ظلمـت معنـوي
ظلمت به معنای نبودن نور و تاریکی است. این واژه بیانگر مفاهیمی فراتر از امور حسی است و در حوزه امور معنوی و فرامادی نیز کاربرد دارد. این کاربردها همانند کاربردهای دیگر واژگان از حوزه امور حسی آغاز و به حوزه امور معنوی منتقل شده است.(مفردات راغب ص ۵۳۷)
استاد حسن مصطفوی واژه را در کاربردهای دوگانه آن، حقیقی میشمارد و مینویسد که این واژه دارای دو بخش حسی و معنوی است. (التحقيق ج 5 ص ١٧٥)
ظلمت حسی آن است که نور به طور کلی قطع و یا چنان ضعیف شود که جایی دیده نشود و یا به زحمت دیده شود.
در کاربردهای قرآنی هنگامی که واژه به صورت مطلق به کار رود مراد همان ظلمت حسی است.
اما ظلمت معنوی عبارت از مشکلات، گرفتاریها و پریشانیهایی است که عاقبت آنها تاريك و شوم است. اگر از جهل، شرک، کفر و نفاق تعبیر به ظلمت میشود بدین جهت است که عاقبتی شوم به دنبال دارد. کسی که بر اساس جهل حرکت میکند و بر پایه ناداني شرك میورزد و یا کفر و نفاق را پیشه خود میسازد، در تاریکیای گرفتار میشود که همه سرمایههای وجودیاش را از میان برده و نور الهی و فطری را در ذات خویش میمیراند. اینگونه است که در تاریکی واقعی قرار میگیرد که از تاریکی حسی نیز سختتر است.
بیشترین کاربردهای قرآنی از این واژه در امور معنوی است و خداوند در آیات بسیاری از جهل و شرک و کفر و نفاق به ظلمت یاد میکند و از ظلمات در برابر نور سخن به میان میآورد. از اینرو اعمال کافران را گاه به تاریکیهای پیدرپی در دریای ژرفناک و توفانی تشبیه میکند. (نور آيات 39 و ٤٠) و یا چهره مردمان زشتکار را همانند سیاهی شب تاريك مي شمارد (يونس آيه ۲۷) و حالت منافق را به شخص گرفتار در تاریکی همانند میکند (بقره آیات17 تا ۱۹) و تحیر و سرگردانی وی را به انسان سرگردان در تاريكي (بقره آيه ۲۰) تشبیه مینماید.
در آیه ٢٥٧ سوره بقره و نیز ١٦ سوره مائده و ۱۲۲ سوره انعام و مانند آن، کفر را به تاریکی تشبیه میکند و از شداید و سختیهایی که آدمی را به وحشت میافکند مانند سختیهایی که انسان در بیابان و یا دریا گرفتار آن میشود به عنوان تاریکی تعبير مي کند. (انعام آيه ٦٣)
در آیات قرآن آفرینش ظلمت بر نور مقدم شمرده شده (انعام آیه ۱ و نیز اعراف آیه ٥٤ و اسراء آیه ۱۲) و اینکه خلقت ظلمت پس از آفرینش آسمانها و زمین بوده است؛ زیرا مراد از واژه جعل در آیه يك سوره انعام: (الحمدلِلَّهِ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ وَجَعَلَ الظُّلُمَاتِ وَالنُّور) همان آفرینش است با این تفاوت که در جعل، تركيب چيزي با چيز ديگري رخ نمیدهد (الميزان ج ۷ ص ۷) مفسران بر این باورند که تفاوت تعبیر خلق در آفرینش آسمانها و زمین و جعل در آفرینش ظلمت و نور از آنرو بوده است که دانسته شود آفرینش نور و ظلمت امری تبعی است و به تبع آفرینش آسمان و زمین بوده است.
به هر حال ظلمت معنوی از اموری است که در آیات بسیاری بدان پرداخته شده و در کاربردهای قرآنی همه چیزهایی است که آدمی را از کمال مطلق دور میسازد. از اینرو جهل، کفر، نفاق و شرك، ظلمت دانسته شده است.
راه رهایی از ظلمت معنوی
برای رهایی از ظلمت معنوی خداوند به اموری چند به عنوان راهکار و راه برونرفت اشاره میکند که در اینجا به شماری از آنها اشاره میشود:
قرآن در آیه ۲۵۷ سوره بقره پذیرش ولایت پذيرش ولایت مطلق خداوند را عامل اصلی نجات و رهایی آدمی از ظلمات چندگانه و تاریکیهای جهل و شرك و نفاق و ولایت و ربوبیت غیر و کفر معرفی میکند. در این آیه تبیین میشود که پذیرش ولایت خداوند، نور درون آدمی را زنده و روشن میکند و او را از ظلمات چندگانه بیرون میآورد. در این راه ایمان عامل نخست است؛ زیرا بیایمان به خدا و ربوبیت او نمیتوان امید داشت که ولایت خداوندی پذیرفته شده است. کسی که ولایت خدا را پذیرفته نسبت به پروردگاری او ایمان دارد. به سخن دیگر آدمی باید نخست خود را در میدان رحمت الهی قرار دهد و از مقام رحیم بهره گیرد. مقام رحیم که اختصاص به مؤمنان دارد، مقامی است که خداوند افزونبر عطا و بخشش عام که نسبت به همه آفریدههای خویش از مقام رحمان دارد، به شکل خاص به افراد مؤمن به پروردگاریاش مهر و محبت میکند، از این رو جلب محبت وي، اصلي اساسی برای رهایی از ظلمات و آثار آن است. شخصی که بتواند مهر و محبت خداوند را به سوی خويش جلب کند از مقام رحیم بهره میبرد. (احزاب آیه 43 و حدید
آیه ۹)
در این صورت است که خداوند خود به شکل پیایی بر او صلوات و درود میفرستد که به معنای ارسال فیض خاص خود به او و هدایتگری مستقیم از مقام ذات الوهيت است (بقره آيه ٢٥٧ و احزاب آیه ٤٣) در این هنگام است که خداوند برخی از فرشتگان که از مقام نور محض بهره بردهاند چون جبرئیل و روحالقدس را به سوی او میفرستد تا آنان از انوار قدسی خویش بر جائش بتابانند و اینگونه است که از صلوات خاص این دسته از فرشتگان بهره میبرد. (احزاب آيه ٤٣) در این راه عمل صالح به عنوان عامل جلب مهر و محبت و افزایش آن میتواند سهمی مهم و اساسی را ایفا کند که در آیه ۱۱ سوره طلاق بدان اشاره شده است. قرآن به عنوان کتاب الهی در بردارنده اموری چند است و خود به عنوان نور میتواند آدمی را از ظلمت جهل و نادانی نسبت به ذات احدیث و الوهیت و ربوبیت و جایگاه آدمی و نیاز فقري وي به خدا آگاه سازد و بینش و نگرشی خاص بخشد. افزونبر گزارههای شناختی قرآن آموزههاي دستوري آن نيز ميتواند راهنمای عمل صالح خوبی باشد تا در تشخیص عمل نيك از بد، وي را ياري رساند و اینگونه است که اندكاندك به كمك كتاب هدایتی قرآن و آموزههای وحیانی میتواند خود را گامبهگام از ظلمات چندگانه برهاند. (مائده آیات 15 و 16 و نيز ابراهيم آيه 1 و حديد آيه ۹ و طلاق آيه ۱۱)
پیامبران نیز به عنوان راهنمای عینی و عملی و دستگیرههای محکم، نقش بسزایی در این میان دارند که خداوند در آیه ۵ سوره ابراهیم به نقش موسی(ع) اشاره میکند. البته این نقش اختصاص به آن حضرت ندارد و تنها به عنوان نمونه بیان شده است، در این راستا به نقش اصلی و اساسی پیامبر اکرم(ص) در آیه ۱۵ و ۱۶ سوره مائده اشاره میشود که آن حضرت را به عنوان عامل مهم در جهت رهایی بشر از ظلمات معرفی میکند. آن حضرت(ص) و آموزههایش نقش مهمی در این حوزه به عهده دارند که این آیات و آیات بسیار دیگر بدان پرداخته است.
نقش معصومان در ادامه نقش پیامبر قرار دارد که خداوند از آنان به عروهالوثقاي عيني و عملی یاد کرده است.
*مجید بابایی