کد خبر: ۳۱۷۹۰۰
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۱:۰۲
به بهانه میلاد فرخنده رسول مهربانی

خاتم پیامبران(ص) الگویی برای جهان بشریت

سید ابوالحسن موسوی طباطبایی
در روزگاری که جهان را ظلمت و فساد فراگرفته و ارزش‌های اخلاقی به دست فراموشی سپرده شده است، مسلمانان هیچ‌گاه نباید از یاد ببرند پیرو انسانی هستند که مرزهای فضائل انسانی را درنوردیده و بر قله عالم ماسوی جای گرفته است.
رسول مکرم اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله، عرش‌نشین بلند مرتبه‌ای است که ایامی چند با ما خاک‌نشینان ملازمت فرمود تا به ما شیوه زیستن و راه رسم بندگی بیاموزد. خداوند در کتاب خود بسیار حضرتش را ستوده و او را الگوی نیکویی برای عالم بشریت معرفی فرموده است.
در عید میلاد خجسته آن بزرگوار، صفحاتی از کتاب «الرحیق المختوم» تأليف شیخ صفی‌الرحمن مبارکپوری (متوفای ۱۴۲۷ق) عالم سنی مذهب هند در سیره پیامبر اکرم(ص) تقدیم عاشقان حضرتش می‌شود. اصل کتاب به زبان اردو است و مقاله زیر، ترجمه و تلخیصی از نسخه عربی آن می‌باشد:
رسول خدا(ص) در فصاحت بیان و شیوایی سخن منزلتی ممتاز داشت و از این نظر صاحب رتبه‌ای ویژه و جایگاهی غیر قابل انکار بود. آن حضرت از سلامت طبع، گفتار صحیح، سخن استوار و درستیِ مضامین، برخوردار و از تکلّف به دور بود. سخنانش کوتاه و عمیق و مملو از حکمت‌های بدیع بود. گویش‌های جزیره‌العرب را می‌دانست و با مردم هر قبیله به زبان خودشان سخن می‌گفت و با هر طایفه به لهجه خودشان گفت‌وگو می‌کرد. قوّت و زیبایی سخن بادیه‌نشینان و پیراستگی و آب و تاب نطقِ شهرنشینان را با هم یک‌جا داشت.
پیامبر اکرم(ص) حلیم و بردبار بود. از خطاکاران می‌گذشت و در برابر دشواری‌ها شکیبایی می‌ورزید. در مقابل شدت آزار و اذیت‌ها، صبر بیشتری نشان می‌داد و بر زیاده‌روی جاهلان بردبار بود. دیرتر از همه به خشم می‌آمد و زودتر از همه خشنود می‌گردید.
سخاوت و بزرگواری رسول خدا(ص) قابل وصف نیست. آنچنان اهل عطا و بخشش بود که گویی از تهیدست شدن باکی ندارد. ابن عباس گوید نبی اکرم از همه مردم بخشنده‌تر بود. در ماه رمضان که جبرئیل بیشتر به دیدار حضرتش می‌آمد، از همیشه بخشنده‌تر می‌شد. جبرئیل در هر شب از ماه رمضان به ملاقات رسول خدا(ص) می‌رفت و همراه آن حضرت قرآن را مرور می‌کرد و پیامبر در آن هنگام بخشنده‌تر از نسیم‌هایی بود که با خود نوید باران دارند. جابر گوید هرگز در برابر درخواستی «نه» نگفت.
در شجاعت و جنگاوری، جایگاهی غیر قابل انکار داشت. پیامبر از همه مردم شجاع‌تر بود و در کارزارهای سخت و دشوار حضور می‌یافت. جنگاوران و دلیران پیوسته از رویارویی با او پرهیز داشتند. آن حضرت هنگام نبرد، حمله می‌کرد و به دشمن پشت نمی‌نمود و دچار تردید و سستی نمی‌گردید. علی علیه‌السلام فرموده است هنگامی‌که آتش جنگ شعله‌ور می‌شد و چشمان جنگاوران را خون می‌گرفت، ما به رسول خدا(ص) پناه می‌بردیم و در آن شرایط، حضرتش از همه کس به دشمن نزدیک‌تر بود.
حجب و حیای پیامبر(ص) بیش از همه بود. ابوسعید خدری گوید آن گرامی از دوشیزگان پرده‌نشین، محجوب‌تر و باحیاتر بود و چنانچه چیزی را ناپسند می‌شمرد آثار آن از چهره مبارکش مشخص می‌شد. هیچ‌گاه خیره به صورت کسی نمی‌نگریست و دیدگانش فروهشته بود و بیش از آنکه به آسمان بنگرد، نگاه به زمین داشت. از فرط حیا و کرامت نفس، چیزی را که ناخوش می‌داشت بازگو نمی‌فرمود. هرگاه کسی کار ناپسندی انجام می‌داد آن را به رخ او نمی‌کشید. بلکه می‌فرمود چه شده است که بعضی چنین و چنان می‌کنند؟! آن حضرت سزاوارترین افراد به این بیت فَرَزدَق است که سروده است:
یُغضِی حَیاء وَ یُغضَی مِن مَهابَتهِ   فَلا یُکَلَّمُ إلّا حِینَ یَبتَسِمُ
«او از روی شرم، نگاه خود را به زمین می‌دوزد و دیگران از ابهّتش تاب نگریستن به چشمانش را ندارند و به این جهت نمی‌توان با او سخن گفت مگر آن زمان که لبخند بزند».
رسول گرامی اسلام(ص) عادل‌ترین و پاکدامن‌ترین انسان‌ها بود و از همه بیشتر عفو و گذشت داشت. ایشان راستگوترین و امانت‌دارترین مردم بود و به این نکته دوست و دشمن اعتراف داشتند. آن حضرت را پیش از بعثت، امین می‌خواندند و در عهد جاهلیت، داوری و قضاوتش در اختلافات را می‌پذیرفتند. تِرمذی از امام علی علیه‌السلام روایت نموده است که روزی ابوجهل به آن حضرت گفت ما شخص تو را تکذیب نمی‌کنیم، بلکه آنچه که آورده‌ای مورد انکار ماست. بدین جهت خداوند متعال این آیه را نازل فرمود:
«فَإنّهُم لا یُکَذّبُونَکَ وَ لکِنّ الظّالِمینَ بِآیاتِ اللهِ یَجحَدُونَ؛ آنان تو را تکذیب نمی‌کنند بلکه ستمگران در برابر آیات خدا به انکار برخاسته‌اند.» (انعام ۳۳)
رسول اعظم(ص) بیش از همه تواضع داشت و از تکبر و نخوت به شدت دور بود. آن حضرت اجازه نمی‌داد همانند کسانی که در برابر شاهان به پا می‌خیزند، در مقابلش قیام نمایند. از بینوایان عیادت می‌کرد و با تهیدستان مجالست داشت. دعوت بردگان را می‌پذیرفت و در میان اصحاب خود همانند یکی از آنان بود. عایشه گوید پای ‌افزار خویش را خود پینه می‌زد و لباسش را خود می‌دوخت و همچون یکی از شما کارهای منزل را انجام می‌داد و همانند دیگر افراد، لباس خود را وصله می‌زد، گوسفند می‌دوشید و کارهای شخصی خود را به کسی نمی‌سپرد.
به عهد و پیمان از همه پایبندتر و وفادارتر بود و بیشتر صله رحم می‌کرد و بیش از دیگران، نسبت به مردم مهربان‌ و دلسوز بود. در معاشرت و آداب بر همگان برتری داشت. نرمخوی‌ترین انسان‌ها بود و رفتار بد از او دیده نشد. هرگز زبان به فحش و بیهوده‌گویی نگشود. کسی را لعن و نفرین نکرد. در کوی و برزن بانگ نزد و بدی را با بدی پاسخ نداد بلکه عفو و چشم‌پوشی می‌کرد. اجازه نمی‌داد کسی پشت سرش راه رود. خوراک و پوشاک خود را از غلامان و کنیزان خویش برتر قرار نمی‌داد. به خدمتکاران خود خدمت می‌کرد و هرگز به آنان کمترین ترشرویی نکرد و آنها را در انجام دادن یا ترک فعلی ملامت ننمود. بینوایان را دوست می‌داشت و با آنان مجالست می‌فرمود. در تشییع جنازه‌شان حاضر می‌شد و هیچ تهیدستی را به خاطر فقر و نداری کوچک نشمرد.
اینک رشته سخن را به هند بن ابی‌هاله می‌سپاریم تا پیامبر خدا(ص) را آنچنان که دیده است برای ما وصف کند او می‌گوید:
رسول اعظم(ص) پیوسته اندوهگین می‌نمود و در حال تفکر و اندیشیدن بود. آسایشی برای خود قائل نمی‌شد. بیهوده سخن نمی‌گفت و خاموشی‌اش طولانی بود. با تمام دهان سخن می‌گفت و نه با گوشه لب.(مانند متکبران) سخنش کوتاه و جامع بود و کلامش نه فزونی داشت و نه کاستی. خویی در حد اعتدال داشت. نه اهل جفا بود و نه خود را خوار و خفیف می‌کرد. نعمت الهی را هر چند کوچک بود، بزرگ می‌شمرد. نه از غذائی بد می‌گفت و نه آن را می‌ستود. هنگامی‌که حق مورد تعرّض قرار می‌گرفت، هیچ‌کس تاب مقاومت در برابر غضبش را نداشت تا زمانی‌که آن حق را یاری می‌کرد. هیچ گاه به خاطر خود خشمگین نشد و از بزرگواری ذاتی که داشت هرگز برای خود انتقام نگرفت. هنگام اشاره کردن، با تمام کف دست اشاره می‌کرد(نه با گوشه چشم و مانند آن) و گاه که اظهار شگفتی می‌نمود دست خود را پشت و رو می‌کرد. هنگام خشم روی برمی‌گردانید و اعراض می‌نمود. وقت شادی پلک‌ها را بر هم می‌نهاد. خنده‌اش تبسم بود و گاه دندان‌هایش که در سپیدی به دانه‌های تگرگ می‌ماند، آشکار می‌شد.
در مجالس به یاد خدا می‌نشست و برمی‌خاست و برای خود مکان خاصی در نظر نمی‌گرفت. وقتی بر عده‌ای وارد می‌شد، در همان آخر مجلس که جای خالی وجود داشت می‌نشست و دیگران را به این امر سفارش می‌نمود. به همه کسانی که در مجلسش حضور داشتند توجه کافی داشت تا مبادا کسی گمان نبرد که دیگری نزد پیامبر از او گرامی‌تر است. هرکس درخواستی داشت یا حاجتش را برآورده می‌ساخت و یا با سخنی دلپذیر او را بازمی‌گرداند. نرم‌خویی و خُلق نیکویش شامل حال همه مردم بود و آن حضرت برای آنان به منزله پدر به شمار می‌رفت. افراد نزد او یکسان بودند و تنها امتیاز برتری، تقوا محسوب می‌شد. محضرش مجلس بردباری و حیا و شکیبایی و امانتداری بود. در حضور او صدایی بلند نمی‌شد. آبروها نزد او محفوظ بود و همه بر اساس تقوا به یکدیگر مهر می‌ورزیدند. بزرگان احترام داشتند و به کوچک‌ترها مهربانی می‌شد. افراد نیازمند مورد توجه لازم قرار می‌گرفتند و با تازه‌واردان ایجاد انس و الفت می‌شد.
پیوسته چهره‌ای گشاده داشت. خوش اخلاق و نرم‌خو بود و از درشت‌خویی و خشونت فاصله داشت. اهل سروصدا و دشنام نبود. کسی را ملامت نمی‌کرد، ستایش نیز نمی‌نمود. اگر رفتار کسی را نمی‌پسندید، از وی تغافل می‌نمود. خود را از سه چیز رهانیده بود: ریا و خودنمایی، زیاده‌گویی و چیزهایی که مربوط به او نبود و سه چیز را در‌باره مردم ترک گفته بود: لب به بدی کسی نمی‌گشود، نکوهش نمی‌کرد و کسی را رسوا نمی‌ساخت. سخن نمی‌گفت مگر جایی که امید ثواب و پاداش الهی می‌رفت. با خنده اصحاب می‌خندید و با اظهار شگفتی‌شان نیز متعجب می‌شد(و با اهل مجلس همراهی داشت). در برابر سخنان درشت افراد غریب، صبور بود و می‌فرمود هرگاه نیازمندی را دیدید که در پی حاجت خویش است، نیازش را برطرف سازید و در پی تشکر و ثنای او نباشید مگر آنکه خودش اظهار قدردانی نماید.
پیامبر اکرم(ص) به کمالات و خصوصیات اخلاقی بی‌نظیری آراسته بود و خداوند خود به او ادب آموخته و به زیبایی او را تربیت نموده بود تا جایی که در مقام ستایش، خطاب به آن حضرت فرمود: «وَ إنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظِیم». مکارم اخلاقی رسول مکرم اسلام(ص) به‌گونه‌ای بود که دل‌ها را به او نزدیک و آن حضرت را محبوب قلوب می‌نمود و از او رهبری می‌ساخت که جذبه‌اش جان‌ افراد را به سوی او می‌کشید. سرانجام پس از آن همه‌ستیزه‌جویی مشرکان، کینه‌توزی‌ها کاهش یافت و مردم فوج فوج وارد دین خدا شدند.