کد خبر: ۳۱۶۴۱۰
تاریخ انتشار : ۲۱ مرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۴
یادنامه آیت‌الله عبدالکریم حق‌شناس- ۱۴

ما فرزندان خمینی هستیم

مرحوم آیت‌الله محمد ری‌شهری

ویژگی‏های سیاسی
آیت‌الله حق‏شناس به دلیل ارتباط ویژه‏ای که با امام خمینی(ره) داشت، از سال‏ها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، با انقلاب و انقلابیّون همراه بود و همواره در مسیر اهداف حضرت امام گام بر می‏داشت. این همراهی در سال‏های پس از پیروزی انقلاب و در زمان جنگ تحمیلی نیز با اظهار تمایل به حضور در جبهه و حمایت از رزمندگان ادامه یافت و پس از رحلت امام خمینی نیز با حمایت همه‏جانبه از رهبری آیت‌الله خامنه‏ای و حضور در انتخابات و راه‏پیمایی‏ها نمود پیدا کرد. از این‌رو، مهم‏ترین ویژگی سیاسی ایشان را می‏توان در همراهی با انقلاب و آرمان‏های امام راحل و مقام معظّم رهبری خلاصه نمود که در ادامه به نمونه‏هایی از آنها اشاره می‏گردد.
همراهی با انقلاب و نفی افراطی‌گری
آیت‌الله حق‏شناس را زمانی به اتّهام انقلابی نبودن و این که طلبه‏های تربیت‌شده ایشان به درد انقلاب و نظام نمی‏خورند، به‌گونه‏ای شرم‏آور از مدرسه سپهسالار قدیم (شهید بهشتی امروز) که شرعاً تولیت آن را بر‌عهده داشت، راندند. این، در حالی بود که از همان جمع محدود اطرافیان استاد، ده‏ها شهید و جانباز و ده‏ها شخصیّت علمی و اجتماعی برخاست. 
در طول پانزده‌ساله نهضت اسلامی نیز مسجد امین‌الدوله شاهد حضور شخصیّت‏های مبارز فراوانی همچون آقایان: مطهّری، بهشتی، انواری، ‌هاشمی رفسنجانی، شیخ حسن لاهوتی و... بود.1
آیت‌الله حق‏شناس با هر‌گونه افراط‏‏گرایی و تندروی خصوصاً آن‌گاه که به نام «دین» و «انقلابی‌گری» صورت می‏گرفت، به‌شدّت مخالف بود. ایشان با شناخت عمیق و باوری که به شخصیّت اخلاقی و دینی امام خمینی داشت، ایشان را به‌جد، به عنوان یک معیار و محک پذیرفته بود و از این‌رو متناسب با امکان و شرایط خود، در تحقّق اهداف وی می‏کوشید و در درستی آنها تردید نداشت. 
این را هر‌کس که کمترین نزدیکی با ایشان داشت، آشکارا می‏توانست در یابد. بارها شاهد اعتراض و اعلام نارضایتی شدید ایشان از برخی افراد بودم که در کسوت دینداری و مقدّس‏مآبی و به بهانه دوری از سیاست و بی‏تعهّد به شرایط سخت آن روز جامعه و عوارض برخاسته از انقلاب و جنگ، غیر‌مسئولانه بر امام خُرده می‏گرفتند و حتّی این اعتراض خود را علنی می‏نمود.
به یاد دارم در یکی از روزها که از قم به تهران آمده و به دیدار استاد رفته بودم، مصادف با زمانی بود که از سوی دفتر امام خمینی، توصیه شده بود که عکس‏های ایشان از صحن مساجد جمع‏آوری شود. طبعاً‏ در مسجد امین‌الدوله نیز چنین عمل شد؛ امّا شاهد بودیم که استاد حق‏شناس، به نصب مجدّد تمثال امام در صحن مسجد- البتّه در کنار قبله- امر نمودند با این استدلال که: کراهت نصب تصویر در محلّ نماز، به دلیل آن است که موجب غفلت از یاد خدا در نماز می‏شود؛ امّا عکس ایشان نه‌تنها غفلت‏‏زا نیست بلکه مُذکِّر (یاد‌آورنده) است.2
حلقه وصل هیئت‏های مؤتلفه با امام خمینی(ره)
آقایان اعضای مؤتلفه مثل آقای [حبیب‌الله] عسکراولادی و [حبیب‌الله] شفیق و [شهید صادق] امانی و...، همه، بچّه‏های کوچه غریبان بودند. اینها را آیت‌الله حق‏شناس با امام خمینی آشنایشان کرد. بعضی از این آقایان در خاطراتشان نوشته‏اند که هیچ ارتباطی با امام و مؤتلفه و انقلاب نداشتند؛ ولی آقای حق‏شناس آنها و نیز آقایان حاج ‌هاشم امانی و حاج محمود استادی (برادر آیت‌الله استادی) را با مسائل آشنا و به امام وصل کرد.3
***‏
هیئت‏های مؤتلفه- که هسته مرکزی آن، متشکّل از جمعی از جوانان مسجد امین‌‌الدوله بود- عشق و ارادت خود به امام و آشنایی با شخصیّت‏هایی چون آیت‌الله مطهّری و آیت‌الله دکتر بهشتی را بی‌‏تردید مرهون آیت‌الله حق‏شناس هستند.4
***‏
آیت‌الله حق‏شناس در آشنایی پدرم با امام خمینی، نقش اصلی را داشته است. ایشان در برقراری این رابطه خیلی اهتمام داشته است. علاوه‌بر ایشان، دو شخصیّت دیگر نیز در برقراری این رابطه مؤثّر بوده‏اند: یکی آیت‌الله کاشانی مبرّز که جزء مبارزان آن زمان بوده و دیگری آیت‌الله محمّدرضا مهدوی‌کنی که پدرم در مسیر سفر به قم برای ملاقات با حضرت امام، با ایشان آشنا می‏شود.5
ارتباط با شهیدان نوّاب صفوی و دکتر بهشتی
آیت‌الله حق‏شناس جزو رفقای نزدیک شهید نوّاب صفوی بود و با هم تعاملات گسترده‏ای داشتند. شهید بهشتی نیز به وسیله ایشان به حزب مؤتلفه معرّفی شد. آیت‌الله حق‏شناس، شهید بهشتی را برای تدریس در مدرسه امین‌‏الدوله دعوت کرده بود و ایشان هم مدّتی در آنجا تدریس داشته است.6
***‏
در اوایل دهه چهل که آیت‌الله دکتر بهشتی به تهران هجرت می‏کند، آیت‌الله حق‏شناس در معرّفی و برقراری برخی ارتباطات او با محافل مذهبی تهران، بس مؤثّر بود. برای مثال، ارتباط با هیئت‏های مؤتلفه، از همین ره‏گذر و به وساطت آیت‌الله حق‏شناس انجام گرفت.7
رسیدگی به معیشت انقلابیّون
پیش از پیروزی انقلاب، یک شب دیروقت، آیت‌الله حق‏شناس دو عدد پاکت پول به من داد و فرمود: «علی‌آقا! اینها را همین امشب تحویل آقایان شجونی و جعفری بده». نشانی منزل آنها را هم داد. گفتم: می‏شود فردا ببرم؟ فرمود: «نه! همین امشب باید به آنها برسانی». گفتم: اگر خواب باشند، چه؟ فرمود: «خواب نیستند. فردا ساواک می‏آید آنها را می‏گیرد و آنها خرجی در خانه ندارند». من پاکت‏ها را رساندم و آنها هم گرفتند و تشکّر کردند. فردا همان‌طور که حاج‌آقا فرموده بود، به وسیله ساواک دستگیر شدند.8
احترام ویژه به امام خمینی
آیت‌الله حق‏شناس همواره با احترام خاصّی از امام خمینی اسم می‏برد. هیچ‌وقت نشد که ایشان اسم حضرت امام را به زبان بیاورد و تأکید بر ذکر صلوات نداشته باشد.9
***‏
ارادت آیت‌الله حق‏شناس به امام خمینی(ره) خیلی زیاد بود و این همه ارادت، به دلیل بی‌هوایی و از خود گذشتگی مرحوم امام بود. آیت‌الله حق‏شناس که از شاگردان درس فلسفه ایشان بود، استاد را مبرّز، درجه اوّل و اهل نظر می‏دانست و در دوره انقلاب از ایشان با عنوان «رهبر کبیر» نام می‏برد.10
ترویج مرجعیّت امام خمینی(ره)
در گذشته دورتر، آیت‌الله حق‏شناس، جوانان آن روز مسجد امین‌الدوله را- که شاگردان مرحوم آقای زاهد بودند و اینک تربیت آنها را خود به عهده داشت-‌، در تقلید، به امام خمینی(ره) ارجاع داده بود و آنها همه مقلّد امام شده بودند. 
این مجموعه، هسته مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی و اوّلین یاران و همراهان مخلص امام- بودند که بخشی از جریان نهضت و انقلاب اسلامی را تشکیل دادند.11
***‏
من در اوایل سنّ بلوغ، از آیت‌الله [سیّد محمود] شاهرودی تقلید می‏کردم. وقتی ایشان در سال ۱۳۵۳ شمسی به رحمت خدا رفت، از آیت‌الله حق‏شناس پرسیدم: از چه کسی تقلید کنم؟ فرمود: «پاسخت را فردا صبح بعد از نماز می‏دهم». عادت ایشان چنین بود که خیلی از مسائل را به بعد از سحر حواله می‏داد. صبح بعد از نماز، مرا صدا کرد و فرمود: «داداش‌جون! در رابطه با تقلید که دیشب پرسیدی، الآن جوابت را می‏دهم؛ ولی بین خودمان بماند». آن سال‏ها، جوّ خفقان در جامعه حاکم بود. سپس ادامه داد: «دوره شما به آقای خمینی می‏‏خورد. از ایشان تقلید کن. رساله هم لازم نیست بخری. هر سؤالی داشتی، بیا از خودم بپرس».12
***‏
جوانی از من پرسید: از چه کسی تقلید کنم؟ به او گفتم: منتظر باش تا از حاج آقای حق‏شناس می‏پرسم، بعد جوابت را می‏دهم. وقتی از ایشان پرسیدم، امام خمینی را توصیه نمود و فرمود: «فتواهای آقای خمینی با فطرت، بیشتر سازگار است».13
ارتباط خانوادگی با امام خمینی(ره)
امام خمینی- رضوان‌الله تعالی علیه- گاه در تابستان به تهران می‏آمد و بعد از چند روز که به دیدار خویشاوندان همسرشان می‏گذشت، به دَرَکه یا امامزاده قاسم۷ می‏رفت و اوج تابستان را در آنجا می‏گذراند. آیت‌الله حق‏شناس هم گاهی با خانواده خود در کنار حضرت امام در این ییلاقات بود.14
ناراحتی از ترجیح دیگر علما بر امام خمینی(ره)
معاشرت نزدیک حاج آقای حق‏شناس با امام خمینی، اعتقاد فوق ‏العاده‏ای نسبت به ایشان به وجود آورده بود. به «بی‏هوا بودن» ایشان خیلی معتقد بود و در موارد گوناگون، بر این نکته تأکید می‏کرد. از جمله یادم هست که روزی به مسجد امین‌‏الدوله وارد شدم. 
از کمی دورتر، صدای حاج‌آقا به گوش می‏رسید. ایشان گویی فریاد می‏زد. صدای ایشان به حدّی بلند بود که من فکر می‏کنم به آن حد صدای ایشان را نشنیده بودم. بعد معلوم شد که گویا یکی از شاگردان قدیم حاج‌آقا، از عموی خودش- که از ارادتمندان و آشنایان قدیم ایشان بود- نقل کرده که او آیت‌الله حاج سیّد احمد خوانساری- رضوان‌الله علیه- را بر امام ترجیح داده است. این مقایسه برای ایشان خیلی سخت و گران آمده بود و همین بود که ایشان را بر آشفته کرده و به فریاد آورده بود. عین کلمات را نشنیدم؛ اما مضمون این بود، می‏فرمود: «ایشان از همه چیزش برای اسلام گذشته است». این، در حالی بود که خود من وقتی که در تشییع جنازه مرحوم آقای خوانساری ایشان را زیارت کردم، فرمود: «آمده‏ام در این تشییع شرکت کنم که خداوند، گناهان مرا بیامرزد» یعنی این‌قدر به ایشان ارادت داشت.15
ما فرزندان خمینی هستیم
اواخر حکومت پهلوی، در حرم حضرت عبد‌العظیم۷ با جوانی آشنا شدم که از مأموران ساواک بود. او به ظاهر از همکاری با ساواک ناراحت بود و مایل بود از این کار خلاص شود. من به او پیشنهاد دادم به مسجد امین‌الدوله نزد آیت‌الله حق‏شناس بیاید، شاید مشکلش حل شود. یکی دو روز بعد، در مسجد نشسته بودم که دیدم همان جوان آمد و پای موعظه‏های حاج‌آقا نشست. بعد از جلسه، از صحبت‏های حاج‌آقا خیلی اظهار رضایت کرد. او چند جلسه به همین صورت آمد، تا این که یک شب به من رو کرد و بعد از کلّی تعریف از حاج‌آقا، گفت: علی‌آقا! این مسجد، شدیداً زیر‌نظر ساواک است! با این که خیلی از انقلابی‏ها، با این مسجد و آقای حق‏شناس مرتبط اند؛ امّا هنوز از خود حاج‌آقا نتوانستند نقطه‏ضعفی پیدا کنند. سپس یکی یکی انقلابی‏هایی را که با حاج‌آقا مرتبط بودند، نام برد. آنها از فداییان اسلام بودند تا اعضای مؤتلفه و مجاهدین انقلاب اسلامی.
یادم هست همین جوان، یک شب از حاج‌آقا پرسید: نظر شما در باره آقای خمینی چیست؟ حاج‌آقا با زیرکی فرمود: «ایشان بزرگ و پدر قم است و دیگران مثل فرزندان ایشان‌اند». 
دوباره سؤال کرد: از نظر سیاسی چه؟ فرمود: «عرض کردم که ایشان پدر قم است و ما فرزندان اوییم! اینهائی هم که اینجا نشسته‏اند، فرزندان ما هستند». 
آن جوان سؤالش را به چندین صورت از حاج‌آقا پرسید و ایشان هر‌بار همان جواب را داد. 
بعد از جلسه آهسته به من گفت: مرا مأمور کرده‏اند که حرف‏های حاج‌آقا را ضبط کنم؛ ولی خوشبختانه ایشان چیز خاصّی نگفت! او این را هم به من گفت که: غیر از من، مأموران دیگری هم در بین شما حضور دارند، حتّی در لباس آخوندی. گفتم: چه طوری آنها را بشناسم؟ گفت: در محلّه پاچنار، خانه‏ای هست که مأموران این مسجد، گزارش‏های خود را به آنجا تحویل می‏دهند. می‏توانی بروی از دور ببینی که چه افرادی به آنجا رفت‌و‌آمد دارند.16
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ‌
1) حاج ماشاءالله عابدی نیز جریانی را نقل می‏کند که جایگاه سیاسی آیت‌الله حق‏شناس نزد امام خمینی- را نشان می‏دهد. وی می‏گوید: وقتی امام خمینی در نجف اقامت داشت، گویا عدّه‏ای از انقلابیّون به ایشان رسانده بودند که آقای حق‏شناس چنین‌و‌چنان است. در واقع از اینکه ایشان خیلی قاطی انقلابی‏ها نمی‏شد، شکایت کرده بودند. امام خمینی فرموده بود: «اگر پنج نفر مثل آقای حق‏شناس بودند، تهران را بس بود!».
2) به نقل از حجّت‌الاسلام سیّد عبّاس قائم‏مقامی.
3) به نقل از آقای رضا مطلّبی کاشانی.
4) به نقل از حجت‌الاسلام سیّد عبّاس قائم‏مقامی.
5) به نقل از آقای علیرضا عسکراولادی مسلمان.
6) به نقل از دکتر جواد محمّدی.
7) به نقل از حجّت‌الاسلام سیّد عبّاس قائم‏مقامی.
8) به نقل از آقای علی قره‏گوزلو.
9) به نقل از دکتر علی‏اکبر محمّدی.
10) به نقل از حجّت‌الاسلام محمّدعلی جاودان.
11) به نقل از حجت‌الاسلام محمّدعلی جاودان.
12) به نقل از آقای محمّد مصلح حیدرزاده.
13) به نقل از آقای ماشاءالله عابدی.
14) به نقل از حجّت‌الاسلام محمّدعلی جاودان.
15) به نقل از حجّت‌الاسلام محمّدعلی جاودان.
به نقل از آقای علی قره‏گوزلو.
16) به نقل از آقای قره‌گوزلو.