دیکتاتور خونریز عراق از کودکی تا بزرگسالی (نگاه)
امینالاسلام تهرانی
امروز 25 تیر برابر است با 16 ژوئیه، سالروز...
«صدام حسین المجید التکریتی»، که بعدها تبدیل به خودکامۀ سودایی عراق شد، در ۲۸آوریل ۱۹۳۷ (۸ اردیبهشت ۱۳۱۶) در روستای «العوجه» واقع در حوالی «تکریت»، در خانوادهای قبیلهای و با شرایط اقتصادی دشوار، متولد شد. کودکی و نوجوانی صدام تحت تأثیر فضای سنتی، خشونت خانوادگی و نبود حمایت پدرانه، پدری که پیش از تولد او مفقود شده بود، سپری شد؛ عاملی که بسیاری از زندگینامهنویسان به عنوان یکی از ریشههای شخصیت بیرحم او یاد میکنند؛ باری، بسیاری دیگر هم در این شرایط بودهاند و راههای دیگری رفتهاند! نخستین گامهای صدام در عرصه سیاست در اواسط دهه ۱۹۵۰ و با پیوستن به شاخه جوانان «حزب بعث عربی سوسیالیستی» برداشته شد، حزبی که بر آرمانهای پانعربیسم، سوسیالیسم و ضدیت با استعمار غرب تأکید میورزید. صدام حسین در سالهای ابتدائی فعالیت خود، با شرکت در کودتای نافرجام علیه «عبدالکریم قاسم» (۱۹۵۹/۱۳۳۸)، وارد شبکههای مخفی سیاسی شد و حمایت داییاش «خیرالله طلفاح» و اعضای قبیله خود را جلب کرد. پس از کودتای موفق ۱۷ ژوئیه ۱۹۶۸ (۲۶ تیر ۱۳۴۷)، که قدرت را رسماً به حزب بعث سپرد، صدام با مهارت و حیلهگری، به سمت معاونت ریاستجمهوری و رئیس دفتر روابط حزب بعث رسید و همزمان با کنترل ساختارهای امنیتی، بهتدریج موقعیت خود را مستحکمتر ساخت. نهایتاً در ۱۶ ژوئیه ۱۹۷۹ (۲۵ تیر ۱۳۵۸)، با کنار رفتن داوطلبانه یا اجباری «احمد حسن البکر» ـ که برخی منابع از فشار مستقیم صدام یاد کردهاند ـ او رسماً ریاستجمهوری عراق، رهبری حزب بعث و فرماندهی کل نیروهای مسلح را برعهده گرفت. تسلط او بر نهادهای کلیدی کشور، با مراسم موسوم به «پاکسازی حزبی» و تصفیههای خونین گسترده در ماههای نخست سلطنتش تکمیل شد، فرآیندی که در واقع آغازگر عصر اقتدار مطلق وی بود.
صدام پس از به قدرت رسیدن، بیدرنگ نظام سیاسی و اداری عراق را به ابزاری تمامعیار در خدمت حفظ بقا و سلطه فردی خود بدل کرد. ساختاری چندلایه از سازمانهای اطلاعاتی، امنیتی و شبهنظامی چون «استخبارات»، «سازمان امنیت عمومی» و شبکه وفاداران قبیلهای، نقش چشم و گوش رژیم را در سراسر عراق ایفا میکردند. کوچکترین مخالفت ـ چه از میان نخبگان مدنی، افسران یا روحانیون مذهبی، و چه از درون حزب و حتی خانوادهاش ـ با نهایت قساوت سرکوب میشد. نقض حقوق بشر به امری سیستماتیک و فراگیر بدل گشت: از زندانیان سیاسی که بدون محاکمه در زندانها ناپدید میشدند تا شکنجههای وحشیانه که در بازداشتگاههای مخفی رژیم رایج بود؛ بهویژه در قبال شیعیان عراق، که در اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی پس از پایان جنگ با ایران، دست به قیامهای گستردهای زدند (انتفاضه شعبانیه در مارس ۱۹۹۱/اسفند ۱۳۶۹)، رژیم بعث با خشونت بیسابقهای پاسخ داد. استفاده گسترده از نیروهای زرهی و هوائی علیه شهرها و مناطق عمدتاً شیعهنشین، افزون بر کشتار جمعی، منجر به آوارگی گسترده شد. از جنایتهای هولناک دیگر در این دوره، میتوان به حملات شیمیایی به «حلبچه» در مارس ۱۹۸۸ (اسفند ۱۳۶۶) اشاره کرد که در آن هزاران نفر از کُردها، از جمله زنان و کودکان، قتل عام شدند، واقعهای که بعدها به عنوان «نسلکُشی کُردها» شناخته شد. این سرکوبها نهتنها مخالفان سیاسی را هدف قرار داد، بلکه با ایجاد فضائی از وحشت فراگیر، هرگونه احتمال مقاومت سازمانیافته، حداقل در زمان کوتاه، را از بین میبُرد و مشروعیت حکومت را در میان بخشهای وسیعی از جامعه عراق، بهویژه شیعیان و کُردها و دیگر کسانی که دو چشم بینا داشتند مخدوش میکرد.
در عرصه بینالمللی، صدام عراق را به ورطه جنگهای ویرانگر کشاند که پیامدهای جبرانناپذیری برای منطقه و خود عراق داشت. جاهطلبیهای منطقهای او، در سپتامبر ۱۹۸۰ (شهریور ۱۳۵۹) به صدور دستور حمله به خاک ایران منجر شد؛ جنگی که هشت سال به طول انجامید و با وجود تلفات انسانی و مادی عظیم برای هر دو طرف (دهها میلیارد دلار خسارت مستقیم و غیرمستقیم و صدها هزار کشته از هر سو)، با مقاومت ایران و پایداری مردم این خاک، هیچیک از اهداف اعلامشده اولیه صدام ـ از جمله تجزیه ایران یا تغییر مرزهای آبی اروندرود ـ را محقق نساخت. در طول این جنگ، رژیم بعث با نقض آشکار معاهدات بینالمللی و اصول اخلاقی جنگ، از سلاحهای شیمیایی علیه نیروهای ایرانی، از جمله در جبهههای «فاو»، «شلمچه» و «بانه» بهره برد که منجر به شهادت و جانبازی هزاران نفر شد، جنایتی که سازمان ملل متحد در سالهای بعد آن را محکوم کرد
(گزارشهای سازمان ملل؛ Iran-Iraq War research). در گامی دیگر از ماجراجوییهای نظامی، صدام در اوت ۱۹۹۰ (مرداد ۱۳۶۹) به کویت یورش برد. این تجاوز، نهتنها روابط عراق با جامعه جهانی را به کلی قطع کرد، بلکه منجر به تشکیل ائتلاف نظامی گستردهای به رهبری آمریکا شد که در «عملیات طوفان صحرا» (ژانویه ۱۹۹۱/دی ۱۳۶۹) نیروهای عراقی را از کویت بیرون راند و ضربه سختی به ارتش عراق وارد ساخت. پیامدهای این دو جنگ، انزوای سیاسی و اقتصادی عراق را تشدید کرد و تحریمهای بینالمللی که تا زمان سقوط رژیم ادامه یافت، اقتصاد کشور را فلج نمود. این اتفاق درواقع قطع حمایتهای پیشین آمریکا از صدام بود که همواره شرایط را برای او علیه ایران فراهم میکرد.
«خورشید بخت» صدام، که با اتکا به نفت و ارادهای جنونآمیز و تمامناشدنی برای سلطه طلوع کرده بود، سرانجام در پی اشغال نظامی عراق توسط به اصطلاح ائتلاف بینالمللی به رهبری آمریکا در مارس ۲۰۰۳ (فروردین ۱۳۸۲) رو به افول نهاد. سقوط سریع بغداد درآوریل همان سال (اردیبهشت ۱۳۸۲)، نماد فروپاشی سریع آخرین سنگرهای مقاومت رژیم بعث بود. خود صدام، پس از ماهها فرار و اختفا در مناطق روستایی شمال عراق، در ۱۳ دسامبر ۲۰۰۳ (۲۲ آذر ۱۳۸۲) در مخفیگاهی در نزدیکی «تکریت» توسط نیروهای آمریکایی دستگیر شد، رویدادی که بازتاب گستردهای در رسانههای جهان داشت و به نماد پایان دوران او بدل گشت. پس از دستگیری، او در دادگاهی عراقی، در معرض اتهامات متعددی از جمله جنایت علیه بشریت، نسلکُشی و ارتکاب جرایم جنگی قرار گرفت. در یکی از مهمترین پروندهها، او به دلیل نقش خود در کشتار جمعی ۱۴۸ شیعه عراقی در شهر «الدُجیل» در سال ۱۹۸۲ (۱۳۶۱) به اعدام محکوم شد. سرانجام در بامداد ۳۰ دسامبر ۲۰۰۶ (۹ دی ۱۳۸۵)، حکم اعدام صدام در بغداد به اجرا درآمد و بدینترتیب، دوران ۳۵ ساله سلطه او بر عراق، که با وعدههای ناسیونالیستی عربی آغاز شده اما با استبداد، جنگ و ویرانی خاتمه یافته بود، به پایان رسید. در این میان داغ رسوایی روابط با غرب نیز بر پیشانیِ سیاهِ او نشست. سقوط او، نقطه عطفی در تاریخ عراق و نقطه آغازی برای فرآیندهای سیاسی و... پیچیده پس از جنگ بود که زیر سایه اشغالگران بیگانه پیش رفت.