مقاومت 12 روزه ایران چگونه معادلات و افکار عمومی غرب آسیا را دگرگون کرد؟
سید محمدامین موسوی امین
در پی واکنش نظامی جمهوری اسلامی ایران به تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی، تحلیلی از نگاه ناظران بینالمللی و دادههای فضای مجازی حکایت از تحسین گستردهی جهانی از ایستادگی ایران دارد.
همزمان، تجاوز آشکار رژیم صهیونیستی به خاک ایران و همراهی آمریکا با این اقدام، واکنشهای گستردهای را در سطح منطقه و جهان برانگیخته است. بررسی اولیه دادههای آماری و تحلیل محتوای تولیدشده در پلتفرمهای اجتماعی طی ۱۲ روز گذشته، گویای یک واقعیت چشمگیر است: اكثريت قریب به اتفاق کاربران در سراسر جهان، با انتشار محتواهای مختلف، از موضع ایران حمایت کرده و مقاومت مردم و نظام جمهوری اسلامی ایران در این آزمون سخت را ستودهاند. این حمایت، نشاندهنده شکلگیری ادراکی جدید از قدرت و ثبات ایران در صحنهی بینالمللی و همبستگی بیسابقه مردمی در منطقه است. این رویداد، بیشک نقشی تعیینکننده در معادلات آتی غرب آسیا خواهد داشت. این روزها در خیابانهای شهرهای آنسوی مرزهای غربی و جنوبی ایران، از بصره تا بیروت و صنعا تا عمان، حرفی شنیده میشود که حکایت از تغییر بزرگی در معادلات منطقه دارد. حرفی که حیرت و حتی تحسین بسیاری را برانگیخته است، از جمله کسانی که پیشینه چندان گرمی با تهران نداشتهاند: ایرانیها هنوز درک نمیکنند چه کار عظیمی انجام دادهاند! یا دستکم، بخشی از مردم ایران که دلشان برای فلسطین میتپد و به کمتر از پایان ستم بر این سرزمین راضی نیستند، شاید هنوز به همه ابعاد اقدام شجاعانهشان و پیامدهای زلزلهواری که داشت، کاملاً واقف نباشند.
برای فهم عمق ماجرا، باید سری به تاریخ زد. تصور کنید در اوج حمله برقآسای نازیها به اروپا، کشوری مثل فرانسه که آن زمان بهسرعت سقوط کرد نهتنها غافلگیر نشده بود، بلکه چنان پاسخ کوبنده و سازماندهیشدهای میداد که نهتنها جلوی پیشروی مهاجمان را میگرفت، بلکه وادارشان میکرد عقبنشینی کنند و تقاضای آتشبس دهند. تصویری که در ذهن بسیاری از تحلیلگران و مردم عرب منطقه نقش بسته، دقیقاً همین است: ایران در برابر آن تهاجم غافلگیرانه و بیسابقه رژیم صهیونیستی که بعضی گستره و جسارتش را یادآور حملات برقآسای نازیها میدانند نهتنها روی پای خود ایستاد، بلکه در کوتاهترین زمان ممکن، ضربهای حیثیتی و مهلک وارد کرد که تاریخ منطقه را زیر و رو کرد.
پاسخی که در یک شب تاریخساز شد
تفاوت اصلی در سرعت واکنش بود. متفقین جنگ جهانی دوم، با وجود برتری عددی و منابع گسترده، ماهها و سالها زمان برد تا بعد از حملات اولیه نازیها خود را جمعوجور کنند، خطوط دفاعی بسازند و ضدحمله کنند. اما ایران، در برابر آن یورش شبانه (حملات پهپادی و موشکی اسرائیل)، در همان شب اول پاسخی داد که دنیا را شوکه کرد. آسمان فلسطین اشغالی نه با بمبهای صهیونیستی، که با تیرهای آتشین موشکها و پهپادهای ایرانی شکافته شد. این پاسخ سریع، گسترده و حسابشده، که از خاک ایران انجام شد، فقط یک تلافی ساده نبود؛ نمایشی بیهمتا از قدرت بازدارندگی ایران و پیامی استراتژیک به دشمن بود.
بت شکستناپذیری ترک برداشت
نتیجه این عملیات، خیلی فراتر از خسارات مادی (هرچند قابل توجه) بود. دهها تحلیلگر نظامی و سیاسی در جهان عرب و حتی رسانههای غربی گواهی میدهند که «هیمنه شکستناپذیری» رژیم صهیونیستی- که دههها پایه روانی سیاستهای توسعهطلبانه و سرکوبگرانهاش بود- در همان یک شب ترکهای عمیق خورد و به «خاطرهای محو» تبدیل شد. برای نسلهایی که فقط شاهد شکست اعراب در جنگها، انفعال دولتهایشان در برابر تجاوزات اسرائیل و عادیسازی روابط بعضی کشورها با تلآویو بودند، دیدن این صحنه که صهیونیستها مجبور شدند برای اولینبار در پناهگاهها پنهان شوند و موشکها بدون پاسخ مؤثری بر سرزمینهای اشغالی فرود بیایند، هم شوکآور بود و هم شیرین. این عملیات ثابت کرد «دیوار آهنین» اسرائیل شکستنی است و قلب آن (تلآویو) آسیبپذیر.
همبستگی بیسابقه: فریاد خیابانهای عرب
اما شاید تکاندهندهترین بخش ماجرا، واکنش بینظیر مردم عرب در سراسر منطقه بود. این حمایت، دیگر محدود به حلقههای سنتی مقاومت یا احزاب خاص نبود. موجی از همدلی، غرور و همبستگی با ایران، از خیابانهای عراق و یمن گرفته تا لبنان، اردن، بحرین، حاشیه خلیجفارس و شمال آفریقا، بالا گرفت. همه دیدند و شنیدند، حتی رسانههایی مثل «یورونیوز» اروپا که معمولاً نگاه انتقادی به ایران دارند، نتوانستند انکار کنند که فضای عمومی در بسیاری کشورهای عربی، سرشار از همدلی و حمایت از ایران است. تصاویر پرچم ایران کنار پرچم فلسطین و یمن در تظاهرات، شعارهای ستایشآمیز برای قدرت دفاعی ایران و رهبریاش، و تحلیلهای مثبت در فضای مجازی عربی، همه نشان از این تحول عمیق داشت.
برای امثال من که فرزند خوزستانیم ماجرا اینجا جالب شد که قشر ناسیونالیست عربی یا به قول خودشان وطنی یا ملیگرا در اقصینقاط جهان عرب بهویژه در عراق مبارزه حقیقی با اسرائیل را شناختند، آنهائی که با خیال خود از صدام، قهرمانی مبارز با اسرائیل ساخته بودهاند، اکنون دریافتند که آن مواجهه صدام در مقابل خشم ایرانی یک شوخی بیش نبود.حالا بسیاری حتی او را مقصر ساخت گنبد آهنین میدانند. جالب اینجاست که این سخنان از طیفهای نزدیک به محور مقاومت نیست بلکه بر زبان کسانی جاری شده که هیچ قرابتی با محور مقاومت و ایران ندارند.
در حقیقت قشری از مردم نیز به انتقاد از ایران روی آورده بودند. آنها که مجبور بودند صبح زود سر کار بروند همواره به ساعت شلیک موشکهای ایران انتقاد داشتند. زیرا باید تا پاسی از شب یا صبح زود صبر میکردند تا شاهد به آتش کشیدهشدن لانههای صهیونیستها در اراضی اشغالی فلسطین باشند. افت کارایی در اثر کمخوابی ناشی از صبر و انتظار برای تماشای حملات ایران ازمسائل آن 12 روز این قشر بود، لحظات باشکوهی که حتی به قیمت کمخوابی و کسلی در یک روز دیگر هم بسیاری از مردمان کشورهای عربی حاضر به چشمپوشی از آن نبودند، جالب اینکه بسیاری در قالب پست و استوری در اینستاگرام یا مصاحبه در شبکههای تلویزیونی خواستار تمرکز حملات ایران در ساعت 8 شب بودند!
درصد حمایت از ایران
براساس افکارسنجیهای یورونیوز که بیشتر بر بستر ایکس یا توئیتر سابق انجام شده بودند بالای 70 درصد از مردم عرب جهان از ایران در مقابل اسرائیل حمایت میکردند، آماری بیسابقه که البته با توجه به فعالیت رباتهای صهیونیست و همچنین واقعیتهای جوامع عربی رقم بسیار کمبینانه برای میزان حمایت ملتهای عرب از ایران است و بسیاری از جامعهشناسان از حمایت حداکثری و قاطع از ایران خبر میدهند.
رسانهها: واقعیتی که نمیشد پنهانش کرد
نکته جالب اینجا بود که بسیاری از رسانههای عربی و جهانی، حتی آنهایی که معمولاً روی خوشی به ایران نشان نمیدهند (مثل بعضی شبکههای وابسته به کشورهای حاشیه خلیجفارس)، نتوانستند این موج عظیم مردمی را نادیده بگیرند یا کاملاً تحریف کنند. هرچند سعی کردند موفقیت ایران را کوچک و ادعاهای اسرائیل را بزرگ جلوه دهند، اما ناچار شدند بخشهایی از این «همبستگی اسلامی» و مردمی را گزارش کنند. پخش زنده شلیک موشکها از ایران، تصاویر مردمی که در عراق یا یمن این عملیات را جشن میگرفتند، و نقل قول تحلیلگرانی که بر شکست استراتژیک اسرائیل تأکید داشتند، به ناچار به گزارشهایشان راه پیدا کرد. همین نشان میدهد این حمایت چقدر گسترده و غیرقابل انکار بود.
اما ریشههای این حمایت کمنظیر
اینکه چرا چنین واکنشی شکل گرفت؟ چند دلیل اصلی دارد:
ایستادگی در برابر زور: تجاوز اسرائیل به ایران، از نگاه بسیاری از اعراب، تجاوزی آشکار بود. پاسخ قاطع ایران، دفاع از حرمت و حاکمیت ملی در برابر زورگویی تلقی شد.
ضربه به اسرائیل، آرزوی دیرینه: توانایی ایران برای زدن ضربهای مستقیم و سنگین به قلب سرزمینهای اشغالی، رؤیای نسلهای عرب بعد از جنگهای ۱۹۶۷ و ۱۹۷۳ بود. ایران آن را عملی کرد.
پایان انحصار قدرت اسرائیل: این عملیات ثابت کرد اسرائیل قدرت بلامنازع منطقه نیست و میشود در برابر آن ایستاد و ضربه زد. این روحیهبخش بود.
اعتراض به عادیسازی: سیاست عادیسازی روابط بعضی دولتهای عربی با اسرائیل (پیمانهای ابراهیم)، با مخالفت شدید اکثریت مردم این کشورها روبهروست. اقدام ایران، این مخالفت را تقویت کرد.
همبستگی اسلامی و حمایت از فلسطین: اقدام ایران در دفاع از فلسطین و مقدسات اسلامی توسط مردم مسلمان منطقه دیده شد و حس همبستگی مذهبی را میان مردمان این منطقه برانگیخت.
نقطه عطفی که باید شناخت
پس آنچه در آن شب سرنوشتساز و روزهای پس از آن رخ داد، فقط یک تبادل آتش موشکی نبود. یک نقطه عطف استراتژیک بود که چند افسانه را شکست: افسانه شکستناپذیری اسرائیل، افسانه ناتوانی جهان اسلام در برابر آن، و افسانه انزوای ایران در منطقه. ایران با این حرکت، کارت بازدارندگی خود را نه فقط روبهروی دشمن، که پیش چشم میلیونها عرب ستمدیده که سالها چشمبهراه چنین ضربهای بودند، رو کرد و اعتباری بیسابقه به دست آورد. مردم ایران، بهویژه دلباختگان آرمان فلسطین، باید ژرفای این دستاورد تاریخی و تغییر بنیادینی را که ایران در معادلات منطقه ایجاد کرده، به خوبی درک کنند. این اقدام، روایتی از مقاومت، برنامهریزی دقیق، شهامت و وحدت بود که طنین آن نهتنها بر فراز سرزمینهای اشغالی، که در دلهای میلیونها انسان در سراسر جهان عرب و اسلام پیچید و فصل تازهای در تاریخ مبارزه با اشغال و زورگویی گشود. این، پیشکش استراتژیک ایران به آرمان فلسطین و عزت جهان اسلام بود که بت پوشالی دشمن را در هم شکست. شکستن این بت، دستاوردی است که شاید فقط تاریخ بتواند تمام بزرگیاش را روایت کند.