محمـد(ص) بـاران رحمت در کویـر جهالت
خداي متعال رحمت خود بر جهانيان را در جامعهاي جهالت و ضلالتزده، گرفتار جنگ و خونريزي و بي رحمی و سنگدلی که دختران خود را در دل خاک فرو مي برد (نحل/ 58) به بشريت ارزانی داشت. او چراغ هدايت و رحمت خداوند بر جهانيان (انبيا / 107) و داراي خلق عظيم (قلم/ 4) بود و شفقت و مهربانياش از الطاف بيکران خداوند نشات گرفته بود. رسولالله(ص) ديني متين و استوار براي حيات، صلح، صفا و سلامت و سعادت ابدي بشريت به ارمغان آورد؛ ديني که نام با مسماي خود را از جوهره شاخصترين تعاليم انبياي الهي گرفت؛ دینی به نام اسلام که تسليم کامل در برابر خداست؛ ديني که اساس آن بر دوستي خداوند و عشق به اوست: والذين امنوا اشدُّ حبّاً لله. (بقره/165 ) و دوستي و اشتياق به رسولالله(ص) و اهل بيت او مزد رسالتش مي باشد: قُل لا أَسئَلُكُم عَلَیهِ أَجراً إِلاَّ المَوَدَّةَ فِی القُربى؛ (شوري/23) از این رو پايه و ذات اسلام بر حب و دوستي است. مرام محمد(ص) انديشه همسازگاري اديان را براي هدايت نوع بشر مطرح کرده است و در آيات گوناگون قرآن آیین چهار پيامبر الهي را بزرگ و مقدس و مقامي در خور و شايسته قائل شده است و چهره تحريف شده آنان را اوهام زدائي و روشنايي بخشيده و آيينشان را به رسميت شناخته است و کتابهایشان را نور معرفي کرده که همه براي هدايت بشر فرستاده شدهاند و پيروان مؤمن آنان اهل کتاب معرفي گرديدهاند (حج/ 17؛ مائده/ 69؛ بقره/62) و آيين همه پيامبران مثل ابراهيم و نوح را اسلام و تسليم در برابر خداوند معرفي کرده است (يونس/ 72؛ آل عمران/ 67).
قرآن رسولالله(ص) را خاتم پيامبران و دين او را هميشه پايدار و در حد کمال معرفي کرده و براي اسلام جايگاهي بلندمرتبه و براي مسلمانان مقامي رفيع بر فراز قله آرمانهاي عالي انساني خواسته است. به همين سبب مسلمانان را از توهين به پيروان مذاهب و اديان و حتي مشرکين و تخريب معابدشان باز داشته است (انعام/ 108).
عشق به هدايت مشرکان
رسولالله(ص) در طول دعوت خود، به مشرکان ناسزا و توهين و نفرين نکرد و تا آنجا که ممکن بود در راه هدايت آنان تلاش مي کرد. آغازگر هيچ جنگي نبود و در غزواتي که دشمنانش بر او تحميل ميکردند، اسرا را نميکشت و آنان را آزاد ميکرد، آنگونه که در جنگهای بدر، بنيالمصطلق، خيبر و فتح مکه عمل کرد و درحُنين شش هزار اسير را لباس و غذا داد و آزادشان کرد (المغازی، واقدي،ج3، ص 937) و هنگام ارسال سپاه اسامه به موته به فرماندهان فرمود: هرگز زنان و کودکان و شيرخوارگان و پيران را مکشيد، درخت خرما و هيچ درختي را ريشهکن نسازيد و هيچ خانه اي را خراب نکنيد.(همان،ج2،ص760) هنگامي که از قحطي مکه و سرزمين رُهاويهاي مَذحِج با خبر شد از خمس غنايم خيبر يکصد بار شتر خرما و حبوبات براي آنان فرستاد.(ابن سعد،طبقات،ج1:صص 344 و 502) محبّت و نوعدوستى وى چنان بود كه وقتى يارانش تقاضا كردند قبيله ثَقيف را نفرين كند، فرمود: «خدايا ثَقيف را هدايت فرما و آنان را در زمره ما درآور» و در پاسخ تقاضاى «طُفَيل بن عَمرو دَوْسى» كه تقاضا كرد قومش را نفرين كند، فرمود: «خدايا قوم او را هدايت فرما!»، چون بار ديگر در مدينه به حضور آن حضرت شرفياب شد، با هفتاد خانواده مسلمان آمد.(ابن سعد، طبقات، ج 4،ص 238) گذشت و مهربانى رسول خدا(ص) چنان بود كه صفوان بن اُميّه از سران قُريش كه «عُمَيْر بن وَهب را فرستاده بود تا او را بکشد، هنگامى كه از او
دو ماه مهلت خواست تا اسلام آورد، رسول خدا(ص) چهار ماه مهلتش داد. آرى او پيامآور رحمت بود و كينه و عداوت را با مهر و محبّت پاسخ مىداد و اينگونه روابط انسانى را با شميم عطرآگين صفا و دوستى زيبايى بخشيده بود و بال مرحمت بر پيروان باايمان خود گسترده بود.(شعرا/ 215 ) اگرچه از جنس بشر بود، ولى از فرط محبّت و نوعپرورى، سختىهاى مردم بر او گران مىآمد و بر نجات آنان حريص و به مؤمنان رئوف و مهربان بود.(توبه/ 128 ) او عزيزى شفيق بود و با هدايت و راهنمايى خود اعراب را از كارهاى زشت و تعهدات و سنن تحميلى كه همچون غل و زنجير آنان را در بند كرده بود، برحذر مىداشت.(اعراف/ 157 ) وجود او نعمت و احسان بزرگ خداوند به بشريت بود، زيرا او مظهر و تجلّى اخلاق نيك بود و خداوند او را به خُلقى عظيم آراسته بود؛(قلم / 4) همانگونه كه خود مىفرمود: «من براى تکمیل اخلاق والا مبعوث شده ام.»(بحارالانوار، ج 16، ص 210) و مىفرمود: «حُسْنُ الخُلْقِ خُلْقُ اللّهِ الأَعْظَمِ»(نهجالفصاحه، ص288، شماره1379)؛ «نيكخويى، خلق خداى بزرگ است.» بدينسان رسولالله(ص) هر روز که قدرت سياسياش افزايش مي يافت، اخلاق نرم و آرام او به خودکامگي و کشتن انسانها و غرور نينجاميد لذا با شايستگي، نام پر افتخار رحمت بر جهانيان و شخصيت اول اثر گذار در جهان را کسب کرد.
سبک زندگی رسولالله(ص)
امام حسين(ع) درباره رفتار آن حضرت بیان میکند: كانَ رَسولُ دائِمَ البِشرِ، سَهلَ الخُلُقِ، لَيِّنَ الجانِبِ، لَيسَ بِفَظٍّ و لا غَليظٍ، ولا سَخّابٍ ولافَحّاشٍ ولاعَيّابٍ و لامَزّاحٍ، يَتَغافَلُ عَمّا لايَشتَهي، و لايُؤيِسُ مِنهُ ولايُحَبِّبُ فيهِ(صدوق، معاني الاخبار،ص 82)؛ پيامبر خدا(صلىاللهعليهوآله) گشادهرو و خوش اخلاق و نرمخو بود و با دیگران با خشونت برخورد نمیکرد، فرياد نمىكشيد و ناسزا نمىگفت و عيبجويى نمىكرد و بذلهگو نبود. نسبت به چیزی که از آن خوشش نمیآمد تغافل میکرد و بهگونهای با دوستش رفتار میکرد که آرزومندان از او نومید نمیشدند.
خانواده، مظهر مهر و رحمت
از دیدگاه اسلام خانواده ابرنهاد اجتماعی اسلام است. دين محمد(ص) خانواده و همسری را نشانه الهي و تجلي محبت و رحمت خدا دانسته است.
اما واقعیت اعجابآور این است که تعداد دفعاتی که کلمه مرد در قرآن دیده میشود 24 مرتبه و تعداد دفعاتی که کلمه زن در قرآن آمده هم 24 مرتبه است و بدينسان مقام درخور و شايسته براي هر دو گروه قائل شده است و هر دو را لباس و تکميلکننده شخصيت همديگر قرار داده است. (بقره/187) قرآنکريم رابطه زن و شوهر را به لباس تشبيه کرده است و اين تشبيه هم براي فلسفه و ضرورت ازدواج مطالبي دارد، هم براي انتخاب همسر و هم براي ادامه زندگي. لباس بايد در طرح و رنگ و جنس مناسب انسان باشد، همسر نيز بايد هم کفو انسان و متناسب با فکر، فرهنگ و شخصيت انسان باشد، لباس مايه زينت و آرامش است و همسر و فرزند نيز مايه زينت و آرامش خانواده هستند، لباس،عيوب انسان را مي پوشاند؛ هر يک از زن و مرد نيز بايد عيوب و نارساييهاي يکديگر را بپوشانند. پیامبر برخلاف اخلاق فاسد اعراب، دختر را گلي مي دانست که پدر از عطرش بهرهمند ميشود و در نامهاي به بنيشيبان فرمود: کسي حق ظلم و ستم به دختران را ندارد و نبايد آنان را به زور به ازدواج واداشت. هر مؤمني بايد ايشان را ياري کند و دختران بايد نيکوکار و پاکدامن باشند.(ابن سعد، طبقات،ج1، ص319 )
میراث تمدنی پیامبر(ص)
بنيان تمدن اسلامي با سختیها و مرارتهای زیاد به دست رسولالله(ص) پس از ورود به مدینه شکل گرفت. تمدن اسلامی ريشه در قرآن و سيره نبوي دارد. هنگامي که اعراب درگير نزاعهای قبيله اي و برادرکشی بودند. رسولالله(ص) با هجرت خود و با ايجاد نظامسازي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي، نخستین دولت اسلامی و تمدن نويني را به نام اسلام پيريزي کرد. از سال اول هجری دشمنانش با توطئههای آشکار و پنهان به حریم دولتش تعرض کردند ولی آن حضرت با صبر و مقاومت و پایداری و شهادتطلبی یارانش فتنههای آنان و تعرض به مدینه را خنثی کرد و دولت مقتدری بنیان نهاد که در سال دهم هجری بیشتر شبهجزیره عربی زیر سلطه وی بود. از سال هفتم هجری روابط خارجی و دیپلماسی براساس اصل عدم سلطه و نفوذ کفار تبیین گردید. مؤلفههاي توليد علم و اخلاق حسنه در قرآن همراه با سیره نبوی موجب شکلگيري نظام فرهنگی و نهاد تعليم و تربيت شد.
نظام اجتماعی با ساختار نهادهای گوناگون مثل خانواده، ابرنهاد اجتماعی اسلام و سبک زندگی و فقرزدائی پایهریزی شد. رفتارهای اقتصادی و تجارت و ایجاد بازار و مشاغل گوناگون مثل کشاورزی موجب شکلگیری نظام اقتصادی گردید.
سير فتوحات در سرزمينهاي ساساني و رومشرقي سبب آشنايي مسلمین با تمدنهاي ديگر شد. ارتباط با اين اقوام ميراث تمدني اين ملل را به عالم اسلام منتقل کرد. از دوره منصور عباسي درهاي تمدن اسلامي بر روي ملل ديگر گشوده شد و ميراث تمدني بيگانه به جهان اسلام راه يافت. نظام تعلیمی مسلمانان با نقش ائمه(ع) و با تلاش و کوشش گسترده مسلمانان علاقهمند به علم و ارتباطات علمي با ملل ديگر موجبات شکوفايي علم و تمدن در اسلام را فراهم کرد.
اصغر منتظرالقائم