قلب تپنده هنرمندان آزاده ایران و جهان
آرش فهیم
بخش نخست
ایران، در جنگ 12 روزه مقابل اسرائیل، علاوه بر فتوحات نظامی و دفاعی، به پیروزیها و دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی بزرگی هم رسید. در میان غبار جنگ و شلیک موشکها، روایتی جدید از مقاومت و پیروزی رقم خورد؛ روایتی که با جوشش خلاقیت هنرمندان و فوران احساسات مردمی در داخل و خارج از کشور عجین شد. یکی از این فرازها، دمیده شدن خون تازه در رگ تولیدات هنری بهویژه در زمینههای گرافیک، طراحی، موسیقی و نواهای آئینی است.
در این مجموعه گزارش با بهرهگیری از نظرات گروهی از هنرمندان و کارشناسان، به بررسی ابعاد مختلف این فعالیتها و تولیدات هنری و نحوه تداوم و استمرار آن میپردازیم. با ما همراه باشید.
همدلی و همگرایی هنرمندانه
در روزهایی که هیمنه پوشالی دشمن صهیونیستی در برابر اراده پولادین ملت ایران و نیروهای مسلح مقتدرش فروریخته و حماسههایی بیبدیل از ایثار و مقاومت در جایجای این سرزمین در حال خلق شدن است، پژواک این پیروزیهای غرورآفرین، نهتنها بین مردم، رسانهها و محافل سیاسی و نظامی، بلکه در قلب و زبان هنرمندان داخلی و آزادیخواهان جهان نیز طنینانداز شده است. از پایتختهای غربی تا شهرهای شرقی، هنرمندان متعهد، با زبان هنر و قلبهای بیدارشان، به این تجاوز آشکار واکنش نشان داده و همبستگی خود را با مردم و رزمندگان ایران اعلام کردهاند.به محض آغاز حملات رژیم صهیونیستی به ایران، شاهد شکلگیری یک جنبشواره هنری در سرتاسر کشور و همچنین بین برخی هنرمندان خارجی در بازنمایی و یا ترسیم این جنگ بودیم. نقاشان، کاریکاتوریستها، شاعران و موسیقیدانها اول از همه دست به کار شدند. طبیعی هم بود، چون خلق اثر در این قالبها به صورت فردی یا دو سه نفره و با سرعت بالا امکانپذیر است، اما ساخت فیلم، سریال، مستند یا نگارش رمان و نمایشنامه، زمانبر است و احتمالا در ماهها وسالهای آینده آثاری در این قالبها هم درباره جنگ 12 روزه خواهیم دید.
مسعود شجاعی طباطبایی، یکی از این هنرمندان است که در جریان جنگ اخیر، هم خودش آثاری را علیه آمریکا و رژیم صهیونیستی خلق کرد و هم یک نمایشگاه را با همین موضوع به مرحله اجرا درآورد.
این هنرمند بینالمللی کارتون و کاریکاتور در گفتوگو با گزارشگر کیهان میگوید: «ما هنرمندان به عنوان یک سرباز در جنگ نابرابر فضای رسانه دست به کار شدیم و کارهایی عرضه شد که در خیلی از فضاها بهخوبی دیده شد. این آثار قابلیت استفاده در معابر شهری و ایستگاههای مترو و... را دارند. بعد به این نتیجه رسیدیم که مجموعهای از آثار هنری با موضوع جنگ 12 روزه را در قالب یک نمایشگاه عرضه کنیم. هرچند که آثار هنرمندان خارجی هم بود، اما با توجه به درجریان بودن مسابقه «هولوساید» و عرضه کارهای بینالمللی در آن مسابقه، تصمیم بر این شد که نمایشگاهی را به هنرمندان ایرانی اختصاص دهیم. 15 نفر از چهرههای مطرح در عرصه کارتون و کاریکاتور در این نمایشگاه مشارکت کردند و آثارشان درباره جنایات رژیم صهیونیستی و آمریکا را به نمایش درآوردند. عنوان نمایشگاه هم «پوزهبند» شد.»
وی از همگرایی کمنظیر و بیسابقه هنرمندان ایرانی در داخل و خارج از کشورمان به عنوان یکی از نتایج جنگ 12روزه یاد میکند و میگوید: «وقتی خبر برگزاری این نمایشگاه منتشر شد، خیلی از هنرمندان خوب ایرانی گلهمند و خیلی ناراحت شدند که چرا از ایشان نخواستیم که برای این نمایشگاه اثر ارسال کنند. ما هم پاسخمان این بود که این نمایشگاه یک واکنش سریع بود و درجریان کار آنها نبودیم. حتی هنرمندان ایرانی خارج از کشور هم این مطالبه را داشتند که چون پای ایران وسط است و دوست دارند به عنوان یک ایرانی به وطنشان ادای دین کنند، با آثارشان در خدمت ایران باشند. این همدلی برای من غیرمنتظره بود و اصلا تصور نمیکردم تا این حد ماجرا برخلاف خواسته رژیم صهیونیستی شکل بگیرد و جنگ شرایطی را ایجاد کرد تا باعث همراهی و همدلی مردم شود.»
هنرمندانی که ایران وطنشان است
اما شجاعی طباطبایی این همگرایی را فقط محدود به هنرمندان ایرانی نمیداند و معتقد است: «در هیچ دورهای این همه همدلی و ارتباط با ایران را بین هنرمندان خارجی ندیدهام» و ادامه میدهد: «برخی از کاریکاتوریستهای مطرح آمریکای لاتین، مثل «گیلمار فراگا» یا «کارلوس لاتوف» در ایام جنگ اسرائیل و آمریکا علیه ایران به من اعلام کردند که ما میخواهیم برای شما کار کنیم و درخواست داشتند تا آنها را بیشتر در جریان فرمایشات رهبر انقلاب قرار دهیم. در ارتباطاتی که با هم داشتیم، آثاری را در این ارتباط خلق کردند که در آینده و در قالب همان کتاب نمایشگاه، خلق خواهد شد. خیلی کنجکاو بودم که بدانم بعد از هدف قرار گرفتن پایگاه آمریکایی العدید در قطر، هنرمندان در این کشور چه نظری دارند و از چند نفر از آنها پرسیدم که جواب دادند که خیلی خوشحال شدند، هم به خاطر اقتدار ایران و هم هدف قرار گرفتن پایگاه نظامی آمریکا. هنرمندان خیلی دیگر از کشورهای عربی هم در 12 روز جنگ و پس از آن، خیلی پیشرو بودند. باید از هنرمندان بحرینی یاد کنم که واقعا به معنای واقعی کلمه مباحث حضرت آقا برایشان مهم است و دنبال میکنند و این مباحث در آثارشان بازتاب پیدا میکند.»
آهنگی جهانی علیه رژیم صهیونی
در بزنگاههای سیاسی و اجتماعی، انجام حرکات فردی و خلاقانه اهمیت زیادی مییابد. نمونهاش قطعه «علاج» محسن چاووشی است که بدون سفارش و حاصل دغدغه و مسئلهسنجی بموقع این خواننده است. به همین دلیل هم مورد استقبال خاص و عام قرار گرفت. یا آهنگ «بوم بوم تلآویو»؛ مضمون این آهنگ ضدصهیونیستی که این روزها جهانگیر شده، رؤیای بسیاری از آزادگان تاریخ معاصر جهان بوده است که بالاخره به واقعیت تبدیل شد. هدف قرار گرفتن غده چرکین اما خونریز صهیونیسم و تحقیر صهیونیستها و له شدن پایتخت این ظالمِ اکبر، آرزوی دیرینه بسیاری از هنرمندان با وجدان و عدالتخواه هم بود. رؤیایی که از 23 خرداد تا 3 تیر 1404 (13 تا 24 ژوئن 2025) جان آنها را صیقل میداد و امیدشان را برای تبدیل شدن جهان به جایی بهتر برای زندگی انسانها زنده کرد.
یکی از آثاری که در سطح جهانی نشان میدهد که جوششهای فردی در موقعیتهایی مثل جنگ چگونه جریانساز میشود، ترانه «بوم بوم تلآویو» است؛ آهنگی که از سوی یک خواننده بریتانیایی - آمریکایی، در قالب کلیپ خلق شد و با اینکه به سد سانسور برخورد اما خیلی زود جهانگیر شد. طوری که در همان روزهای اول انتشار، رکورد دریافت و تماشا را شکست و مخاطبی چند صد میلیونی در کل دنیا یافت.
«لوکاس گیج»، خالق «بوم بوم تلآویو» در مصاحبه با شبکه افق سیما میگوید: «ایده بوم بوم تلآویو یک روز پس از آغاز بمباران تلآویو توسط ایران به ذهنم رسید. آن روز صبح، مدام این عبارت را در ذهنم تکرار میکردم و تصمیم گرفتم پروژهای را که مدتها در ذهن داشتم اجرائی کنم...من اشعار خودم را به یک برنامه هوش مصنوعی میدادم تا آهنگ بسازد؛ در نهایت، اشعار را وارد نرمافزار کردم و آهنگ بوم بوم تلآویو تولید شد.»
این آهنگ بهسرعت در شبکههای اجتماعی و رسانههای مختلف جهان پخش شد و بهگفته لوکاس، دلیل این توجه جهانی، خستگی و عصبانیت مردم جهان از بیمجازات ماندن اسرائیل در قبال نسلکشی و پاکسازی قومی در غزه است.
این آهنگساز تأکید میکند: «وقتی ایران به شیوهای بیسابقه به اسرائیل پاسخ داد، جهان شاهد بود که اسرائیل بالاخره با واکنشی مواجه شد که شایستهاش بود...آهنگ بوم بوم تلآویو شادی و انرژی خاصی در مردم ایجاد میکند و به احساسات آنها نفوذ میکند. چون بسیاری از مردم پیش از این هم نسبت به جنایات اسرائیل در غزه احساس خاصی داشتند. این ترکیب باعث شد پیام به بهترین شکل منتقل شود و مرزهای نژادی و مذهبی را درنوردد.»
خالق «بوم بوم تلآویو» همچنین بیان میکند: «خیلی خوشحالم که ایران واکنش نشان داد و واقعا امیدوارم این اقدامات ادامه پیدا کند. بهنظر من باید همه پایگاههای نیروی هوائی و پادگانهای ارتش اسرائیل نابود شوند تا نتوانند نسلکشی را ادامه دهند...حمله به تلآویو واقعا عالی بود. شما به دنیا نشان دادید که آمریکا و غرب میلیاردها دلار برای سیستم دفاعی هزینه میکنند، اما این سیستمها نتوانستند جلوی حملات شما را بگیرند. در واقع ما پولمان راهدر میدهیم. خوب است که مردم آمریکا هم این را ببینند. ما نباید اینگونه در خاورمیانه درگیر شویم. باید اجازه دهیم مردم منطقه کارشان را خودشان انجام دهند. شما نشان دادید که اسرائیل شکستناپذیر نیست و همه دلارهای مالیاتی ما صرف دفاعی میشود که کارایی ندارد. پس واقعا باید فکر کنیم که چه باید کرد؟»
جهاد هنری بر دیوارهای شهر
یکی دیگر از حرکات هنرمندانه فردی، نقاشیهای خیابانی سیدعلی میرفتاح است. او در روزهای بعد از آتشبس، در اقدامی که مصداق خوب و مثبت فعالیت فرهنگی آتش به اختیار است، قلم و رنگ به دست در معابر عمومی شهر، تصاویر شهدا را ترسیم میکرد. کاری که میتوان آن را نمونه و نمود هنر انقلاب و مردمی دانست. هنری که نه در فضاهای سربسته گالریها و نمایشگاهها که در بطن جامعه و متن مردم خلق میشود. درست مانند آثاری که در گرماگرم انقلاب و جنگ تحمیلی، اواخر دهه شصت و اوائل دهه هفتاد بازار گرمی داشت. همان روزهایی که هنرمندان و شاعران و نویسندگان، منتظر سفارش ارگانها و سازمانها نبودند و از قلبشان سفارش میگرفتند و محصولی که خلق میکردند نیز معمولا بیواسطه به دست مردم میرسید و در قلب مخاطب جا میگرفت. خیلی از آثار گرافیکی و نقاشی و اشعار و سرودها در آن دوران به همین شکل آتش به اختیار و متکی بر دغدغه و خلاقیت فردی به ظهور میرسیدند و بعضا ماندگار و خاطرهساز هم شدند. حرکت جالب میرفتاح نیز یادآور همان نوع هنر است. او درباره این حرکتش میگوید «میخواستم مردم با شهدا سلام علیک داشته باشند.»
نظر «علیرضا سمیعی»، نویسنده و پژوهشگر را درباره جنس حرکت و فعالیت سیدعلی میرفتاح میپرسم که در این باره میگوید: «یکی از مهمترین جلوههای فرهنگی این دوره، حضور مستقیم هنرمندان در میدان عمل است که نقاشیهای دیواری سیدعلی میرفتاح نمونه عالی از این حضور و هنر مردمی و انقلابی است؛ هنری که از گالری خارج میشود و به خیابان میآید. مهمتر از خود اثر، این است که صاحب ایده خودش وارد میدان میشود و اجرا میکند. چنین هنرمندانی را باید شناخت و با آنان کار کرد.»
یک اتفاق خاص در دل جنگ
یکی از تبعات فرهنگی جنگ 12 روزه، فعالیت خودجوش مردمی و فردی در تولید آثار و محصولات در این جنگ بود. در این میان، یک نبرد نامتقارن رسانهای شکل گرفت؛ درحالی که رسانههای وابسته به سرمایه و رژیمهای سلطهگر نظیر شبکه اینترنشنال و بیبیسی فارسی و... تلاش داشتند تا روایت برساخته خود را به مخاطب تحمیل کنند، حرکات کوچک هنری برای ثبت واقعیات از سوی خود مردمی که حوادث و اتفاقات جنگ را از نزدیک میدیدند و حس میکردند شکل گرفت. مثل ویدئوهای کوتاهی که توسط کاربران ساخته میشد یا متن فرستههایی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشدند.
«محسن یزدی» مستندساز و مدیر سابق شبکه مستند سیما که این روزها در سازمان اوج مشغول است، در گفتوگو با گزارشگر کیهان، این نوع حرکات مردمی را از فعالیتهای رسمی و ارگانی برتر و جلوتر میداند و میگوید: «ما هم از جمله گروههایی بودیم که تولیدات کوتاه انجام میدادیم. اما نکته جالب این بود که هرچه ما به عنوان نیروهای رسمی و با تجربه کار میکردیم، مردم در شبکههای اجتماعی بهترش را تولید میکردند! یعنی احساس عمومی، جوشش اجتماعی و انگیزه خودجوش مردم باعث میشد آثاری تولید شود که بسیار جلوتر از کارهای ما بود.»
دکتر «رفیعالدین اسماعیلی»، مدرس دانشگاه و مدیر مؤسسه فرهنگی هنری شناختپژوهان رسانه نیز در گفت وگو با گزارشگر کیهان میگوید: «نقطه متمایز محصولات هنری که در طول جنگ 12 روزه تولید شد، کلیپها و آثار چند رسانهای بود که از دل برمیخاست و سفارشی نبود و از قلب خالقان آثار میجوشید. دلی بودن این آثار محسوس بود و حس مخاطب آن را درک میکرد که این تأثیرگذاری پیام را بیشتر میکرد. نقطه برجسته دیگر، مردمی بودن این جریان بود؛ هر کس هر هنری داشت به خاطر فضای جنگ و تنفری که از رژیم صهیونیستی داشت دست به کار شد. آثاری که توسط مردم عادی، دانشجویان و افراد غیرحرفهای تولید میشدند شاید قوت هنری به آن معنا نداشت، اما واقعیت این است که همیشه قوت هنری موجب تأثیرگذاری آثار نمیشود بلکه خیلی اوقات انگیزه و نیتی که پشت کار است موجب تأثیرگذاری میشود. مثل اتفاقی که برای سرود «سلام فرمانده» افتاد که دیدیم چه تأثیر ملی و بینالمللی ایجاد کرد و چقدر جریانساز شد.»