وقت مطالبه از مدعیان تغییر پارادایم (مقاله وارده)
مهدی عبداللهی
دانشیار مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران
«در عرصه روابط بینالملل ... توصیه مؤکد ما آن است که برای خروج از شرایط بهوجود آمده، مسیر دیپلماسی و مذاکره سازنده با آمریکا و اروپا فعال شود و از بروز مجدد جنگ و تداوم اعمال فشارهای اقتصادی جلوگیری شود... نگاههای افراطی که محرک دشمنیها و درگیریهاست، در شرایط موجود کشور، خطرناک و دارای نتایج فاجعهبار خواهد بود.»
جملات بالا بخشی از بیانیه 180 استاد دانشگاه جمهوری اسلامی است که چند روز پس از توقف جنگ 12 روزه آمریکا و اسرائیل با جمهوری اسلامی ایران با عنوان وقت تغییر پارادایم بیان شده است!!! فارغ از اینکه الف) 3 ماه پیش از این دوهزار استاد دانشگاه و نخبه عواقب جبرانناپذیر مذاکره با شیطان بزرگ را گوشزد کرده بودند و ب) مدعیان تغییر پارادایم نظام حکمرانی، خود از بانیان وضع موجود در عرصه اقتصاد نابسامان هستند. نوشتار پیشروی، راهکار پیشنهادی این عده در عرصه روابط بینالملل را بررسی میکند.
* با صرفنظر از سیاست بهاصطلاح تنشزدایی آقای هاشمی رفسنجانی و پروژه گفتوگوی تمدنهای سیدمحمد خاتمی، مذاکرات هستهای ایران با غرب و آمریکا از سال 1382ش آغاز شد. اما امروز در سال 1404 پس از 22 سال مذاکره با اروپا و آمریکا، درست هنگامی که ایران پای میز مذاکره بود، رژیم غاصب با پشتیبانی آمریکا به خاک وطن اسلامی حمله نظامی کرد و هنگامی که نشانههای ناکامی رژیم آشکار شد، سردمدار اصلی جنگ و جنایت یعنی آمریکای جنایتکار نیز دست به اقدام نظامی زد.
حاصل تنشزدایی هاشمی و گفتوگوی تمدنهای خاتمی و 22 سال مذاکرات روحانی و همفکرانش با اروپا و آمریکا، فرود موشکهای اسرائیلی در وسط میز مذاکراتشان بوده است.
این همه مذاکره بیحاصل؟! نه حاصل آن، تعرض به تمامیت ارضی کشور، شهادت بیش از 1100 ایرانی
بوده است، از فرماندهان ارشد نظامی، دانشمندان و نخبگان علمی و اصناف مختلف مردم و زنان و کودکان، و تخریب زیرساختها و...
* سه پرسش اساسی از امضاءکنندگان این بیانیه آن وجود دارد:
️1ـ چرا هنوز نتوانستهاید به لحاظ تئوریک، تضاد ذاتی انقلاب و جمهوری اسلامی ایران با دنیای استکبار به سرکردگی آمریکای جهانخوار را متوجه شوید؟ آیا بافتههای علوم انسانی و اجتماعی سکولار به ذهنتان اجازه نمیدهد که تفاوت بنیادین هویت ظلمستیز ایران اسلامی را با جهان استکبار فهم کنید؟!
2️ـ اگر توان فهم واقعیات انتزاعی و بنیادین را ندارید، چرا این حقایق عینی آشکار و ملموس را نیز یارای نظاره ندارید و از مشاهده این همه واقعیت عینی و محسوس ناتوان ماندهاید؟ چرا چشمانتان انفجار موشکهایی را که در پاسخ مذاکره دریافت کردهاید، مشاهده نمیکند، چرا سرخی خون بهناحق ریختهشده ایرانیان از سوی طرفهای مذاکره شما برایتان سفیدی تداعی میکند؟ چرا صدای انفجار و بوی باروتی را که ارمغان مذاکرهدوستی شماست، درک نمیکنید؟ آیا شدت مذاکرهدوستی، قوای ادراکیتان را با اختلال مواجه کرده است که فرمود: «حبّ الشیء یعمی و یصمّ»؟ از شدت تمایل به همزیستی مسالمتآمیز با وحشیان عالم، وحشیگری ایشان را نوازش میانگارید؟!
3ـ اما اگر در فهم دو امر یاد شده مشکلی ندارید، شما نخبگان و اساتید دانشگاه باید آشکارا دریافته باشید که حاصل آن تنشزدایی و گفتوگوی میانتمدنی و 22 سال مذاکره با دشمن وحشی تنها یک چیز بوده است: جنگ در خانه!
با این وجود، چرا باز هم دعوت به مذاکره میکنید، بلکه آن را راهحل جلوگیری از
«جنگ مجدّد» معرفی میکنید؟ چرا ملت را دعوت به پیمایش مسیر مذاکرهای میکنید که مقصدی جز تحریم و جنگ علیه ایران نداشته است، مسیر مذاکراتی شما این بار و هزاران بار دیگر نیز تنها و تنها یک مقصد دارد: جنگ، آن هم وحشیانهتر و در مقیاس گستردهتر. چرا و با کدامین عقلانیت، از پس این همه تجارب انباشته از مذاکرات و تجربه زیسته زنده از جنگ 12 روزه، ایران را دعوت به مذاکره با همان جنایتکاران میکنید و راه جنگ دوباره را به روی ایران و ایرانی باز میکنید؟
این مسیر پیشنهادی شما بیتردید هیچ مقصدی جز نابودی کامل ایران اسلامی ندارد!
* تا ایران، ایران انقلاب و جمهوری اسلامی است، هیچ مسئله بنیادینی روی میز مذاکره حل نخواهد شد، مگر اینکه یکی از دو طرف از هویت ذاتی خود دست بردارد.
جا دارد فعالان جنگ نرم بهویژه دانشجویان عزیز وطن پاسخ این پرسشها و پرسشهای کلیدی مشابه را از این آقایان مطالبه کنند تا سطح نگرش ایشان و عمق فاجعه نهفته در مسیر پیشنهادی آنها برای ملت ایران و شاید خودشان آشکار شود.
پاینده باد ایران اسلامی