به انگیزه حلول ماه محرم
عشق، اشک و خون
* شیعه را پیوندی ناگسستنی با اشک است. او گوهر اشک را با غوص در ژرفنای بحر عشق، فراچنگ آورده است.
اما عشق، خود عَشَقهای است که به آب معرفت در دل او پای افشرده و ریشه دوانیده و سراسرِ وجودش را احاطه نموده است. پیچکِ عشق، بر روزن هر یاخته او چنان تنیده و ساقه و برگش، متین و بالنده، بر روح و روان او پیچیده و تناور شده که قرنهاست شیعه را تنها به هویت «عشقورزی» میشناسند. نزد دشمنان اما چه جُرم و خطایی از این بالاتر و گناهی از این نابخشودنیتر؟!
آنان که با شنیدن نام مقدس علی(ع) از خشم به خود میلرزیدند و نشر فضائل حضرتش را برنمیتافتند، برای خاموش کردن نور حق، کمر همّت بسته و برای خاک افکندن بر چهره خورشید عزمِ خود جزم کردند. از همان روز دوستی امیرمؤمنان تحریم شد و هر کجا کسی در مظانّ محبت خاندان پاک رسول(ص) قرار میگرفت، سرنوشتی جز آوارگی و شکنجه و قتل نداشت و چنین رقم خورد که شیعه هیچگاه از رنج و بلا آسوده نباشد.
از ابوذر در وادی خشک و مخوف رَبَذه و میثم تمار بر دارِ خشم و انتقام... تا به امروز زیر آوار موشکهای صهیونیسم در تهران و تبریز و دیگر شهرها. این پاداش کیفر مهر و مودّت شیعه است و تاریخ به روشنی چنین گواهی میدهد.
*آیین شیعه «هَلِ الدینُ إلّا الحُبّ «و مکتب او عشق ورزیدن است و عشق دو مفسّر دارد: اشک و خون! و در چنین بازاری، خون را نمیخرند مگر به اشک! که «راهکار خون، اشک است.» اشک، گذرنامه و گشاینده تنگه صعبالعبور و پرفراز و نشیبِ خون است و خون، آخرین منزل و بارانداز...
و پس از آن آسودن و چهرهسودن بر پای محبوب. و چه تفاوت که در نیزارهای هورالعظیم باشد یا در کوچه پسکوچههای خانطومان.
آری خونبهای خون، اشک است!
*شیعه را گریزی از اشک نیست که محبوب، خود این بهانه را به او داد و چنین خواست. آن هنگام که فرمود: «أنا قَتیلُ العَبَرَة». پس از آن بود که این آبِ آتشین، خرمن سعی دشمن را سوخت و مرغزار کامیابی را آبیاری کرد. شیعه اشک خود را میراث زهرای اطهر(س) و تداوم حرکت حضرتش میداند. او که با گریههای طولانی، خط حقیقت را از باطل جدا ساخت و با گوهر شبچراغ اشک خویش، شاهراه ولایت را تا ابد مُشعشع فرمود.
شیعه آموخت در طوفان اشک و آه، سکون گیرد و آرام یابد که ذکر غم حسین، یاد خداست؛ «ألا بِذِکرِ اللهِ تَطمَئِنُ القُلُوب».
*خداوند زیباست و زیباآفرین. هیچ چیز در قلم صنع پروردگار، بیهوده و زشت نیست. شيعه نیز دل در گرو مهرویان دارد. شیعه زیباپسند است و بارقه حُسن دلبر، جانش را شعلهور نموده که این وصف اوست در اقتدا به پیامبر کربلا، حضرت زینب سلاماللهعلیها. آنجا که در سرزمین آسمانی طف؛ جایی که گرداگرد او را کهکشانهای عشق و ایثار فرا گرفته بود، چون پیکر پارهپاره و خونچکان برادر را مشاهده کرد، فرمود جز زیبایی ندیدم!
*شیعه به مظلومیت شهره است. انگار از ابتدا، سنگبنای این مکتب چنین نهاده شده و پنداری که شیعه، میراثبرِ مظلومیتِ امامان خود است. «خار در چشم و استخوان در گلو» نهتنها وصف امیرمؤمنان در طول ۲۵ سال شکیبایی است که تاریخِ ۲۵۰ ساله پیشوایان نور و هدایت نیز همین گواهی را میدهد. کدام امام معصوم، آسوده زیست و کدام یک به شهادت نرسید؟ پیوسته حق در مصاف با باطل در عین اقتدار، مظلوم بوده است. آری اقتدار! روی دیگر سکه مظلومیت...
در جهان امروز نیز ثابت شد که کسی صدای مظلومیت ما را نمیشنود و تجاوز و آتشافروزی دشمن کودککش را نمیبیند. چرا که نظام سلطه از دیدن و شنیدن واقعیت کر و کور و از درک حقایق، ناتوان است و به شفای این قوم «صُمّ و بُکم و عُمی» نیز امیدی نمیرود. پیش و بیش از ما نیز فاجعه غزه در برابر دیدگان به خواب رفته این وحوش آدمخوار به نمایش گذاشته شد و کماکان سکوت جانکاهشان هرگز نشکست. اما آنان که فریاد مظلوم، آرامششان را به هم نمیزند، توفانِ اقتدارِ وی، خوابشان را آشفته خواهد کرد.
ما وامداران نهضت مقدس کربلاییم و در پرتوِ ندای «هیهات مِنّا الذّله» و «الموتُ أولی مِن رُکوبِ العار» راه و رسم زیستن عزتمدار را آموختهایم. گرچه مظلومیم اما ستمپذیر هرگز! شاهدمان شکوه اقتداریست که جهانیان را مبهوت اعجاز خود نمود؛ آنجا که غرّش موشکهایمان، خواب و خیال و محاسبات سلطهگران را به هم ریخت و دشمن صهیونی را بیچاره کرد.
* شیعه منتظر است. در انتظار برچیدهشدن شب تیرهوتار ستم و طلوع خورشید عدالت. شیعه قرنهاست که چشم به راه دولت کریمه آل محمد(ص) مانده است. او میداند که مسیر ظهور، از کربلا میگذرد و در آن صبح سعادتمند، جانبازی در رکاب حضرت موعود ارواحنا فداه از آنِ عاشوراییان خواهد بود و نه دیگران.
اینک هلال خونین محرم از افق محنت و بلا دمیده و دلها را به ضیافت غم، بارِ عام داده است، شهرالحسین علیهالسلام فصل شور و شعور، خاستگاه معرفت و بصیرت و موسم ادب و ارادت است. فرهنگ عاشورا، آبشخوری زلال است که روح تشنه حقطلبان را سیراب میکند و نشاط حیات معنوی آنان را مهیا میسازد.
سید ابوالحسن موسوی طباطبایی