کد خبر: ۳۱۷۶۳۷
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۹
جنگ سرد فرهنگی؛ سازمان سیا در عرصه فرهنگ و هنر- 156

فیلـم مـورد علاقـه رئیـس اف‌بـی‌آی

فرانسیس استونر ساندرس
ترجمه حسین باکند

فورد (که خودش از لیست‌های سیاه مک‌کارتی منزجر بود) می‌گفت: «بیایید روراست باشیم. وارد باند یک آشغال است، اما آشغال مورد علاقه ما[!]» 
کنسرسیوم ‌هالیوود در حال کار بود، متشکل از گروهی از مردانی که دهه‌ها یکدیگر را می‌شناختند و برای کسب تایید، و حمایت به یکدیگر چشم دوخته 
بودند.
برنامه آزادی نظامی تنها در آمریکا می‌توانست رخ دهد، زیرا این آمریکا بود که بار سنگین امپراتوری [و سلطه بر جهان] را بر دوش خود احساس می‌کرد. 
بند بند این فیلم‌ها سخن از الزامات عصر جدید آمریکایی1 (یعنی فداکاری‌ در راه آمریکا) به همراه داشت و به ترویج این ارزش‌ها می‌پرداخت: وظیفه‌شناسی، روحیه جمعی، اطاعت بی‌چون و چرا و شجاعت مردان. 
در همین چارچوب بود که جان وین (که برای فرار از خدمت نظامی در جنگ جهانی دوم به تلاش‌های خارق‌العاده‌ای دست زده بود) به عنوان الگوی سرباز آمریکایی و تجسم «کشور آمریکا» شناخته شد. دوک (لقب جان وین)، [در فیلم‌ها] سرباز خط مقدمی بود که [باکشتن بومیان وحشی! در آمریکا] جهان را رام می‌کرد [و از بربریت خارج می‌ساخت]. 
در سال ۱۹۷۹، کنگره مدالی به افتخار او ضرب کرد که روی آن برجسته نوشته شده بود: «جان وین، آمریکا». اما او نماینده‌ آمریکای «ضدکمونیسم» و تعصبات نژادی بود. در فیلم «جیم مکلین بزرگ» (۱۹۵۲) در نقش قهرمانی ضدکمونیست ظاهر شد که یکی از سطحی‌ترین فیلم‌های درجه ۲ محسوب شده و علیه کمونیسم نفرت‌پراکنی می‌کرد (این فیلم برای تکریم کمیته فعالیت‌های ضدآمریکایی ساخته شد).
کار فیلم‌ها نیز مانند تبلیغات، داستان‌سرایی و انداختن تیری در تاریکی است، اما اگر درست ساخته و پرداخته شوند به هدف خواهند خورد و رؤیا به‌جای حقیقت خواهد نشست. برای اجرای درست این وظیفه، ‌هالیوود از مدت‌ها پیش فهمیده بود که باید از الگوهای سنتی و قدیمی خود عبور کرده و سراغ الگوهای مطابق با فضای سیاسی و اجتماعی روز برود. 
بنابراین، از ساخت فیلم‌های ضدبلشویکی در دهه‌های 1920 و 1930 که به تجلیل از روسیه به عنوان متحد زمان جنگ می‌پرداخت (در فیلم‌هایی مانند «ستاره شمال»، «روزهای افتخار»، «سرود روسیه» و فیلم بدنام «ماموریت به مسکو» که در واقع محاکمات مسکو را ماست‌مالی کرده و روس‌ها را به عنوان مدافعان دموکراسی ستوده بود) به تولید انبوهی از فیلم‌های ضد‌کمونیستی در دهه 1950- «کابوس سرخ»، «تهدید سرخ»، «تهاجم به ایالات‌متحده آمریکا»، «من یک کمونیست برای اف‌بی‌آی بودم»، «سیاره سرخ مریخ»، «پرده آهنین»، «پسرم جان»، «تهاجم ربایندگان جسد»- روی آورد. 
فیلم «در بیکن به شرق قدم بزن» که فیلمنامه و بودجه آن توسط اف‌بی‌آی نوشته و تأمین شده بود، فیلم مورد علاقه شخصی جی. ادگار هوور (بنیانگذار و رئیس اف‌بی‌آی برای مدت حدود 50 سال) بود. 
درست زمانی که ناخدا آمریکا از مبارزه با نازی‌ها به مبارزه با کمونیست‌ها تغییر جهت داد، رویکرد فیلم‌های آمریکایی هم نسبت به آلمان به‌ طور کلی تغییر کرد و دشمن شکست‌خورده اکنون به عنوان مبارزان قهرمان و رقبای شایسته به تصویر کشیده می‌شد مانند «رومل، روباه صحرا»(۱۹۵۲)؛ «تعقیب دریایی»(۱۹۵۵) «دشمن زیرین»(۱۹۵۷). همان‌طور که دشمنان دیروز به دوستان امروز تبدیل شدند،‌ هالیوود نشان داد که چقدر راحت می‌تواند «برچسب‌های خوب و بد» را از یک ملت بکند و بر ملتی دیگر بچسباند.
در حالی که این‌گونه فیلم‌ها نزد مخاطبان داخلی آمریکا (که اسیر ادعاهای اغراق‌آمیز درباره «خطر کمونیسم» شده بودند) با استقبال رو‌به‌رو می‌شدند (بسیاری از آمریکایی‌ها اکنون متقاعد شده بودند که «روس‌ها در راه هستند و بمب به زودی در شب فرو خواهد ریخت») در بازارهای بین‌المللی عملکرد ضعیفی داشتند. برای اروپایی‌هایی که زخم خاطرات فاشیسم هنوز رهایشان نکرده بود، نفرت کورکورانه و خشونت کلامی موجود در تولیدات ضدکمونیستی ‌هالیوود به‌شدت ناخوشایند بود. 
کارتون‌های دیزنی و آثاری چون «تعطیلات رمی» (ویلیام وایلر) و «جادوگر شهر اوز» (ویکتور فلمینگ) که برای مخاطب سرگرم‌کننده بودند، با استقبال بهتری مواجه شدند. اما همه اروپایی‌ها فریب این بهشت‌های ساختگی را نخوردند. در لابه‌لای بندهای پیمان‌های تجاری متوالی (که از توافق بلوم- بیرنز2 در ۱۹۴۶ آغاز شد) مقرراتی گنجانده شده بود که سهمیه نمایش فیلم‌های آمریکایی در کشورهایی مانند فرانسه را افزایش می‌داد. این توافق‌ها با انتقادات شدید محافل روشنفکری فرانسه مواجه شد و حتی در سال ۱۹۴۸ به درگیری‌های خیابانی خشونت‌آمیزی انجامید.
پانوشت‌ها:
1- پکس آمریکانا را عصر جدید آمریکایی ترجمه کردیم همان‌طور که گفته شد پکس آمریکانا یعنی صلح و رفاه جهانی در سایه برتری نظامی و اقتصادی و تمدنی آمریکا بعد از پایان جنگ جهانی دوم در سال ۱۹۴۵.
2- معاهده‌ای که در مه ۱۹۴۶ با حضور وزیر خارجه آمریکا جیمز بیرنز و نمایندگان جمهوری چهارم فرانسه لئون بلوم و ژان مونه امضا شد.