کد خبر: ۳۱۲۱۷۵
تاریخ انتشار : ۱۶ خرداد ۱۴۰۴ - ۲۰:۰۷
نهج‌البلاغه؛ کتاب نفیسی که مهجور است-بخش نخست

کتاب  امیرالمؤمنین‌(ع) الگو و سندی روشن از زمامداری اسلامی 

 

حسن‌رضایی
پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، تولد دنیای جدیدی بود که کمتر کسی از متفکران دنیای مدرن می‌توانست تصورش را هم در ذهن بپروراند. آنتونی گیدنز؛ جامعه‌شناس مشهور انگلیسی در همین زمینه می‌گوید: «دیدگاهی که مارکس، دورکهایم و وبر در آن سهیم بودند، این بود که دین سنتی بیش از پیش در دنیای مدرن به صورت امری حاشیه‌ای در می‌آید و دنیوی شدن فرآیندی اجتناب‌ناپذیر است. از این سه جامعه‌شناس، شاید تنها وبر می‌توانست حدس بزند که یک نظام دینی سنتی، مانند اسلام ممکن است تجدید حیات عمده‌ای پیدا کند و پایه تحولات مهم سیاسی در اواخر قرن بیستم شود؛ با این همه، این دقیقاً آن چیزی است که در دهه 1980 در ایران رخ داد.» ویلیام بیمان معتقد است «امام خمینی(ره) در اوج ناباوری تحلیل‌گران بین‌المللی با عقاید مذهبی که غرب آنها را کهنه و قرون‌ وسطایی می‌دانست جهان را تکان داد.»
میشل فوکو بر همین اساس می‌گوید: «از قرن هجدهم به بعد هر تحول اجتماعی اتفاق افتاده بسط مدرنیته بوده؛ اما انقلاب ایران تنها حرکت اجتماعی ‌است که در برابر مدرنیته قرار دارد. او معتقد است مردمی که روی این خاک زندگی می‌کنند (ایرانیان)، در جست‌وجوی چیزی هستند که ما غربی‌ها امکان آن را پس از رنسانس و بحران بزرگ مسیحیت از دست داده‌ایم و آن معنویت سیاسی است. انقلاب اسلامی، تولد دنیای جدیدی را وعده می‌داد که یکی از نتایج اجباری آن، انزوای غرب و تفکر دین‌ستیزانه بود.»
بابی سعید جامعه‌شناس امتیاز حرکت امام نسبت به سایر حرکت‌ها و جنبش‌ها و گفتمان‌های مسلمانان را در همین مسئله می‌داند و می‌نویسد: «بسیاری از گفتمان‌های مسلمانان در مواجهه با غرب گفتمان تدافعی است؛ ولی برخلاف این‌ها، امام خمینی(ره) این گفتمان تدافعی را کاملاً رد می‌کند و تنها با امام خمینی(ره) است که نقش گفتمان غربی به‌عنوان گفتمان عام دستخوش تزلزل می‌گردد. باتوجه ‌به این‌که در دهه 1870 تفکر سیاسی مسلمین، یک گفت‌وگوی کاملاً یک‌طرفه با گفتمان غرب بوده‌ است و با نظر به این‌که کمالیست‌ها ضروری دیدند که طرح‌هایشان را دائماً برحسب گفتمان غربی شکل دهند، ‌ تعجب‌آور است که امام خمینی(ره) سعی ندارد خودش را بر حسب گفتمان غربی توجیه کند. به تعبیر دقیق‌تر سامی زبیده؛ امام خمینی(ره) طوری سخن می‌گوید گو این‌که تفکر غربی اصلاً وجود ندارد.»
دنیای جدید با معماری قرآن و نهج‌البلاغه
این دنیای جدیدی که انقلاب اسلامی از آن سخن می‌گفت؛ اما طبعاً ارزش‌ها، قوانین، ساختارها و روندهای جدیدی را هم می‌طلبید که متفکرین اسلامی باید حدود و ثغور آن را به دیگران معرفی می‌کردند. قرآن؛ کتاب مقدس مسلمانان، طبعاً در رأس معماران این دنیای جدید بود. بااین‌حال، ما در فردای پیروزی انقلاب، به خوانش نوین و روزآمدی از اسلام که پاسخگوی مسائل جدید باشد، نیاز داشتیم. تلاش‌های متفکرین انقلاب اسلامی چون شهید مطهری و... در واقع، پاسخ به بخشی از این احساس نیاز بود. در روند ساختارسازی و نظام‌سازی اما «قانون اساسی جمهوری اسلامی» به‌عنوان مهم‌ترین میثاق ملی بین دولت و ملت بزرگ ایران در فردای پیروزی انقلاب را می‌توان اصلی‌ترین تصویر کلانی دانست که دنیای جدید مدنظر انقلاب باید بر اساس آن شکل می‌گرفت. سندی مترقی که با این عبارات، مورد تأیید بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی قرار گرفت: «آنچه که در این جزوه است «قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران» است که وسیله نمایندگان محترم ملت ایران- که اکثریت آنان از علماى اعلام و حجج‌اسلام و مطلعین بر احکام اسلام بودند- تهیه و به تصویب اکثریت ملت معظم رسید و امید است ان‌شاء‌الله تعالى با عمل به آن، آرمان‌ها اسلامى برآورده شود؛ و تا ظهور حضرت بقیةالله- أرواحنا له الفداء- باقى و مورد عمل باشد.» (صحیفه امام، ج‏11، ص: 103) 
همزاد با این متن مترقی اما همواره یک متن دیگر از سوی امامین انقلاب به‌عنوان دستورالعمل زندگی فردی و اجتماعی به جامعه معرفی شده و به الگوگیری از آن در ابعاد مختلف حیات سیاسی- اجتماعی توصیه شده است. حضرت امام(ره) در متن وصیت‌نامه سیاسی- الهی خود در همین زمینه می‌فرمایند: «ما مفتخریم که کتاب نهج‌البلاغه که بعد از قرآن، بزرگ‌ترین دستور زندگی مادی و معنوی و بالاترین کتاب رهایی‌بخش بشر است و دستورات معنوی و حکومتی آن بالاترین راه نجات است، از امام معصوم ماست.» بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، سال 1360 نیز در پیام به کنگره «هزاره نهج‌البلاغه»، در همین زمینه می‌فرمایند: «کتاب نهج‌البلاغه که نازلۀ روح امیرالمؤمنین(ع) است، برای تعلیم و تربیت ما خفتگان در بستر‏‎ ‎‏منیّت و در حجاب خود و خودخواهی خود، معجونی است برای شفا و مرهمی است‏‎ ‎‏برای دردهای فردی و اجتماعی و مجموعه‌ای است دارای ابعادی به اندازۀ یک انسان و‏‎ ‎‏یک جامعۀ بزرگ انسانی از زمان صدور آن تا هرچه تاریخ به پیش رود و هرچه‏‎ ‎‏جامعه‌ها به وجود آید و دولت‌ها و ملت‌ها متحقق شوند و هرقدر متفکران و فیلسوفان و‏‎ ‎‏محققان بیایند و در آن غور کنند و غرق شوند.»
برای تداوم انقلاب، باید به نهج‌البلاغه برگردیم
پس از امام راحل (ره)، رهبری معظم انقلاب نیز بارها بر جایگاه رفیع کتاب نهج‌البلاغه و لزوم توجه مدیران و کارگزاران نظام در بخش‌های مختلف به رهنمودهای جاودانه و ارزشمند آن تأکید کرده‌اند. ایشان جایی در همین زمینه می‌فرمایند: «نهج‌البلاغه کتاب تدوین‌شده‌ انقلاب اسلامی است و آیین‌نامه‌ این انقلاب می‌توان به حسابش آورد خود نهج‌البلاغه هم دارای همین خصوصیت است، یعنی در او میدان‌های وسیع زندگی انسان و بعدها و جانب‌های گوناگون وجود انسان که همه در اسلام هست، منعکس است... ما اگر بخواهیم امروز انقلاب اسلامی را ادامه بدهیم، یعنی آنچه به معنای واقعی کلمه انقلاب اسلامی است بایستی اسلام را همه‌جانبه مراعات کنیم و نمودارش نهج‌البلاغه است و برگردیم به نهج‌البلاغه و بازیابی کنیم نهج‌البلاغه جنگ، تویش هست، سیاست تویش هست، دیپلماسی تویش هست، ارتباطات خارجی و سیاست خارجی، اخلاق هم تویش هست، عبادت هم تویش هست، زهد هم تویش هست و همه چیز در نهج‌البلاغه هست و این نهج‌البلاغه چندبعدی نموداری از اسلام چندبعدی است که برای دوام انقلاب اسلامی و ساختن یک انسان چندبعدی ضروری و لازم است.»
در کنار همه این تأکیدها و توصیه‌های مکرر امامین انقلاب نسبت به جایگاه رفیع و منیع کتاب نهج‌البلاغه به‌عنوان آیین‌نامه انقلاب اسلامی اما نسبت جامعه ما با این کتاب گران‌قدر چقدر نزدیک و همراه است؟ ما چقدر در روند زندگی فردی و اجتماعی، خود را نیازمند مراجعه به این کتاب گران‌قدر دانسته‌ایم و جایگاه نهج‌البلاغه در برنامه‌های مدون دستگاه‌های فرهنگی ما مثل سازمان تبلیغات، آموزش‌وپرورش، صداوسیما، حوزه علمیه و.... کجاست؟ ابعاد نیاز ما به نهج‌البلاغه کدام است و برای متوجه کردن بیشتر جامعه به جایگاه و اهمیت این کتاب قدسی، چه کارهای نکرده و بر زمین‌مانده‌ای در سطح کشور، دستگاه‌های فرهنگی، آموزش‌وپرورش و.... وجود دارد؟ ما در گزارش پیش‌رو سعی خواهیم کرد حتی‌الامکان به ابعاد مختلف این سؤالات پرداخته، پاسخی در حد وسع به هر کدام بدهیم.
نهج‌البلاغه، کتاب سبک زندگی است
در نخستین گام اما شاید بهتر باشد که درباره ابعاد نیاز خود در شرایط حاضر به کتاب گران‌قدر نهج‌البلاغه بحث کنیم. 
مصطفی عباسی مقدم عضو هیئت‌علمی دانشگاه کاشان و کارشناس مسائل فرهنگی در همین زمینه می‌گوید: «نهج‌البلاغه کتاب و نظام‌نامه فرهنگی است که سراسر آن بحث‌های مهم درباره فرهنگ، تمدن، عقیده، عواطف، ارزش‌ها، تربیت، مسائل اجتماعی و مسائل مربوط به ادبیات جامعه را مطرح می‌کند. اگر فرهنگ را بر پایه تعریف عالمان جامعه‌شناسی و اسلامی به‌عنوان مجموعه‌ای از علوم، ادراک‌ها، آداب، رسوم، اندیشه‌ها و یا مجموعه‌ای از علم‌ها، معارف، زبان و گویش‌ها و هنرهای یک قوم بدانیم یا بگوییم که فرهنگ مجموعه‌ای از عقیده‌ها، عواطف، ارزش‌ها، تمایلات و اندوخته‌های یک جامعه است و ادبیات و هنر را شامل می‌شود، با درنظرگرفتن تمامی این موارد می‌توان گفت که بیش از هر چیز در نهج‌البلاغه مطالب تربیتی، اخلاقی و بحث‌های مربوط به زندگی فردی و اجتماعی به چشم می‌خورد.» 
وی با بیان اینکه هم خطرها و آسیب‌ها و هم چشم‌اندازهای روشن برای یک جامعه معقول و دینی در نهج‌البلاغه ذکر و راهنمایی شده است، می‌افزاید: «ازاین‌رو، این کتاب ارزشمند اثری فرهنگی است و نگاه آن به فرهنگ به معنی خاص آن این است که عناصر فرهنگی و روش‌های تثبیت آنها را تبیین و معضل‌های جامعه و راهکارهای مواجهه با آنها را بیان می‌کند.»
لزوم مطالعه کتاب الغارات برای درک بهتر نهج‌البلاغه
بر این ‌اساس، ما در جمهوری اسلامی برای جامعه‌سازی دینی، طبعاً نیاز مبرم به رجوع به نهج‌البلاغه خواهیم داشت. درک فضای کلی حاکم بر خطبه‌ها و نامه‌های حضرت امیرالمؤمنین‌(ع) در این کتاب شریف اما دیگر پیش‌نیاز بهره‌گیری صحیح از نهج‌البلاغه است. امری که به نظر می‌رسد با مطالعه کتاب کهن و مهم الغارات، تا حد زیادی میسر خواهد شد. کتاب غارات کهن‌ترین منبع موجود در رابطه ‌با نیمۀ دوم حکومت امیرالمؤمنین‌(ع) و بحث غارات معاویه بوده و به‌صورت خاص به بررسی آنها پرداخته است. این نیمه روایت نشده حکومت حضرت در تاریخ به اسم دوره غارات نامگذاری کردند. دلیل این نام‌گذاری هم به‌خاطر غارت‌ها و شبیخون‌های مکرر لشکریان معاویه بر شهرها و مناطق تحت قلمرو حکومت امام علی بوده است. اهمیت این کتاب در درک فضای نهج‌البلاغه و سخنان حضرت امیر‌(ع) تا حدی است که شهید حاج‌قاسم سلیمانی به‌عنوان یک نخبه نظامی- سیاسی تأثیرگذار در تاریخ معاصر جهان، سال 1397 در جریان یک سخنرانی عمومی، همگان را به مطالعه آن توصیه می‌کنند.
 آن شهید عزیز در بخشی از سخنان خود در همین زمینه می‌فرمایند: «این کتاب الغارات را که قدیمی‌ترین کتاب شیعه هست بخوانید، حتماً بخوانید، مقتل کامل است. اگر آن را بخوانید، امروز برای این حکومتی که در استمرار حکومت ‎علی بن ابی‌طالب هست، آگاهانه‌تر و بدون تعصبات فردی و حزبی نگاه می‌کنیم، نظر می‌دهیم و دفاع می‌کنیم.» خوشبختانه ترجمه فارسی این کتاب مهم هم در بازار موجود است و توسط انتشارات بیان معنوی در سال 1401 روانه بازار شده است. حجت‌الاسلام سید محمود زارعی مترجم کتاب در همین زمینه می‌گوید: «متأسفانه آن چیزی که افکار عمومی از حکومت امیرالمؤمنین‌(ع) در یاد دارند و در رسانه‌ها به آن پرداخته می‌شود، کامل نیست. بخش بزرگی از دوران حکومت حضرت که به دوره «غارات» مشهور شده و از جهاتی مهم‌تر و درس‌آموزتر از نیمه اول حکومت ایشان است و همچنین تناسب زیادی نیز با شرایط و اتفاقات کنونی ما و منطقه دارد، مورد غفلت قرار گرفته و کمتر کسی از آن مطلع است. بعد از شهادت حاج‌قاسم و  انتشار توضیحاتش در مورد کتاب این اثر تا اندازه‌ای دیده شد. این کتاب تا اندازه زیادی مغفول بوده است. خیلی از بزرگواران کتاب غارات را ندیده‌اند و نمی‌دانند که تا چه اندازه این کتاب دارای اهمیت است.»