حمله اسرائیل به قطر زنگ هشدار برای سران عرب (نگاه)
مترجم: سید محمد امینآبادی
اگر قرار بود کشوری از حمله اسرائیل در امان باشد، آن کشور باید قطر میبود. قطر کشوری کوچک است که تهدید واقعی برای اسرائیل محسوب نمیشود. این کشور متحد آمریکا است و میزبان بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در خاورمیانه بهشمار میرود. در ماه می(اردیبهشت)، قطر متعهد شد صدها میلیارد دلار در اقتصاد آمریکا سرمایهگذاری کند. قطر همچنین تلاش کرده است تا وجههای به عنوان میانجی صلح برای خود بسازد و در بسیاری از درگیریها نقش میانجیگری داشته است. تنها ماه گذشته، رئیس موساد در چارچوب بخشی از مذاکرات طولانیمدت آتشبس در غزه در دوحه حضور داشت و مهمان دولت قطر بود.
با این حال، این تصویر ممکن است بیش از حد سادهانگارانه باشد. واقعیت این است که قطر هرگز نباید احساس امنیت میکرد و هیچ کشور دیگری در این منطقه نیز نباید چنین احساسی داشته باشد. اسرائیل مقید به قواعدی که روابط میان کشورها را تنظیم میکند، نیست. این رژیم بهراحتی حقوق بینالملل را نادیده میگیرد و با ادعای مأموریتی الهی برای گسترش قلمرو خود، هرکسی را که در مسیرش قرار بگیرد، مانعی میبیند که باید از میان برداشته شود.
اسرائیل صرفاً یک دولت یاغی نیست که قانون را زیر پا میگذارد؛ بلکه رژیمی است که به طور آشکار همه هنجارها و کنوانسیونهای بینالمللی را رد میکند. رهبران آن مدتهاست که چشمانداز «اسرائیل بزرگ» را ترویج میکنند؛ طرحی که از رود فرات در عراق تا رود نیل در مصر امتداد دارد.
این مسئله یک توطئه پنهان نیست و نیازی به مدرکهای سطح بالای مطالعات خاورمیانه ندارد تا آن را درک کنیم. تنها کافی است اخبار سیاسی اسرائیل را به طور معمول دنبال کنید. در ماه اوت(مرداد)، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، بار دیگر در تلویزیون اسرائیل بر تعهد خود به این پروژه تأکید کرد.
برای دههها، اسرائیل به طور غیرقانونی سرزمینهای متعددی از کشورهای عربی را اشغال کرده و سیاست حذف و نابودی را علیه مردم فلسطین دنبال کرده است. هیچ دولتی به اندازه اسرائیل موضوع قطعنامههای سازمان ملل قرار نگرفته است. در دو سال گذشته، اسرائیل غزه را به ویرانی کشانده است. بیش از ۶۴ هزار فلسطینی کشته شدهاند، که اکثریت آنها زن و کودک بودهاند. تعداد بیسابقهای از خبرنگاران و امدادگران نیز کشته شدهاند و رکوردهای سیاهی در سطح جهانی ثبت شده است. حتی گروههای حقوق بشری اسرائیلی نیز اخیراً به این واقعیت اذعان کردهاند: «اقدامات اسرائیل در غزه مصداق نسلکشی است.»
در غزه، اسرائیل از آنچه «دکترین ضاحیه» نامیده میشود استفاده کرده است؛ رویکردی که خواهان مجازات حداکثری غیرنظامیان و مناطق مسکونی است. این سیاست نهتنها تلاشی برای پرهیز از تلفات غیرنظامی نمیکند، بلکه عمداً آنها را هدف میگیرد. براساس گزارش رسانههای اسرائیلی، نیروهای اسرائیلی بر مبنای نسبت ۱۰۰ به ۱ عمل کردهاند یعنی مجوز دارند برای هدف قرار دادن یک فرمانده، بیش از ۱۰۰ غیرنظامی را بکشند. یکی از سامانههای هوش مصنوعی تحت عنوان «پدر کجاست؟» که اسرائیل از آن استفاده میکند حملات را نه به سمت نیروهای نظامی در میدان جنگ، بلکه به خانههای آنها در نیمهشب هدایت میکند، تا افراد را همراه با خانوادههایشان در خواب به قتل برساند.
همین الگو در کرانه باختری نیز دیده میشود. از اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، اسرائیل در مقیاسی بیسابقه اقدام به تصرف زمین و قتل فلسطینیها کرده است؛ بیش از ۱۰۰۰ فلسطینی کشته و بیش از ۱۱۰۰ سازه در سال جاری تخریب شدهاند. این روند با چراغ سبز کامل دولت ترامپ، به سوی الحاق رسمی سرزمینهای اشغالی پیش میرود. فراتر از فلسطین، اسرائیل ماشین جنگی خود را به لبنان، سوریه، یمن و ایران گسترش داده است. در لبنان، این رژیم در محلههای پرجمعیت و در زمانی که مدارس تعطیل میشدند، از دستگاههای انفجاری مخفی (مانند پیجرهای انفجاری) استفاده کرد. این حمله که با هدف افزایش حداکثری رنج غیرنظامیان طراحی شده بود، از سوی« لئون پانتا»، رئیس سابق سیا، به عنوان «تروریسم» توصیف شد.
اکنون، در قطر، اسرائیل از آستانهای دیگر عبور کرده است. حمله به دوحه منجر به کشته شدن اعضای خانواده چند تن از مقامات حماس و یک افسر قطری شد، هرچند حماس اعلام کرد که رهبران ارشدش از این حمله جان سالم به در بردهاند. قطر این حمله را «بزدلانه، جنایتکارانه» و «خیانتی صددرصدی» توصیف کرد و آن را نقض آشکار حاکمیت خود دانست. «آنتونیو گوترش»، دبیرکل سازمان ملل و «پاپ لئو» نیز نسبت تشدید خطرناک تنشها هشدار دادند.
حمله روز سهشنبه اسرائیل به قطر درسهای زیادی در بر دارد. نخستین و مهمترین آن این است که انفعال جهان عرب در برابر رژیمی تا این اندازه بیمهار مانند اسرائیل دیگر کارساز و پاسخگو نیست. واقعیت این است که حمله اسرائیل به دوحه نتیجه دو سال ضعف و سکوت جهان عرب و اسلام در برابر تجاوزات بیسابقه و ویرانگر اسرائیل است. دولتهای عربی تقریباً هیچ واکنش جدی به جنایات اسرائیل در غزه، کرانه باختری و دیگر نقاط خاورمیانه نشان ندادهاند. برای دههها، اسرائیل آموخته است که میتواند هر کاری که بخواهد، هر زمان که بخواهد، به هر شکلی که بخواهد انجام دهد بدون آنکه حتی یک اعتراض جدی از سوی رهبران عرب بشنود. در واقع، برخی از قدرتمندترین کشورهای عربی همچنان در حال تعمیق روابط تجاری خود با اسرائیل هستند. تنها سه هفته پیش، مصر- بزرگترین کشور عربی با قدرتمندترین ارتش منطقه- قراردادی عظیم برای خرید گاز با اسرائیل امضا کرد که براساس آن، متعهد شده است در طول ۱۵ سال آینده، ۳۵ میلیارد دلار به اسرائیل پرداخت کند.
حمله اسرائیل به قطر همچنین پرسشهای مهمی را درباره نقش قطر و ایالات متحده آمریکا مطرح میکند. هدف از میزبانی یک پایگاه فرماندهی مرکزی عظیم چیست، اگر نتواند از حمله یک متحد آمریکا به همان کشوری که میزبان آن است جلوگیری کند؟ سؤال دیگر مستقیماً به خود آمریکا مربوط میشود. طبق گزارشها، دولت ترامپ شخصاً به این حمله «چراغ سبز» داده است. اکنون پرسش اصلی این است: کشورهای عربی تا چه زمانی میخواهند چشمانتظار واشنگتن بمانند و آیا زمان آن نرسیده که به گزینههایی فراتر از آمریکا فکر کنند، شاید روسیه، چین یا دیگر قدرتها؟
بهطور قطع، آمریکا- چه در قالب دولتهای دموکرات و چه جمهوریخواه- کشوری قابل اعتماد نیست. دولت بایدن در طول ۱۵ ماه نسلکشی در غزه، به اسرائیل حمایت کامل دیپلماتیک و نظامی داد، بدون آنکه حتی یکبار به طور جدی خواستار پایان جنگ شود. در سوی دیگر، تیم ترامپ پر از چهرههای صهیونیستی است که نسبت به پروژه «اسرائیل بزرگ» حتی تعهدی بیش از خود اسرائیلیها نشان دادهاند.
جهان عرب اکنون ناچار است با پرسشهای دشواری روبهرو شود. آیا شاهد واکنشی جمعی از سوی کشورهایی خواهیم بود که تازه به این واقعیت پی بردهاند که مستقیماً در مسیر پروژه «اسرائیل بزرگ» قرار دارند؟ آیا ممکن است دولتهای عربی به قطع روابط با اسرائیل فکر کنند و از اهرمهای نفوذ خود بر واشنگتن برای ایجاد تغییر استفاده کنند؟ آیا اصلاً قابل تصور است که کشورهای عربی بتوانند ائتلافی نظامی تشکیل دهند که قادر به مقابله با اسرائیل باشد؟ یا بار دیگر با همان انفعال همیشگی که سالها سیاست غالب آنان بوده، واکنش نشان خواهند داد؟
برخی کشورها حتی ممکن است از این حمله آشکارا یا پنهانی استقبال کنند، با این خیال که چنین حملهای امنیت آنها را تضمین میکند. امارات متحده عربی، که روابط نزدیکی با اسرائیل دارد و گاه از آن به عنوان «حومه اسرائیل» یاد میشود، شاید تصور کند در امان است اما چنین تصوری بسیار خطرناک و اشتباه است. حمله روز سهشنبه نشان داد که هیچ ائتلاف قبلی، دیپلماسی یا حتی حمایت آمریکا نمیتواند کشورهای عربی را از خشونت اسرائیل در امان نگه دارد. اگر اسرائیل مهار نشود، هر پایتختی در منطقه باید بداند که میتواند هدف بعدی باشد. در حال حاضر، پرسشها بیش از پاسخها هستند. اما یک حقیقت روشن است: اسرائیل متوقف نخواهد شد مگر آنکه متوقفش کنند.
منبع: میدلایستآی