قیام سیدالشهداء(ع) در بـرابـر یـزیـد یک ضرورت در همه شرایط(شبهه ها و پاسخ ها)
شبهه: اگر یزید از امام حسین(ع) بیعت نمیخواست و درصدد مجبور کردن حضرت برای بیعت نبود، آیا آن حضرت قیام نمیکرد و مانند دوران معاویه برخورد میکرد؟
پاسخ: قیام امام حسین(ع) به عنوان یک حرکت سرنوشتساز دارای ابعاد مختلف و مهمی است و نیاز است متناسب با نیاز روز و پرسشهای جدید مورد توجه قرار گیرد. هنگامی که یزید به خلافت رسید، برخلاف سفارش پدرش زود نامهای به حاکم مدینه نوشت و از او خواست از سه شخصیت مطرح مدینه ازجمله حسینبنعلی(ع) بیعت بگیرد و اگر امتناع کردند، سر آنها را جدا کند. امام حسین(ع) که به دلایل مختلفی حاضر به بیعت با یزید نبود، از مدینه به مکه رفت و این سرآغاز قیام سیدالشهداء شد.
در پاسخ به این سؤال که اگر از امام حسین(ع) بیعت نمیخواستند، آن حضرت چه میکرد؟ آیا باز قیام میکرد؟ ابتدا باید ببینیم دلیل و هدف امام حسین از قیام چه بوده است و آیا ارتباطی با جبر به بیعت دارد؟ امام حسین(ع) در مواضع مختلف دلیل و هدف خویش از قیام و نهضت را بیان کرده است، ازجمله:
1. امر به معروف و نهی از منکر
آن حضرت فرمود: «...قیام کردم چون میخواهم امر به معروف و نهی از منکر کنم.» چون منکر بزرگی در جامعه اتفاق افتاده است که به اساس اسلام ضربه میزند.(1) رهبر معظم انقلاب در این باره میفرماید: امام حسین(ع) باید قیام کند زیرا انحراف پیدا شده است، برای اینکه بعد از معاویه کسی به حکومت رسیده است که حتی ظواهر اسلام را هم رعایت نمیکند... امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. (2)
2. اصلاح در امت و دین
امام حسین(ع) فرمود: «انما خرجت لطلب الاصلاح فی امه جدی» قیام کردم برای طلب اصلاح در امت جدم محمد(صلی الله علیه و آله) (3) رهبر معظم انقلاب این جمله سیدالشهداء را این چنین تفسیر کردند: «عنوان این کار همین اصلاح است، میخواهم اصلاح کنم، این همان واجبی است که قبل از امام حسین(ع) انجام نگرفته بود. این اصلاح از طریق خروج است، خروج یعنی قیام... یعنی اولاً میخواهیم قیام کنیم و این قیام ما هم برای اصلاح است.» (4)
مطالبی که امام حسین(ع) فرمودند مترتب بر جبر ایشان به بیعت نیست، بلکه حتی برفرض وادار نساختن امام به بیعت نیز موضعگیری لازم به نظر میرسد.
امام(ع) چندینبار برای توجیه قیامش، به سخنی از رسول خدا(ص) استناد کرد که نشانگر اراده ایشان برای ایستادن در مقابل ظلم و قیام علیه طاغوت است؛ مانند این سخن: «مىدانید که پیامبر فرمود: هرکس پادشاه ستمگری را بنگرد که حرام خدا را حلال کرده، دین خدا را فروافکنده، با سنّت پیامبر مخالفت کرده و با گناهکارى و ستم حکم مىراند، آنگاه با زبان و عمل بر او نشورد، سزاوار است که خداوند او را نیز به سرانجام آن فرمانروای ستمکار دچار سازد.» (5)
اینکه امام(ع) رفتن به سمت کوفه را انتخاب کردند که مردمش به حضرت نامه نوشته بودند و ایشان را به قیام علیه یزید دعوت کرده بودند، شاهدی بر این است که حضرت قصد موضعگیری علیه حکومت یزید را داشت. با توجه به ویژگیهایی که حکومت یزید داشت، امام حسین(ع) یا هر معصوم دیگری که در شرایط امام حسین(ع) بود، نمیتوانست ساکت بنشیند و بیتفاوت باشد. یزید مردی فاسق بود که ابایی از فسق علنی نداشت و شعائر و مقدسات اسلام را حرمت نمینهاد.
چنانکه امام حسین(ع) در مواجهه با مروان که ایشان را دعوت به بیعت با یزید کرد، فرمود: «ما اهلبیت نبوت هستیم و یزید مردی است فاسق، شاربالخمر، آدمکش و فسق علنی دارد، مانند من با مانند او بیعت نخواهد کرد. (6)
امام حسین شرایط اسلام را تحت لوای یزید این چنین توصیف میکند: «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ وَ عَلَی الْإِسْلَامِ السَّلَام» یعنی باید با اسلام خداحافظی کرد، باید اسلام را پایان یافته دانست زمانی که به حاکمی مانند یزید دچار شود. (7)
با توجه به این سخنان و این شرایط آیا با این فرض که اگر حکومت به دنبال بیعت گرفتن از امام حسین(ع) و جبر ایشان نبود، حضرت در مقابل این منکر بزرگ و ظلم حکومت بیتفاوت و ساکت مینشست؟ قطعاً پاسخ منفی است.
توجه به این نکته لازم است که اساس حکومت یزید علاوهبر اینکه مشروع نبود، خلاف قانون نیز بود زیرا براساس مفاد صلحنامه امام حسن(ع) و معاویه، معاویه برای پس از خود حق تعیین جانشین نداشت و پس از مرگ او زمام امور باید در دست امام حسن(ع) میبود.(8) لذا حکومت یزید نه شرعاً و نه قانوناً مشروعیت نداشت و شخصیت یزید هم فاقد شایستگی خلافت بود و وجود او در رأس حکومت اسلامی خطر بزرگی برای اسلام محسوب میشد که میبایست در مقابل او و این انحراف، شخصیتی مانند حسینبنعلی(ع) بایستد.
رهبر معظم انقلاب در این زمینه میفرماید:...
امام حسین قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی، یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام دهد. (9)
نتیجه:
با توجه به شواهد و قرائن مختلف و سخنان امام حسین(ع) این نتیجه به دست میآید که حتی در صورتی که حکومت یزید درصدد گرفتن بیعت اجباری از امام حسین(ع) نبود، با توجه به شخصیت یزید و شرایط حکومت او که برخلاف دوران معاویه حتی ظواهر اسلام نیز مراعات نمیشد و حیات اسلام با خطر جدی مواجه بود، حسینبنعلی(ع) در قبال آن عکسالعمل نشان میداد، علیه ظلم و فساد قیام میکرد و درصدد امر به معروف و نهی از منکر برمیآمد و این موضع، ظرفیت تقابل فیزیکی و قیام را دربرداشت.
جهت مطالعه بیشتر:
- حماسه حسینی، شهید مرتضی مطهری.
- بررسی تاریخ عاشورا، محمدابراهیم آیتی.
پینوشتها:
1. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، مناقب آل ابی طالب، قم، علامه، 1379 ق، ج 4، ص 89.
2. آیتالله خامنهای، انسان 250 ساله، بیانات معظمله درباره زندگانی سیاسی-مبارزاتی ائمه معصومین(ع)، گردآوری و تنظیم مرکز صهبا، تهران، مؤسسه ایمانی جهاد، 1390 ش، ص 153.
3. ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، همان.
4. آیتالله خامنهای، همان، ص 154.
5. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، بیروت، دارلاحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403 ق، ج 44، ص 382.
6 و7. ابن طاووس، علی بن موسی، اللهوف، تهران، نشر جهان، 1348 ش، ص 24.
8. ابن قتیبه دینوری، ابو محمد عبدالله بن مسلم، الامامه و السیاسه، تحقیق: شیری، علی، بیروت، دارالاضواء، 1410 ق، ج 1، ص 184.
9. بیانات در خطبههای نماز جمعه، 19 خرداد 1374 ش.
سید آیتالله احمدی شیخ شبانی