جهش در عرصه مخاطب سینمای ایران
سعید مستغاثی - بخش یکصدو چهل و یک
با چنین اوضاعی چهل و دومین جشنواره فیلم فجر هم به خوبی برگزار شد و ما باز هم تا نیمههای شب فیلمها را میدیدیم و بررسی میکردیم تا به اکران نوروز 1402 رسیدیم که هیچکس انتظار خاصی از آن نداشت!
با توجه به شرایط پر اضطرابی که اهالی سینما در جشنواره فیلم فجر چهل و دوم پشت سر گذاردند و فیلمنامههایی که مدتی به دلیل ترس و وحشت و ارعاب ایجاد شده توسط حضرات آزادیخواه! پشت در شورای پروانه ساخت بلوکه شده بود، برای اکران نوروزی که میبایست دوران برو و بیا و رونق سینما باشد، به دلیل همان بگیر و ببندها و ارعاب و وحشت جاری، پیشبینی مثبتی در میان نبود. تا اینکه چند فیلم با رایزنیهای زیاد و با تضمینهای مختلف به شورا آمد، ضمن اینکه به دلیل تقارن نوروز با ماه مبارک رمضان، عدهای هم فیلمهای خود را برای اکران عید فطر نگه داشتند.
خوشبختانه با تنوعی که در ارائه فیلمهای نوروزی وجود داشت، با استقبال و فروش غیر قابل تصوری مواجه شدند، خصوصا فیلم کمدی «فسیل» که بعداً رکورد فروش در تاریخ سینمای ایران را شکست. این در حالی بود که در کنار فیلم «فسیل»، فیلم به اصطلاح اجتماعی و خوش ساخت «ملاقات خصوصی» و فیلم قابل تأمل «غریب» درباره شهید بروجردی هم اکران شد که قابلیت فروش بالا را داشتند اما طبیعی این بود که به پای «فسیل» نرسند. چرا؟ چرا طبیعی بود؟
گرایش مخاطب به کمدی در بحرانهای اجتماعی
طبیعی بوده و هست که در شرایط خاص و پس از بحرانهای اجتماعی، مردم تمایل بیشتری به شادی و خنده و مفرح کردن اوقات داشته باشند، این در سینمای غرب هم سابقه داشت که بعد از پشت سر گذاردن 6 سال جنگ جهانی دوم، رغبت مردم به تماشای فیلمهای کمدی بسیار بیشتر از سایر آثار سینمایی بود. طبعاً بعد از چند سال سر و کله زدن با بحران هراسناک کرونا و بعد از آن، التهابات پاییز 1401، دیگر کمتر کسی حال و حوصله داشت حتی در سالن سینما هم با مصیبت وگریه مواجه شود، ولو مسائل به اصطلاح اجتماعی و واقعیات جامعه باشد.
مردم میخواستند حتی برای دو ساعت از مصائبی کهگریبانگیرشان شده بود، خلاص گردیده و به کمدی و خنده پناه ببرند. این اساساً ربطی به تعداد و کیفیت فیلمهای کمدی یا به اصطلاح اجتماعی و دیگر گونهها نداشت. چنانکه در طول سالهای قبل و بعد هم به همین منوال بود، چنانکه در دوران شورای پروانه ساخت، برای حدود 300 فیلم پروانه ساخت صادر شد که از میان آنها تنها 30 فیلم یعنی 10 درصد در گونه سینمای کمدی میگنجیدند و بقیه یعنی 270 فیلم متعلق به دیگر انواع سینمایی میشدند.
آنچه در این میان همواره تعیینکننده است، ذائقه تماشاگر است و تمایل تهیهکننده و سرمایهگذار که اغلب براساس همان ذائقه حرکت میکنند و طبیعی است وقتی میبینند و تجربه میکنند که تماشاگر از فیلمهای کمدی بیشتر از سایر انواع سینما استقبال میکند، به سمت تولید این دست آثار بروند.
به هر حال سال 1402 با رونق سینما آغاز شد و روز به روز بر آن رونق افزوده شد، سینمای ایران از روزهای بحرانی کرونا و پاییز 1401 عبور کرده بود و حالا به تدریج فیلمسازان مختلف به میدان بازگشته و فیلمنامه میآوردند و برای تولید اقدام مینمودند.
فیلمهای بسیاری در سال 1402 ساخته شد و جشنواره آن سال، جشنواره تقریباً پر و پیمانی بود که انواع و اقسام فیلم از فیلمساز قدیمی و جدید و جوان و پیر، ازکمدی و کودک و خانوادگی و انیمیشن و حادثهای و فانتزی و تاریخی و به اصطلاح اجتماعی در آن به چشم میخورد.
... رنج دوران بردیم!
به هر حال طی این دوره سه ساله، در شورای پروانه نمایش، بیش از 250 فیلم را دیدیم که بعضاً (خصوصاً در هنگامه جشنواره فیلم فجر) از صبح تا پاسی از نیمه شب به تماشا و بررسی فیلمها مشغول بودیم تا جایی که گاهی برخی اعضاء معترض میشدند و البته مثل فیلمنامهها، تعداد فیلمهای قابل دیدن بسیار اندک بود و آثار کسالتبار و غیر سینمایی بلکه ضد سینمایی و زجرکشکننده چه بسیار!
و چه رنجی کشیدیم و چه اوقاتی را بابت تماشای آنها تحمل کردیم! مانند روزهای جشنواره نبود که اگر فیلمی خستهمان کرد، روی صندلیهای گرم و نرم چرتی بزنیم یا از سالن بیرون برویم! برعکس باید خیلی سفت و سخت مینشستیم و به طور دقیق فیلمها را جزء به جزء مشاهده میکردیم. تنها بنا به تدبیر حبیب آقای ایلبیگی (معاون اداره نظارت و ارزشیابی) و همچنین دکتر روحالله سهرابی (مدیرکل اداره نظارت بر نمایش) که سعی میکردند با پذیرایی خاص مانند سرو تخمه آفتابگردان و کدو و یا قهوه و چای و میوه از رنج دیدن 10-12 ساعته فیلمهای یاد شده بکاهند! تماشای آنها میسر میشد!!
در تمام این دوره سعیمان رعایت قوانین جاریه بود و آییننامهای نظارت بر نمایش که در سال 1382 تصویب شده بود. سعیمان بر این بود که مانند شورای پروانه ساخت، آثاری که ارائه میشدند در ابتدا «فیلم» و «سینما» بوده و حداقل کف استاندارد سینما را رعایت کرده باشند.
و این موضوع هم براساس ماده 14 آییننامه نظارت بر نمایش داوری میگردید که آثار ضعیف به لحاظ ساختار سینمایی را نفی نموده بود و متأسفانه باید عرض کرد که اغلب آثاری که در این مدت دیدیم، مصداق همین ماده 14 میشدند اما طرفه آنکه اغلب اعضای شورا، رقیقالقلب و مهربان و اهل تسامح و تساهل بودند و علاوهبر نگرانی برای سرمایهای که پای فیلم رفته، به روح و روان دستاندرکاران آن فیلم به خصوص نویسنده و کارگردان هم فکر میکردند که مثلا خدای ناکرده بر اثر مخالفت آنها، دچار آسیب و خدشه نگردد! به فکر پیشکسوتان و فیلمسازان و تهیه کنندگان قدیمی و بیمار هم بودند و....
فقط به قانون عمل کردیم
به نظرم تنها موردی که در این میان در نظر گرفته نمیشد، حال و حوصله و هوای تماشاگر سینما و سینمادار بود که با آن آثار شبه فیلم و ضد سینما، سرمایههای معنوی و مادی خود را از دست میدادند! اما در مورد انجام مواد قانونی آییننامه، بعضاً مورد اعتراض قرار میگرفتیم که گویا سخت برخورد میکنیم، در حالی که ما تنها به آنچه دستورالعمل قانونمند برای تولیدات سینمایی در اختیارمان گذارده بودند عمل میکردیم تا از اعمال سلیقه و علائق شخصی دور شویم. آن هم آییننامهای که در سال 1382 یعنی در دولت دوم سید محمد خاتمی و حکومت مدعیان اصلاحات مصوب و ابلاغ شده بود!
متأسفانه در دورههای گذشته چندان به این آییننامه عمل نشد و از همین روی ما که میخواستیم به مُر قانون عمل کنیم، مورد ایراد واقع میشدیم! قوانینی که در کشورهای دیگر به صورتها و اشکال دیگری اعمال میگردد. مثلاً در ایالات متحده آمریکا با روش سختگیرانه درجهبندی، بخشی از مخاطبان را از دیدن یک فیلم محروم میسازند.
این قوانین آنچنان سختگیرانه است که فرضاً با یک دیالوگ خشونتبار یا ناشایست یا صحنه خشن و یا خلاف اخلاق (حتی با معیارهای خودشان) فیلم مربوطه دارای درجهبندی شده و تماشای آن برای گروههای سنی مختلف ممنوع میگردد.