سلوک عبادی امام خمینی(ره)
مرضیه مطهری
عبادت به معنای اظهار ذلت و بندگی، عالیترین نوع تذلل و کرنش در برابر خدا است. در اهمیت عبادت، همین بس که آفرینش هستی و بعثت پیامبران برای عبادت است. خداوند در قرآن میفرماید: «هدف از آفرینش هستی و جن و انس، فقط عبادت خداوند است.»(1)
کارنامه همه انبیا و رسالت آنها نیز دعوت مردم بهپرستش خداوند بوده است.(2)
نقش عبادت در شخصیت و زندگی انسان
از آنجا که فطرت، پایه و اساس شخصیت انسان را تشکیل میدهد و شکوفایی آن جز در مسیر عبادت ممکن نیست و آن یک نیاز اصیل فطری است، بنابراین عبادت زمینهساز شخصیت انسان و رشددهنده کمالات او است که البته عبادت با دو ویژگی «اطاعت» و «خضوع و خشوع» مشخص میشود.
حقیقت این است که جنبههای عبادی و معنوی، موتور شخصیت انسان است و داشتن صفات عالی و روحیه قوی، اراده محکم، استقامت در برابر مشکلات و تسلط بر نفس در حالات مختلف، جز از طریق عبادت و ارتباط روحی و معنوی با کانون معنوی عالم؛ یعنی خدا امکان ندارد.
عبادت، قرار دادن همه ابعاد زندگی در مسیر خواست و رضای الهی است. اینگونه رنگ خدایی زدن به کارها، تأثیر مهمی در زندگی انسان دارد
اهمیت نماز اول وقت
نماز از جمله مهمترین و بارزترین عبادات است و بیشترین سفارش انبیا نیز درباره نماز است. حضرت لقمان به فرزندش چنین سفارش کرد: «فرزندم نماز را بر پای دار.»(3)
رفتار اولیای خدا نیز اهمیت و جایگاه آن را بیان میکند. نماز جزء برنامه انبیا بوده است. حضرت عیسی(ع) در گهواره میگوید: «خداوند، مرا تا زندهام به نماز و زکات سفارش کرده است.»(4)
امام حسین(ع) در روز عاشورا و در میدان نبرد و مبارزه و در برابر امواج تیرهای دشمن، نماز را رها نکرد. پیشوایان معصوم ما، هنگام نماز، رنگ از رخسارشان میپرید و معتقد بودند وقت نماز و ادای امانت الهی است.(5) اگر حقیقتاً به اهمیت نماز اول وقت و موقعیت و فضیلت این فریضه پی ببریم و تأکید و توصیه قرآن و پیامبراکرم(ص) و اهلبیت(ع) را مورد دقت نظر قرار دهیم، هرگز به خود اجازه نمیدهیم که این فریضه الهی را به نحوی مورد اهانت قرار دهیم.
یکی از موجبات سبک شمردن نماز، تأخیر بیمورد آن است که متأسفانه عدهای از ما نمازگزاران به آن مبتلا هستیم. انجام نماز اول وقت، آنقدر سفارش شده که گویی واجب است. اولیای خدا، هرگز نماز اول وقت را بدون عذر به تأخیر نمیانداختند. در سختترین شرایط، مراقب بودند که نماز را در اول وقت اقامه کنند. هر چند این شرایط، شرایط جنگ بود.
روایت شده که در جنگ صفین، که از مهمترین جنگهای حضرت علی(ع) بود، تعدادی از سپاهیان مشاهده کردند که حضرت صورت را به آسمان گرفته و به آفتاب مینگرد. ابنعباس که در آنجا حاضر بود، جلو رفت و علت را سؤال کرد. حضرت فرمودند: میخواهم وقت نماز را بدانم. ابنعباس گفت: در این گیر و دار اشتغال به جنگ، چه هنگام نماز است. حضرت فرمود: ما برای چه با این قوم میجنگیم، آیا جز برای این است که نماز برپا شود.(6)
نماز اول وقت
در دوران زندگی و بیماری حضرت امام(س)
نماز اول وقت امام خمینی در دوران جوانی، تبعید و مبارزه، رهبری، بیماری و حتی ساعتی قبل از ارتحال ترک نشد. ایشان هیچگاه به خاطر مشغله یا سختیهای تبعید و مبارزه یا در داخل اتومبیل ساواک بودن یا به علت بیماری و کسالت، نماز را از اول وقتش به تأخیر نینداختند که در اینجا به برخی از نمونهها اشاره میکنیم:
1- سرتیپ شهید علی صیادشیرازی نقل میکند: زمانی که در بحبوحه جنگ، با کمبودها و تنگناهای زیادی مواجه شدیم و درصدد رفع آن بودیم و امام هم پیگیر کار بودند و برای گزارش کار خدمت ایشان رسیدیم؛ رئیسجمهور و رئیسمجلس و فرماندهان نیروی زمینی و سپاه هم حضور داشتند، هنوز گزارش تمام نشده بود که امام جلسه را ترک کردند و فرمودند: وقت نماز است.(7)
2- آیتالله توسلی نقل میکند: روزی سران کشورهای اسلامی برای قضیه صلح ایران و عراق به خدمت امام رسیدند، وسط جلسه بود که اذان ظهر شد، امام بلند شدند و فرمودند: میخواهم نماز بخوانم. سپس عطر زدند و به نماز ایستادند و ما هم پشت سر ایشان ایستادیم.(8)
3- خانم زهرا مصطفوی(دختر امام) میگوید: مهمترین عمل امام، نماز ایشان بود. ایشان تا آخرین لحظه، حتی نافلههای نماز را ترک نکردند. حتی وقتی که نمیتوانستند لبانشان را تکان بدهند، با حرکت انگشت نماز میخواندند... برخی از پزشکان فکر میکردند ایشان چیزی میخواهند، ولی من گفتم که خیر، ایشان دارند نماز میخوانند. این اهمیت نماز بود و آخرین پیام امام نماز بود.(9)
4- حجتالاسلام سید حسن خمینی(نوه امام) میگوید: حوالی ساعت چهار، امام را به اتاق عمل بردند که یک باطری که لازم است در قلب امام بگذارند. از اتاق که امام را بیرون آوردند... دکتر بیهوشی سعی میکرد امام را به هوش بیاورد، امام اصلاً چشم تکان نمیدادند. یک لحظه گفتیم: آقاجون وقت نماز است. امام یک لحظه پلک زدند و دیگر هیچ حرکتی در صورت ایشان نبود، به جز آن یک لحظه.(10)
5- آقای عیسی جعفری(خدمتکار امام) میگوید: قبل از ظهر روز رحلت، امام از حال میرفتند و دوباره به حال میآمدند و مرتب میپرسیدند: «ظهر شده؟ ظهر شده؟» نگرانی آقا برای این بود که میخواستند در اول وقت شرعی نماز بخوانند.(11)
6- خانم نعیمه اشراقی(نوه امام) میگوید: امام به نماز اول وقت خیلی علاقه داشتند، حتی در آخرین روز که تقریباً ساعت ده شب از دنیا رفتند، نماز مغرب و عشاء را با اشاره خواندند. در حالت بیهوشی بودند، یکی از دکترها رفت بالای سر ایشان و برای اینکه آقا را شاید به وسیله نماز بشود به هوش بیاورد، گفت: «آقا وقت نمازه»، آقا به هوش آمدند و نمازشان را با اشاره دست خواندند.
از صبح آن روز هم مرتب از ما سؤال میکردند که «چقدر به ظهر مانده» چون خودشان ساعت دم دستشان نبود و آنقدر قدرت هم نداشتند که به ساعت نگاه کنند. یک ربع به یک ربع از ما میپرسیدند. البته نه به خاطر ترس از قضا شدن نماز، بلکه به خاطر اول وقت خواندن نماز بود که مرتب میپرسیدند. (12)
دقت نظر امام به نماز خانواده
امام معتقد بودند که هیچگاه نباید با سختگیریهای نابجای خود، چهره امور عبادی را برای بچهها زشت و سخت جلوه دهیم. باید مسائل را برای ایشان زیبا و آسان قلمداد کنیم. خود ایشان با رفتار و کردار درست و بجایشان، لزوم تکالیف را به بچهها- بهخصوص افرادی که به سن تکلیف رسیدهاند- گوشزد میکردند و هیچگاه با تندی و اجبار، آنها را به انجام واجبات وادار و از انجام آنها دلسرد نمیکردند.(13)
خانم زهرا مصطفوی نقل میکند: حضرت امام سعی داشتند کلام حق را با ملاطفت و شیرینی قرین سازند. هرگز به عتاب متوسل نمیشدند و عبادت خدا را در نظر دیگران سنگین جلوه نمیدادند. همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار میکرد و به نماز وا میداشت. امام وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند که: چهره شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نکن. این سخن امام چنان تأثیری در روح و جان دخترم گذاشت که دخترم خودش سفارش میکرد که موقع اذان صبح، بموقع مرا بیدار کنید. (14)
روزه
در حدیث قدسی آمده است:«الصوم لی وأنا اُجزی به»؛ (15) روزه مال من است و من شخصاً به آن جزا میدهم. این خود از موارد برتری روزه بر دیگر عبادات است. چرا که روزه علاوهبر فواید روحی- روانی که دیگر عبادات هم دارا هستند، آثار خوب جسمی، اخلاقی، خیر و برکات خاصی را در پی دارد و نیز فواید طبی که باعث دفع مواد زاید بدن در اثر گرسنگی میشود.
روزه گرفتن، وقت مناسبی است برای تزکیه نفس و برخورداری از اخلاق حسنه. لذا از جهت اخلاقی هم کمک بزرگ و مؤثری میکند. نفس روزه، جدای از اینکه در ماه مبارک رمضان باشد، خیر و برکات جداگانهای دارد، از جمله اینکه صبر و شکیبایی افراد را افزایش میدهد؛ اما اگر در ماه مبارک رمضان باشد، خیر و برکاتش افزون میشود که از قبیل سحرخیزی، استفاده از مواهب سحر و استجابت دعا در این ماه و برکات و فوایدی که یک روزهدار در این ماه برایش وجود دارد؛ مثل اینکه تمام اعمالش عبادت محسوب میشود و محروم است کسی که از این همه خیر و برکت دنیوی و اخروی استفاده نکند.
امام، شخصیتی است که از خیرات و برکات سحرهای ماه مبارک و دیگر لحظاتش به خوبی استفاده میکرد. همانطور که در بحث نماز اشاره شد، دقت و اهمیت امام به این امور مهم، بسیار زیاد است. گر چه در مواقعی به دلیل بیماری، امکان روزهداری را نداشتند، اما از فرصتها و پاداشهایی که برای فرد غیر روزهدار در قبال کمک به دیگران در نظر گرفته شده، غافل نبودند.
حجتالاسلام عبائی خراسانی میگوید: امام در ماه رمضان در هوای پنجاه درجه نجف، با آن سن و سال و ضعف مفرط، روزی هجده ساعت روزه میگرفتند و تا نماز مغرب و عشا را همراه با نوافل، به جای نمیآوردند، افطار نمیکردند.(16) (البته این مربوط به خود امام است و این قضیه جدای از نماز جماعت و افطار با جمع است. چرا که هیچگاه دیگران را معطل نمیکردند).
خانم زهرا مصطفوی نقل میکند: غیر از شبهای ماه رمضان که قرار نبود کسی دیگر روزه بگیرد، ایشان هیچکس را بیدار نمیکردند. خودشان سماور را روشن میکردند و چای درست میکردند و معمولاً یک تخممرغ، سحری ایشان بود. (17)
توجه امام به مستحبات عبادات
امام نهتنها در مورد واجبات، بسیار حساس و دقیق بودند، بلکه راجع به مستحبات هم دقت زیادی میکردند و در تمامی اعمال و رفتار، چه عبادی و چه غیرعبادی، مستحبات و مکروهات آن را رعایت میکردند و در مورد مستحبات نماز هم مقید به انجام تمامی آنها بودند. امام، در اواخر عمر نیز مانند دوران جوانیشان، عبادت میکردند. زمانی که در بیمارستان بودند با وجودی که سرم به دست و پایشان وصل بود، بر روی تخت بیمارستان، حتی یکی از مستحبات را ترک نکردند؛ تعقیبات، قرآن، عطر، تحت الحنک، (18) شانه و تمامی مستحبات نماز را بهجا میآوردند.(19)
آقای عیسی جعفری(خدمتکار امام) نقل میکند: من بارها شاهد بودم که امام پس از اینکه نماز واجبشان تمام میشد، هر دو دست را به روی چشمانشان میگذاشتند و آیة الکرسی و آیات دیگری را که در این رابطه وارد است، میخواندند. (20)
حجتالاسلام سید حسن خمینی نقل میکند: یکی از مسائلی که به درد دوستان میخورد، آداب نماز ایشان بود؛ ایشان قبل از نماز مغرب قرآن میخواندند، بعد تجدید وضو میکردند و نماز میخواندند. بعد از نماز، بلافاصله سوره حمد میخواندند و بعد تسبیحات حضرت زهرا(س) و دیگر نوافل را بهجای میآوردند. برای هر نماز عطر میزدند و بعد از یک مکث که فضیلت نماز عشاء بشود، به اقامه نماز عشاء میپرداختند.(21)
نماز شب
از دیگر مستحباتی که امام(س) نسبت به آن بسیار مقید بودند، نماز شب بود. قبل از بیان نمونههایی از نماز شب ایشان و چگونگی برپاداری آن، به توصیف شب و شب زندهداری و فضیلت نماز شب میپردازیم. تا سرّ علاقه صالحان و سالکان به این موهبت الهی آشکار شود.
توصیف شب و شب زندهداری
شب تقدم ذاتی بر روز دارد؛ زیرا که در آیات کریمه بر روز مقدم شده است: وَاللّیْلِ إِذَا یَغْشَی * وَالنّهَارِ إِذَا تَجَلّی؛ قسم به شب در آن هنگام که (جهان را) بپوشاند و سوگند به روز آنگاه كه آشكار شود.(22) و میعاد حضرت موسی(ع) نیز با شب بسته شده: وَ وَاعَدْنَا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیْلَةً(23) و نیز کلیمالله، در شب، به امر خدا، بنی اسرائیل را از مصر خارج کرد و متعاقباً فرعون و قبطیان هم غرق شدند: فَأسْرِ بِعِبَادِی لَیْلاً (24)
همچنین معراج اشرف کائنات؛ حضرت ختمیمرتبت هم در شب بوده است: سُبْحَانَ الّذِی أسْرَی بِعَبْدِهِ لَیْلاً(25) و در نهایت، نزول تمامت قرآن بر بیتالمعمور نیز در شب واقع گشته است: إِنَّا أنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ (26) و معراج یونس نیز در ظلمات شب بوده است و سرانجام، در شب است که میتوان برکات آسمانی را به چنگ آورد.
امام نیز بر نماز شب و تهجد و شب زندهداری، مواظبت خاصی داشتند و این عمل را از پانزدهسالگی انجام میدادند. خاطرات نقل شده، گویای این مطلب است:
1- خانم نعیمه اشراقی میگوید: خویشاوندان ایشان... میگفتند: از پانزده سالگیِ ایشان، که ما در خمین بودیم، آقا یک چراغ موشی کوچک میگرفتند و میرفتند به یک قسمت دیگر که هیچکس بیدار نشود و نماز شب میخواندند. خانم میگویند: تا حالا نشده که من از نماز شب ایشان بیدار شوم. چون چراغ را مطلقاً روشن نمیکردند...، نه چراغ راهرو را و نه حتی چراغ دستشویی را...؛ هنگام وضوی نماز شب یک ابر زیر شیر میگذاشتند که آب چکه نکند و صدای آن، کسی را بیدار نکند.(27)
در مواقع عادی، برنامه ایشان از ساعت دو الی چهار به عبادت اختصاص داشت و اما در مواقع بیماری، یک ساعت قبل از نماز بیدار میشدند.(28)
2- آیتالله سیدمحسن خرازی میگوید: از آقا سید مصطفی خمینی شنیدم که فرمودند: دیدم امام در اتاق خود نشستهاند و صدایگریهشان بلند است، از مادرم علتش را پرسیدم. مادرم فرمودند: ایشان در شبی که موفق به نماز شب و راز و نیاز نشود، روز چنین حالی دارد.(29)
ذکر
امام خمینی(س)، همیشه در حال ذکرگفتن بودند؛ حتی زمانی که رادیو گوش میکردند، ورزش میکردند، یا تلویزیون تماشا میکردند، ذکرگفتن ایشان قطع نمیشد؛ بلکه ذکر در برنامه منظم روزانه امام از جایگاه خاصی برخوردار بود.
حجتالاسلام والمسلمین مسیح بروجردی(نوه امام) نقل میکند که: شبها که امام تصمیم میگرفتند بخوابند، چراغ را خاموش میکردند و بسمالله میگفتند و اذکار مربوطه قبل خواب را میخواندند.(30)
خانم فاطمه طباطبایی(عروس امام) به نقل از یکی از دوستان امام میگویند: امام در آخرین سجده نماز عصرشان، همیشه ذکر «یا کریم یا لطیف» را میگفتهاند. ایشان میگفت این دو کلمه به قدری جامعیت دارند که انسان را از هر ذکر دیگری مستغنی میکند؛ چون هرچه را که انسان از خدا طلب کند یا به واسطه کرم و یا لطف حضرت حق است که به او عطا خواهد شد.(31)
حجتالاسلام علیاکبر آشتیانی میگوید: پس از اتمام عمل جراحی، در حالی که امام را روی تخت متحرک بیمارستان از اتاق عمل خارج میکردند، همه حاضران متوجه حرکت لبهای ایشان شدند، در این لحظه حاج احمد آقا نزدیک امام رفت و متوجه شد امام زیر لب ذکر «اللهاکبر» را زمزمه میکنند.(32)
خانم زهرا اشراقی میگوید: ساعت 8 و نیم صبح، امام را عمل کردند و تا ساعت 10 و نیم عمل ایشان به طول انجامید. بعد از عمل که آن را از تلویزیون مداربسته نظارهگر بودیم؛ گزارش سلامتی و خوببودن حال امام را که به ما دادند، به منزل رفتیم. عصر هم برای ملاقات رفتیم که اجازه داده نشد. فردا صبح ساعت 9 که به دیدن امام رفتیم، امام پس از سلام و علیک ما، جواب احوالپرسیهای ما را با «شکر، شکر» پاسخ میدادند. قرار شد ساعت یک بعد از ظهر برایشان غذا ببریم، اما وقتی به بیمارستان رفتیم، دیدیم که درها باز است و پزشکان در رفت و آمدند؛ داییجان(حاج احمد آقا) اشک در چشمانشان جاری بود و گوشهای نشسته بودند، معلوم بود که کاری از هیچکس ساخته نیست. دست امام لرزش داشت. دست امام را گرفتم. دیگر نمیتوانستم دستشان را رها کنم. هرچه دست ایشان را میبوسیدم سیر نمیشدم؛ در آن مدت که دست ایشان در دستم بود و من پیش ایشان بودم، صدبار ایشان «أشهد» گفتند. یک لحظه أشهد گفتنشان قطع نشد.(33)
حجتالاسلام توسلی نقل میکند: تا آخرین لحظات در حال ذکر بودند و در حال ذکرگفتن چشم از جهان فرو بستند.(34)
این انس با معبود است که چنین قدرتی را به آدمی میدهد که با این ضعف جسمانی و با این دردکشنده که ده روز به طول انجامید و امام را زجر داد؛ با این حالتی که امام قادر به پلکزدن نبودند، اما نماز و ذکرشان چنان واضح به گوش میرسید و فصیح بیان میشد که امید بهبودی را در دل همه زنده میکرد. این همان روح تعبد و بندگی است.
دعا، راه خودسازی و خودشناسی
در آیات و روایات اهمیت زیادی به مسئله دعا داده شده است. ولی ممکن است قبول این امر برای بعضی در ابتدا سنگین باشد که دعاکردن کار بسیار آسانی است و از همهکس ساخته است و یا قدم را از این فراتر نهند و بگویند: دعا کار افراد بیچاره است. ولی اشتباه از اینجا ناشی میشود که دعا را خالی و عاری از شرایطش مینگرند، در حالی که اگر شرایط خاص دعا در نظر گرفته شود، این حقیقت به وضوح ثابت میشود که دعا وسیله مؤثری است برای خودسازی و پیوند نزدیکی است میان انسان و خدا.
در روایتی از پیامبراکرم(ص) میخوانیم: «اَلدُّعاءُ سلاحُ المُؤمن وَ عَمودُ الدّین وَ نُور السَّموات وَالأرض»؛(35) دعا اسلحه مؤمن است و ستون دین و نور آسمانها و زمین است.
این اهمیت و تقید به دعا را در زندگی امام(س) میتوان به وضوح دید.
آیتالله امامی کاشانی میگوید: از جمله مواردی که امام در درس اخلاقشان به آن توجه و تأکید زیاد داشتند، مسئله تقید طلاب به خواندن دعاها و زیارات بود. خود امام هم به مناجات با خدا خیلی علاقه داشتند و میشود گفت به آن عشق میورزیدند و شاید بهتوان گفت امام تمام دعاهای مفاتیح را میخواندهاند. (36)
خانم زهرا اشراقی نقل میکند: در نمازی که امام در شب آخر خوانده بودند و دوربینهای مخفی پزشکان آن را ضبط کردند؛ امام گریه میکردند و زار میزدند و میگفتند: «خدایا مرا بپذیر، خدایا مرا بپذیر». آن شب، کسانی که پشت دوربین بودند نیز ناظر این صحنهها بودند.(37)
آقای ثقفی(برادرخانم امام) میگوید: امام تقیّد خاصی به خواندن دعای عهد به مدت چهل روز؛ حتی در ایام بیماری داشتند. وقتی پس از رحلت، اثاثیه ایشان از جمله مفاتیحشان را به بیت منتقل میکردیم، متوجه شدم که در گوشه صفحه، تاریخ
8 شوال را به عنوان دعا مرقوم فرمودهاند.(38)
خانم فاطمه طباطبایی میگوید: یکی از مسائلی که حضرت امام در روزهای آخر به من توصیه کردند، خواندن دعای عهد بود که در آخر مفاتیح آمده است. میگفتند: «صبحها سعی کن این دعا را بخوانی. چون در سرنوشت دخالت دارد.» اما چیزی که به خانواده بیشتر توصیه میکردند تا اول از همه به آن عمل کنند، انجام واجبات و ترک محرمات بود.(39)
آیتالله مؤمن(عضو سابق فقهای شورای نگهبان) میگوید: یک وقت، ایشان میفرمودند که در یک سخنرانی که به عنوان موعظه در نجف داشتند، سفارش میکردند: «شما این زیارت رجبیه را بخوانید»؛ چون در زیارت رجبیه مقاماتی را برای خدا ذکر کرده است که «لا فَرقَ بَینَک وَبَینَهُمم إلا إنَّهُم عبادک» که میفرماید: «هیچ فرقی بین تو (خدایا) و بین اینها نیست، غیر از اینکه اینها بنده تواند که امام روی این مسئله تأکید داشتند که میفرمودند: «فقط همین عبد بودن اینها است که فارق بین اینها و خدا است و الّا تمام آن نیروهای الهی در دست اینها هست. بعد ایشان میفرمودند: «این زیارت را بخوانید تا اگر چیزی از مقامات اولیای خدا برایتان نقل کردند، احتمالش را اقلاً بدهید، تکذیب نکنید.»(40)
آقای سید رحیم میریان میگوید: در ماه شعبان گاهی که شبها پشت در اتاق امام میخوابیدم، میدیدم یک ساعت مانده به اذان صبح، امام بیدار میشدند و وضو میگرفتند و پس از نماز شب، مشغول مناجات شعبانیه میشدند. من شاهد بودم چگونه امام مناجات شعبانیه را میخواند و به درگاه خدا ناله میکرد. ایشان مقید به خواندن مناجات شعبانیه بودند و در این مناجات بهقدریگریه میکردند که من با صدایگریه ایشان از خواب بیدار میشدم. با اینکه بسیار آرام و آهسته، اعمال شب را انجام میدادند تا کسی بیدار نشود.(41)
حجتالاسلام والمسلمین سید مرتضی موسوی اردبیلی ابرکوهی نقل میکند: امام در هنگام عبادت، مانند کسانی بودند که نه اهل علمند و نه اهل سیاست و هیچ کاری غیر از عبادت نداشتند. ایشان چنان به عبادت مشغول و از امور دیگر فارغ میشدند که گویی هیچ کار دیگری ندارد؛ مثلاً: در دعای عرفه که به حرم سیدالشهدا مشرف میشدند، با وجود سن زیاد، این دعا را که دو تا سه ساعت طول میکشید به حالت ایستاده و رو به قبله میخواندند و به این صورت ما را که جوان بودیم و نشسته دعا را میخواندیم، شرمنده میکردند. به همین دلیل، در هنگام خواندن این دعا، ما هم از جای خود بلند میشدیم و ایستاده آن را میخواندیم.(42)
رهبر معظم انقلاب میفرمایند: یکبار از امام سؤال کردم که در میان دعاهای معروف به کدام یک از آنها بیشتر انس یا اعتقاد دارید، ایشان بعد از تأملی فرمودند: دعای کمیل و مناجات شعبانیه. (43)
زیارت
یکی از راههای بزرگداشت مفاخر و صاحبان کمال، زیارت آنان است که در حقیقت موجب بقا و استمرار حیات علمی، هنری و معنوی آنان میشود. افزون بر اینکه عامل پیوند نسل حاضر و نسلهای آینده با نسلهای گذشته و وسیله ارتباط روحی با آنان و کمالاتشان است.(44) آنچه از سیره امام برداشت میشود، از میان زیارات مأثوره، امام(س)، نظر خاصی به زیارت عاشورا و جامعه کبیره و امینالله داشتهاند(45) حجتالاسلام سیدعلی غیوری میگوید: در یکی از جلسات خصوصی که به محضرشان شرفیاب شدم، صحبت از دعا شد، از مجموع فرمایشات ایشان، بنده علم پیدا کردم که سالهای متمادی زیارت عاشورای ایشان ترک نشده و همچنین چندین سالی که عراق بودند، زیارت امیرالمؤمنین(ع) را هر شب؛ ساعتی معین، انجام میدادند و بسیار کم اتفاق افتاد که شبی را ترک کنند.(46)
حجتالاسلام رسولی محلاتی میگوید: امام اوقاتی که زیارت عاشورا میخواندند، صد لعن و صد سلام را معمولاً در حال قدمزدن میخواندند. ایشان زیارت عاشورا را در ماه محرم و معمولاً یک اربعین(چهل روز) میخواندند.(47)
از خصوصیات و ویژگیهای بارز معنوی امام، تقید ایشان به زیارت و توسل به اهل بیت عصمت و طهارت(ع) بود، ایشان در نجف اشرف به مدت پانزده سال به طور مداوم زیارت جامعه کبیره را میخواندند.
حجتالاسلام رحیمیان در این خصوص میگوید: حضرت امام، در طول مدت چهارده سالی که در نجف اشرف اقامت داشتند، هر شب سه ساعت بعد از غروب آفتاب؛ در تمام فصول سال، به عزم زیارت حضرت امیرالمؤمنین(ع) از منزل خارج میشدند. مسافت بین خانه تا صحن مطهر را به طور پیاده در حدود هفت دقیقه طی میکردند، از در قبله وارد صحن و از کفشکن ضلع زاویه جنوبی ایوان عبور و بعد از اذن دخول در رواق، به حرممطهر مشرف میشدند.(48)
امام خمینی، درباره شخصیت ممتاز حضرت علی(ع) میفرماید:حضرت امیر(ع)، از جهت معنویت، یک نفر نبود، همه عالم بود.(49)
و از حضرت زهرا(س) اینگونه تمجید میکند: فاطمه، انسانی است به تمام معنی انسان که اگر مرد بود، بهجای رسولالله (ص) بود.(50) و امام زمان را عصاره خلقت میدانست.(51)
با چنین دیدگاهی که امام خمینی نسبت به اهلبیت دارد، طبیعی است که واله و شیدای آن بزرگان معصوم(ع) باشد، در راه مکتبشان جانفشانی کند، دنیا را به سوی آنان بخواند، هر صبحگاه و شامگاه به آنها توسل جوید، در مصیبت آنان سخت بگرید و از شادی آنها شادمان شود.
تشرف امام به حرم حضرت علی(ع) نهتنها ترک نشد؛ بلکه حتی یک سال که در عراق کودتایی به وقوع پیوست و حکومت نظامی اعلام شد، در آن شب هم زیارت امام ترک نشد. به نقل از فرزند امام- حاج آقا مصطفی- امام در آن شب به پشتبام رفتند و رو به حرم ایستاده و زیارت خواندند.(52)
تشرف امام به حرم مطهر با آداب خاصی همراه بود که شایان توجه است: امام با کمال ادب و متانت، اذن دخول میخواند، از طرف پایین پا وارد حرم میشد، مقید بود که از بالای سر عبور نکند، هنگامی که مقابل ضریح میرسید، زیارت «امینالله» را میخواند، دوباره به طرف پایین پا برمیگشت و در گوشهای نشسته و دعا میخواند. سپس دو رکعت نماز میخواند. آنگاه با ادب خاصی حرم را ترک میکرد. (53)
امام در بزرگداشت شخصیت معصومین(ع)، اهتمام وافر داشت، عمری را در ترویج عقاید و افکار آنان سپری کرد، هیچگاه نام آنها را بدون احترام و درود بر زبان جاری نمیکرد، تا آنجا که امکان داشت، مجالس جشن و عزایشان را برپا میکرد و خود نیز در هر فرصت مناسب، خالصانهترین اشک خویش را نثار آن فرزانگان والا میکرد.
عشق به اهلبیت(ع)
عشق و محبت به خاطر جاذبهای که دارد، محبّ را به سوی محبوب جذب میکند و افکار و عقاید او را در قلب محبّ زنده میسازد. به این جهت، هرچه محبت شدیدتر باشد، سنخیت روحی بین محبّ و محبوب، بیشتر است.
حضرت علی(ع) میفرماید: «أحسَنُ الحَسَنات حُبُّنا وَأسوَءُ السیّئات بُغضُنا»؛(54) نیکوترین خوبیها، محبت ما(خاندان) است و بدترین بدیها، دشمن داشتن ما است.
عشق و محبت به اهلبیت(ع)، سراسر وجود امام را فرا گرفته بود؛ به حدی که خویش را همواره به آنان نزدیک میدید. ایشان عملاً در برخورد با مشاهد مشرفه و در تشرف به زیارت قبور مطهر معصومین مثل اینکه امام را ناظر و حاضر در جلو چشم خود میدیدند.(55) علاقه امام به اهلبیت(ع)، وصفناشدنی است و همینکه نام مبارک امام حسین(ع) را میشنید، بیاختیار اشک چشمان مبارک، جاری میشد. امام، عاشق ایشان بود؛ امامی که در برابر مشکلات و مصائبی چون شهادت آقا مصطفی خم به ابرو نیاورد، به مجرد اینکه روضهخوان، سلامی به ابا عبدالله(ع) میدهد، قطرات اشک از دیدگانش جاری میشود. (56)
پس از ذکر خاطرات از نحوه زیارت امام، چنین نتیجه میگیریم:
1- امام در برنامه زیارت خود، بسیار منظم بودند؛ پانزده سال رأس ساعت معین و در مکان معین، زیارت معینی را خواندن، یک نظم فوقالعاده است که خود، یکی از راههای موفقیت ایشان بوده است.
2- ایشان، زیارت امینالله را که معتبرترین زیارت است و عالیترین مضامین را دارا است، پیوسته میخواندند. پس از آن، زیارت جامعه را میخواندند، که خود، یک دوره امامشناسی است.
3- برنامه زیارت، جزئی از برنامههای کاری امام بوده است. همانطور که ایشان به تعلیم و تعلم اهمیت میدادند، به همان اندازه به زیارت هم اهمیت میدادند.
حاج احمد آقا(س) میگوید: عبادت و ارتباط امام با خدا، چیزی نیست که بتوانم ترسیمش کنم، تا آنجا که توانستهام با دوستان پدرم تماس گرفتهام و از مادرم در اینباره سؤال کردهام، همه بر این قولند که امام با خدای خود رابطهای خاص داشت. امام چنان در خدا فانی است و چنان از معشوق خود سخن میگوید که مو بر اندام انسان راست میشود. گاهی در مصائب و گرفتاریها که مسئولان خدمت امام میرسند، ایشان آنچنان از خدا سخن میگویند که گویی هیچ چیزی نمیبینند جز خدا، چنان میگویند: نترسید خدا با ما است و چنان در باور و اعتقاد، متکی به خدا میباشند که بذر ایمان را در دلهای حاضرین میپاشد.(57)
این ارتباط با خدا، از عشق عمیق امام به خدا سرچشمه میگرفت.
نتیجه این خضوع و خشوع در برابر حق، مردمی بودن ایشان و علاقه به مردم بود. امام، به حق، مردمیترین رهبر جهان بود و در روزهای اول انقلاب، روزی شش ساعت ملاقات حضوری با مردم داشتند.
جنبههای عبادی در وصیتنامه امام
امام در وصیتنامه خود، بزرگترین افتخار خود را پیادهکردن مکتب اسلام میدانند که بزرگترین الگوهای آن پس از پیامبر(ص)، امامان(ع) میباشند؛ زیرا که خود به اوج عرفان و معرفت نائل آمدهاند. ایشان میفرمایند: ما مفتخریم که ادعیه حیاتبخش که او را قرآن صاعد میخوانند، از ائمه معصومین ما است. ما به مناجات شعبانیه امامان و دعای عرفات حسین بن علی- علیهما السلام- و صحیفه سجادیه؛ این زبور آلمحمد و صحیفه فاطمیه که کتاب الهامشده از جانب خداوند تعالی به زهرای مرضیه است، از ما است.(58)
امام در جای دیگری از وصیتنامه میفرمایند: من اکنون به ملتهای شریف ستمدیده و به ملت عزیز ایران توصیه میکنم که... از نماز جمعه و جماعت که بیانگر بُعد سیاسی نماز است، هرگز غفلت نکنند... و از آن جمله مراسم عزاداری ائمهاطهار بهویژه سید مظلومان و سرور شهیدان؛ حضرت ابی عبدالله الحسین، صلوات وافر الهی و انبیا و ملائکةالله و صلحا، بر روح بزرگ حماسی او باد، هیچگاه غفلت نکنند و بدانند آنچه دستور ائمه(ع) برای بزرگداشت این حماسه تاریخی اسلام است و آنچه لعن و نفرین بر ستمگران آلبیت است، تمام فریاد قهرمانانه ملتها است، بر سردمداران ستمپیشه در طول تاریخ الیالابد.(59)
تحلیل امام از نماز که اوج عبادت و معراج مؤمن است، علاوهبر جنبه عبادی، متوجه بعد سیاسی آن نیز هست و آن به جماعت برگزار شدن آن است که نشانگر قدرت وحدت و روحیه اجتماعی مسلمین است. همچنین در عزاداری امام حسین(ع) که سازنده روح انسان و تقویتکننده عاطفه دینی و به وجود آورنده روحیه شهادتطلبی در انسان است، یک جهت سیاسی مهم که لعن و نفرین بر ستمگران طول تاریخ است، نیز گوشزد میشود. این بینش جامع امام بود که اسلام را در جهات مختلف مطرح میکرد.(60)
انس با قرآن
یکی دیگر از ویژگیها و رفتارهای مثالزدنی امام که به صورت الگویی برای همگان درآمده است، انس بیش از حد امام با قرآن بود؛ و به طور یقین میتوان گفت: قرآن، نه در لفظ؛ بلکه عملاً کتاب زندگی برای امام بوده است.
امام از اوایل عمر تا پایان حیات مادی خود، هر روز مقداری قرآن میخواندند و این، یکی از کارهای روزانه ایشان بوده است. ایشان به واسطه همان نظم دقیقی که در زندگی داشتند، ساعتی را نیز برای تلاوت و انس با قرآن اختصاص میدادند، به طوری که در آن ساعت، کسی نزد ایشان نمیرفت و ایشان هم پاسخگوی سؤال کسی نبود و تنها جان و دل را به قرآن سپرده بود و توجه به آیات قرآن و دریافت معانی آن را اصل میدانستند.(61)
نمونههایی از انس حضرت امام با قرآن
امام وقتی در نجف بودند، در ماه مبارک رمضان هر سه روز، یکبار قرآن را ختم میکردند. اما زمانی که در جماران بودند به خاطر کهولت سن، هر ده روز یکبار قرآن را ختم میکردند. ایشان همواره با قرآن مأنوس بودند، یک جزء قرآن را هشت قسمت کرده و هر قسمت را در زمانی خاص قرائت میکردند. گاهی میدیدم مدتها در یک جمله قرآن مکث میکردند(62) حضرت امام نظمشان اجازه نمیداد که هر وقت که بخواهد، قرآن بخوانند؛ بلکه ایشان دقیقاً و سر ساعت روزی هفت مرتبه قرآن میخواندند.(63)
خانم فاطمه طباطبایی میگوید: نجف که بودیم، آقا چشمشان ناراحت شده بود. دکتر آمد و چشم ایشان را دید و گفت: شما چند روز قرآن نخوانید و استراحت کنید. امام یک دفعه خندیدند و گفتند: دکتر من چشمم را برای قرآن خواندن میخواهم، چه فایدهای دارد اگر چشم داشته باشم و قرآن نخوانم. شما یک کاری بکنید که من بتوانم قرآن بخوانم.(64)
حجتالاسلام فرقانی میگوید: وقتی مرحوم آقا مصطفی رحلت کرده بودند، قرار شد جمعی به اتفاق حاج احمد آقا به محضر امام برسند و به صورت تدریجی خبر را به امام برسانند. یکی گفت: از حاج آقا مصطفی تازه از بیمارستان چه خبر؟ آقای میرزا حبیبالله اراکی گفت: الآن از بیمارستان تلفن کردند که ایشان را مثل اینکه باید زودتر به بغداد برسانند. احمد آقا جلوی صدای گریهاش را نتوانست بگیرد ولی رویش را برگرداند که آقا او را نبینند. ولی امام صورتش را برگرداند و گفت: «احمد چته؟ مگر حاج آقا مصطفی مرده؟ اهل آسمانها میمیرند و از اهل زمین کسی باقی نمیماند، همه میمیریم. آقایان بفرمایید سرکارتان.» خودشان هم بلند شدند و وضو گرفتند و مشغول خواندن قرآن شدند.(65)
حجتالاسلام والمسلمین آشتیانی میگوید: امام قبل از فرا رسیدن وقت هر نماز، به طور معمول قرآن تلاوت میکردند.(66)
دکتر احمد نور بالا؛ مسئول مرکز درمانی جماران میگوید: من، در این مدت، شاهد بودم که حضرت امام(ره) روزی یک جزء قرآن را تلاوت میکردند که معمولاً در چهار نوبت و در چهار حزب قرائت میفرمودند که اکثراً یک حزب آن پس از نماز شب و قبل از ادای نماز صبح، یک حزب بعد از نماز صبح، یک حزب قبل از نماز ظهر و یک حزب قبل از نماز مغرب بود. (67)
حجتالاسلام والمسلمین رسولی محلاتی میگوید: امام هر روز مقید بودند چند صفحه قرآن، حدود یک حزب یا بیشتر حتماً بخوانند. حتی روزهای آخر و شب قبل از عمل جراحی هم قرائت قرآن و نماز شب ایشان ترک نشد.(68)
راز شخصیت امام خمینی
راز عظمت شخصیت امام را باید در معنویت و در تهذیب نفس و جهاد اکبر و تقوای ایشان جستوجو کرد؛ عبادتها، دعاها، قرآن خواندنها، زیارتها، توسلها و بهویژه مناجات شعبانیه، این کودک یتیم را امام کرد.
البته دو عنصر دیگر نیز در زندگی امام نقش اساسی داشت: اول- توجه به کسب علم: ایشان تا فتح قلههای اجتهاد جامع پیش رفت. دوم- نظم و برنامهریزی دقیق. ایشان در اهمیت و ضرورت تهذیب میفرمود: اگر یک قدم در راه علم برمیدارید، اگر نگوییم دو قدم لااقل یک قدم در راه تهذیب نفس بردارید.(69)
پانوشتها:
1. ذاریات / 56. 2. نحل / 36. 3. لقمان / 17. 4. مریم / 31. 5. ر.ک: بحارالانوار، ج80، ص 4؛ ج 43، ص 339. 6. ر.ک: شرحی بر جلوههای رفتاری امام با کودکان و نوجوانان، صص138 ـ 139. 7. ر.ک: 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص85. 8. ر.ک: پابهپای آفتاب، ج 2، ص 103. 9. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 30. 10. همان، ص 22. 11. همان، ص 101. 12. ر.ک: همان، صص 101 ـ 102. 13. ر.ک: همان، صص39 ـ 40. 14. ر.ک: همان، ص 40. 15. تهذیب الاحکام، ج 4، ص 152، ح 3. 16. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 243. 17. همان، ص 244. 18. یعنی: یک سر عمامه را روی شانه انداختن. 19. برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج3، صص 91 ـ 92. 20. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، صص 64. 21. همان، ص 61. 22. لیل / 1 ـ 2. 23. اعراف / 142. 24. دخان / 23. 25. اسراء /1. 26. دخان / 3. 27. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 131. 28.پابهپای آفتاب، ج 1، ص 216. 29.ر.ک: 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 149. 30 ر.ک: همان، ص 188. 31. همان، ص 189. 32.همان، ص 191. 33.ر.ک: برداشتهایی از سیره امام، ج1، صص 324 ـ 325. 34.ر.ک: پابهپای آفتاب، ج 1، ص 265. 35. الکافی، ج2، ص 468، ح 1. 36.برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج3، ص 106. 37.ر.ک: 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 200. 38.برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج1، ص 336؛ 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص208. 39. ر.ک: 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 208. 40. سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج3، صص 107 ـ 108. 41. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 210. 42.همان، ص 211. 43. حدیث نور، ص 11. 44.ادب فنای مقربان، ج 1، ص 23. 45. همان، ص 38 ـ 39. 46. صحیفه دل، ج 1، ص109. 47. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 215. 48. در سایه آفتاب، ص 37. 49. خط امام، کلام امام، ج 2، ص 14. 50. حدیث پایداری، ص 71. 51. ر.ک: همان، ص 72. 52. ر.ک: سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 1، صص 90 ـ 91. 53. ر.ک: همان، ص 122. 54. اسرار موفقیت، ج 2، ص 163؛ حدیث پایداری، صص74 ـ 75. 55. سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، ج 1، ص 120. 56. ر.ک: حدیث پایداری، ص 75. 57. مجله نگاه حوزه، مقاله: «نیمنگاهی به سیره عبادی امام خمینی»، حمید فغفور مغربی، پاییز و زمستان 1378، ش 58 ـ 55، صص 136 ـ 139. 58. صحیفه امام، ج 21، صص 396 ـ 397. 59 و60. همان، صص 399 ـ 400. 61. ر.ک: برداشتهایی از سیره امام خمینی، ج3، ص 5. 62. روزنامه کیهان، سید احمد خمینی، ش 16842. 63. مجله شاهد بانوان، زهرا مصطفوی، ش 149. 64. 420 داستان از نماز و عبادت امام خمینی، ص 231. 65. همان، صص 231 ـ 232. 66. همان، ص 238. 67. همان، ص 240. 68. همان، ص 241. 69. راوی: آیتالله قدیری.، برداشتهایی از سیره امام خمینی(ره)؛ جلد پنج، ص 185.
از: پرتال جامع امام خمینی(ره)