اخبار ویژه
ارزیابی رسانههای غربی از توهّمات وزیر خارجه آمریکا
رسانههای غربی از جمله «رویترز»، «واشنگتن تایمز»، «بنیاد دفاع از دموکراسیها (FDD)» و «کریدل» به تحلیل اظهارات تازه «مارکو روبیو»، وزیر خارجه متوهّم آمریکا پرداختهاند که خواستار توقف کامل فعالیتهای غنیسازی اورانیوم در ایران شده است. این اظهارات، در کنار شروط سختگیرانه دیگر درباره برنامه موشکی و سیاستهای منطقهای ایران، بهمثابه بخشی از تلاش برای بازتعریف چارچوب توافق احتمالی با تهران تفسیر شدهاند.
رویترز و واشنگتن تایمز گزارش دادهاند که مارکو روبیو در گفتوگو با فاکسنیوز، مجموعهای از شروط بهزعم او «غیرقابل مذاکره» را برای دستیابی به توافق با ایران مطرح کرده است. او توقف کامل غنیسازی، کنار گذاشتن برنامه موشکی، قطع حمایت از گروههایی چون انصارالله و پذیرش بازرسی بیقید و شرط از تأسیسات، حتی مراکز نظامی را الزامی دانسته وخطاب به جمهوری اسلامی ایران تصریح کرده است: «اگر توانایی غنیسازی ۳.۶۷ درصد را داشته باشید، رسیدن به سطوح بالاتر فقط چند هفته زمان میبرد؛ این موضوع را نمیتوان نادیده گرفت.»
روبیو در ادامه، گزینه واردات سوخت هستهای را برای برنامههای صلحآمیز پیشنهاد کرده و مدعی شده که کشورهایی که غنیسازی انجام میدهند، غالباً همانهایی هستند که تسلیحات هستهای در اختیار دارند.
بنیاد FDD این سخنان را بازتابی از رویکرد بیمماشات دولت ترامپ در قبال ایران دانسته و آن را تلاش برای «سد کردن مسیر شتابیافته ایران به سوی توان هستهای نظامی» توصیف کرده است. به نوشته واشنگتن تایمز، روبیو عملاً «غنیسازی را خط قرمز آمریکا» معرفی کرده و آن را تهدیدی ذاتی برای امنیت بینالمللی خوانده است.
در سوی مقابل، «کریدل » با لحنی انتقادیتر، این مواضع را بخشی از «کارزار فشار حداکثری» توصیف کرده و آنها را غیرواقعی و فاقد پایگاه در حقوق بینالملل دانسته است.
در مقابل این مواضع خصمانه روبیو، ایران واکنش نشان داده و عراقچی، وزیر خارجه کشورمان، ضمن رد ادعاهای مطرحشده، تصریح کرده است: «ایران، همانند بسیاری دیگر از اعضای NPT، حق برخورداری از چرخه سوخت صلحآمیز را دارد و این حقی غیرقابل معامله است.»
وزارت خارجه ایران نیز در بیانیهای که در «کریدل» بازتاب یافته، هشدار داده است که سیاستهای مبتنی بر «فشار، تحریم و تهدید» نتیجهای معکوس خواهد داشت و اعلام کرده که ایران به مسیر دیپلماسی پایبند است، مشروط بر آنکه طرف مقابل رویکردی سازنده در پیش گیرد.
درحالیکه رسانههایی چون FDD و واشنگتن تایمز بر شکاف عمیق میان دو طرف بر سر مسئله غنیسازی تأکید کردهاند، «کریدل» گزارش داده که تحریمهای تازه نفتی آمریکا، بهویژه علیه شرکتهای ثالث، از سوی تحلیلگران بهمثابه تلاشی برای تضعیف موقعیت ایران در روند گفتوگوها ارزیابی میشود.
اگرچه اظهارات سخیف «روبیو» در ظاهر بخشی از مواضع واشنگتن درباره تهدیدات برنامه هستهای ایران عنوان میشود، اما لحن و محتوای سخنان او نشان از نوعی هدفگذاری مضاعف دارد. در گام نخست، شکلدهی به چارچوبی جدید و سختگیرانهتر برای توافق احتمالی و در گام دوم، به نظر میرسد تحمیل فشار روانی و اقتصادی از طریق ابزار تحریم برای واداشتن کشورمان به پذیرش شروط از پیش تعیینشده صورت میگیرد.
با چنین نگاهی میتوان گفت؛ تحریمهای تازه نفتی آمریکا، گرچه بهصورت مستقیم به گفتوگوها مرتبط نیست، اما در عمل نقشی مکمل در راهبرد فشاربه ایران ایفا میکند. راهبردی که ادامه روند مذاکرات را با ابهام زیاد روبهرو کرده است.
رئیسجمهور اطلاعات آماریاش را از کجا میآورد؟
آقای مسعود پزشکیان روز گذشته در آیین تجلیل معلمان نمونه کشور یکی از ادعاهای همیشگی خود را تکرار کرده و گفته است: «ما الان بچههایی تربیت میکنیم که فکرشان به خارج است. هنر این نیست که نخبه تربیت کنیم و به آمریکا بفرستیم.»
اظهارات آقای رئیسجمهور چندان واقعی به نظر نمیرسد و اگر آن را بیاطلاعی ایشان از آمار مهاجرت ندانیم دستکم باید بگوییم آقای پزشکیان بیش از حد اغراق کرده است.
براساس دادههای جمعآوری شده در سال ۲۰۲۰ که در تارنمای
world population review منتشره شده است؛ ایران حتی در میان
۵۰ کشور اول مهاجرفرست دنیا نیست. طبق این آمار تنها حدود یک و نیم
درصد از تمام ایرانیان (معادل یک میلیون و سیصد هزار نفر) اعم از نخبه و غیر نخبه از کشور مهاجرت میکنند.
این در حالی است که کشوری مانند انگلستان که قبلهگاه برخی غربپرستان مستقر در دولت نیز تلقی میشود با آمار مهاجرفرستی حدود ۷ درصدی (معادل چهار میلیون و هفتصد هزار نفر) رتبه سیزدهم جهان را دارد.
همچنین طبق آمار سالنامه مهاجرتی ایران در سال ۱۳۹۹ از سال ۲۰۱۱ روند مهاجرت دانشجویان ایرانی کاهشی شده و از رتبه ۱۲ در سال ۲۰۱۲ به رتبه ۲۰ در سال ۲۰۱۷ رسیده است.
طبق آمار سالنامه مهاجرتی ایران در سال ۱۴۰۱ نیز روند بازگشت دانشجویان ایرانی به کشور از سال ۹۳ تسریع شده است.
بر این اساس معلوم نیست اظهارات آقای پزشکیان به استناد کدام آمار است؟! شاید بهتر باشد ایشان تغییراتی در اطرافیان خود دهد تا اینچنین با آمار مجعول و سیاه از وضعیت کشور ذهن رئیسجمهور را مخدوش نکنند.
موجسواری رسانهای دشمن روی یک حادثه در کرج
در ساعات اولیه شب یکشنبه پیش از آنکه خبری رسمی بر خروجی خبرگزاریهای داخلی مبنی بر آتش سوزی در منطقهای در کرج قرار بگیرد، سایتها و کانالهای خبری ضد انقلاب با دو اتفاقی که تقریباً همزمان در کرج افتاده بود به دنبال خبرسازیهای دروغین برآمدند تا ذهن مردمی که هنوز حادثه تلخ آتشسوزی و انفجار بندر شهید رجایی را بهخاطر داشتند، تحت تاثیر این اخبار دروغ قرار دهند. واقعیت این بود که در سکوی زباله شهرستان «فردیس» کرج، آتشسوزی کوچکی اتفاق افتاده بود و وقوع طوفان و باد باعث گسترش آن شده بود که با اقدام بهموقع آتشنشانان ۸۰ درصد آتشسوزی در همان ساعات اولیه تحت کنترل درآمده و اطفاء شده بود. همزمانی این حادثه با زلزله 4 ریشتری ماهدشت شهرستان کرج، گمانهزنیها و جنگ روانی رسانههای ضد انقلاب و دشمن را تشدید کرد، تا آنجا که در برخی شبکههای خبری معاند سخن از حمله نظامی و... مطرح گردید تا شاید بتوانند در شرایطی که مذاکرات هستهای غیر مستقیم ایران و آمریکا به تعویق افتاده، فضای کشور را ملتهب کنند. برخی از این رسانهها با انعکاس تصاویر آتشسوزی از راه دور، از نزدیکی این محل با نیروگاه قائم شهرستان کرج سوءاستفاده کرده و این حادثه را آتشسوزی نیروگاه نامیدند. این شایعهسازی پس از آن شدت گرفت که مناطقی از استان البرز بهدلیل وزش شدید طوفان با قطعی برق مواجه شده بود. اما در کمترین زمان با اطلاعرسانی مسئولین استانی آین توطئه دشمن خنثی شد.
کسانی که جلوتر از آمریکا خواهان برجام 2 و 3 هستند
پیش از اینکه «مارکو روبیو» وزیر امور خارجه آمریکا یا «والتز» مشاور برکنار شده امنیت ملی آمریکا، بحث برجامهای 2 و 3 را مطرح کرده باشد، برخی در داخل کشور هستند که این تخم لق را در دهان مقامات آمریکایی میگذارند تا بتوانند وزنه مذاکرات را برای طرف آمریکایی سنگین و طرف ایرانی را در تنگنا قرار دهند. یکی از این افراد عضو شورای مرکزی سازمان منحل شده مجاهدین انقلاب اسلامی و از دستگیرشدگان فتنه 88 بود که به تازگی در مصاحبهای با «عصر ایران» در اشاره به مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا اظهار کرده است: پس از توافق برجام، بحث برجام ۲ و ۳ هم مطرح بود و اکنون باید دید آیا حکومت حاضر به توسعه دامنه مذاکرات در حوزههای دیگر هست یا خیر؟ یکی از سؤالات اساسی این است که آیا حکومت برای پایداری و موفقیت مذاکرات، سیاستهای داخلی خود را اصلاح خواهد کرد یا خیر.
او با بیان اینکه اگر در داخل کشور تغییر معناداری ایجاد نشود، در خارج هم نمیتوان به موفقیتهای ماندگار امید داشت، تصریح میکند: اگر فشار اقتصادی از دوش مردم کاسته شود، آرامشی در جامعه شکل خواهد گرفت که میتواند هم به سود مردم باشد و هم به سود حکومت؛ اما این آرامش بدون اصلاح در سیاستهای داخلی به صورت پایدار محقق نخواهد شد.
مقامات آمریکایی طی دو هفته اخیر جستهگریخته به سیاستهای داخلی ایران اشاره کرده و بعضاً مطالبهای فراتر از هستهای را در مصاحبه با رسانههای خود مطرح کردهاند، ولی نکته مهم این است که تاکنون حداقل در پای میز مذاکره هیچ مسئول آمریکایی در قبال مذاکرات اخیر به سیاستهای داخلی ایران اشاره نکرده است، اما میبینیم که برخی افراد که انتساب آنها به جریان چپ که سابقه خوبی ندارند، سیاستهای داخلی کشور را در مقوله هستهای و دفاعی به چالش میکشند و با صراحت، سخن از برجام 2 و 3 میکنند.
عجیبتر اینکه میبینیم این عنصر جریان چپ سازمان منحل شده مجاهدین انقلاب قصد دارد این سیاستهای عقلانی نظام را در راستای پروژه ذهنی برجام 2 و 3، به نتیجه مذاکرات گره بزند.این افراد باید برای مردم توضیح دهند که چطور حاضر شدهاند به عنوان ابزار و پیاده نظام دشمن ایفای نقش کنند و حرفی را درباره مذاکرات بزنند که حتی دشمن خارجی هم برای بیان آن دچار لکنت زبان است.
از خوشبینیهای کودکانه پرهیز کنید!
تیترهای صفحه اول شنبه روزنامههای اصلاحطلب؛ هممیهن، سازندگی، دنیای اقتصاد، مردم سالاری و... درباره خروج «مایک والتز» مشاور امنیت ملی ترامپ از کاخ سفید این موارد؛ « خانه تکانی ترامپ در کاخ سفید، حذف چهره ضدایرانی، اخراج از کاخ سفید، برکناری مایک والتز از مشاورامنیت ملی و...» بود. این روزنامهها تلاش داشتند وانمود کنند که در مسیر مذاکرات هستهای ایران و آمریکا یک عنصر مزاحم ضد ایرانی که سیاستهایش با ترامپ متفاوت بود، وجود داشت که این عنصر هم توسط رئیسجمهور آمریکا از کاخ سفید اخراج یا برکنار شد و تعویق مذاکراتی که قرار بود شنبهای گذشت در «رم»برگزار شود ولی به تعویق افتاد، به این اختلاف نگاه در کاخ سفید بازمیگردد که با حذف این عنصر غیر ایرانی از مذاکرات، به روال عادی خود باز خواهد گذشت. غافل از آنکه دلیل تعویق را در جای دیگری باید جستوجو کرد. این علت همان نکتهای است که عناصر سیاسی جریان اصلاحات همچون فیضالله عرب سرخی در قالب تحلیل به عنوان برجام 2 و 3 از آن نام میبرند و منتظرند حکومت در مقابل این خواسته آمریکاییها نرمش به خرج داده و تسلیم شود تا مذاکرات ادامه پیدا کند.
اولاً؛ سؤال اینجاست با رفتن « مایک والتز» جایگزین او در مقام مشاور امنیت ملی چه کسی و با چه نگاهی نسبت به ایران تعیین شده است؟ آنچه از خبرها برمیآید این است که فعلاً ترامپ «مارکو روبیو» وزیر خارجه را که بسیار بیشتر از «والتز» ضدایرانی است با حفظ سمت، به عنوان جایگزین والتز معرفی کرده است.
ثانیاً؛ قرار نیست «والتز» از صحنه قدرت و تصمیمگیری دولت ترامپ خارج شود که رسانههای اصلاحطلب خروج او از کاخ سفید را حرکت رو به جلو برای مذاکرات هستهای میدانند و اظهار خوشحالی میکنند. چرا که ظاهراً قرار است او به عنوان نماینده آمریکا در سازمان ملل معرفی شود. با توجه به سناریویی که آمریکاییها با شرکای اروپایی خود به ویژه فرانسه در نقش «پلیس بد» برای ماههای آینده در رابطه با موضوع هستهای ایران چیدهاند و وقیحانه بحث «اسنپ بک» و بازگشت تحریمهای سازمان ملل را مطرح میکنند، چه کسی بهتر از «والتز» ضد ایران، میتواند در سازمان ملل برای آمریکا نقش ایفاء کند؟!