ورزش ایرانِ بزرگ جای فرصتطلبها نیست!(نکته ورزشی)
سرویس ورزشی-
برای ورزشی که میخواهد در مسیر خدمت به این ملک و ملت باشد، باید اهل فن و تخصص و دلسوزان و خوشنامان و صاحبان انگیزه و اشخاصی که دارای عرق ملی و شناخت تاریخی و غیرت اعتقادی هستند، برنامهریزی کنند و بار سنگین مسئولیتها را بر دوش بگیرند. چنین ورزشی جای دلالها و فرصتطلبها و جاهطلبها و بیهنرها و بیلیاقتهایی نیست که بعضا اگر پایش بیفتد، حاضرند به خاطر منافع و «چند دلار بیشتر!» با حیثیت و مصالح ورزش بازی کنند و دل در گروی بیگانه دارند و اگر فرصتی به دست بیاورند، از دم تکان دادن برای آنها دریغ نمیکنند.
زمان، زمان تعارف و رودربایستی و این صحبتها نیست. امروز و با اتفاقات اخیر، حرفهای دلسوزانه و توصیههای برادرانه و هشدارهای فنی و کارشناسانه- که پیش از این بارها و بارها گفته و نوشته شده- باید شنیده و درک شود، هشدارهایی که از سوی برخی مسئولان ورزش جدی گرفته نمیشد و از سوی بعضی دیگر اصلا درک نمیشد و حمل به سیاهنمایی و استرسزایی و بدبینی میشد.
امروز بیش از هر زمان دیگری ثابت شده که ورزش هم برای سرعت بخشیدن به حرکت در مسیر پیشرفت و هم ادامه ندادن به حرکت در بیراهه و مسیرهای انحرافی بیش از هر چیز به مدیرانی احتیاج دارد که به جای گوش سپردن به لالاییهای خوابآور مشاورنماهای فرصتطلب هم گوش شنوا برای شنیدن حرف حساب کارشناسان واقعی و هشدارهای دلسوزانه داشته باشند و هم قدرت درک این را داشته باشند که در کجا و در چه جامعهای و برای چه مردمی و چه توقعات و انتظاراتی و در چه عصر و روزگاری صاحب پست و مقام شدهاند.
مثلا آیا در سفرهای خارجی و حضور در میادین بینالمللی باید با نمایش و نتایج و رفتار و منش خود نماینده اقتدار و هیبت سرزمینی بزرگ و مقاوم و شایسته ملتی بزرگ و باشخصیت و مردمی نجیب و قهرمان باشند یا اینکه بعضا دلارهایشان یکهویی! گم شود و ورزشکاران را نیمه شب در کافههای آنچنانی پیدا کنند و یا به جرم اعمال غیر قانونی و منافی عفت در کشور بیگانه جلب و روانه زندان کنند و...؟!
واقعیت تلخ این است که خیلی جاها ورزش ما به حال خود رهاست و در آن بساط خودکامگی و ملوک الطوایفی برپا شده و از داشتن مدیران مدبر و آگاه و کاربلد بیبهره است و در این باره مسئولان ارشد ورزش باید حتما چارهای کارساز بیندیشند و تصمیمی قاطع و شجاعانه اخذ کنند که بیرودربایستی وضع و حال ورزش ما هیچ تناسب و سنخیتی با جایگاه فرهنگی و تاریخی این جامعه و هیچ همخوانی با آرمانهای بزرگ و اهداف متعالی این مردم ندارد، سهل است که در تضاد و نقطه مقابل آن است. لذا به سهم خود و براساس وجدان حرفهای برای چندمین بار صریحا مینویسیم که: این بساط
مسخره بازی باید هرچه زودتر برچیده شود.