آنچه از غدیر باید آموخت (یادداشت روز)
هنوز چند روزی از مراسم حج پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله در سال دهم هجری که در تاریخ به حجهًْالوداع مشهور است، نگذشته بود که نبی مکرم اسلام در برکه «خم» مردم را جمع کردند و همانگونه که بارها آن را در کتب معتبر اهل تسنن و شیعه خوانده و از واعظان دین شنیدهایم، خطبهای قرائت کردند و فرمودند: «من کنت مولی فهذا علی مولا». پس از این خطبه و کلام نورانی وحی بود که صدای مردم بلند شد که: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول او، با قلب، جان، زبان و دستمان اطاعت میکنیم. بعد به سوی پیامبر و امیرالمؤمنین صلوات الله علیهما ازدحام کردند و برای بیعت سبقت میگرفتند و با ایشان دست بیعت میدادند.
ابتکار پیامبر عظیمالشان اسلام این بود که برای رسمیت دادن آن رخداد مهم و محکمتر شدن موضوع بیعت و انتقال پیام وحی به مردم و اینکه آن جمعیت انبوه بتوانند مراسم بیعت را به درستی و منظم انجام دهند، دستور دادند تا دو خیمه برپا شود. یکی را مخصوص خودشان قرار دادند تا در آن جلوس فرموده و مردم در پایان عمر مبارک حضرت بار دیگر با بیعت مجدد، نشان دهند که بر نبوت پیامبر استوارند. پس از آن بود که مردم دسته دسته در خیمه پیامبر اسلام حاضر میشدند و با آن حضرت بیعت نموده و به او تبریک و تهنیت میگفتند. سپس در خیمه مخصوص امیرالمؤمنین علیهالسلام حاضر میشدند و به عنوان امام و خلیفه بعد از پیامبر، با او بیعت میکردند و به عنوان امیرالمؤمنین بر او سلام میکردند و این مقام والا را به آن حضرت تبریک و تهنیت میگفتند.
آنچه در غدیر خم در سال دهم هجری در واپسین روزهای حیات سراسر برکت پیامبر اسلام رخ داد را نباید تنها به منزله یک رخداد تاریخی نگریست، بلکه در ماجرای غدیر درسهایی است که تا امروز و فرداها برای اینکه دچار کجرویها نشویم به آن نیازمندیم.
1- مهمترین درس غدیر انتساب بهترینها در مقام تصدی و مسئولیت است. حتی دشمن هم به این اعتراف میکند که امیرالمؤمنین علی(ع) بهترین امت پیامبر بود که جانشین بهترین نبی خدا شد. در حدیث نبوی میخوانیم که اگر کسی عهدهدار سمتی بشود و ولایت مردم را برعهده گیرد، در صورتی که از او بهتر در بین مردم پیدا شود، دست به عمل مذمومی زده است. گاهی حب و شهوت مقام، ضعف انسان را از چشمانش میپوشاند و توهّم باطلی را برای او برقرار میسازد. در طول تاريخ هرجا افراد نالايق بر افراد با فضيلت مقدم شدهاند، آن جامعه به هلاکت فکري، اخلاقي و عقيدتي مبتلا شده است. علی(ع) ۲۵ سال از مقامی که شایستهاش بود و برگزیدهترین بنده خدا،
به فرمان خدا او را بر این مقام نصب کرده بود فاصله گرفت و نتیجه این دوری از خلافت و هدایت امت پیامبر، رواج بدعتهای دینی، قتل و غارت سرزمینهای اسلامی و... بود. اما در دوران کوتاه نزدیک به 5 سال خلافت و امامت حضرت، مردم طعم عدالت را در حکومت علی(ع) چشیدند.
۲- درس دیگری که میتوان از ماجرای غدیر گرفت، درآمیختگی و وحدت دین و سیاست است. پیامبر ختمی مرتبت در مقام رهبر دینی و سیاسی مسلمین، در یک حرکت مهم که به اذعان قرآن کریم خطرناک و ریسکپذیر است: «وَاللهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكَافِرِينَ»
«و خداوند تو را از مردم حفظ میکند، زیرا خداوند، قوم کافر را هدایت نمیکند» (سوره مائده – آیه 67 )، در برابر حدود 10 هزار مسلمان حاضر در خم، دستور الهی دین را در قالب یک امر سیاسی و اجتماعی بیان فرمودند و مسیر سعادت دنیوی و اخروی را در ولایت و امامت امیرالمؤمنین علی(ع) معرفی کردند. رهبر فرزانه انقلاب در این باره میفرمایند: «آنچه در مورد محتواى این جمله تاریخى و شریف و پر مغز بایستى بیان بشود اینکه،
غیر از نصب امیرالمؤمنین به خلافت و امامت بعد از نبى اکرم و وصایت پیغمبر که معناى رایج و شایع این جمله است، یک مضمون مهم دیگرى در این بیان وجود دارد که نباید مورد غفلت قرار بگیرد و آن، پرداختن اسلام به امر حکومت و امر سیاست امت و اهمیت این موضوع از نظر اسلام است. آن کسانى که سعى کردند اسلام را از مسائل اجتماعى و از مسائل سیاسى برکنار بدارند و آن را منحصر کنند به مسائل شخصى و مسائل خصوصىِ زندگى افراد و در واقع، نگاه سکولار به اسلام داشته باشند که تبلیغات دشمنان و دستهاى دشمنان هم این بینش را در بین مسلمانان در طول سالیان دراز ترویج کرده است جوابشان مسئله غدیر است.» 21/7/1393
۳- یکی از ویژگیهای مهم غدیر، وحدتآفرینی میان مسلمانان است و غدیرخم از نگاه بسیاری از علمای اهل سنت و شیعه نماد وحدت است و در ایجاد و تثبیت برادری امت اسلام نقش دارد چرا که مبانی توحیدی و قرآنی این دوگروه با یکدیگر پیوند دارد و دست دشمنان برای تفرقهافکنی کوتاه است. بر هیچ مسلمانی پوشیده نبود که عامل موفقیت حکومت کوتاه پیامبر اسلام دو چیز بوده است: الف ) تبعیت از رهبری واحد ب ) اتحاد بین مسلمانان و داشتن یک هدف مشترک. در چنان وضعیتی بود که خداوند نصرت و ظفر پیدرپی را بر مسلمانان ارزانی داشت. اما چه شد که آن اتحاد دیروز پس از رحلت نبی مکرم اسلام به تفرقه انجامید و در نهایت در کمتر از نیم قرن انحطاط مسلمانان به جایی رسید که دُردانه رسول خدا حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را به مسلخ کشیدند؟ چه آتشی را مسلمانان متحد عصر پیامبر (ص)
و از دین برگشتگان در حکومت امیرالمؤمنین(ع) برافروختند که بهترین برگزیده برای هدایت امت پس از پیامبر در نکوهش رفتار آنان میفرماید:
«به خدا سوگند شما بد وسیلهای برای برافروختن آتش جنگ هستید؛ شما را فریب میدهند اما فریب دادن نمیدانید؛ سرزمین شما را پیاپی میگیرند و شما پروا ندارید؛ چشم دشمن برای حمله به شما خواب ندارد ولی شما در غفلت به سر میبرید. به خدا سوگند، شکست برای کسانی است که دست از یاری یکدیگر میکشند.» نهجالبلاغه – خطبه34
مگر رسول خدا تا آخرین لحظات حیات پربرکتشان مسلمانان را به اتحاد و یاری یکدیگر توصیه نمیکردند؟چه شد که با پرواز آن روح ملکوتی، همه آن سفارشها به فراموشی سپرده شد؟ اگر آن روز بدعت، تفرقه، منفعتجویی و ریاستطلبی جماعتی نبود و این خصلتهای مذموم شده در بین مسلمانان رسوخ نمیکرد، یقینا امروز شاهد چنین رفتارهایی در بین مسلمانان و چند پارگی بلاد اسلامی و سلطه رژیم کودککش صهیونیستی بر مردم مظلوم غزه و فلسطین و حضور سربازان آمریکایی یک روز در افغانستان و روزی دیگر در عراق، سوریه و... نبودیم.
4- با درک واقعه مهم و تاریخ ساز غدیر و حوادث تلخ پس از آن بود که امام راحل این پیر خوش ضمیر انقلاب به ملت ایران توصیه میکنند: «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیبی نرسد» که اگر امت پس از پیامبر به توصیههای پیامبر اسلام که وصل به وحی الهی بودند عمل میکردند سرنوشت مسلمانان متفاوت از آن چیزی میشد که بعدها گرفتار آن شدند. برخی اشتباهات غیرقابل جبران است. اگر در جنگ صفین کسانی که در کنار امیرالمؤمنین در مقابل معاویه شمشیر میزدند به حیله قرآن به نیزه کردن معاویه توجه نمیکردند و گوش به دهان ولی خود میسپردند حتما سرنوشت نه جنگ صفین، بلکه تاریخ اسلام تغییر میکرد و بهجای حاکمیت اولیای خدا و امامان معصوم علیهما السلام، مسلمانان تن به حکومتهای ظالم بنی امیه و بنی عباس نمیدادند و امامان معصوم یکی پس از دیگری به شهادت نمیرسیدند. هرچند امت خمینی(ره) با امت عصر پیامبراسلام و امیرالمؤمنین بسیار تفاوت دارند و اگر این تفاوت وجود نداشت حضرت امام (ره )
در وصیت نامه سیاسی- الهی خویش نمیفرمودند: «من با جرأت مدعی هستم که ملت ایران و توده میلیونی آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسولالله(ص) و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن علی، میباشند.» اما با وجود همین تفاوتها در برخی مواقع تاریخی انقلاب نه توسط مردم، بلکه شاهد رفتارهایی از سوی برخی مسئولین و تصمیمگیران کشور بودهایم که دست ولی زمان خویش را با وجود همه هشدارها بسته و سیاستی در کشور اعمال کردهاندکه با خواسته و هشدارهای رهبری معظم انقلاب در تضاد بوده است که توافق برجام و بیتوجهی به شروط معظمله در آن توافقنامه، باعث شده امروز از آن توافق به «خسارت محض» یاد کنند و همین مسئله منجر به زیادهخواهی و وقاحت طرف آمریکایی در مذاکرات اخیر شده است تا آنجا که بحث غنیسازی صفر درصدی را برای ایران هستهای مطرح میکنند.
5- اگر «امتی» خود را پیرو «ولی» خود بداند این میشود که «استانلی روم»
معاون سابق رئیس سازمان امنیت ملی آمریکا در دهه 80 میگوید:
«آنچه تاکنون همه تحرکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی با ناکامی مواجه ساخته است، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است» هرچند شوربختانه در ادامه این اظهارات خود میگوید: «(البته) ما ناامید نیستیم خوشبختانه احزاب و آدمهای تازه نفس در ایران در یک حرکت جمعی، با ظرافت و وسواس، دارند این خار را از چشم ما بیرون میکشند.» که این هم خیالی خام و آرزویی به گور بردنی است چراکه امت خمینی کبیر هر روز این سخن امام را که فرموده بودند «پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد» را زمزمه و تکرار میکنند تا با حرکت پیاده نظامهای داخلی دشمن از ریل ولایت
خارج نشوند.
حسن رشوند