kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۷۶۵۵
تاریخ انتشار : ۲۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۹:۵۳
نگاهی به آفند و پدافند رسانه‌ای 

سلاح کشتارجمعی بدون آتش و دود



علی سلیمانی
نوآم چامسکی در کتاب کنترل رسانه بحثی مطرح می‌کند تحت این عنوان که «خلقِ توهمات ضروری و ساده‌سازی مسائل از ضروری‌ترین ابزار کنترل است». حالا این خلق توهم و ساده‌سازی از طریق چه ابزاری امکان‌پذیر است؟ این کنترل به چه وسیله‌ای باید باشد؟ آیا با نیروی نظامی می‌شود برای مردم توهم ضروری ایجاد کرد و مسائل را ساده‌سازی کرد؟ جواب منفی است زیرا انسان قطعا در برابر القا به‌وسیله زور و قدرت مقابله می‌کند اما زمانی که شما بتوانید هژمونی ایجاد کنید یعنی قدرت و رضایت، آنجا می‌توانید از ابزار کنترل یعنی ایجاد توهم و ساده‌سازی استفاده کنید،حال این ابزار ایجاد هژمونی در جامعه انسانی در دنیای امروز چیست؟ رسانه.
با استفاده از رسانه است که می‌توان ذهن‌ها را شکل داد و هدایت کرد به سمت آنچه که باب میل کسانی است که اصطلاحا قدرت غالب هستند.
بعد از هفت اکتبر(طوفان‌الاقصی) پیش از شکل‌گیری آن موج جهانی علیه صهیونیست‌ها‌، رسانه در مقطعی توانست با یک ساده‌سازی مقصر آن اتفاقات پس از طوفان‌الاقصی را فلسطینی‌ها القا کند که عملیات انجام دادند! چطور این را رقم زدند؟ با قدرت رسانه و نادیده گرفتن 70 سال ظلم قبل از طوفان‌الاقصی و بیان واقعه از فردای هفت اکتبر! پس رسانه با یک ساده‌سازی توانست برای مقطعی این ذهنیت را در مخاطب ایجاد کند که مقصر شهادت روزانه ده‌ها فلسطینی، عملیات طوفان‌الاقصی است و نه ظلم 70 ساله‌ اشغالگران.
در بحث توهم‌سازی هم در جامعه ایران این اتفاق را بی‌شمار دیده‌ایم که رسانه انجام داده‌است. اگر کمی به اتفاقات این سال‌ها نگاه کنیم می‌بینیم پویش‌هایی که از طریق رسانه‌های فارسی‌زبان در شبکه‌های اجتماعی تحت عناوینی مانند زندگی نرمال، حجاب اختیاری، عقب‌ماندگی کشور و غیره شکل گرفته است در راستای ایجاد توهم در انسان ایرانی است تا خود را در یک فلاکت ببینید و یک نوع خاصی از سبک زندگی را تنها هدف و مسیر خوشبختی تصور کند و بودن یا نبودن یک سری از مسائل را از ضروریات زندگی بداند که نداشتن آن‌ها اثر مستقیم بر زندگی او 
داشته ‌است.
این ساده‌سازی و ایجاد توهم و در نهایت کنترل را در داخل کشور و توسط افراد و گروه‌ها و حتی دولت‌های مختلف هم مشاهده کرده‌ایم، که چطور با ساده‌سازی و ایجاد توهم، ذهن و توجه جامعه را درگیر کرده و در کنترل خود درآورده‌اند. به‌طور مثال در تمام سال‌های پس از جنگ یک خط مذاکره در کشور وجود داشت که حل تمام مسائل و مشکلات کشور را منوط به همین مسئله کرده‌است و پاسخ هر مشکلی حتی کیفیت هوا و آب‌خوردن را هم به مذاکره ربط می‌دهند.
یا در چند ماه اخیر می‌بینیم در هر زمانی که یک مسئله مهم در کشور پیش می‌آید چطور رسانه مسائل غیرمهم را تیتر می‌کند و برخی مسئولان از این فضا استفاده می‌کنند! در قضیه قطع برق در پاییز ناگهان مسئله پایتخت شدن مکران مطرح می‌شود، در زمان مطرح شدن مذاکره از جانب ترامپ خط رسانه‌ای ربط دادن مسائل مهم کشور به تحریم برمی‌گردد و جوری فضاسازی رسانه شکل می‌گیرد که جامعه تجربه نه چندان دور برجام را کامل از یاد می‌برد و دلیل به نتیجه نرسیدن مذاکره را عدم تمایل ایران می‌داند نه بدعهدی طرف غربی!
از این‌رو رسانه را در صورت استفاده مخرب، شاید بتوان از سلاح کشتار جمعی هم خطرناک‌تر دانست زیرا بدون دیده شدن آتش و دود و بدون درد و رنج چنان ضربات مهلک و جبران ناپذیری می‌زند که حتی کسانی که از آن ضربه خورده‌اند هم احساس رضایت کنند و با این ضربات همراهی کنند.
پدافند مناسب این سلاح
حال سؤال این است آیا در مقابل این سلاح خطرناک باید منفعل بود و هرآنچه رخ می‌دهد را پذیرفت؟ قطعا خیر! تمام افراد به عنوان اهداف این سلاح باید و حتما وظیفه دارند خود را در برابر این حملات مقاوم کنند و این مقاوم‌سازی ابعاد مختلفی دارد؛ یکی مطالعه است تا افراد عمیق شوند و از سطحی بودن فاصله بگیرند تا مجروح یا کشته این حملات نشوند، یکی از مهم‌ترین صدمات در برابر رسانه همین سطحی و کم‌عمق بودن مخاطب است که هر آن چیز که مطرح می‌شود را می‌پذیرد چون اطلاعی از آن ندارد و صرفا چون از طریق رسانه مطرح شده می‌پذیرد و می‌دانیم که مطرح شدن از رسانه با ترفندهای حرفه‌ای است که برای مخاطب جذاب و باورپذیر می‌شود.
راه بعدی مقاوم شدن فهم و آموختن سواد رسانه‌ای است تا هر آنچه که از طریق رسانه منتقل می‌شود را بدون صحت‌سنجی نپذیرد و تحت تاثیر قرار نگیرد.
این‌ که رسانه سلاح امروز است و کارش از بمباران رسانه‌ای و بی‌هدف به ترور رسانه‌ای هدفمند رسیده است، چیزی از قصور مخاطبانش در مقابله کردن با آن نمی‌کاهد، مخاطب وظیفه دارد در مواجهه با هر پدیده‌ای آمادگی خود را حفظ کند و باید‌ و نباید‌های آن را بشناسند، چه این‌که در مقابل بیماری‌های همه‌گیر به رعایت مسائل بهداشتی اقدام می‌کنیم یا در زمانی که قصد داریم کار جدیدی را آغاز کنیم دوره می‌بینیم تا ابتدائیات آن را بیاموزیم مواجهه با رسانه و محتواهای آن نیز نیاز به رعایت نکاتی و آموختن مقدماتی دارد، این‌که جامعه ایرانی هر آنچه را که می‌بیند باور می‌کند و بازنشر می‌کند با آن قضاوت می‌کند و در نهایت برای خود حکم بدبختی صادر می‌کند و احساس می‌کند هرآنچه که در رسانه(چه رسمی و چه غیررسمی در فضای مجازی) می‌بیند حقیقت محض است و مصداق اتّم صداقت!