کد خبر: ۳۱۷۶۳۵
تاریخ انتشار : ۱۴ شهريور ۱۴۰۴ - ۲۰:۴۹
یادنامه آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس- 22

راه‏های وسوسه شیطان

مرحوم آیت‌الله محمدی ری‌شهری

پس از امام زمان کسی عالم‏تر از شیطان نیست!
بعد از امام زمان، احدى عالم‏تر از ابلیس نیست که راه و چاه‏ها را بلد باشد. مرحوم نراقی در جامع‌السعادة می‏فرماید: شیطان، نود ‌و‌ نه راه شرعی اقامه می‏کند که در راه صدم شما را فریب دهد. مثلاً اگر شما بخواهید که بلند شوید و دو رکعت نماز شب بخوانید، شیطان می‏گوید: عزیز من! نمی‏خواهد بلند شوی؛ لاغر می‏شوی. بخواب و واجبات را انجام بده. بخواب که بتوانی اوّل صبح و سر وقت بلند شوی! نماز شب که واجب نیست. خودت را خسته می‏کنی و از کارهای واجبت باز می‏مانی! مخصوصاً اگر شاگرد کسی باشد، به او می‏گوید: اگر بخوابی، فردا درِ دکان استادت، خوابت می‏‏برد و حقّ‌الناس می‏شود، مدیون می‏شوی...!
شیطان تمام دستوراتی را که انبیا داده‏اند، کاملاً بلد است. از این نصیحت‏های عجیب می‏آورد تا تو را زمین بزند. اگر از یک اهل علم هم بپرسی، می‏گوید: هیچ کدام از این حرف‏ها خلاف اصول نیست. بعد روایت می‏گوید: وقتی ‏که دوباره بخوابی، «بالَ فی اُذُنِهِ».1 شیطان می‏آید و داخل گوش تو، ادرار می‏کند! سپس افتخار و ذوق می‏کند که یک نفر را از نماز شب انداخته است.2
می‏دانید شیطان چگونه آدم را صید می‏کند؟ او که یک‏دفعه نمی‏گوید: نماز جماعت نخوان! بلکه اوّل می‏گوید: نماز جماعت برو، آقاجان! نماز اوّل وقت و جماعت را بخوان؛ ولی نماز شب را امشب نمی‏خواهد بخوانی. فردا تو باید برای زن و بچّه‏ات کار کنی. نیاز به استراحت بیشتری داری!... وقتی نماز شب را از شما گرفت و این مانع گناه برداشته شد، آن وقت سراغ نماز جماعت می‏آید و می‏گوید: آقاجان! نماز جماعت دیگر چه صیغه‏ای است؟! برو همان‌جا که حوائج مردم را برمی‏آوری، نماز اوّل وقت بخوان. نمی‏خواهد دنبال ثواب جماعت باشی. برآوردن حوائج مردم، در رأس عبادات است. مردم را به خاطر نماز جماعت معطّل نکن...!
جوانی از یکی از مراجع تقلید سؤال کرده بود: آقا! من نماز فُرادا که می‏خوانم، حضور قلب بیشتری دارم. حالا چه کنم؟ نمازم را به جماعت بخوانم یا فُرادا؟ (این حرف، دیگر از شاهکارهای ابلیس است) ایشان چون اهل بخیه بود، یک جواب فنّی به او داد و فرمود: «خیر! باز هم نماز جماعت- به دلیل همان فضائلی که از اهل‌بیت: رسیده است- بر نماز فُرادای با حضور قلب، برتر است». چرا؟ چون شیطان، اوّل در جماعت وارد کار شده و نمی‏گذارد مراقبه داشته باشی. همین که وارد نماز شدی، تو را به بازار و مدرسه و چای‏خانه و... می‏برد. بعد هم مدام در دلت وسوسه می‏کند که: آقا! نماز جماعت چیست؟! تو که در جماعت حضور قلب نداری، برو نمازت را با حضور قلب بخوان. از آن طرف، وقتی می‏خواهی نمازت را فُرادا بخوانی، خودش را عقب می‏کشد و می‏گذارد تا یک نماز باحال بخوانی و می‏گوید: برو یک نماز با حضور قلب بخوان و در نماز فُرادای تو، هیچ وسوسه‏ای نمی‏کند. بعد در اینجا، دوباره وسوسه می‏کند و می‏گوید: دیدی به صورت فُرادا، چه نماز خوبی خواندی!؟ خب، آدم وقتی این نماز را با نماز جماعتش مقایسه می‏کند، امر برایش مشتبه می‏شود که نماز فُرادا، بهتر از جماعت است. عجب! امّا آیا واقعاً نماز فُرادا، ثوابش بیشتر از جماعت است؟!3
تلاش شیطان برای توقّف مؤمن
دائماً این آیه: (وَ لا تَكونوا كَالَّتی نَقَضَت غَزلَهَا مِن بَعدِ قُوَّةٍ أَنْكاثًا)4 را در خاطر داشته باشید. به رفقای عزیز، توصیه می‏کنم که اگر شما «بنا و ساختمان» را در اثر مجاهدات و عبادات و مراقبت، قدری بالا بردید، شیطان، اگر زورش برسد، نمی‏گذارد بنا را بالاتر ببری و حتّی شما را خدای ‏ناکرده به یک معصیتی مبتلا می‏کند که بنا را خراب کند و از بیخ و بن برکَند. 
این‌گونه است که ما هم مصداق (وَ لا تَكُونوا كَالَّتی نَقَضَت غَزلَها) می‏شویم. این‌گونه می‏شود که تمام بافته‏هایی که ما با زحمت بافته بودیم، همه بر باد فنا می‏رود. شیطان اگر نتوانست این کار را بکند، تلاش می‏کند که سیْر شما را به انواع حیله‏ها و به انواع القائاتی که به شما القا می‏کند، بطی و کُند نماید.5
مناظرۀ یک عاقل با شیطان
خدا حاج سیّد مهدی قوام6 را رحمت کند! گفت: یک وقت، شیطان سراغ کسی رفت و او را وسوسه کرد و گفت: این همه پروردگار را خواندی، این همه گفتى الله، پس چه طور شد؟ نتیجه‏اش کجاست؟ شخص عاقلی بود که در جواب وسوسۀ شیطان گفت: اگر پروردگار عزیز- جلّ و عزّ- دعای مرا مستجاب هم نکند، اوّلاً حتماً مصلحت ندیده و در ثانی، ما دعای غیرمستجاب نداریم: یا این که گناهان شما در اثر آن دعا پاک می‏شود و یا آن دعا را ذخیره‏ای برای آخرت شما قرار می‏دهند و یا این که حاجتتان را بالفعل به شما می‏دهند، هرچند که عامّۀ مردم، دعای مستجاب را آن دعایی می‏دانند که خواسته‏شان همین الآن به آنها داده شود. در آخر هم به شیطان گفت: ‏ای خبیث! اگر فرضاً خدا دعای مرا مستجاب نکند، به من که اعطای کمال وجود کرده است، به من که عقل داده، به من که سلامت داده و...! یک چنین مولایی را نباید خواند و عبادت کرد؟ او صلاح نمی‏داند که حالا این حاجت من روا شود، یا شاید در طول زمان حاجت من روا شود.7
چیستی مراقبه
یک شب من گفتم: پروردگارا! مراقبه چگونه است؟ همان طوری که در حال استراحت بودم، چرتم برد. یک‏دفعه دیدم باران، مثل سیل از آسمان می‏بارد. کسی آمد و کنارم ایستاد؛ ولی من [که ابتدا] توجّهم به باران بود، تا به او نگاه کردم و رویم را برگرداندم، باران قطع شد. به من فهماندند که مراقبه چیست و چگونه است. مقام مراقبه، این است که همان‌طور که به باران توجّه داشتی، خود را مدام در حضور و محضر حق تعالی بدانی و ببینی؛ ولی بِدان که اگر «یک آن» غفلت کنی، فیض قطع می‏شود، آقاجان!8
مراقبه برای زنده نگه داشتن دل با توجّه قلبی
مرحوم آیت‌الله حاج میرزا جواد آقا‌ملکی تبریزی می‏فرماید: در این ماه [رجب] باید در مقام مراقبه باشید که قلب را زنده نگه دارید. غرض از احیا گرفتن در این لیالی- مثلاً شب اوّل یا شب پانزدهم ماه رجب- برای این است که قلب شما متوجّه ذکر پروردگار باشد و شما قلباً متذکّر باشید. اگر شما قلباً در مقام مراقبه نباشید، مثل این است که کسی با شما صحبت کند؛ امّا شما مدام این طرف و آن طرف را نگاه کنید و حواستان پرت باشد. خب، این بد است! پس شما باید قلباً متوجّه پروردگار باشید.
مقصود از احیای شب‏های خاصّ این ماه، احیای قلب است و حیات قلب، منوط به ذکر و فکر است. قلب غافل، مثل شخص مرده است که به هیچ دردی نمی‏خورد. اشخاصی هستند که بلند می‏شوند برای تهجّد؛ امّا تمام صفحۀ دل و صفحۀ فکرشان مشغول است. اینها دورند. پروردگار، اینها را بیدار کرده است؛ امّا در یک مرتبۀ پایین‏تری.
مرحوم ملکی در ادامه می‏فرماید: «وَ المَشغولُ بِغَیرِ رِضی الله مِن المَکروهاتِ أدوَن مِنَ المَیِّت».9 [یعنی] محرّمات که جای خود دارد؛ اگر کسی مشغول به مکروهات هم باشد، قلبش غافل است و از مُرده هم پایین‏تر است. با توجّه به این که ایشان مجتهد در فقه بود، می‏فرماید: اگر در ماه رجب، اعمال حرام از کسی سر بزند، ممکن است به سوء‌خاتمه مبتلا شود.10
نشانه‏های محبّت به خدا
برای محبّت نسبت به پروردگار، علامت‏هایی وجود دارد که بزرگان آنها را شمرده‏اند. اوّل، این که محبّت خدا «شریک» ندارد؛ یعنی نمی‏توان در کنار محبّت خدا، به دنیا هم محبّت داشت. من باید بدانم که دو محبّت در یک دل، جا نمی‏گیرد (ما جَعَلَ الله لِرَجُلٍ مِن قَلبَینِ فی جَوفِهِ؛11 خدا برای هیچ ‏کس، دو دل در سینه‏اش قرار نداده است). هر کسی، تنها یک دل دارد و باید فقط یک دوست داشته باشد.
اندر یک ‏دل، دو دوستی ناید خوش
ما را خواهی، خطّی به عالم در کش12
... دومین مورد از علائم محبّت، دوست داشتن وسایل رفتن و رسیدن به ‏سوی محبوب است. اگر من بخواهم به محبوب برسم، باید در نماز جماعت شرکت کنم. پس باید نماز را دوست داشته باشم؛ چون این نماز است که مرا به محبوبم می‏رساند... وسایل حرکت به‏ سوی محبوب را که طاعت و بندگی است، باید از صاحب شرع بگیرم و دوست داشته باشم. 
امّا سومین علامت محبّت خدا چیست؟ دوری جستن از موانع است؛ یعنی سوراخ کیسه را باید بدوزی.
موانع تا نگردانی ز خود دور
درون خانۀ دل، نایدت نور 13
آخر من چرا نمی‏توانم بپرم!؟ معلوم می‏شود مانعی در کارم وجود دارد که نمی‏گذارد من اوج بگیرم.14
معنای دوستی با خدا
دوستی [خدا] به چیست؟ شخصی آمد و از آقای آملی پرسید: دوستی خدا چه معنایی دارد؟ ایشان فرمودند: آیا تا حالا با کسی آن‏‌قدر رفاقت کرده‏ای که به او محبّت داشته باشی؟! حالا بگو ببینم اگر آن رفیقت چیزی به تو بگوید و تو خلاف آن را انجام دهی، بینی و بین‌الله آیا از تو گله نمی‏کند که: چه محبّتی داری که از امر من تخلّف می‏کنی؟! این چه محبّتی است؟! محبّت پروردگار هم در اطاعت از فرامین اوست و اگر اطاعت کردی، مُلک و ملکوت در تصرّف توست.15
دلیل کوتاه خداشناسی
یک روز، دکتر بسیار خوبی به من گفت: یک دلیل مختصر به من ارائه کن که خدا هست. من هم گفتم: چشم! «البَعرَةُ تَدُلُّ عَلَى البَعيرِ وَ الرَّوثَةُ تَدُلُّ عَلَى الحَميرِ وَ آثارُ القَدَمِ تَدُلُّ عَلَى المَسير، فَهَيكَلٌ عِلوِیٌّ بِهذِهِ اللَّطافَةِ وَ مَركَزٌ سِفلِیٌّ بِهذِهِ‏ الكَثافَةِ، كَيفَ‏ لا يَدُلّانِ عَلَى اللَّطيفِ الخَبيرِ؟!».16 اگر در راهی، سرگین ریخته باشد، دلیل بر این است که گوسفندی از آنجا گذشته است. اگر فضولات گاو افتاده باشد، یعنی گاوی عبور کرده است. خب! این سماوات و ماه، نشانۀ چیست؟ آیا بر خدا دلالت ندارند؟! 17
فطری بودن معاد
یک وقت کسی پرسید: دلیل ساده بر معاد چیست؟ گفتم: دلیلش در خودت است! تمام غرایز ما را دنیا نمی‏تواند اشباع کند. هرچه شما دلت بخواهد، اینجا میسّر نیست. در هر قشری که باشی، باز هم خانه و مسکن، اهل و عیال و دیگر نعمت‏های دنیوی نمی‏تواند شما را اشباع کند. عقل می‏گوید: باید ماورای این عالم، عالمی‏ باشد که غرایز ما را اشباع کند. در بهشت، هرچیزی که دلت بخواهد، فراهم است. مثلاً اراده می‏کنم که امروز، تمام اهل بهشت را مهمان کنم. می‏توانی، قوّۀ خلاقیّت داری! این، راحت‏ترین دلیل برای اثبات معاد است.18
نشانۀ قبولی نماز
اگر موقع نماز، به واسطۀ مناجات ربّ العزّ، در نفْس و در قلبت حلاوت ایجاد شد، این را بِدان که او تو را در تکبیرت تصدیق کرده است. بدان تو از آنهائی هستی که پروردگار گفته است: بارک‌الله! راست می‏گویی! الله‌أکبر را درست گفتی! امّا اگر خدای نکرده دیدی حواست این طرف و آن طرف است، از مناجات لذّت نبردی، بلکه وقتی سلام نماز را گفتی، لذّت بردی، بِدان که از درگاه ربّ‌العالمین مطرودی! بِدان که این دلیل است بر این که بر تو خطاب «یا خادع!»19 شده است. آن وقت باید توبه کنی، داداش جون!20
توکّل و بی‏توجّهی به اسباب
مرحوم آیت‌الله شیخ محمّد‏حسن مامقانی- که در بزرگی و دانش، یکی از آقایان مراجع بوده- به پسرش شیخ عبد الله مامقانی- که او هم مجتهد بوده- وصیّت می‏کند: ‌ای پسرم! پیغمبر فرمود: «با توکّل، زانوی اُشتر ببند».21 این، مال متعارف مردم است، برای حفظ نظام این جهان است؛ برای این که نظام بر روال قواعد و قوانین عادی خود سیر کند و به مستقرّش برگردد، و الّا کسانی هستند که تنها به خدا توجّه دارند و لاغیر و به اسباب اصلاً توجّهی ندارند؛ «وز سبب سوزیش سوفسطائیم».22 اصلاً من آن را می‏خواهم که: «اعرِفوا الله بِالله»23 یعنی خدا را با خدا بشناسید. این، مقام اولیای خداست. مثلاً چه کسی در باطن شما تصرّف می‏کند؟ این قبض و بسط‏هایی که در قلب شما پیدا می‏شود، چه کسی ایجاد می‏کند؟ خدا می‏کند! اوست اوّل، آخر و وسط.24
پانوشت‌ها:
1- در روایتی از امام صادق علیه‌السلام آمده است: «إنَّ العَبدَ يُوقَظُ ثَلاثَ مَرّاتٍ مِنَ اللَّيلِ فَإن لَم يَقُم أتاهُ الشَّيطانُ فَبالَ فی اُذُنِهِ؛ همانا بنده در شب، سه بار بیدار مى‏شود و اگر برنخیزد، شیطان نزد او مى‏آید و در گوش او ادرار مى‏کند» (الکافی: ج۳ ص۴۴۶ ح۱۸).    2- مواعظ: ج۴ ص۲۲۸.   3- مواعظ: ج۳ ص۳۵.   4- {و مانند آن [زنى‏] نباشید که رشتۀ خود را پس از محکم بافتن، [یکى یکى‏] از هم مى‏گسست} (نحل: آیۀ ۹۲).   5- مواعظ: ج۳ ص۱۶۱.   6- حجّت‌الاسلام سیّد مهدی طه‏نسب (قوام) فرزند سیّد اسماعیل مشهور به حاج قوام واعظ (۱۲۷۹- ۱۳۴۲ ش) که از وعّاظ دانشمند و وارسته که در قم مدفون است.   7- مواعظ: ج۱ ص۲۳۷.   8- مواعظ: ج۳ ص۸۶. این مطلب در کلام حجج اسلام: محمّدعلی جاودان و سیّد عبّاس قائم‏مقامی نیز آمده است.   9- المراقبات: ص۷۹- ۸۰.   10- مواعظ: ج۱ ص۱۸۹.   11- فاطر: آیۀ ۲۸.   12- رباعیّات، ابو‌سعید ابو‌الخیر: ش ۳۶۵.   13- گلشن راز: ص۸۳.   14- مواعظ: ج۴ ص۶۱- ۶۶.   15- مواعظ: ج۴ ص۲۳۹.   16- «سرگین شتر بر وجود شتر دلالت دارد و سرگین الاغ بر وجود الاغ و جای پا بر وجود راه. حال، آسمانى به این ظرافت و زمینى به این ضخامت، چگونه بر موجودى لطیف و آگاه دلالت نکند؟!» (جامع الأخبار: ص۳۵ ح۱۳از امام علی علیه‌السلام).   17- مواعظ: ج۴ ص۲۰۰.   18- مواعظ: ج۳ ص۱۴۲.   19- {إنَّ المُنافِقينَ يُخادِعونَ‏ الله‏ وَ هُوَ خادِعُهُم وَ إذا قاموا إلَى الصَّلاةِ قاموا كُسالی يُراؤُنَ النَّاسَ وَ لا يَذكُرونَ الله إلّا قَليلاً} (نساء: آیۀ ۱۴۲).   20- مواعظ: ج۲ ص۱۱۰.   21- مثنوی معنوی: دفتر اوّل، بخش ۴۵. اصل بیت، چنین است: «گفت پیغامبر به آواز بلند / با توکّل زانوی اُشتر ببند».   22- مثنوی معنوی: دفتر اوّل، بخش ۲۴. اصل بیت، چنین است: «ز سبب سوزیش من سودایی‏ام / در خیالاتش چو سوفسطایی‏ام».   23- الکافی: ج۱ ص۸۵ ح۱ (از امام علی علیه‌السلام).   24- مواعظ: ج۱ ص۱۳۰.