واشنگتن دیگر حریف اژدهای زرد نمیشود
نیویورکتایمز در گزارشی با اشاره به ناتوانی آمریکا در مقابل قدرت روزافزون چین، نوشته است: واشنگتن دیگر به تنهائی حریف اژدهای زرد نمیشود.
قطبنمای سیاست خارجی آمریکا بر روی «چین» به عنوان «خطرناکترین تهدید» برای امنیت این کشور تنظیم شده است. در آمریکا بین دموکراتها، جمهوریخواهان و البته اندیشکدههای این کشور نوعی اجماع وجود دارد که چین مهمترین تهدید وجودی برای این کشور در دهههای آینده خواهد بود. نگرانیها در آمریکا از رشد چین و خطراتی که این رشد برای نظم لیبرال آمریکایی دارد، بیدلیل نیست چرا که چین تمامی ظرفیتها و ابزارهای لازم را برای تبدیل شدن به یک قدرت هژمون جهانی دارا میباشد. سرزمین وسیع، جمعیت زیاد، تاریخ چندهزارساله، قدرت نظامی و صدالبته اقتصاد رو به رشد، به چینیها این امکان و قابلیت را میدهد که گوشه چشمی به جایگاه رأس هرم توزیع قدرت جهانی داشته باشند و البته این منطق قدرت است که میل به گسترش و تحمیل اراده خود دارد. معروف است که ناپلئون بناپارت امپراتور فرانسه در قرن نوزدهم در مورد چين گفته بود: «چین یک اژدهای خفته است، بگذارید این اژدها بخوابد، چون اگر بیدار شود جهان را متحیر خواهد کرد». اجلاس اخیر شانگهای و به دنبال آن قدرتنمایی ارتش چین در رژه نظامی این کشور نیز آمریکا را نسبت به عقب افتادن از چین بهشدت نگران کرده است. روزنامه نیویورکتایمز نیز در مقالهای با عنوان «آمریکا بهتنهائی نمیتواند با چین رقابت کند» به بررسی رقابت فزاینده میان آمریکا و چین پرداخته و اذعان کرده که چین در بسیاری از شاخصهای حیاتی قدرت از آمریکا پیشی گرفته است؛ امری که برای آمریکا چارهای بهجز توسل به متحدانش نخواهد گذاشت. به گزارش ایسنا، «نیویورکتایمز» مینویسد: برای نخستینبار در تاریخ معاصر، آمریکا با رقیبی روبهرو است که در اغلب ابعاد قدرت ملی از مقیاس بزرگتری برخوردار است. ظرفیت ملی آمریکا بهتنهائی دیگر کفایت نمیکند و کاخسفید راهی به جز تجمیع قدرت با متحدانش ندارد. با این حال، به نوشته نیویورکتایمز، «دونالد ترامپ» رئیسجمهور آمریکا در جهت عکس حرکت میکند. دیپلماسی یکجانبه و متکی بر تعرفه ترامپ موجب تضعیف اعتماد متحدان شده و فضائی را برای پکن فراهم آورده تا ائتلافهای خود را تقویت کند. نمونه اخیر آن، اعمال تعرفههای سنگین علیه هند بود؛ کشوری که آمریکا طی سه دهه برای جلب آن بهعنوان وزنه تعادل در برابر چین تلاش کرده بود. پیامد این اقدام، سفر «نارندرا مودی» نخستوزیر هند به چین پس از هفت سال و توافق با «شی جین پینگ» رئیسجمهور چین برای آغاز یک شراکت جدید بود.
وضعیت متفاوت چین
این مقاله توضیح میدهد که وضعیت چین با رقبای گذشته آمریکا مانند آلمان، ژاپن و شوروی متفاوت است. چین پیشاپیش در شاخصهای مهم از آمریکا عبور کرده است: اقتصاد آن، با احتساب قدرت خرید، حدود ۳۰درصد بزرگتر از آمریکاست. ظرفیت تولیدی آن ۲ برابر آمریکا است و سهم عمدهای از خودرو، فولاد، کشتی، باتری، خودروهای برقی و مواد معدنی حیاتی جهان را تولید میکند. در علم و فناوری، چین اختراعات و مقالات پراستناد بیشتری نسبت به آمریکا دارد. از نظر نظامی نیز بزرگترین ناوگان دریایی جهان در اختیار چین است و توان کشتیسازی آن بیش از ۲۳۰ برابر آمریکاست؛ افزون بر اینکه در سلاحهای مافوق صوت، پهپادها و ارتباطات کوانتومی، پکن پیشتاز است. هرچند چین با مشکلاتی مانند کاهش جمعیت، ظرفیت مازاد صنعتی، بدهی بالا و ضعف مالی دولتی روبهروست، اما به اذعان نیویورکتایمز، تاریخ نشان میدهد که مقیاس و کمیت اغلب سرنوشت قدرتهای بزرگ را تعیین کرده است. همانطور که انگلستان علیرغم آغاز انقلاب صنعتی نهایتاً از سوی کشورهایی بزرگتر کنار زده شد، و آمریکا در قرن بیستم توانست با ظرفیت عظیم صنعتی خود آلمان و ژاپن را از پا درآورد، امروز نیز چین با ابعاد گسترده خود چنین جایگاهی دارد.
تنها امید آمریکا
نیویورکتایمز میافزاید: تنها امید آمریکا برای موازنه، بهرهگیری از قدرت متحدانش است. این یعنی کاخسفید باید متحدانش را شرکای برابر بداند تا ظرفیتهای خود را در بازار، فناوری، توان نظامی و صنعت با آنها تجمیع کند. آمریکا بهتنهائی در برابر چین ناتوان جلوه خواهد کرد و باید دست به دامن اقتصادهایی چون اروپا، ژاپن، کرهجنوبی، استرالیا، هند، کانادا، مکزیک و تایوان شود. با این همه، نیویورکتایمز تاکید دارد که حتی در صورت تشکیل چنین ائتلافی، هدف آن نمیتواند «مهار چین» باشد، زیرا چنین امری از اساس غیرممکن است. رسانه آمریکایی اشاره میکند که هدف این ائتلاف باید ایجاد توازن در برابر پکن باشد؛ توازنی که آمریکا از طریق آن بتواند پایگاههای صنعتی مشترک، برتری فناورانه و توان بازدارندگی در برابر چین را حفظ کند. نیویورکتایمز یادآور میشود که ترامپ در دوره نخست ریاستجمهوری خود نیز اقداماتی در این راستا انجام داد، از جمله توافق ابراهیم در غرب آسیا و توافق تجاری آمریکا- مکزیک- کانادا؛ اما او اغلب به جای تمرکز بر ائتلافهای چندجانبه، به دیپلماسی دوجانبه و فشار مستقیم متوسل میشد. ترامپ اینبار هم در دومین دوره ریاستجمهوریاش همین رویکرد را تکرار کرده و دقیقاً همان متحدانی را هدف فشار سیاسی و اقتصادی قرار میدهد که آمریکا در مقابله با چین به آنها نیاز خواهد داشت. به گزارش رسانه آمریکایی، توافقهای تجاری اخیر ترامپ با ژاپن، کرهجنوبی و اروپا موجب شده تا آمریکا در انظار متحدان خود مانند صاحبخانهای دیده شود که آمده تا بهای اجارهاش را دریافت کند؛ امری که موجب کاهش محبوبیت جهانی واشنگتن شده است. رسانه آمریکایی هشدار میدهد که اتکای بیش از حد ترامپ به اجبار و زور شاید امتیازات کوتاهمدتی به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت اعتماد متحدان واشنگتن را از بین خواهد برد. آمریکا بهجای پافشاری بر تعهدات مبهم، باید متحدانش را به سرمایهگذاریهای واقعی و بلندمدت در حوزههایی مانند صنعتیسازی و همکاری نظامی ترغیب کند. در غیر این صورت، رویکرد فعلی ممکن است باعث شود کشورهایی چون هند
بیش از پیش به چین نزدیک شوند.