واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - حکایت سینماتوگراف 2
فیلمنامههایی که اساساً فیلمنامه نبودند
سعید مستغاثی
بخش 135
چه بسیار آثاری که به نام فیلمنامه به شورای پروانه ساخت ارائه شدند اما با یک فیلمنامه، فاصله بسیاری داشتند؛ واجد هیچگونه شخصیتپردازی و درام و حتی داستان و قصه ومنطق و... نبودند، نه شروع میشدند و نه تمام (مانند فیلمنامه «زن و بچه» سعید روستایی که در نسخه اولیه 120 صفحه دیالوگ خالص و مملو از کَلکَل کردنهای تکراری و جر و بحثهای بیحاصل بدون کمترین نشانه تصویری و سینمایی بود)، گاهی شبیه به یک پادکست بودند (مثل فیلمنامه «دختر پری خانم» نوشته علیرضا معتمدی)، گاهی نمایشنامه رادیویی خستهکننده (مثل «زن و بچه» سعید روستایی و گاهی سخنرانی و بیانیه حزبی (مانند فیلمنامه «مهگرفتگی» نوشته رخشان بنی اعتماد) و بعضی مواقع هم انشاء مدرسهای و.... بودند چه بسیار آثاری که فیلمهای دیگر را کپیبرداری کرده و حتی بعضاً کلمه به کلمه فیلمنامه آن فیلمها را بازنویسی نموده بودند؛ مثل فیلمنامه «وزن بودن» که از فیلم «چه زندگی شگفتانگیزی است» فرانک کاپرا کپی کرده بود یا فیلمنامههای «فرق وسط» نوشته آرش سجادی حسینی و «آغوش» نوشته زاهد ملکی که دقیقا از فیلم «سه نفر روی نیمکت» جری لوییس کپی کرده بودند، کپی کردن فینفسه در فیلمنامهنویسی ایراد بزرگی نیست اما این حضرات حاضر نبودند حتی اشارهای به آن آثار داشته باشند!! با بسیاری از این فیلمنامهنویسان و کارگردانان و تهیهکننده جلسه میگذاشتیم و عضو یا اعضایی از شورا به برخی آنها سینما و زبان سینمایی را یادآور میشد، وقایع تاریخی را بازخوانی میکرد و حتی فیلمنامهنویسی آموزش میداد!
فیلمنامههایی که کف استاندارد را رعایت کرده بودند اما علیرغم همه اینها به حدود 300 فیلمنامه پروانه ساخت داده شد؛ از فیلمنامههای بهمن فرمانآرا و مصطفی کیایی و کیانوش عیاری و کیومرث پوراحمد و رسول صدرعاملی و مسعود جعفریجوزانی و... گرفته تا آثار پرویز شهبازی و فرهاد توحیدی و محسن امیر یوسفی و فریدون جیرانی و حمید نعمتالله و محمد علی باشه آهنگر و پوران درخشنده و... تا متنهای ابراهیم ایرجزاد و سعید ملکان و رامبد جوان و مهران مدیری و مانی حقیقی و هومن سیدی و پیمان معادی و سروش صحت و علیرضا معتمدی و امید شمس و بهزاد فراهانی و جهانگیر کوثری و مهرشاد کارخانی و بهرام رادان وهاتف علیمردانی و حسین مهکام و ... تا نوشتههای اقبال اقباشاوی و محمدحسین لطیفی و بهروز افخمی و حمید بهمنی و شهریار بحرانی و محمدحسین مهدویان و مسعود دهنمکی و مسعود اطیابی و... ولی با صدور پروانه ساخت فیلمهایی درباره شهدای گرانقدر؛ ابراهیم هادی و حسن تهرانی مقدم و... به دلیل تحریف شخصیت این سرداران بزرگ، مخالفت شد. همچنانکه با فیلمنامههای «احمد» و «آسمان غرب» و «قلب رقه» و «شور عاشقی» و... که توصیه به تقویت فیلمنامه و داستانپردازی و دراماتیزه کردن آن گردید اما این مهم انجام نپذیرفت و از همین روی این آثار در نهایت ضعف ساختاری تولید و نمایش داده شدند!!
بد نیست دوستانی که سخن از دوقطبیسازی در دوران 3 ساله سینمایی دولت سیزدهم میگویند، نگاهی به لیست فوق و حتی نسخه کامل آن بیندازند!
حداکثر تعامل با فیلمسازان
برخلاف تبلیغات این دوستان از حدود 300 فیلمنامهای که پروانه ساخت گرفتند، تنها کمتر از 30 یعنی 10 درصد آنها کمدی بودند که شخصاً با برخی آنها مخالفت کرده و مصداق ابتذال دانستم و بقیه فیلمنامهها در انواع مختلف سینما اعم از اجتماعی و کودک و تخیلی و ملودرام و دفاع مقدس و... تولید شدند.
برخی دوستان از توقیف برخی فیلمهایی در این شوراها سخن گفته و حتی مجوز نمایش آثاری که مدتها قبل پروانه ساخت و نمایش خود را دریافت کرده بودند را منتسب به دولت چهاردهم کردند!
مثلاً فیلمهایی مانند «سینما متروپل» و «بیتار» تنها اصلاحیه مختصری داشتند و مدتها پیش، تعیین وضعیت آن به تهیهکنندهاش یعنی بنیاد سینمایی فارابی واگذار شد که با حل مسئله، خودبهخود پروانه نمایش آن هم صادر گردید.
یا پروانه نمایش همان فیلم درباره فروغ فرخزاد، سال گذشته صادر شد ولی تهیهکننده آن، درخواستی برای اکران نداشت و یا فیلم «مهمانی از کاراییب» که سال قبل به همین شکل اصلاحاتی شاملش شد و با انجام آنها، پروانه نمایش دریافت کرد.
همچنین فیلمهای «زودپز» رامبد جوان که علیرغم عدم تطبیق با فیلمنامه، اما با تعامل و اصطلاحاتی پروانه نمایش گرفت مانند فیلم «صبحانه با زرافهها» که در جشنواره فجر هم حضور داشت.
همچنانکه فیلم «رکسانا» پرویز شهبازی، علیرغم تغییرات عمده در فیلمنامه، اما با تعاملات کارگردان و تهیهکننده در سال 1402 مورد موافقت شورای پروانه نمایش قرار گرفت.
چنانکه فیلمهای مانند «کیک محبوب من» با اینکه در همین دوره پروانه ساخت دریافت نموده بود اما به دلیل عدم تطبیق با فیلمنامه و همچنین رعایت نکردن ضوابط آییننامه نظارت بر نمایش، پروانه نمایش نگرفتند!
قابل ذکر اینکه فیلم «مسیح پسر مریم» علیرغم دوبار طرح در شورای پروانه ساخت، به دلیل برداشت سطحی از دوران پیش از انقلاب و تحریف مبارزات آن سالها، هیچگاه از این شورا پروانه ساخت دریافت نکرد و با مذاکره و گفتوگو با استفاده از اختیارات قانونی مدیران سینمایی مجوز ساخت دریافت نمود و پس از ساخت هم به دلیل همین مشکلات قبلی بارها در شورای پروانه نمایش مطرح و رد شد اما سرانجام با مساعدت مدیران سازمان سینمایی مجوز اکران خود را دریافت نمود.
همچنین فیلمنامه «کیک محبوب من» یکبار در شورای پروانه ساخت اصلاحاتی دریافت نمود که با انجام اصطلاحات فوق، پروانه ساخت دریافت کرد اما با 180 درجه چرخش، فیلم دیگری براساس آن پروانه ساخت، تولید کرد و طبعاً طبق مواد مختلف آییننامه نظارت بر نمایش، به طور قانونی نمیتوانست پروانه نمایش دریافت نماید.
رفع و رجوع آثار بلاتکلیف دورههای قبل
متأسفانه فیلمهای بسیاری بودند (چه آنها که از دورههای قبل مانده بودند و چه در همین شورا پروانه ساخت دریافت نمودند) که در همین دوران برای دریافت پروانه نمایش به شورای مربوطه آمدند ولی از کمترین ساختار و بیان سینمایی بیبهره بودند. فیلمهای بسیار ضعیف و زیر سطح حتی آثار آماتوری که قانوناً بایستی مطابق با بند 14 از ماده 3 آییننامه نظارت بر نمایش، مجوز اکران دریافت نمیکردند اما اعضای شورا اغلب با نیت در خطر نیفتادن سرمایه تهیهکنندگان و سرمایهگذاران از یک سوی و دوری از برچسب توقیف فیلم از سوی دیگر، از عدم صدور پروانه نمایش استنکاف میورزیدند.
از همینروی در طی این 3 سال، فیلمهایی که در دولت قبل هم بلاتکلیف مانده بود، در نهایت مجوز اکران دریافت کردند. مانند:
«حاجآقا سلامعلیکم»، «عامهپسند»، «مصلحت»، «قاتل و وحشی» (که لااقل پروانه نمایش خارج از کشورش صادر شد)، «لاکپشت و حلزون»، «روشن»، «لاله کبود»، «زنانی که با گرگها دویده اند»، «در کشتزارهای نیشکر»، «نبودنت»، «کوچه ژاپنیها»، «ستون14»، «تصور»، «سهجلد» و.... تقریباً همگی از دولتهای قبل بلاتکلیف مانده بودند اما در شورای پروانه نمایش سازمان سینمایی دولت سیزدهم، تعیینتکلیف شده و بعضاً به اکران عمومی هم درآمدند.