کد خبر: ۳۱۲۳۸۶
تاریخ انتشار : ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۹:۴۲
بایدها و نبایدهای مدیریت اجرائی از نگاه امام علی‌(ع) 

حکمرانی  اخـلاق‌مدار

 
 
 
بخش دوم و پایانی
خدیجه احمد مهرابی
 
در نخستین بخش از مقاله حاضر به برخی از بایدها و نبایدهای مدیریت اجرائی از جمله ضرورت‌های ساده‌زیستی و عدم رفاه‌زدگی کارگزاران حکومتی از دیدگاه امیر‌المؤمنین علی‌(ع) اشاره شد، در ادامه به برخی الزامات و وظایف اخلاقی، اجتماعی و سیاسی  دیگر کارگزاران حکومتی از نگاه آن حضرت می‌پردازیم.
امانتداری
هركس در هر جایگاه و مرتبه مدیریتی امانتدار مردم است و باید اموال و نوامیس و حیثیت و شرافت اینان را پاسداری كند. امام علی‌(ع) به مالك اشتر سفارش می‌كند كه درباره اشخاصی كه می‌خواهد برگزیند، بدین امر توجه کند و با بررسی سوابق و عملكرد گذشته آنها ببیند آیا اهل امانتداری بوده‌اند یا خیر. امیر مؤمنان‌(ع) در اهمیت این امانتداری در نامه‌ای كه به برخی از كارگزاران خود نوشته، چنین فرموده است: «كسی كه امانت الهی را خوار شمارد و دست به خیانت آلوده كند، خود و دین خود را پاك نساخته و درهای خواری را در دنیا به روی خود گشوده است و در قیامت خوارتر و رسواتر خواهد بود؛ همانا بزرگ‌ترین خیانت، خیانت به ملت و رسواترین دغل‌كاری، دغل‌بازی با امامان است.»(29)
امانتداری از چنان اهمیتی برخوردار است كه حضرت می‌فرمایند: «رأس الاسلام الامانه؛ رأس مسلمانی امانتداری است.»(30)
مسئله امانتداری به‌ قدری مهم است كه امانت الهی را به آسمان و زمین و كوه‌ها عرضه کردند ولی هیچ‌كدام نپذیرفتند و سر باز زدند، زیرا از كیفر الهی و عواقب تحمل خیانت در امانت ترسیدند؛ در قرآن نیز به این امر تصریح شده است و خداوند سبحان می‌فرماید: «خداوند سبحان شما را امر می‌كند كه هرگونه امانتی را به اهل آن برسانید و در آن خیانت روا ندارید.»(31) 
به دلیل همین اهمیت، حضرت علی‌(ع)كارگزاران خود را به حفظ امانت توصیه می‌كند و به افراد خیانتكار نیز هشدار می‌دهد و عذاب الهی را گوشزد می‌كند؛ چنانكه در نامه‌ای به یكی از كارگزاران خود می‌نویسد: «پس از یاد خدا و درود! از تو خبری رسیده است كه اگر چنان كرده باشی، پروردگار خود را به خشم آورده و امام خود را نافرمانی و در امانت خود خیانت كرده ای. به من خبر رسیده كه كشت زمین‌ها را برداشته، آنچه را كه می‌توانستی گرفته و آنچه در اختیار داشتی به خیانت خورده‌ای؛ پس هرچه زودتر حساب اموال را برای من بفرست و بدان كه حسابرسی خداوند از حسابرسی مردم سخت‌تر است.»(32) راز و فلسفه آن همه اهمیت دادن اسلام به امانتداری، آن است كه اعتماد و اطمینان عمومی در جامعه حفظ شود؛ زیرا جامعه‌ای كه در آن اعتماد نیست، شیرازه آن از هم می‌پاشد و اقتصاد آن فلج می‌شود و به دنبال آن ده‌ها حادثه تلخ و مفاسد ویرانگر به سراغ انسان‌ها خواهد آمد و به ‌طور كلی عرصه زندگی تلخ و تنگ خواهد شد.(33) چنان‌كه حضرت رسول‌اكرم در آستانه رحلتش می‌فرماید: «‌یا ابا‌ الحسن! ادا الامانة الی البر و الفاجر، فیما قل و حل، حتی فی الخیط و المخیط؛‌ ای ابوالحسن! امانت را به صاحبش برگردان، خواه او شخص نیكوكار باشد یا شخص بدكار، و آن امانت كم باشد یا زیاد، حتی اگر نخ و سوزن باشد.»(34)
فرو نشاندن خشم
امیرالمؤمنین‌(ع) طی نامه‌ای به حارث بن همدانی می‌گوید: «خشم خود را فرو نشان و به هنگام قدرت ببخش و به هنگام خشم فروتن باش و در حكومت مدارا كن تا آینده خوبی داشته باشی، نعمت‌هایی كه خدا به تو بخشیده، نیكو‌ دار و نعمت‌هایی كه در اختیار داری تباه مكن و چنان باش كه خدا آثار نعمت‌های خود را در تو آشكار ببیند.»(35)
خداوند سبحان در آیات بسیاری دعوت به نرم‌خویی و خوش‌رفتاری كرده و از خشم و غضب برحذر می‌دارد، چنان‌كه به رسول‌خدا وحی شد: «ای پیامبر! به بركت رحمت الهی در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر خشن و سنگدل بودی، مردم از اطراف تو پراكنده می‌شدند. پس آنها را ببخش و برای آنها آمرزش بطلب و در كارها با آنها مشورت كن.»(36)
حضرت علی‌(ع) نیز خشم را به سبك‌مغزی و تحریك شیطان تشبیه می‌كند و دوری از خشم را نزدیكی به خدا می‌داند. ایشان خویشتنداری در هنگام خشم را مهار نفس می‌داند و خشم بی‌مورد را دلیل جنون و دیوانگی؛ چنان‌كه در نهج‌البلاغه می‌فرماید: « الحدة ضرب من الجنون لان صاحبها یندم، فان لم یندم فجنونه مستحكم؛ تندخویی بی‌مورد نوعی دیوانگی است، زیرا كه تندخو پشیمان می‌شود و اگر پشیمان نشد، دیوانگی او پایدار است.»(37)
در روایات بسیاری نیز ائمه(ع) امر به كظم غیظ كرده اند؛ از جمله از حضرت پیغمبر(ص)روایت شده كه فرمود: «هر كه غضب خود را از مردم باز دارد، خدا در روز قیامت عذاب خود را از او باز می‌دارد.»
همچنین از امام صادق‌(ع) روایت شده كه فرمود: «از جمله چیزهایی كه خدا به موسی‌(ع) فرمود این بود كه نگاه دار غضب خود را از كسانی كه من تو را صاحب اختیار آنها كرده‌ام، تا من نیز غضب خود را از تو نگاه دارم.»(38)
جمع‌آوری و تقسیم بیت‌المال
در نظام استبدادی چنین است كه كارگزاران با زور و فشار از مردم مالیات می‌گیرند و مالیات‌های سنگینی بر مردم تحمیل می‌كنند و بیشتر این زورگویی بر مردم مستمند و طبقه متوسط مردم می‌رود، اما طبقه اشراف به وسیله رشوه، پارتی و... خود را از دادن مالیات معاف می‌کنند. در نظام اسلامی، كارگزار جرأت كوچك‌ترین زورگویی را به مردم در مورد گرفتن مالیات ندارد، مگر آنجا كه قانون و شرع به او اجازه می‌دهد؛ زیرا كه بیشترین توجه كارگزاران باید به عمران و آبادی زمین‌ها و رونق یافتن وضع تجارت و صنعت باشد؛ نه اینكه مالیات‌های سنگین بر مردم تحمیل كنند، بدون آنكه قدمی در راه آبادانی بردارند، جرج جرداق می‌نویسد: «فرمانداران، قبل از آن كه از مردم مالیات بگیرند، باید در بهتر شدن وضع ایشان بكوشند.»(39)
حضرت علی(ع) در دستورالعمل‌های خود به كارگزاران مالیاتی، به آنها سفارش می‌کرد كه با خوش اخلاقی و پرهیز از هرگونه تندخویی به جمع‌آوری مالیات بپردازند و همواره خدا را به یاد داشته باشند، چنانكه در نامه‌ای به یكی از مأموران مالیاتی، یعنی مخنف بن سلیم، فرماندار اصفهان سفارش می‌كند: «به او سفارش می‌كنم با مردم تندخود نباشد و به آنها دروغ نگوید و با مردم به جهت اینكه بر آنها حكومت دارد، بی‌اعتنایی نكند؛ چه مردم برادران دینی و یاری‌دهندگان در استخراج حقوق الهی می‌باشند. بدان! تو را در این زكاتی كه جمع می‌كنی، سهمی معین و حقی روشن است و شریكانی از مستمندان و ضعیفان داری، همان‌گونه كه ما حق تو را می‌دهیم.»(40)
ایشان طی تذكراتی كه به مأموران مالیاتی می‌دادند، به آنها گوشزد می‌كردند كه وسایل مورد نیاز مردم و حاجت ضروری آنها را جمع‌آوری نكنند و همواره مدارا كردن با مردم را سرلوحه كار خود قرار دهند و با اجازه مردم به اموالشان دست بزنند. البته حضرت با تمام توجهی كه به مردم داشتند از كارگزاران می‌خواستند كه از پذیرش زكات نامناسب و بدون كارآیی نیز بپرهیزند. چنان‌كه در نامه‌ای به یكی از كارگزاران خود می‌نویسد: «در سر راه، هیچ مسلمانی را نترسان، یا با زور از زمین او نگذر و افزون‌تر از حقوق الهی از او مگیر. هرگاه به آبادی رسیدی، در كنار آب فرود آی، و وارد خانه كسی مشو، سپس با آرامش و وقار به سوی آنان حركت كن تا در میانشان قرارگیری، به آنها سلام كن و در سلام و تعارف و مهربانی كوتاهی نكن. سپس بگو ‌ای بندگان خدا، مرا ولی خدا و جانشین او به سوی شما فرستاده تا حق خدا را كه در اموال شماست، تحویل گیرم؛ آیا در اموال شما حقی است كه به نماینده او بپردازید؟ اگر كسی گفت: نه، دیگر به او مراجعه نكن و اگر كسی پاسخ داد آری، همراهش برو، بدون آنكه او را بترسانی، یا تهدید كنی، یا به كار مشكلی وادار سازی؛ هرچه از طلا و نقره به تو رساند بردار و اگر دارای گوسفند یا شتر بود، بدون اجازه‌اش در میان آنها داخل مشو، كه اكثر اموال از آن اوست. آنگاه كه داخل شدی مانند اشخاص سلطه‌گر و سختگیر رفتار نكن، حیوانی را رم مده و هراسان مكن و دامدار را مرنجان. حیوانات را به دو دسته تقسیم كن و صاحبش را اجازه بده كه خود انتخاب كند.»(41)
و نیز فرمود: «در تحویل گرفتن حیوانات، حیوان پیر و دست و پا شكسته را به عنوان زكات نپذیر و به فردی كه اطمینان نداری و او به اموال مسلمانان دلسوز نیست مسپار تا آن را به پیشوای مسلمین برساند و او در میان آنها تقسیم گرداند.»(42)
حضرت علی‌(ع) در مسئله بیت‌المال بسیار سختگیر بود؛ به شدت به اعمال كارگزاران رسیدگی می‌كرد و در صورتی كه خیانتی از آنها می‌دید آنها را از مسئله آگاه ساخته خشم و ناراحتی خود را ابراز می‌كرد و به آنها گوشزد می‌كرد كه تقسیم بیت‌المال به دست حاكم است و او در این مورد تفاوتی بین مردم قائل نیست؛ از جمله به مصقلة بن هبيرة الشيباني فرماندار أردشيرخُرّة (از شهرهای فارس) می‌نویسد: «گزارشی از تو به من رسیده كه اگر چنان كرده باشی خدای خود را به خشم آورده‌ای و امام خویش را نافرمانی كرده‌ای. خبر رسید كه تو غنیمت مسلمانان را كه با نیزه‌ها و اسب‌هایشان گرد آمده و با ریخته شدن خون‌هایشان به دست آمده، به اعرابی كه خویشاوندان تواند و تو را بر‌گزیده‌اند، می‌بخشی! به خدایی كه دانه را شكافت و پدیده‌ها را آفرید، اگر این گزارش درست باشد در نزد من خوار شده‌ای و منزلت تو سبك گردیده است! پس حق پروردگارت را سبك مشمار و دنیای خود را با نابودی دین آباد نكن، كه زیانكارترین انسان‌ها خواهی بود. آگاه باش، حق مسلمانانی كه نزد من یا پیش تو هستند، در تقسیم بیت‌المال مساوی است؛ همه باید به نزد من آیند و سهم خود را از من بگیرند.»(43)
عدالت
به كسانی كه مرتكب هرگونه گناه و معصیت می‌شوند و از اعمال گناه و آلودگی باكی ندارند، در اصطلاح فقهی «فاسق» می‌گویند. در مقابل كسانی را كه در اثر ریاضت و كنترل نفس ملكه و حالتی در خود ایجاد می‌كنند كه در سایه آن می‌توانند از محرمات الهی اجتناب كنند و به انجام واجبات، سنن و فرایض دینی علاقه‌مند باشند، «عادل» می‌خوانند و این حالت را «عدالت» می‌گویند.»(44)
امیرمؤمنان علی‌(ع) در اندیشه سیاسی خود توجه به اصل عدالت و تكیه و اعتماد مردم به كارگزاران و زمامداران عادل را مد‌نظر داشتند و این صفت را از صفات اصلی هر حاكمی می‌دانستند؛ چنان‌كه طی خطبه‌ای فرموده‌اند: «‌پس بدان كه برترین بندگان خدا در پیشگاه او رهبر عادل است كه خود هدایت شده و دیگران را هدایت كند، سنت شناخته‌شده را برپا دارد و بدعت ناشناخته را بمیراند، سنت‌ها روشن و نشانه‌هایش آشكار است، بدعت‌ها آشكار و نشانه‌های آن برپاست؛ و بدترین مردم نزد خدا، رهبر ستمگری است كه خود گمراه و مایه گمراهی دیگران است، كه سنت پذیرفته را بمیراند و بدعت ترك شده را زنده کند. من از پیامبر خدا‌(ص) شنیدم كه فرمود: روز قیامت رهبر ستمگر را بیاورند كه نه یاوری دارد و نه عذرخواهی با اوست، پس او را در آتش جهنم افكنند و در آن چنان می‌چرخد كه سنگ آسیاب، تا به قعر دوزخ رسیده به زنجیر كشیده شود.»(45)
اهمیت عدل را می‌توان در آیات قرآن نیز مشاهده كرد، خدای سبحان می‌فرماید:«بگو به كتابهایی كه خدا نازل كرده ایمان دارم و مأمورم در میان شما به عدالت رفتار كنم.»(46)
توصیه به عدل و انصاف در روایات ائمه‌، فراوان به چشم می‌خورد؛ چنان‌كه از رسول‌خدا روایت شده كه فرمود: «مقرب‌ترین مردم در روز قیامت در نزد خدا پادشاه عادل است و دورترین ایشان از رحمت خدا پادشاه ظالم» و همچنین از ایشان روایت است كه فرمود: « عدل ساعة خیر من عبادة سبعین سنة؛ عدالت كردن در یك ساعت بهتر از عبادت 70 سال است و سر آن این است كه اثر عدل یك ساعت بس باشد كه به جمیع بلاد مملكت برسد و در ازمنه بسیار باقی بماند.»(47)
اخلاق عمومی
حضرت علی‌(ع) در توصیه‌های اخلاقی خویش به تفكیك مسئولیت‌های كارگزاران، آنها را به اموری سفارش می‌كردند؛ از جمله به كارگزاران مالیاتی به‌ طور مكرر سفارش می‌كردند كه در همه كارهای خود، خدا را ناظر بر اعمالشان بدانند و امانت‌دار باشند و با مردم خوش‌رفتار باشند.
همچنین تساوی در برخورد با مردم را گوشزد می‌كردند؛ چنان‌كه به محمد بن ابی‌بكر فرماندار مصر فرموده‌اند: «با مردم فروتن و نرمخو و مهربان باش، گشاده‌رو و خندان باش در نگاه‌هایت و در نیم‌نگاه و خیره‌شدن به مردم به تساوی رفتاركن، تا بزرگان در ستمكاری تو طمع نكنند و ناتوان‌ها از عدالت تو مأیوس نگردند؛ زیرا خداوند از شما بندگان درباره اعمال كوچك و بزرگ و آشكار و پنهان خواهد پرسید؛ اگر كیفر دهد شما استحقاق بیش از آن را دارید و اگر ببخشد از بزرگواری اوست.»(48)
حضرت خودشان متواضع‌ترین افراد بودند و به هركس كه با مردم سر و كار داشت، توصیه می‌كردند كه از غرور و تكبر در برابر مردم دوری گزینند؛ چنان‌كه می‌فرمایند: «اگر با مقام و قدرتی كه داری، دچار تكبر یا خود بزرگ‌بینی شدی، به بزرگی حكومت پروردگار كه برتر از تو است بنگر، كه تو را از آن سركشی نجات می‌دهد و تندروی تو را فرو می‌نشاند و عقل و اندیشه‌ات را به جایگاه اصلی باز می‌گرداند.»(49)
در روایات بسیاری نیز توصیه به فروتنی و عدم غرور و تكبر شده است؛ از جمله روایت شده است كه «خداوند یگانه به موسی‌(ع) وحی كرد كه من قبول می‌كنم نماز كسی را كه از برای عظمت من تواضع كند و بر مخلوقات من تكبر نكند و در دل خود خوف مرا جای دهد و روز را به ذكر من به پایان رساند و به جهت من خود را از خواهش‌های نفس باز دارد.»
از رسول‌خدا‌(ص) روایت شده است كه به اصحاب خود فرمود: «چرا من حلاوت عبادت را در شما نمی‌بینم؟ عرض كردند كه چه چیز حلاوت عبادت است؟ فرمود: تواضع.»(50)
شایان ذكر است كه حضرت علی‌(ع) با اینكه كارگزاران را به فروتنی دعوت می‌كردند، از آنها می‌خواستند كه در مدیریت خود قاطع باشند و هر زمان كه لازم دیدند با قاطعیت برخورد كنند؛ چنانكه طی نامه‌ای به مالك اشتر فرموده اند:«‌وارفق ما كان الرفق ارفق و اعتزم بالشدة حین لا تغنی عنك الا الشدة، و اخفض للرعیة جناحك؛ در آنجا كه مدارا كردن بهتر است، مدارا كن و در جایی كه جز با درشتی كار انجام نگیرد، درشتی كن و پر و بالت را برابر رعیت بگستران.»(51)
یكی دیگر از سفارش‌های حضرت به كارگزاران، میانه‌روی ایشان و جلوگیری از اسراف و تبذیر است، چنان‌كه در قرآن نیز به این امر تصریح شده و خداوند درباره عقوبت مسرفان می‌فرماید: «سنگ‌هایی كه از ناحیه پروردگارت برای اسرافكاری‌شان گذاشته شده است.»‌(52) و در جای دیگر می‌فرماید: «همانا اسرافكاران اهل دوزخند.» (53)
در نهج‌البلاغه نیز آمده است: « فدع الاسراف مقتصدا، و اذكر فی لایوم غدا، و امسك من المال بقدر ضرورتك، و قدم الفضل لیوم حاجتك؛ از اسراف بپرهیز و میانه‌روی را برگزین، از امروز به فكر فردا باش و از اموال دنیا به اندازه كفاف خویش نگه‌دار و زیادی را برای روز نیازمندی‌ات در آخرت پیش فرست.»(54)
حضرت علی‌(ع) توجه به راز‌داری و پوشاندن عیوب مردم را از مهم‌ترین خصایص كارگزاران می‌شمارد و به ایشان سفارش می‌كند كه از افراد عیبجو دوری كنند و تا در مورد خبری مطمئن نیستند، عكس‌العمل نشان ندهند و از بروز كینه و حسد جلوگیری کنند كه در آن صورت مردم می‌توانند به حاكم خود اطمینان كنند و مشكلاتشان را در میان بگذارند. حضرت در نامه‌ای به مالك اشتر می‌نویسد: «از رعیت، آنان را كه عیبجوترند از خود دور كن، زیرا مردم عیوبی دارند كه رهبر امت در پنهان داشتن آن از همه سزاوارتر است؛ پس مبادا آنچه بر تو پنهان است آشكار گردانی و آنچه كه هویداست بپوشانی، كه داوری در آنچه از تو پنهان است با خدای جهان می‌باشد، پس چندان كه می‌توانی زشتی‌ها را بپوشان، تا آن را كه دوست داری بر رعیت پوشیده ماند، خدا بر تو بپوشاند؛ گره هر كینه‌ای را در مردم بگشای و رشته هر نوع دشمنی را قطع كن و از آنچه كه در نظر روشن نیست كناره‌گیر و در تصدیق سخن‌چین شتاب مكن، زیرا سخن‌چین در لباس اندرز‌دهنده ظاهر می‌شود، اما خیانتكار است.»(55)
هشدار به كارگزاران
حضرت علی‌(ع) به دلیل اهمیتی كه به سرنوشت مردم می‌دادند و حساسیت خاصی كه نسبت به افرادی كه مسئولیت جان و مال مردم را به‌عهده داشتند، ابراز می‌كردند. دائما در نهایت رأفت و مهربانی اعمال كارگزاران را كنترل می‌كردند و با هشدار، آنها را از خیانت برحذر می‌داشتند و اگر خبر می‌رسید كه یكی از كارگزاران با مردم تندخویی كرده، یا در امانت خیانت ورزیده، سریعاً اقدام می‌كردند و ابتدا آنها را به نرمی و با یادآوری خدا و ترس از عقوبت گناه، هشدار می‌دادند و سپس درصورت تكرار، قاطعانه برخورد می‌كردند؛ چنان‌كه به یكی از فرمانداران كه در بیت‌المال مردم خیانت كرده بود، فرمودند: «از خدا بترس و اموال آنان را باز گردان و اگر چنین نكنی و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست یابم، تو را كیفر خواهم كرد، كه نزد خدا عذر‌خواه می‌باشد و با شمشیری تو را می‌زنم كه به هركس زدم وارد دوزخ شد. سوگند به خدا! اگر حسن و حسین چنان می‌كردند كه تو انجام دادی، از من روی خوش نمی‌دیدند و به آرزو نمی‌رسیدند تا آن‌كه حق را از آنان بازپس می‌ستاندم و باطلی را كه به ستم پدید آمده نابود می‌کردم.(56)
از مجموع آنچه گفته شد معلوم می‌شود كه حضرت علی‌(ع)جان و مال و ناموس مردم را به دست افراد لایق می‌سپردند و در گزینش آنها توجه خاصی مبذول می‌كردند و اعمال و رفتار آنان را تحت كنترل می‌گرفتند. ایشان طی نامه‌های فراوان كارگزاران را به زهد و تقوا تشویق كرده‌اند كه این بهترین مانع برای گناه و خیانت به مردم است و اگر به ایشان خبر می‌رسید كه یكی از كارگزاران خطایی كرده یا با مردم بدرفتاری نموده‌، با قاطعیت با او برخورد می‌كرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
29. همان منبع، نامه 26، فراز 7.   30. شرح غرر الحكم، جمال الدین محمد خوانساری، انتشارات دانشگاه تهران، 1360، ج 4، ص 47.   31. نساء، 58.   32. نهج‌البلاغه، نامه 40.   33. بیست‌و‌پنج اصل از اصول اخلاقی امامان، محمد‌تقی عبدوس، محمد محمدی اشتهاردی، انتشارات تبلیغات اسلامی، 1375، ص 48.   34. بحار‌الانوار‌، محمدباقر مجلسی، دار احیاء التراث العربی، 1403 ق‌، ج 77، ص 273.   35. نهج‌البلاغه، نامه 69، فراز6- 7.   36. آل‌عمران، 159.   37. نهج‌البلاغه، حكمت 255.   38. معراج السعادة، ملا‌احمد نراقی، ص 173.   39. اخلاق كارگزاران، محمدرضا امین زاده، انتشارات در راه حق، 1376، ص 128.   40. نهج‌البلاغه، نامه 26، فراز 3- 4.   41. همان، نامه 25، فراز 1- 7.   42. همان‌، نامه 25، فراز 9- 10.   43. همان‌، نامه 43.   44. آیین كشورداری از دیدگاه امام علی‌(ع)، آیت‌الله محمدفاضل لنكرانی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 87.   45. نهج‌البلاغه، خطبه 164، فراز 5- 7.   46. شوری، 15.   47. معراج السعاده، ص 54.   48. نهج‌البلاغه، نامه 27، فراز 1- 3.   49. همان‌، نامه 53، فراز 14- 15.   50. معراج السعادة، ص 219.   51. نهج‌البلاغه، نامه 46، فراز 3.   52. ذاریات، 34.   53. مؤمن، 43.   54. نهج‌البلاغه، نامه 21.   55. همان، نامه 53، فراز 24- 26.   56. همان‌، نامه 42، فراز 11- 12.