کد خبر: ۳۱۲۴۵۸
تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۱:۳۹
چرا جوانان آمریکا دیگر به موفقیت با تلاش ایمان ندارند؟

نسل بی‌اعتماد 

 
 
 
نتایج نظرسنجی اخیر شبکه CNN از شکاف عمیق نسلی در نگاه به «رؤیای آمریکایی» پرده برداشته است؛ شکافی که فراتر از خطوط حزبی، به باورهای نسل جوان درباره موفقیت، عدالت اجتماعی، نقش دولت و چشم‌انداز اقتصادی آینده بازمی‌گردد.
برای دهه‌ها، «رؤیای آمریکایی» به ‌عنوان یکی از ستون‌های اصلی هویت اجتماعی و سیاسی ایالات‌متحده مطرح بوده است؛ مفهومی که وعده می‌دهد هر‌کس با تلاش، سخت‌کوشی و پشتکار بتواند به موفقیت، رفاه و پیشرفت دست یابد. اما آنچه از نتایج نظرسنجی اخیر شبکه CNN برمی‌آید، آن است که این رؤیا برای نسل جوان آمریکا به ‌تدریج رنگ می‌بازد و به جای آن نوعی بدبینی ساختاری در حال شکل‌گیری است.
طبق این نظرسنجی، تنها ۵۴ درصد آمریکایی‌ها هنوز باور دارند که «افرادی که می‌خواهند پیشرفت کنند، در صورت تلاش می‌توانند موفق شوند»؛ این در حالی است که همین عدد در سال ۲۰۱۶ معادل ۶۷ درصد بوده است. کاهش ۱۳ واحد درصدی در کمتر از یک دهه، زنگ خطری است که از تغییر نگرش‌های بنیادی نسبت به ساختار اقتصادی و اجتماعی آمریکا خبر می‌دهد.
شکاف نسلی در باور به موفقیت از طریق تلاش
در نگاه دقیق‌تر به داده‌ها، تفاوت میان نسل‌ها برجسته‌تر می‌شود. تنها ۴۹ درصد از افراد زیر ۴۵ سال به این اصل باور دارند، در حالی که این رقم برای افراد بالای ۴۵ سال ۵۹ درصد است. به ‌عبارت ‌دیگر، جوانان بیش از گذشته به این نتیجه رسیده‌اند که «تلاش، الزاماً به موفقیت منتهی نمی‌شود». این دیدگاه در میان دموکرات‌های جوان هم ریشه دوانده است؛ به ‌طوری‌که بیش از دو‌ سوم آنها اعتقاد دارند سخت‌کوشی و عزم فردی برای بیشتر مردم تضمینی برای موفقیت نیست.
این تغییر نگرش را می‌توان ناشی از تجربه زیسته متفاوت جوانان دانست؛ تجربه‌ای که با بحران مالی ۲۰۰۸، همه‌گیری کووید-۱۹، رکود بازار کار، بدهی‌های فزاینده دانشجویی، تورم و گرانی مسکن گره خورده است. نسلی که همزمان با وعده‌های پوچ رشد کرده و امروز با واقعیاتی مواجه است که در تضاد با همان وعده‌ها قرار دارد.
مطالبه نقش پررنگ‌تر دولت
تحلیل نتایج نظرسنجی نشان می‌دهد که تغییر نگرش‌ها صرفاً به باور به موفقیت محدود نمی‌شود. ۶۳ درصد از افراد زیر ۴۵ سال خواهان آن‌اند که دولت نقش فعال‌تری در حل مشکلات کشور ایفا کند؛ این در حالی است که همین خواسته را تنها ۵۴ درصد از افراد بالای ۴۵ سال مطرح کرده‌اند. چنین آماری نشان می‌دهد که جوانان، در برابر ناکارآمدی بازار آزاد و نابرابری‌های اقتصادی فزاینده، به دخالت بیشتر دولت به‌ عنوان نیروی تعدیل‌گر اعتماد دارند.
نکته قابل‌ توجه آن است که این خواسته در تناقض با الگوهای فعلی سیاست‌گذاری در آمریکا قرار دارد؛ چرا‌که بخش قابل ‌توجهی از بودجه دولتی صرف حمایت‌های اجتماعی از سالمندان، نظیر Medicare و Social Security می‌شود. برنامه‌هایی که آینده آنها به دلیل بحران بدهی ملی در‌ هاله‌ای از ابهام است. این مسئله نه‌تنها حس بی‌عدالتی نسلی را تقویت می‌کند، بلکه اعتماد به سیاست‌گذاران را نیز در میان جوانان کاهش داده است.
بی‌اعتمادی حزبی و خلأ نمایندگی سیاسی
شاید یکی از معنادارترین یافته‌های این نظرسنجی آن باشد که ۳۸ درصد از جوانان زیر ۴۵ سال معتقدند هیچ‌یک از احزاب اصلی (جمهوری‌خواه یا دموکرات) نماینده دیدگاه اقتصادی آنها نیستند. این در حالی است که در میان افراد بالای ۴۵ سال، تنها یک چهارم چنین احساسی دارند. این شکاف، به‌‌روشنی بیانگر آن است که نسل جدید، احساس طردشدگی از ساختار سیاسی سنتی آمریکا را تجربه می‌کند.
در کنار کاهش اعتماد به احزاب، نوعی دلزدگی نسبت به سیاست در کل در حال شکل‌گیری است. جوانان احساس می‌کنند در نظامی گیر افتاده‌اند که نه منافع آنها را به رسمیت می‌شناسد و نه راهی برای مشارکت مؤثر پیش پای آنها می‌گذارد.
بازار کاری که دیگر پناهگاه نیست
شاید مهم‌ترین عامل برای درک بدبینی جوانان، وضعیت بازار کار باشد. طبق گزارش دیگری از CNN، برای نخستین‌بار از دهه ۱۹۸۰، نرخ بیکاری در میان فارغ‌التحصیلان جدید (۲۲ تا ۲۷ ساله با مدرک لیسانس یا بالاتر) از نرخ بیکاری عمومی در کشور بالاتر رفته است. این در حالی است که همزمان بدهی‌های تحصیلی جوانان در حال افزایش است، و آنها باید ماه‌ها یا حتی سال‌ها صبر کنند تا اولین شغل مناسب خود را بیابند.
از سوی دیگر، ظهور فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی و تغییر در روش‌های استخدام، شرکت‌ها را از جذب نیروی جوان به روش‌های سنتی دور کرده است. جای تعجب ندارد که جوانان، برخلاف نسل‌های پیشین، دیگر «شغل» را به ‌عنوان مسیر مطمئن به ‌سوی ثبات اقتصادی نمی‌بینند.
آینده‌ای تاریک از نگاه نسل جوان
در نهایت، همه این متغیرها به شکل‌گیری فضائی انجامیده‌اند که در آن جوانان، امیدی به آینده ندارند. چشم‌انداز بازنشستگی برای آنها مبهم است، خانه‌دار شدن رؤیایی دست‌نیافتنی شده، و مسیر شغلی قابل ‌اعتماد نیز در حال فروپاشی است. در چنین شرایطی، نه‌تنها باور به «رؤیای آمریکایی» فرسوده شده، بلکه اصل ایده‌آل‌گرایی آمریکایی نیز در حال فروریزی است.
برای بازسازی اعتماد این نسل، دولت، سیاستمداران، نهادهای آموزشی و اقتصادی باید با درک واقعیت‌های امروز، به ‌دنبال اصلاحات ساختاری عمیق باشند. در غیر این صورت، شکاف نسلی به بحرانی اجتماعی بدل خواهد شد که به ‌سادگی قابل‌ پوشاندن نخواهد بود.
منبع: اندیشکده روابط بین‌الملل