از کودکان در جنگ چهخبر؟
فـرشتـهها
+ مامان، فرشتهها چندتا بال دارن؟
ـ دوتا دخترم.
+ مامانی فرشتهها همشون دخترن؟
ـ نمیدونم، شاید فرشتهها فقط خانم نباشن، چرا دختر قشنگم؟
+ آخه مامانی من بابا بزرگو دیدم که مثل فرشتهها پرواز میکرد، میگفت برام عروسک با لباس صورتی میاره.
ـ الهی دورت بگردم، برای همین از خواب پاشدی؟
+ آره مامان جونم، منتظرم صبح بشه بریم خونه بابایی از روی میزش عروسکمو بردارم.
ـ عزیز مادر، ساعت ۳ صبحه. بذار خورشید خانم بیدار بشه بعد باهم میریم، باشه گلم؟
+ قول میدی مامانی؟
ـ آره جیگر گوشه من، بخواب دخترم...
***
صبح،
عروسکی با لباس صورتی
زیر آوار پیدا شد!
نادیا درخشانفرد