روش شناخت دوست و همسر
همسَفر و همسُفره و همسَرا
فرشته محیطی
انتخاب دوست و همسر بسیار مهم است؛ زیرا سرنوشت آدمی در انتخاب درست و صحیحی است که در این دو مورد انجام میدهد. بسیاری از افراد به سبب انتخاب نادرست دوست و همسر بدبخت شده و گرفتار شقاوت ابدی شدهاند. در انتخاب دوست و همسر باید بیشترین دقت را به عمل آورد و وسواس بسیار به خرج داد. بهرهگیری از روشهای گوناگون برای انتخاب دوست و همسر خوب و مناسب، چیزی است که در آموزههای اسلامی بسیار تاکید شده است. نویسنده در این مطلب ضمن تشریح اهمیت نقش دوست و همسر در سرنوشت انسان و تاکید بر دقت در معیارهای انتخاب آنها، به برخی از روشهای شناخت همسر و دوست واقعی اشاره کرده است.
***
همسر و دوست، همراهان همیشگی آدمی
انسان موجودی اجتماعی است. خاستگاه و انگیزه اجتماعی بودن انسان هرچه باشد، به شکل یک نیاز طبیعی خودش را بر زندگی آدمی تحمیل میکند و انسان به اسباب و علل عاطفی و نیازی خود نمیتواند بینیاز از دیگران باشد و همواره نیازمند اجتماعی است که بدهوبستانهای گوناگون را تحقق میبخشد و نیازهای گوناگون جسمی و روحی و روانی آدمی را برآورده میسازد.
انسان نخستین کاری که در زندگی انجام میدهد فراتر از حضور در جمعیت، بهرهگیری از اجتماع است؛ زیرا جمعیت به انسان کمک میکند تا بتواند از میان افراد، کسانی را برگزیند که از نظر پاسخگویی به نیازهای گوناگونش بهترینها باشند. از همینرو، هر کسی با توجه به نیازهای مادی و معنوی و جسمی و روحی، کسانی را انتخاب میکند که به نظرش بهترینها برای پاسخگویی به نیازهایش هستند. این بهترینها در حوزه عاطفی و احساسی همان دوستان گرمابه و گلستان آدمی هستند. اینگونه است که بر اساس خصوصیات و خصلتها کبوتر با کبوتر، باز با باز/ کند همجنس با همجنس پرواز.
در میان افرادی که انسان برای اجتماعی بودن خویش انتخاب میکند، دو گروه جزو همراهان همیشگی اویند که به حوزه پاسخگویی به نیازهای روحی و معنوی و غیرمادی او مربوط است. این دو گروه همان همسران و دوستان هستند. هر کسی دوستان و همسرانی را انتخاب میکند تا بتواند به کمک آنان نیازهای عاطفی و روحی و معنوی و روانی خویش را برآورده سازد. البته این بدان معنا نیست که آنان به نیازهای دیگر انسانی نمیتوانند پاسخ گویند یا ناتوان از آن هستند، بلکه به این معنا است که اولویت و هدف نخست از دوستیابی و همسریابی، پاسخگویی به این دسته از نیازها است؛ اما در همان حال دوستان و همسران میتوانند به نیازهای دیگر همچون نیازهای مادی و جسمی آدمی نیز پاسخ گویند.
از آنجا که پاسخگویی به نیازهای عاطفی و احساسی، برای آدمی بسیار مهم و سرنوشت ساز است، او همواره نیازمند دوستان و همسرانی است که بتوانند این نیاز را به خوبی درک کرده و پاسخ مناسب و درست و راستی بدهند.
دوستان و همسران افرادی را شامل میشوند که از جهات و ابعاد گوناگونی به شخص نزدیک هستند؛ هرچند که تفاوتهایی با هم دارند و همین تفاوتها است که موجب رشد و بالندگی دو سویه را فراهم میآورد و دستیابی به کمالات و رهایی از نواقص و عیوب را موجب میشود. بنابراین، ارتباط بسیار نزدیک روحی و روانی همسران و دوستان به یکدیگر به معنای نفی تفاوتها نیست. جالب این است که تفاوت میان مرد و زن در همان جنسیت، خود یکی از مهمترین عوامل تکاملی و بالندگی و رشد و شکوفایی دوسویه است و همسران از این تفاوتها بهره میگیرند و به رشد و کمال خود کمک میکنند.
انسان، در راستای پاسخگویی به نیازهای مادی خویش میتواند با افراد گوناگونی در اجتماع تعامل داشته باشد و هر از گاهی آنان را تغییر دهد بیآنکه تأثیر بدی در زندگی اجتماعی او به جا گذارد، اما نمیتوان بسادگی دست از دوست و همسر کشید؛ زیرا تغییر و تبدیل دوست و همسر باعث آسیب جدی روحی و روانی در شخص میشود و تعادل شخصیتی او را به هم میریزد و پیامدهای نامطلوب و زیانباری به جا میگذارد.
از این رو نمیتوان در انتخاب دوست و همسر کاهلی کرد و تساهل و تسامح روا داشت؛ بلکه باید بسیار با دقت و لطافت تمام دوستیابی و همسریابی کرد تا افزون بر این مشکلات از مشکلات عدیده دیگری که گفته میشود، در امان ماند.
انسان دوست و همسر را برای همیشه عمر یا اکثریت عمر خویش انتخاب میکند و تغییر و تبدیل در اینها به سادگی امکانپذیر نیست؛ زیرا اگر چنین اتفاقی بیفتد در حقیقت تنها عنوان همسر و دوست را یدک میکشد و چیزی از حقیقت آنها را با خود ندارد. همسرداری که در جوامع غربی باب شده است، نوعی معامله اقتصادی و بدهوبستان مادی و جنسی است که در قالب حقیقت همسری واقعی نمیگنجد؛ زیرا چنانکه خواهیم دید، حقیقت همسری در آموزههای اسلامی، یک پیمان قلبی و عاطفی فراتر از پیمان دوستی است.
دوست و همسر، سرنوشت سازان
دوست و همسر دو گروه از گروههای اجتماعی هستند که سرنوشت انسان را میسازند. خداوند در آیاتی از قرآن بیان میکند که چگونه انسان با انتخاب دوست، سرنوشت ابدی خود را رقم میزند و جزو یکی از دو دسته اهل سعادت یا شقاوت میشود.
انسانها در اجتماع خودشان را میسازند. این اجتماع هرچند با خانواده شروع میشود، ولی حقیقت اجتماع از دوستان آغاز میشود. دوستان، مجموعه افرادی را شکل میدهند که از نظر روحی و روانی و شخصیتی به هم نزدیک هستند و با تفاوتهایی که دارند برای رشد و ارتقای یکدیگر خواسته و ناخواسته کمک میکنند.
انسان وقتی دوستی را انتخاب میکند، همان اندازه که در وی تأثیر میگذارد همان اندازه نیز از او تأثیر میگیرد. این تأثیر و تاثر متقابل است که شخصیت آدمی را میسازد و از آنجا که رفتار آدمی بر اساس شخصیت و شاکله وجودی او خواهد بود، سعادت و شقاوت دنیوی و اخروی او نیز به آن بستگی مییابد.(اسراء، آیه 84)
خداوند در قرآن از افرادی به عنوان «خلیل» و «قرین» یاد میکند که موجبات سعادت یا شقاوت شخص را فراهم آوردهاند. خلیل کسی است که انسان برای دوستش خالی میشود تا دوستش در تمام ابعاد وجودیاش رخنه کرده و در وی جاری و ساری شود. قرین، همراه، همنشین، دوست، همسر و شریک را میگویند.
ریشه این کلمه را باید در همان قُرن یعنی ریسمانی دانست که شتر را بدان میبندند تا یک قطار و در کنار هم حرکت کنند و از خط خارج نشوند. پس وقتی از مقارنه میان دو چیز یا دو کس سخن به میان میآید به این معنا است که آنان به هم پیوسته هستند و به دنبال و در کنار هم حرکت میکنند و از هم جدایی ندارند. البته این واژه همانند واژه ولایت نوعی تبعیت و پیروی را با خود همراه دارد.
البته ممکن است که ریشه و خاستگاه این واژه همان شاخهای حیوانات و یا شاخکهای ملخ و مانند آنها باشد که قران یکدیگر هستند به طوری که در کنار هم قرار گرفته و در یک سطح با هم قرار داشته و همکاری میکنند. پس قرین، دوستی است که یا به ریسمان محبت و مودت با دیگری بسته شده و در پی او میرود یا کسی است که در کنار هم، چون دو شاخ و شاخک قرار گرفته و همتراز و همراز و همراه همیشگی هم هستند.
انسانها وقتی دوستی را برمیگزینند، با توجه به مراتب دوستی و محبت و مودتی که میان آنان است، با هم همراه میشوند و در یک مسیر زندگی قرار میگیرند. از اصطلاحات عربی به دست میآید که مراتب دوستی بسیار زیاد است به طوری که نمیتوان همه را در یک حد و اندازه دانست و گمان میرود که حتی برخی از مصادیق دوستی را نمیتوان به عنوان دوستی برشمرد؛ زیرا تنوع مراتب و درجات دوستی چنین شک و گمانی را موجب میشود؛ در حالی که همه آنها از مصادیق مفهوم دوستی هستند هرچند که تنوع درجه و مرتبت آنان گمان و شکی را
موجب میشود.
در آیات و روایات از مراتب دوستی با عناوینی چون اصحاب، صحابه، حبیب، محبوب، قرین، ولی، صدیق، خلیل و مانند آنها یاد شده است. هر یک از این عناوین ناظر به مرتبه و نوعی از انواع دوستی است که باید در جای خود مورد بحث و بررسی قرار گیرد و بیرون از حوصله این مقاله است.
هدف این است که میزان تأثیرگذاری دوست در سرنوشت تبیین شود. به نظر میرسد که دو گونه از دوستان نقش بسیار حساس و سرنوشتسازی را در زندگی ایفا میکنند:
1. خلیل: دوستانی که در این مرتبه قرار دارند نقش کلیدی و اساسی را در سرنوشت دوست خویش بازی کرده و آنان را میتوانند به سعادت یا شقاوت برسانند.
خداوند در آیه 125 سوره نساء بیان میکند که ابراهیم(ع) را به عنوان خلیل خود برگزیده است. در آیه 28 سوره فرقان توضیح میدهد که عامل ورود افراد به دوزخ دوستانی است که دوزخیان آنان را به عنوان خلیل خود در دنیا گرفتهاند.
خداوند همچنین در آیه 73 سوره اسراء توضیح میدهد که دشمنان اسلام زمانی پیامبر(ص) را به عنوان خلیل خود انتخاب میکنند که آیین آنان را بپذیرد و با افترا به خدا و پذیرش بتان، مشرکان و کافران را تایید کند. از این دسته از آیات به دست میآید که انتخاب دوستانی به عنوان خلیل چگونه میتواند موجبات سعادت یا شقاوت افراد را فراهم آورد. 2. قرین: خداوند در آیاتی از دوستانی در این مرتبه یاد کرده که موجب شقاوت شخص شدهاند.(نساء، آیه 38؛ زخرف، آیات 36 و 38؛ ق، آیات 23 و 27) به این معنا که دوستانی که در مرتبه قرین قرار میگیرند، میتوانند آدمی را دچار خوشبختی یا بدبختی ابدی کنند؛ زیرا انسان در همراهی با آنان میتواند راه هدایت یا گمراهی را بپیماید که نتیجه هر یک از آنها معلوم است.
به سخن دیگر، هرچند آیات قرآن تاکید دارند که دوستان نقش تعیینکننده و تأثیرگذاری در سرنوشت آدمی ایفا میکنند، ولی هرگز دوستی در هر مرتبهای که باشد موجب سلب اختیار و آزادی انتخاب نمیشود و انسان میتواند از فشار سهمگین و مهلک عاطفی و غیرعاطفی دوست و دوستان در امان ماند و به دژ هدایت و سلامت در آید و خود را از رفتار مشابه و اعمال بد دوستان دور نگه دارد و رفتاری دیگر در پیش گیرد و با مخالفت با آنان راهی دیگر برگزیند.
همین نقش تأثیرگذار را میتوان برای همسران دانست؛ زیرا همسران کسانی هستند که با مودت و محبت و عشق، به یکدیگر وابسته شدهاند و همراهان همیشگی در زندگی هستند و از یکدیگر تأثیر و تاثر میپذیرند. این تأثیر متقابل تا آنجایی است که همسران حتی در جسم و هیکل نیز تغییراتی مییابند و به نوعی به هم مشابهت میرسانند. به سخن دیگر، همسران فراتر از تأثیرات در حوزه معنوی و روحی و روانی که بسیار لطیف و حساس است در حوزه فیزیکی و فیزیولوژی نیز در یکدیگر تأثیر میگذارند و اندام و شکل و قیافه آنان به هم نزدیک میشود.
بر اساس آموزههای قرآنی همسری در اسلام یک سنت الهی و سنت پیامبری است که مبانی و اصول آن با ازدواج در میان جوامع و امتهای دیگر بشری فرق میکند. از اینرو پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) نکاح را سنت خویش معرفی میکند و در بیان تأثیرات این سنت به حفظ نصف یا دو سوم دین از راه نکاح سنتی تاکید دارد. در حقیقت نکاحی که سنت الهی و پیامبری است، دارای ویژگیهایی است که آن را از دیگر ازدواجها متمایز میکند. این نکاح بر اساس مودت و رحمت و در راستای آرامش یافتن شکل میگیرد. خداوند در آیه 21 سوره روم میفرماید: و از نشانههاى او اينكه از نوع خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد. آرى، در اين نعمت براى مردمى كه مىانديشند قطعاً نشانههايى است.
وقتی سنت اسلامی نکاح در چارچوب معیارهایی چون مودت و رحمت شکل میگیرد، آنچه اساسی خواهد بود عواطف و احساسات انسانی پاک است که در این سنت باید مراعات شود. این بدان معنا خواهد بود که همسری یک بدهوبستان مادی و جنسی و مانند آن نیست، هرچند که در ظاهر فقهی از مصادیق معاملات است ولی از اصول اخلاقی قرآن برمیآید که این ظاهر را نباید اصالت بخشید بلکه آنچه اصل است یک بدهوبستان عاطفی میان انسانهای پاک و سالمی است که میخواهند روح و روان خویش را سالم نگه دارند و در طهارتی الهی قرار گیرند؛ زیرا اگر تنها به ظاهر فقهی آن بسنده شود، باید گفت که تجارت جهاد با خون و شهادت باید یک بدهوبستان معاملاتی باشد؛ زیرا خداوند در قرآن از مؤمنان خواسته تا جان و مال را در بازار الهی به فروش برسانند؛ در حالی که حقیقت مجاهدت و شهادت فراتر از معامله ظاهری است که در بازار انجام میگیرد. به هر حال، وقتی سخن از عواطف و احساسات است، سخن گفتن از معامله و بدهوبستان و عقد قرارداد و مانند آنها سخیف و ناروا است.
همچنین وقتی سخن از عواطف و احساسات است، باید توجه داشت که محبت، کور و کر میکند و کسی که گرفتار محبت است کور و کر میشود و کورکورانه تابع دل میشود و هر جا دل بگوید میرود و هرچه دل بخواهد میکند. اینگونه است که همسران عاشق یکدیگر تأثیر متقابل کلانی بر زندگی هم میگذارند و سعادت و شقاوت یکدیگر را رقم میزنند.
البته همانطوری که درباره دوست گفته شد، این به معنای سلب اختیار نیست و انسان حتی در این مرتبه از عشق و محبت همسری نیز میتواند خود را از فشار تکلیفی احساسات وعواطف نگه دارد و به سختی و جان کندنی مسیر و راه دیگر را برخلاف قول و رای دوست و همسر انتخاب کرده و برگزیند.
راههای شناخت افراد
اکنون که جایگاه تأثیرگذار دوست و همسر دانسته شد، به این نکته مهم میرسیم که چگونه باید دوست و همسر مناسب و خوبی را انتخاب کنیم که ما را در مسیر کمالی و بالندگی و رشد قرار دهد و از شقاوت به سعادت برساند و از شقاوت به ویژه نوع ابدی آن دور نگه دارد.
برای انتخاب افراد مناسب در حوزه دوستیابی و همسریابی باید فراتر از معیارها و روشهای معمولی عمل کرد. برای اینکه بتوانیم بهترین شناخت را به دست آوریم باید فرصت بروز احساسات و شخصیت را به شخصی بدهیم که به عنوان دوست و همسر انتخاب میشود. در این میان برای اینکه از بازیگری و تظاهرنمایی افراد در امان بمانیم باید شرایطی را فراهم کنیم که شخص نتواند بازیگری کند و با تدلیس و تقلب کالای بنجل و بیارزش بیصداقتی خویش را به عنوان کالای با ارزش صداقت و صفا و سلامت به ما نفروشد و ما را فریب ندهد. به این منظور باید با قرار گرفتن یا قرار دادن اشخاص در موقعیتهای حساس و در بزنگاهها آنان را شناخت و براساس نشانه شناسی، باطن و حقایق نهان را آشکار کرد و به دست آورد. از آنجا که بسیاری از امور چون حسادت و کینه و بزدلی و دیگر خصوصیات اخلاقی و منشها نهان هستند و تنها راه شناخت آنها نشانهها و تظاهر رفتاری است باید این امور را در شخصیت افراد هنگام خطرات به دست آورد.
اینگونه است که گفته شده اگر میخواهید کسی را بشناسید باید او را در موقعیتهای گوناگون خطرناک و خطرسازی قرار داد تا شخصیت و شاکله وجودی خویش را آشکار کند؛ زیرا انسان رفتاری را که در بلندمدت انجام میدهد بر اساس شخصیت و شاکله وجودی اوست.(اسراء، آیه 84)
در حقیقت برخی از موقعیتها موجب میشود تا شخصیت افراد در رفتارها خودنمایی کند و خودش را نشان دهد. نشانههایی که در این موقعیتها به دست میآید میتواند آینه تمام نمای شخصیت فرد باشد. از این رو گفته شده که نشانهها، تجلیات و ظهورات امور نهان هستند.
نقش نشانهها در جهان امروز بسیار مهم و اساسی است. نشانهها در همه جا یافت میشود. این نشانهها گویای حقایق پیچیده در سادهترین شکل آن میباشند. شما در خیابان با نشانههایی چون علائم راهنمایی و رانندگی روبهرو هستید. این علائم و نشانههای ساده، مهمترین و پیچیدهترین مفاهیم را به شما انتقال میدهد و از مرگ و خطر حتمی شما را میرهاند.
نشانهها در انسان بیانگر اوصاف ذاتی و نهان اوست. اگر کسی دارای صفت بخل و یا احسان باشد، آن را میتوان از طریق نشانههای رفتاری به دست آورد. از این رو نشانهها را در انسان به عنوان تجلیات و ظهور اوصاف و صفات ذاتی شخص میدانند.
بسیاری از مردم بازیگران ماهری هستند، هرچند که نمیتوانند این بازیگری خویش را به مدت طولانی ادامه دهند، ولی میتوانند تا مدتی دیگران را گمراه ساخته و فریب دهند. مردم عادت دارند، دیگران آنان را غیر از آنچه هستند بشناسند؛ به ویژه که انسانها میخواهند عیوب خویش را بپوشانند. همین مسئله موجب میشود تا تحت فشار اجتماعی، روحیهای را به نمایش بگذارند که حقیقت ندارد.
فشار اجتماعی، هنجارها را بر شخص تحمیل میکند؛ بنابراین، شخص میخواهد صفتی را به نمایش گذارد که مطلوب جامعه است، پس روحیه بازیگری در بسیاری از مردم پدید میآید.
با این همه، انسانهای زیرک با نگاهی به نشانهها در مییابند که این شخص تا چه اندازه صادق در رفتار است. صداقت به معنای تطبیق واقعیت با حقیقت است.
به این معنا که آنچه را در رفتار و عالم خارج به نمایش میگذارد، همان چیزی است که در باطن و نفسالامر وجود دارد. این تطبیق انسانی را صادق یا کاذب جلوه میدهد. نشانهها به ما کمک میکند تا شخصیت فرد را بهتر تحلیلنماییم و حقیقت و واقعیت امری را درک کنیم.
بسیاری از مردم با همه زرنگی و زیرکی که دارند، در مواقع به ویژه بحرانی، حقیقت خود را به نمایش میگذارند و نشانههایی را میتوان یافت که بیانگر صفات درون و خلق و خوی باطنی شخص است. به نظر میرسد که سه موقعیت، بهترین راه برای شناخت شخصیت از طریق رفتارشناسی و نشانهشناسی است. این سه موقعیت عبارتند از: 1. همسفری، 2. همسفرهای، 3. همسرایی.
در فرهنگ ایرانی بارها بر این نکته تاکید شده که برای شناخت افراد باید با او هم سفر، همسفره و همخانه و یا همسایه شد و یا در یک جا زیر سقفی با او مدتی را گذراند.
1. همسفر: یک ضربالمثل عربی میگوید: في السفر فرصهًْ للألفهًْ والتعارف، سفر فرصتی برای الفت و آشنایی است. انسانها در سفر است که سیرت باطنی خویش را به نمایش میگذارند؛ زیرا سختیهای سفر به ویژه در سفرهای گذشته و همچنین در زمان معاصر در سفرهای کوهنوردی و اردوهای هفتگی میتوان دانست که شخص چگونه تربیت شده و از چه شخصیتی برخوردار است.
2. همسفره: در سر سفره غذا با چگونه خوردن غذا و بهجا آوردن آداب سفره و عدم حرص و ولع زدن میتوان همان حقیقت را شناسایی و به دست آورد.
3. همسرا: انسانها وقتی همحجره یا هماتاقی یا همخانه میشوند، شخصیت واقعی خویش را به نمایش میگذارند. همچنین اگر با کسی همسایه شوید و یا مدتی را با هم در زیر یک سقف قرار گیرید میتوانید با استفاده از نشانهها، شخصیت فردی را به دست آورید. در این موقعیتهای سه گانه خاص، شخص، دیگر نمیتواند به مدت طولانی بازیگری کند و با تظاهر به رفتاری، کیش شخصیت خویش را نهان سازد و منش و کنش خود را پنهان کند. تاکید بر قرار دادن شخص در موقعیتهای حساس و خاص بدان معناست که انسان موجودی بازیگر است و خود واقعیاش را با تظاهر نهان میکند و تنها راه شناخت شخصیت باطنی و حقیقی او آن است که او را در شرایط خاص قرار داد تا این حقیقت ناشناخته و نهان و باطنی را شناخت و از دام نمایشها و بازیگریهای او رست و حقیقت را در میان نشانههای گوناگون کلامی و رفتاریاش
شناخت.
با قرار دادن افراد در این موقعیتها میتوان حقیقت شخصیت افراد را شناخت و آنگاه به عنوان دوست و یا همسر برگزید. پس هرگاه سیرت و صورت شخص هماهنگ باشد، در آن هنگام است که میگوییم انسان صادقی است؛ زیرا آنچه را در واقعیت به نمایش میگذارد، همان حقیقت باطنی است که دارد. به این معنا که صفت باطنی شخص مطابق با صفت ظاهری اوست و بازیگری نمیکند، بلکه حقیقت شخصیت خویش را به نمایش میگذارد.