگاندای محاسباتی کمک میکنند.
در جنگ 12روزه اسرائیل علیه ایران (۱۴۰۴): هر دو طرف درگیری از این متد برای تقویت روایت خود استفاده کردند. ایران هم تلاش میکرد تا در این فضا با بهرهگیری از ظرفیتهای ممکن و موجود، فعالیت گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته باشد، در حالی که اسرائیل با تولید ویدئوهای جعلی سعی در ایجاد هراس روانی داشت.
البته این نظریه (پروپاگاندای محاسباتی) کاربردهای عینی و مثالها ی دیگری در رویدادهای واقعی به اشکال زیر را نیز دارد که به نسبتهای مختلف در وقایع گوناگون مورد استفاده قرار گرفته است؛ از جمله:
انتخابات و رفراندومها: در برخی کشورها، با وجه تمایزها و تفاوتهایی نسبت به هم از رباتها برای تاثیرگذاری بر نتایج انتخابات از طریق انتشار اخبار جعلی و ایجاد جوسازى استفاده شده است؛ تفاوت پروپاگانداهای کلاسیک با پروپاگاندای محاسباتی در مقایسه با مدلهای کلاسیک (مانند مدل هرمان و چامسکی) دارای تمایزات کلیدی است؛ مثل، مقیاس و سرعت: با استفاده از رباتها و هوش مصنوعی، پیامها با سرعت و مقیاس بیسابقه منتشر میشوند.
هدفگیری دقیق: الگوریتمها وامکان هدف قرار دادن گروههای جمعیتی خاص با محتوای متناسب که در فرآیند برنامهریزی و برنامهسازی تعریف میشود.
(allow targeting specific demographics with tailored content)
عدم اتکا به منابع انسانی: بسیاری از فرآیندها به صورت خودکار انجام میشوند.
به طور کلی همانطور که در جمعبندیهای نظریههای قبلی نیز ذکر شد؛ جمعبندی و مفاهیم(implications) پروپاگاندای محاسباتی نیز نشان میدهد که در عصر دیجیتال، جنگ روایتها به اندازه جنگ نظامی اهمیت دارد. این پدیده نهتنها افکار عمومی را دستخوش تغییر میکند، بلکه میتواند امنیت ملی و ثبات اجتماعی را تحت تاثیر قرار دهد و مقابله با آن نیازمند آگاهیبخشی، تقویت سواد رسانهای و تنظیم مقررات برای سکویهای شبکههای اجتماعی است
به طور ساده پروپاگاندا (Propaganda) یکی از مفاهیم پیچیده و تاثیرگذار در عرصه ارتباطات، سیاست و رسانه است که برای شکلدهی به افکار عمومی و جهتدهی به رفتارهای جمعی به کار میرود. در دنیای امروز، بهویژه در سناریوهای رسانهای جهان غرب (جهان سلطه)، پروپاگاندا با ابزارهای پیشرفته و روشهای ظریفتری اجرا میشود. در رسانههای جهان غرب مفهوم دقیق پروپاگاندا و کارکردها و تکنیکهای آن مبتنی بر اهداف کلان سیاسی و تبلیغی شکل میگیرد؛ در واقع پروپاگاندا نوعی ارتباط جهتدار است که با هدف تاثیرگذاری بر نگرشها و رفتارهای جمعی طراحی میشود. این مفهوم معمولاً با ارائه گزینشی اطلاعات، تحریف واقعیت یا ایجاد روایتهای خاص برای پیشبرد اهداف سیاسی یا ایدئولوژیک همراه است.
ریشههای تاریخی: پروپاگاندا ریشه در تاریخ دارد و از دوران باستان برای کنترل افکار عمومی استفاده میشده است. در قرن بیستم، این مفهوم بهویژه در رژیمهایی مانند نازیسم و فاشیسم به اوج خود رسید و دارای تقسیمبندی براساس میزان صحت و منابع اطلاعات است که در سه سطح میتوانیم آن را تقسیمبندی کنیم:
(پروپاگاندای سفید): که در آن منبع پیام آشکار است و اطلاعاتی نسبتاً دقیق ارائه میدهد، اما با گزینش اطلاعات برای پیشبرد اهداف خاص.
(پروپاگاندای خاکستری): که در آن منبع پیام مبهم است و اطلاعات واقعی با تحریف و اغراق ترکیب میشوند.
(پروپاگاندای سیاه): که در آن منبع پیام جعلی است و اطلاعات کاملاً نادرست یا فریبنده ارائه میشود.
کارکرد پروپاگاندا در جهان غرب
در جهان غرب، پروپاگاندا عمدتاً از طریق رسانههای بزرگ، شبکههای اجتماعی و نهادهای سیاسی اجرا میشود و برخی از کارکردهای اصلی آن عبارتند از:
1- تثبیت گفتمان مسلط: رسانههای غربی با تمرکز بر روایتهای خاص، گفتمانهای مسلط را تقویت میکنند و alternatives را حذف یا حاشیهای میکنند. این امر به ویژه در پوشش رویدادهای بینالمللی مشهود است.
2- ایجاد دشمن مشترک: پروپاگاندا بهطور غالب (often) با ایجاد «دیگری» یا دشمنی مشترک (مانند تروریستها، رژیمهای مخالف، یا قدرتهای رقیب و...) سعی در یکپارچهکردن افکار عمومی دارد.
3- تأثیرگذاری بر انتخابات و سیاست داخلی: در کشورهای غربی، پروپاگاندا برای تاثیرگذاری بر نتایج انتخابات و جهتدهی به سیاستهای داخلی به کار میرود. این امر ممکن است از طریق تبلیغات منفی، شایعهپراکنی یا دستکاری اطلاعات انجام شود.
تکنیکهای پروپاگاندا در رسانههای غرب
برچسبزنی: استفاده از اصطلاحات تحقیرآمیز برای توصیف دشمنان یا مخالفان.
تکرار: تکرار پیامهای خاص تا در ذهن مخاطب تثبیت شوند.
توسل به احساسات: استفاده از ترس، غرور ملی یا سایر احساسات برای اجتناب از تحلیل منطقی.
استفاده از نمادها و شعارها: به کارگیری نمادها (مانند پرچم) یا شعارهای احساسی برای بسیج افکار عمومی. دستکاری اطلاعات: ارائه آمار غلط یا تحریف واقعیتها برای پیشبرد اهداف خاص.
پروپاگاندا در عصر دیجیتال. در عصر حاضر، پروپاگاندا با استفاده از فناوریهای دیجیتال و شبکههای اجتماعی به سطح جدیدی رسیده است. الگوریتمهای پلتفرمهایی مانند فیسبوک، توئیتر، گوگل، اینستاگرام و شبکههای اجتماعی با اولویتدهی به محتوای خاص، به گسترش پروپاگاندا کمک میکنند و همچنین، رباتهای خودکار (bots) و حسابهای جعلی برای تاثیرگذاری بر افکار عمومی و انتشار گسترده پیامهای جهتدار استفاده میشوند.
در نتیجه، به طور مسلم میتوان گفت که پروپاگاندا و این روش رسانهای مبتنی بر نظریه محاسباتی در جهان غرب به عنوان ابزاری برای شکلدهی به افکار عمومی و پیشبرد اهداف سیاسی و ایدئولوژیک به کار میرود که با وجود تفاوت در روشها و تکنیکها، هدف نهائی آن همسان و همسو است؛ از جمله، ایجاد رضایت و یا عدم رضایت و جهتدهی به رفتارهای جمعی بدون استفاده از زور فیزیکی؛ در واقع آن چیزی که در تمام رسانههای وابسته به جهان غرب بالجمله، در جنگ 12روزه ایران و اسرائیل دیدیم و به طور قطع راهکار مقابله با پروپاگاندای برساخته رسانههای غربی آگاهی از تکنیکهای پروپاگاندا و تقویت سواد رسانهای است که میتواند به مردم کمک کند تا در برابر تاثیرات آن مقاومت کنند.
منابع:
۱. کتاب «پروپاگاندا» اثر ادوارد برنیز.
۲. کتاب «کنترل رسانهها» اثر نوام چامسکی.
3. کتاب Computational Propaganda: Political Parties, Politicians, and Political Manipulation on Social Media اثر وولریج و هوارد.