kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۹۳۸۳
تاریخ انتشار : ۰۲ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۲۲:۱۸

اخبار ویژه

 

 

حالا که خباثت کری ثابت شد بگیم امضای ترامپ تضمین است(!)
یک سایت حق‌العمل‌کار زنجیره‌ای که سابقه بدی در بزک برجام و خسارت‌های آن دارد، حالا ادعا می‌کند: امضای ترامپ واقعاً تضمین است(!)
عصر ایران از قول «عبدالرضا- د» که او هم در فضای رسانه‌ای خوشنام نیست، نوشت: ما‌به‌ازای خروج مواد غنی شده از ایران، آمریکا تحریم‌های نفتی و بانکی را لغو می‌کند و اجازه فعال شدن اسنپ‌بک را هم به اروپا نمی‌دهد. این را هم در نظر داشته باشید که اکنون ترامپ برخلاف اوباما و بایدن، هر دو مجلس را تحت کنترل دارد و هر مصوبه‌ای که بخواهد از کنگره می‌گیرد؛ بنابراین امضای ترامپ واقعاً تضمین است.
نامبرده همچنین درباره ارزیابی برخی تحلیلگران که معتقدند «ترامپ با توافق صرفاً هسته‌ای نمی‌تواند از کنگره چنین امتیازاتی به نفع ایران بگیرد و توافقش باید همه مسائل (موشکی و حقوق بشر و...) ایران و آمریکا را حل کند. یعنی ممکن است امضای ترامپ هم مثل امضای جان کری تضمین نباشد»، گفت: غیر از مسئله هسته‌ای و تخاصم با اسرائیل، سایر  موضوعاتی که اشاره کردید، اهمیتی ندارند. اینکه ایران در توافقات اعلام کند که در هیچ عملیات پیش‌دستانه و تهاجمی علیه اسرائیل مشارکت و یا حمایت نخواهد کرد، برای توافق کفایت می‌کند.
یادآور می‌شود در ماجرای برجام و اعتماد به آمریکا برخی اصلاح‌طلبان مدعی بودند که امضای کری تضمین است؛ اما پس از توافق، آقای ظریف در‌به‌در جان کری بود تا در مقابل نقض برجام و تهدید شرکت‌های علاقه‌مند به تجارت با ایران، نامه‌های آرامش‌بخش بگیرد. آمریکا بارها در دوره کری و اوباما برجام را زیر پا گذاشت و معلوم شد نه تنها امضای وزیر خارجه آمریکا بلکه قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل هم از نگاه آمریکایی‌ها هیچ اعتباری ندارد.
علت همان است که زمانی بیل کلینتون رئیس‌جمهور اسبق آمریکا به طنز و تمسخر گفته بود: ما آمریکایی‌ها به همه تعهدات‌مان پایبند هستیم،... مگر اینکه نخواهیم(!)
در این میان، ترامپ بی‌آبروترین دولتمرد آمریکایی هستی که تنها توافق برجام را به عنوان تعهد دولت آمریکا و تضمین شده از سوی شورای امنیت زیر پا گذاشت، بلکه بسیاری از تعهدات دولت آمریکا و از جمله تعهدات دولت قبلی خود را نقض کرد.
اخیرا عطاء‌الله مهاجرانی (طرفدار مذاکره با آمریکا در دولت مرحوم ‌هاشمی و وزیر ارشاد دولت خاتمی) با اشاره به مقاله جان کری در روزنامه وال استریت ژورنال و گزاره غلطی که ادعا می‌کرد «امضای جان کری تضمین است»، در روزنامه اعتماد نوشت: «خطاب و رهنمود مقاله جان كري در آخر عمري، به ترامپ است كه ببين ايران گير افتاده است! کری در مذاکرات برجام، نقش پليس خوب را بازي مي‌كرد. او با همان عصاي زير بغل و پاي گچ گرفته و قدم زدن در ساحل و همدردي در فوت مادر دكتر روحاني، چهره‌اي مثبت پيدا كرده و چهره‌اي متعادل نشان داده بود. يكي از دوستان مي‌گفت: وقتي كري را مي‌بينم، ياد دايي‌ام مي‌افتم! البته بعداً معلوم شد آمریکايي‌ها از همان خوش‌بيني هيأت ايراني، سوء‌استفاده كرده‌اند. راه نقض برجام را نبسته بوديم و امضاي جان كري را كافي مي‌دانستيم. اكنون همان امضا، پاي مقاله‌ وال‌استريت ژورنال است: «ترامپ بخت اين را دارد كه ضربه لازم را به ايران بزند! ايران در گوشه رينگ گير افتاده است. در مذاكره، فراتر از غني‌سازي هسته‌اي پيش برويد!» مقاله كري نشانه ديگري است كه در سياست جهان هيچ جايي براي كمترين خوش‌بيني و روابط عاطفي بين سياستمداران آن هم از نوع آمریکايي و اروپايي‌اش و حتي ديگران وجود ندارد. هميشه بايد در پشت لبخند‌ها، ‌زهرخند، و در پس دستكش‌هاي ابريشمين، چنگال‌هاي تيز را ببینيم. مقاله كري نشان داد كه تفسير رهبري، تفسيري روشنگرانه است: به آمریکا نمي‌توان اعتماد كرد!»


تعلل و تأخیر دولت در معرفی وزیر اقتصاد هزینه‌ساز است
تعلل ۵۰ روزه در معرفی وزیر پیشنهادی اقتصاد به مجلس، انتقاد روزنامه حامی دولت را برانگیخت.
«دنیای اقتصاد» در گزارشی با عنوان «تیم اقتصادی بدون کاپیتان/ اهمیت تعیین فرمانده اقتصادی در دولت» نوشت: در نبود فرمانده مشخص اقتصادی، دولت با چالش‌های متعددی در سیاستگذاری اقتصادی مواجه است. مدت‌هاست که تورم در سطح بالای ۳۰ درصد تثبیت شده، سرمایه‌گذاری به‌عنوان موتور رشد اقتصادی کشور روند نزولی به خود گرفته و کشور با ناترازی‌های مختلف زیست محیطی روبه‌رو است. به‌رغم اعلام اولیه مبنی بر انتصاب علی طیب‌نیا به‌عنوان مشاور عالی اقتصادی رئیس‌جمهور، حضور این اقتصاددان ارشد در کابینه دوام چندانی نداشت. 
در وضعیتی که اقتصاد نیازمند اصلاحات ساختاری، جذب سرمایه و ایجاد ثبات است، تعلل در معرفی وزیر اقتصاد، وضعیت را پیچیده‌تر کرده است. برای عبور از این وضعیت، انتصاب فرمانده اقتصادی با اختیارات کافی در حال حاضر فوری به نظر می‌رسد. انتخاب چنین فردی اکنون نه تنها مسئله‌ای اجرائی، بلکه راهبردی است.
از زمان روی کار آمدن دولت در مردادماه سال ۱۴۰۳، دولت اعلام کرد که علی طیب‌نیا، فرمانده اقتصادی دولت و مشاور عالی رئیس‌جمهور خواهد بود. با ‌این‌ حال، اکنون شنیده‌ها حاکی از آن است که طیب‌نیا از دولت خارج شده است.
این فقدان در شرایطی که دولت اساساً رویکرد اقتصادی خاصی را در دستورکار خود قرار نداده است و کشور با ناترازی‌های متعدد مربوط به اقتصاد، انرژی و محیط‌زیست دست‌و‌پنجه نرم می‌کند، از اهمیت بیشتری برخوردار است. دولت در‌حال‌حاضر تمرکز اساسی خود را بر مسئله مذاکرات معطوف کرده است؛ با‌ این‌ حال، بدون داشتن برنامه مدوّن و رویکرد مشخص، امکان منتفع شدن کشور از مزایای توافق احتمالی نیز کاهش می‌یابد.
وزارت اقتصاد بیش از یک ماه است که در وضعیت بی‌وزیری به سر می‌برد. در شرایطی که کشور با انبوهی از چالش‌های اقتصادی مواجه است، تعلل در تصمیم‌گیری، هزینه‌زاست. این روزها هرچند اسامی مختلفی برای تصدی وزارت اقتصاد مطرح می‌شود، اما آنچه اهمیت بیشتری دارد و باید در اولویت قرار گیرد، اصل ماجراست: این انتخاب نباید تا این حد به تأخیر می‌افتاد.
هر روزِ تأخیر به‌معنای از دست رفتن فرصت‌هایی است که شاید به‌سادگی تکرار نشوند. فرصت‌هایی برای اصلاحات اقتصادی، جذب سرمایه‌گذاری، بازسازی اعتماد عمومی و کاستن از ناترازی‌هایی که پایداری اقتصاد را تهدید می‌کنند.
در نبود فرمانده اقتصادی، دولت همچون کشتی‌ای است که بدون سکان، در میان امواج گرفتار است؛ مجموعه‌ای از تصمیم‌گیرندگان اقتصادی با دیدگاه‌های متضاد و فاقد هماهنگی که در عمل جز بی‌نظمی و پیام‌های متناقض به بازار، نتیجه‌ای ندارند. تورم، ۴.۵ سال است که در سطح بیش از ۳۰ درصد قرار دارد.
سرمایه‌گذاران، فعالان اقتصادی و مردم عادی، چشم‌انتظارند که ببینند مسیر سیاست‌های اقتصادی به کدام سو خواهد رفت. این مسیر تنها زمانی روشن می‌شود که دولت بالاخره یک فرمانده قدرتمند، با اختیارات کافی و رویکرد مشخص را در رأس تیم اقتصادی قرار دهد. شخصی که نه فقط مدیر وزارتخانه، بلکه سیاستگذار کلان، هماهنگ‌کننده بین دستگاه‌ها و پیشران اصلی اصلاحات باشد.
از نظام یارانه‌ها تا سامان‌دهی کسری بودجه، از جذب سرمایه تا تثبیت بازار ارز و مدیریت بدهی‌ها، همه نیازمند نگاه یکپارچه و برنامه‌ریزی بلندمدت است. این نگاه از دل یک فرماندهی متمرکز و مقتدر می‌آید، نه از جزیره‌ای عمل‌کردن وزارتخانه‌ها. دولت باید در اسرع وقت تکلیف وزیر اقتصاد را مشخص کند، چراکه این انتخاب، صرفاً انتخاب یک فرد نیست، بلکه تعیین رویکرد کلان اقتصادی کشور است. آیا دولت می‌خواهد راه اصلاحات را در پیش گیرد یا همچنان درگیر روزمرگی بماند؟ آیا می‌خواهد اعتماد بخش خصوصی را جلب کند یا همان فضای مبهم را ادامه دهد؟ برای پاسخ به این سؤالات، دولت باید سریع، شفاف و با قاطعیت عمل کند.
در شرایط فعلی که اقتصاد درگیر نوسانات شدید است، جذب سرمایه‌گذاری ممکن نیست مگر با ایجاد ثبات و پیش‌بینی‌پذیری. این دو مؤلفه نیز فقط در سایه سیاستگذاری هماهنگ، صادقانه و واقع‌بینانه قابل‌تحقق است؛ وزیری که تنها در پی رفع مشکلات روزمره باشد، راه به جایی نخواهد برد. دولت نه فقط برای هماهنگی درون‌دستگاهی، بلکه برای ارسال سیگنال مثبت به جامعه، بازار و سرمایه‌گذاران، باید فوراً فرمانده اقتصادی خود را تعیین کند. باید فردی انتخاب شود که توانایی سیاستگذاری کلان، هماهنگ‌سازی نهادها، شجاعت تصمیم‌گیری، توان ایجاد اعتماد و تیم‌سازی حرفه‌ای را داشته باشد.


ترامپ: درباره ایران با نتانیاهو در یک جبهه هستیم
در حالی که کسانی ادعا می‌کنند میان ترامپ و نتانیاهو درباره ایران اختلاف وجود دارد، ترامپ تأکید کرد: من و نتانیاهو در تمامی موضوعات- از جمله ایران- در یک جبهه قرار داریم.
ترامپ ضمن پیامی در شبکه‌های پیام‌رسان نوشت: من به تازگی با نخست‌وزیر اسرائیل، بی‌بی نتانیاهو، در مورد موضوعات متعددی از جمله تجارت، ایران و غیره صحبت کرده‌ام. تماس بسیار خوب انجام شد. ما در هر موضوعی هم‌نظر هستیم و با هم در یک طرف قرار داریم.
یادآور می‌شود مقامات ارشد آمریکایی بارها طی چند هفته اخیر با مقامات رژیم صهیونیستی رایزنی کرده و گزارش مذاکرات با ایران را هر بار به صهیونیست‌ها به عنوان وظیفه‌ای روتین ارائه کرده‌اند.
همزمان، و در آستانه دور سوم مذاکرات غیر مستقیم ایران و آمریکا به میزبانی عمان، وزارت خزانه‌داری آمریکا از وضع تحریم‌های جدیدی علیه ایران خبر داد. در بیانیه صادره از سوی وزارت خزانه‌داری آمریکا آمده است: دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری (OFAC) سید اسدالله امام جمعه، از فعالان ایرانی گاز مای و شبکه شرکتی او را که مجموعاً مسئول ارسال صدها میلیون دلار LPG و نفت خام ایران به بازارهای خارجی هستند، در لیست تحریم‌های خود قرار داد. شبکه گسترده وی شامل یک کشتی به نام TINOS I بوده که قصد بارگیری محموله‌ای را در سال ۲۰۲۴ در سواحل هیوستون واقع در تگزاس داشت، اما ناکام ماند. علاوه‌بر نفت خام، LPG همچنان منبع اصلی درآمد ایران است که از آن برای برنامه‌های هسته‌ای و برنامه‌های تسلیحات متعارف پیشرفته استفاده می‌کند!
وزیر خزانه‌داری آمریکا گفت: امام جمعه و شبکه او به دنبال صادرات هزاران محموله LPG برای فرار از تحریم‌ها و ایجاد درآمد برای ایران بودند. برای بیش از یک دهه، اسدالله امام جمعه مستقر در ایران و پسرش میثم مقیم امارات، مالک شبکه فروش، انتقال و تحویل LPG با استفاده از چندین شرکت مستقر در ایران و امارات بوده‌اند که هزاران محموله را از پاکستان صادرات می‌کردند. در همین حال برخی رسانه‌ها خبرداده‌اند که دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا، میراف سیرین، شهروند دو تابعیتی اسرائیلی-آمریکایی را به ‌عنوان مسئول جدید پرونده ایران در شورای امنیت ملی کاخ‌ سفید منصوب کرده است.

اعتراض خبرگزاری حامی دولت به تعلل در معرفی وزیر اقتصاد
در حالی که اقتصاد با چالش‌های پیچیده‌ای مواجه است، وزارت اقتصاد به مدت ۵۰ روز بدون وزیر فعالیت می‌کند. دولت نه تنها گزینه‌ای به مجلس معرفی نکرده، بلکه در پاسخ به رسانه‌ها نیز تنها به کلی‌گویی‌هایی مانند «در حال بررسی هستیم» اکتفا کرده است.
این مطلب را خبرآنلاین، از رسانه‌های حامی دولت عنوان کرد و نوشت:
۵۰ روز است که وزارت امور اقتصادی و دارایی بدون وزیر مانده؛ این وزارتخانه که به‌نوعی از آن به‌عنوان «قلب تپنده اقتصاد» به‌ویژه در روزگار تلاطم‌ها و بحران‌های اقتصادی یاد می‌شود همچنان خالی از وزیر است. پزشکیان بر اساس قانون اساسی پس از برکناری عبدالناصر همتی‌، حداکثر سه ماه فرصت دارد تا وزیر جدید را برای اخذ رأی به مجلس شورای اسلامی معرفی کند.
البته این نخستین‌بار نیست که «باب همایون» با این بلاتکلیفی مواجه می‌شود. در دولت دوازدهم، مسعود کرباسیان وزیر وقت اقتصاد در تاریخ ۴ شهریور ۱۳۹۷ با رأی عدم اعتماد مجلس از کار برکنار شد و این وزارتخانه تا ۲۹ مهرماه همان سال- یعنی ۵۵ روز  بدون سکاندار بود. اکنون نیز تاریخ تکرار شده، با این تفاوت که شرایط اقتصادی حتی حساس‌تر از سال‌های پیش است و نبود وزیر، به‌ویژه در حوزه‌هایی چون سیاست‌گذاری مالی، اصلاحات اقتصادی، نظارت بر بانک‌ها و گمرک و... می‌تواند تبعات سنگینی داشته باشد.
در این شرایط، نبود سکاندار در این وزارتخانه، پرسش‌ها و نگرانی‌های جدی را میان کارشناسان، فعالان اقتصادی و افکار عمومی ایجاد کرده است.
معطلی دولت در معرفی وزیر جدید وزارت اقتصاد  در حالی است که برای چندمین سال پی‌در‌پی، انتخاب شعار سال حول محور دغدغه‌های اقتصادی می‌چرخد و سال جدید نیز با شعار «سرمایه‌گذاری برای تولید» از سوی رهبر انقلاب آغاز شده است.
البته در ۵۰ روز گذشته، چندین نام به‌عنوان گزینه‌های احتمالی برای تصدی این وزارتخانه مطرح شده است. از جمله این افراد می‌توان به علی طیب‌نیا، علی مدنی‌زاده، سید شمس‌الدین حسینی، سید کامل تقوی‌نژاد و محمدباقر نوبخت اشاره کرد. بااین‌حال، این اسامی هنوز در مرحله گمانه‌زنی قرار دارند و گزینه نهائی هنوز اعلام نشده است. در این وضعیت تحلیلگران سیاسی و اقتصادی بر این باورند که برکناری عبدالناصر همتی در ۱۲ اسفند ۱۴۰۳، پس از یک استیضاح جنجالی و با رأی بالا، نشانه‌ای از فشار سیاسی برای تغییر سیاست‌های اقتصادی بود. اما حالا، آنچه بیش از سیاست‌های همتی محل بحث شده، «سکوت سنگین دولت» در معرفی جانشین اوست.
 سؤالی که به‌طورجدی مطرح می‌شود این است که چرا دولت در انتخاب وزیر اقتصاد این‌قدر تأخیر کرده است؟ آیا اختلافات داخلی در مورد گزینه‌ها مانع از معرفی وزیر شده است؟ یا اینکه دولت در انتظار روشن‌تر شدن وضعیت مذاکرات خارجی است؟ این‌ها پرسش‌هایی هستند که هنوز پاسخی واضح برای آن‌ها ارائه نشده است.
 در این مدت، معاونان وزارتخانه امور جاری را پیش برده‌اند؛ اما بسیاری از کارشناسان معتقدند نبود یک وزیر مقتدر، نه‌تنها تصمیم‌گیری‌های کلان اقتصادی را مختل کرده، بلکه باعث کاهش انگیزه درون‌سازمانی، فرسایش سیاست‌گذاری و تعلیق برخی برنامه‌های اصلاحی شده است. دولت در هفته‌های اخیر نه‌تنها گزینه‌ای به مجلس معرفی نکرده، بلکه در پاسخ به رسانه‌ها نیز صرفاً به کلی‌گویی‌هایی مانند «در حال بررسی هستیم» بسنده کرده است. چنین وضعیتی می‌تواند پیام روشنی به بازارها، سرمایه‌گذاران داخلی و خارجی و حتی مردم بدهد: بی‌تصمیمی و بی‌ثباتی.
 در شرایطی که هر روز تعلل در تعیین وزیر اقتصاد، تبعات مستقیمی بر زندگی میلیون‌ها ایرانی دارد، بلاتکلیفی ۵۰ روزه، نه‌تنها یک چالش فنی بلکه نشانه‌ای از نوعی سردرگمی است. فعالان اقتصادی معتقدند غیبت وزیر اقتصاد می‌تواند چالش‌های مضاعفی برای سازمان برنامه و بودجه و بانک مرکزی ایجاد کند. خصوصاً در شرایطی که هر تصمیم، باید در هماهنگی با وزیر اقتصاد اتخاذ شود.  از سوی دیگر، برخی تحلیل‌گران معتقدند دولت عمداً روند معرفی وزیر را کند کرده تا در خلأ مدیریتی، برخی تصمیم‌های حساس مانند افزایش نرخ سوخت یا حذف یارانه‌ها را بدون امضای مستقیم یک وزیر اجرا کند و هزینه آن را نپذیرد.