روزنامه آمریکایی به صحت گزارش کیهان اعتراف کرد
والاستریت ژورنال: در مذاکره با ایران نتانیاهو بهترین ابزار ترامپ است
سرویس سیاسی-
در حالیکه رسانههای غربی همواره در بزنگاههای تاریخی سعی کردهاند واقعیتها را تحریف کرده و با چهرهسازیهای دروغین از معادلات سیاسی، افکار عمومی جهان را فریب دهند، اینبار اعترافی از قلب رسانهای آمریکا منتشر شد که عملاً تأییدی رسمی بر تحلیلهای پیشین کیهان درباره تقسیم کار واشنگتن و تلآویو در قبال ایران است.
روزنامه والاستریت ژورنال، یکی از پرمخاطبترین و اثرگذارترین رسانههای جریان اصلی در ایالات متحده، در یادداشتی از شورای سردبیری خود با عنوان معنادار «نتانیاهو اهرم فشار ترامپ بر ایران است»، بهصراحت اعتراف کرد که نخستوزیر رژیم صهیونیستی نه یک مزاحم دیپلماسی آمریکا، بلکه ابزار اصلی فشار واشنگتن علیه تهران در مسیر مذاکرات است. این اذعان مهم، تاییدی غیرقابلانکار بر تحلیلهای کیهان در گزارش تیتریک روزهای ۹ اردیبهشت و ۳ خردادماه است که بهروشنی از تقسیم نقش میان ترامپ و نتانیاهو در سناریوی فشار بر ایران سخن گفته بود.
والاستریت ژورنال با بیانی شفاف و خالی از پردهپوشی، پرده از حقیقتی برداشت که کیهان در هفتههای پیش با صدای بلند آن را مورد اشاره قرار داده بود: نتانیاهو از سوی کاخ سفید مأموریت یافته تا با تهدید، هیاهو و لفاظیهای جنگطلبانه، فضا را بهگونهای ملتهب نگه دارد که در این میان، ترامپ بتواند نقش «میانهرو قابل مذاکره» را بازی کند. بهعبارت دقیقتر، یکی پارس میکند، آن یکی مذاکره؛ تقسیم کاری کودکانه، اما با اهدافی موذیانه.
اگر نتانیاهو ابزار فشار است
آیا ترامپ ابزار توافق است؟
یادداشت شورای سردبیری این روزنامه آمریکایی، دقیقاً تایید خط تحلیلی کیهان در گزارش نهم اردیبهشتماه بود: «نتانیاهو چیزی جز سگ قلادهبهگردن آمریکا نیست؛ پارس میکند، اما جرأت حمله ندارد. اگر توانش را داشتند، تا الان دهها بار حمله کرده بودند. اینها اهل جنگ نیستند؛ اهل جنگ روانیاند.»
حال این حقیقت که پیشتر از سوی کیهان با استناد به واقعیات میدانی، سوابق تاریخی و منطق عقلانی تحلیل شده بود، توسط یکی از رسانههای خود نظام سلطه به تأیید رسیده است. این موضوع نه تنها نشان از صحت، بلکه گواهی است بر آنکه صداقت در تحلیل، سرانجام راه خود را حتی در میان دیوارهای فریب و دروغ باز خواهد کرد.
والاستریت ژورنال، ناخواسته اما صادقانه، به ملت ایران پیام داده است: «مراقب باشید؛ ما با یک دست شیشه روغن به شما میدهیم، با دست دیگر کبریت را روشن میکنیم. اگر میخواهید نسوزید، به عقل خودتان تکیه کنید، نه به وعدههای ما.»
در همین راستا، بد نیست برخی مدعیان اصلاحات و بزککنندگان چهره اهریمنی آمریکا، توضیح دهند که در مواجهه با این واقعیتهای عریان، هنوز هم سیاست «ذلت در برابر زور» را تجویز میکنند یا بالاخره به نسخه ایستادگی ایمان خواهند آورد؟
بهراستی، اگر نتانیاهو ابزار فشار است، آیا ترامپ ابزار توافق است؟ آیا میتوان از کسی که نسخه «انهدام آزمایشگاههای ایران بدون حضور افراد» را تجویز میکند، انتظار داشت که اهل صلح و گفتوگو باشد؟ کیهان بارها گفته بود و باز هم میگوید: آنان که نقشه صلح به دست دارند، با زبان تهدید و تحریم سخن نمیگویند. آنان که از گفتوگو دم میزنند، پشت درب مذاکره بمب نمیگذارند.
کیهان در گزارش ۹ اردیبهشت با تیتر «تقسیم کار آمریکا و اسرائیل؛ مذاکره با ترامپ، پارس کردن با نتانیاهو» نوشته بود:نتانیاهو چیزی بیش از یک سگ دستآموز برای واشنگتن نیست. قلاده او به دست آمریکاست و هر بار که لازم باشد، با اشارهای پارس میکند و سروصدا به راه میاندازد... اگر رژیم صهیونیستی قدرت نابود کردن تأسیسات هستهای ایران را داشت، تا امروز دهها بار این کار را انجام داده بود... واقعیت آن است که پارس کردن تنها کاری است که از دستشان برمیآید!»
والاستریت ژورنال در گزارش خود آورده است: «رئیسجمهور ترامپ روز چهارشنبه در پاسخ به این پرسش که آیا به اسرائیل در مورد اقداماتی که ممکن است مذاکرات هستهای با ایران را مختل کند هشدار داده است، گفت: «خب، میخواهم صادق باشم؛ بله، چنین کردم.» اما ایالات متحده برای رسیدن به توافقی که ارزش امضا داشته باشد، نیاز به تهدید جدی به اقدام نظامی دارد. نخستوزیر نتانیاهوی غیرقابلانعطاف، مشکلی برای دیپلماسی آمریکا نیست؛ بلکه بهترین ابزار فشار در اختیار ترامپ برای مذاکرات است.»
به بیان روشنتر، تلآویو در نقش سگ شکاری ترامپ ظاهر شده و آنگونه که کیهان پیشتر نیز هشدار داده بود، وظیفه پارس کردن، تهدید، و القای ناامنی را به دوش گرفته است، تا رئیسجمهور آمریکا نقش «منطقی» مذاکرهگر را بازی کند. این تقسیم نقش مضحک اما طراحیشده، دقیقاً همان سناریویی است که بارها و بارها توسط اتاقهای فکر صهیونیستی–آمریکایی بهکار گرفته شده تا با فریب افکار عمومی و دوگانهسازی مصنوعی میان جنگ و مذاکره، جمهوری اسلامی را وادار به عقبنشینی و امتیازدهی کنند.
در این سناریو، نتانیاهو وظیفه دارد با تهدید حمله نظامی، اغتشاشگری رسانهای و تحریک افکار عمومی جهان، فضای مذاکرات را به سمت ناامنی سوق دهد، تا ترامپ بتواند در نقش «آدم خوب» ظاهر شود و بگوید: «اگر با من توافق نکنید، این سگ دیوانه را رها میکنم!» این همان ترفند نخنمای «پلیس خوب–پلیس بد» است که در لباس دیپلماسی پیچیده شده و حالا حتی والاستریت ژورنال نیز به آن اعتراف کرده است.
نکته مهم و هشداردهنده اینجاست که طراح این تئاتر مضحک کسی نیست جز دونالد ترامپ، رئیسجمهوری که با موهای کلاهگیسمانند زردش شاید در رسانهها خندهدار جلوه کند، اما در میدان سیاست، نقش یک دلقک خطرناک را ایفا میکند؛ دلقکی که با یک دست امتیاز میخواهد و با دست دیگر، تهدید به بمباران میکند. ترامپ همان کسی است که صریحاً میگوید باید بتوانیم هرجا لازم بود، «آزمایشگاهها را منفجر کنیم»؛ آنهم در حالیکه رسانههای غربی از توافق قریبالوقوع دم میزنند!
حال جای تعجب ندارد که چرا ترامپ در پاسخ به خبرنگاران، درباره هشدار به نتانیاهو میگوید: «بله، چنین کردم» اما بلافاصله میافزاید: «فقط گفتم فکر نمیکنم الان وقت مناسبی باشد!» یعنی او هم پارس کردن سگ شکاریاش را متوقف نکرده، فقط قلاده را کمی کشیده تا به مذاکرهگر منطقی شبیهتر شود.
این صحنهسازی کاملاً هماهنگشده میان واشنگتن و تلآویو، درحالیکه از دید ناظران بیطرف پوشیده نیست، متأسفانه هنوز برای برخی سادگان سیاسی در داخل کشور محل تردید است! کسانی که بهجای تحلیل واقعیت، دنبال تأویل توهمات خود هستند و ترجیح میدهند بازیگران تئاتر را جدی بگیرند، نه کارگردان پشتپرده را.
اکنون دیگر نه فقط کیهان، بلکه حتی رسانههای آمریکایی هم اذعان دارند که اسرائیل و آمریکا در یک بازی هماهنگ تلاش دارند مذاکرات را به مسیر انحرافی بکشانند و با تاکتیک فشار حداکثری و تهدید مداوم، ایران را از حقوق قانونی و هستهای خود محروم سازند. اما یک نکته همچنان پابرجاست: ایران، نه بازیگر این تئاتر است، نه تماشاچی آن؛ ایران با عقل، عزت و اقتدار خود صحنهگردان معادلات منطقهای و جهانی است. و این حقیقتی است که نه پارس نتانیاهو، نه قلاده ترامپ، و نه خیمهشببازیهای آمریکاییها قادر به پنهانسازی آن نیستند.
کیهان در گزارش ۳ خرداد خود نیز با تیتر «هماهنگی ترامپ و نتانیاهو مذاکرات را به بنبست میکشاند» تصریح کرده بود:
«سفر درمر و بارنیه به رم با هدف هماهنگی مواضع و دریافت گزارش فوری پس از مذاکرات، بهخوبی نشان میدهد که پروژه مذاکرات هستهای، نه تنها از واشنگتن بلکه از تلآویو هم فرمان میگیرد... هدف این پروژه چیزی جز به بنبست کشاندن مذاکرات نیست.»
اکنون نیز شواهد بیشتر از آنچه تصور میشد، از پشت پرده این نمایش مضحک پرده برداشتهاند. ترامپ خود در یکی از تازهترین اظهاراتش اعلام کرده که:«خواهان توافقی هستم که امکان بازرسی، دسترسی کامل و حتی انهدام تأسیسات در صورت لزوم را فراهم کند. مثلاً بتوانیم یک آزمایشگاه را منفجر کنیم، اما کسی داخل آن نباشد!»
در همین حال، بلومبرگ نیز در گزارشی نوشت:«رئیسجمهور آمریکا نسخهای از توافق هستهای با ایران را در ذهن دارد که بر اساس آن، آمریکا اجازه خواهد داشت «هر چه بخواهد» را در داخل ایران نابود کند... این طرح احتمالاً از سوی تهران رد خواهد شد.»
موضع صریح عراقچی
در برابر جنگ روانی تازه آمریکاییها
در ادامه تئاتر مضحکی که این روزها از واشنگتن تا تلآویو روی صحنه رفته و هر روز با ادعاهای مضحکتر و هراسافکنیهای ناشیانهتر به پیش میرود، اظهارات وزیر امور خارجه کشورمان، سید عباس عراقچی، آب پاکی را بر دست همه کسانی ریخت که هنوز از پشت پرده نمایش مذاکره غافل ماندهاند.
عراقچی در واکنش به فرافکنی رسانههای غربی از جمله سیانان، که با لحنی امیدوارانه از «قریبالوقوع بودن توافق» میان ایران و آمریکا سخن گفته بودند، نوشت:«رسانهها در حال گمانهزنی درباره توافقی قریبالوقوع هستند اما مطمئن نیستم که واقعا در چنین نقطهای قرار داشته باشیم... رسیدن به توافق مستلزم لغو کامل تحریمها و به رسمیت شناختن حقوق هستهای ایران است.»
این موضع قاطع و روشن، نهفقط پاسخی به شیطنتهای تبلیغاتی کاخ سفید و متحدانش بود، بلکه پیامی شفاف به همه کسانی بود که در داخل، همچنان به «توهم توافق به هر قیمت» دل بستهاند: خط قرمز ایران، عزت ملی است.
در همین حال سناتورهای آمریکایی نیز در حال تدوین طرحی هستند که هدف آن چیزی جز دائمیسازی تحریمهای انرژی و تسلیحاتی علیه ایران نیست. این اقدام، دقیقاً زمانی انجام میشود که مذاکرات ادعایی در جریان است؛ یعنی همان لحظهای که قرار بود فضا دیپلماتیک باشد، کاخ سفید بار دیگر چکمه نظامیگری و تحریم را به رخ کشیده است.
ادامهدار بودن فشار و تحریمهای ظالمانه بر علیه ملت ایران حتی پس از موضوع هستهای پیش از این نیز مورد اشاره مارک روبیو وزیر امورخارجه آمریکا و استیو ویتکاف مذاکرهکننده ارشد آمریکاییها قرار گرفته بود.
آیا کسی هنوز هم تردید دارد که آمریکا بهدنبال توافق نیست، بلکه بهدنبال خلع سلاح مطلق ایران است؟ آنهم در حالیکه حق غنیسازی اورانیوم، طبق معاهده NPT یک حق مسلم و قانونی برای همه اعضا از جمله جمهوری اسلامی ایران است، اما واشنگتن حتی از پذیرش همین حق بدیهی نیز طفره میرود.
اظهارات صریح تمی بروس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز گواهی دیگر بر رویکرد خصمانه آمریکاییها است:«ایران بر سر میز مذاکره است و بر اساس خطوط قرمزی که رئیسجمهور ترامپ تعیین کرده- که ایران به سلاح اتمی دست نیابد و هیچ غنیسازی صورت نگیرد- پیشرفتهایی صورت گرفته است.»
چه پیشرفتی؟! اینکه ایران از حقوق طبیعی خود عقبنشینی کند و واشنگتن، همچنان با زبان تحریم و تهدید سخن بگوید؟!
در روزهایی که ترامپ در کاخ سفید برای امضای «توافقی یکطرفه» دست به دامان سگ شکاری خود، نتانیاهو شده و از «انهدام زیرساختهای هستهای ایران» سخن میگوید، این موضع روشن دستگاه دیپلماسی کشورمان بار دیگر نشان داد که تهران فریب لبخندها و پیامهای دیپلماتیک را نخواهد خورد.
سؤال اصلی اکنون این است: اگر آمریکا و اسرائیل واقعاً بهدنبال توافق هستند، چرا همزمان با مذاکرات، طرح تشدید تحریمها، تهدید نظامی، تحریف نام خلیجفارس و سناریوهای روانی را نیز دنبال میکنند؟
پاسخ روشن است: اینها بهدنبال مذاکره نیستند، بهدنبال تسلیم هستند. اما ایران، کشور تسلیمشدگان نیست؛ ایران، مهد ایستادگی است.
اکنون، با کنار هم گذاشتن تمامی این واقعیات، نمیتوان تردید داشت که با یک نمایش مضحک اما خطرناک روبهرو هستیم؛ نمایشی که کارگردانی آن را رئیسجمهوری بر عهده دارد که بارها اثبات کرده نه از منطق بهرهای دارد و نه از ثبات عقلانی. دونالد ترامپ، با طراحی سناریویی پیچیده و هماهنگی تمامعیار با نتانیاهو، تلاش دارد تا با تهدید، فشار، تحریم، تحریف و عملیات روانی، ایران را به زانو درآورد؛ غافل از اینکه جمهوری اسلامی بارها نشان داده در برابر فشار نمیشکند، بلکه مقاومتر میشود.
بهواقع، روزنامه والاستریت ژورنال ناخواسته پرده از راز بزرگی برداشت: ترامپ بازیگر نمایش نیست؛ کارگردان مضحکهای است که صهیونیسم در آن به ابزار و قلادهاش بدل شده است.
و در پایان، همانطور که پیشتر نیز به آن اشاره کرده بودیم: «اگر نتانیاهو سگ قلاده به دست آمریکا نیست، چرا هر وقت ترامپ سوت میزند، پارس میکند؟!»