اخبار ویژه
درخواست پاداش یک میلیارد تومانی با کدام توجیه؟
رهبر معظم انقلاب در دیدار رمضانی شنبه شب با سران قوا و کارگزاران نظام در بیان مشکلات اقتصادی و ارزی کشور با انتقاد از اینکه شرکتهای بزرگ دولتی درآمدهای ارزی حاصل شده را در اختیار دولت و بانک مرکزی قرار نمیدهند، به برنامه شهید رئیسی برای وادار کردن شرکتهای بزرگ دولتی برخوردار از درآمدهای ارزی به اجرای پروژههای بزرگ آبی، پالایشگاهی و نیروگاهی در مناطقی از کشور اشاره کردند و فرمودند:«البته گزارشی که از اقدامات آن شرکتها به ایشان داده بودند، گزارشی مهمل بود و به هر حال، این قابل قبول نیست که درآمد ارزی شرکتهای دولتی در اختیار دولت و بانک مرکزی قرار نگیرد و برای حل این مسئله باید تدبیری اتخاذ شود.»
یکی از مشکلات اساسی کشور در تأمین منابع ارزی، بیتوجهی شرکتهای بزرگ صادرکننده محصولات فولاد و پتروشیمی برای بازگشت ارزهای حاصل از فروشی بوده که رقم قابل توجهی را شامل میشود تا آنجا که برخی گزارشها نشان میدهد در گذشته بیش از 70 درصد این منابع به داخل چرخه ارزی بانک مرکزی باز نمیگشته است. هرچند این روند در دولت شهید رئیسی تا حدودی اصلاح شد ولی این انتقاد رهبر انقلاب دردیدار رمضانی شنبه شب نشان از آن دارد که هنوز با این چالش اساسی مواجه هستیم. هر چند روند تزریق ارز حاصل از صادرات محصولات این شرکتهای دولتی به چرخه اقتصادی کشور در یکی دو سال اخیر تا حدودی بهبود یافته است و گزارش مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی نشان میدهد از مقدار کل صادرات صنعت پتروشیمی در ۱۱ ماهه امسال که حدود ۱۲ میلیارد دلار بوده است، ۹ میلیارد و ۱۴۰ میلیون دلار آن به چرخه اقتصادی کشور بازگردانده شده است و احتمالاً مابقی این مبلغ هم با فرا رسیدن سررسیدها دریافت خواهد شد اما هنوز باگهای زیادی در این مسیر برای بازگشت ارز و چگونگی هزینه کرد آن وجود دارد که هشدار رهبرمعظم انقلاب میتواند زمینهای برای توجه بیشتر دولت باشد.
با همه این تلاشها و اصلاح روندها سؤال اینجاست وقتی کشور با چنین مشکلی در تأمین منابع ارزی مواجه است و دشمن هم تلاش میکند تا همه مسیرهای بازگشت ارز به کشور را مسدود کند، این منابع کجا و با چه اهدافی هزینه میشود. اخیرا فیلمی از جلسه مجمع عمومی یکی از این نوع شرکتها در رسانهها پخش شده است که رئیس مجمع درخواست پاداش برای هیئت مدیره را تا سقف یک میلیارد تومان میدهد که ظاهراً با اعتراض برخی اعضاء مواجه میشود و رئیس در توجیه این مصوبه میگوید این پاداش در وجه حقوقی است و اظهار میدارد حقوق 100 میلیون تومانی با این مسئولیت کم است و پاداش یک میلیارد تومانی جبران این حقوق و تلاشهای مدیر مربوطه است.
هنوز مدیرانی در این شرکتها هستند که حقوقهای چند صد میلیونی دریافت میکنند که نمونه آن حقوق 237 میلیون تومانی و وام سه میلیاردی معاون نیروی انسانی یک شرکت نفتی در جنوب بود که با واکنش منفی افکار عمومی مواجه شد.
بالاخره روسیه بد است یا خوب!
اصلاحطلبان درباره سفر لاوروف وزیر خارجه روسیه به تهران و دیدار با وزیر خارجه کشورمان دو نگاه متفاوت را در رسانههای خود انعکاس دادند. اولاً؛ همه آنها براین موضوع تأکید داشتند که لاوروف حامل پیام از طرف ترامپ برای مذاکره با ایران بوده است و فرض را بر این گذاشتند که او پیامی را به ایران آورده است و این درحالی بود که حداقل مسئولین دستگاه دیپلماسی هرگونه پیامی را در این زمینه رد کردند و گفتند سفر وزیر خارجه روسیه در راستای اجرائی کردن توافق جامع و راهبردی ایران با روسیه صورت گرفته است. اما برفرض اینکه روسیه حامل پیام برای باز کردن باب مذاکره با ایران باشد، دو نکته در اینجا وجود دارد.اولاً؛ رهبر حکیم انقلاب در دیدار رمضانی با کارگزاران نظام، آب پاکی را روی دست همه کسانی که از این آمد و شدها و احیاناً خبرهای نامهنگاری ترامپ به ایران برای مذاکره، قند در دلشون آب میشد، ریختند. ثانیاً؛ اگر روسیه بد است و انعقاد توافق با او فروختن کشور به روسهاست، چرا میانجیگری آنها برای مذاکره بین ایران و آمریکا میتواند خوب باشد. تا آنجا که حسین مرعشی دبیرکل حزب کارگزاران سازندگی در سرمقاله خود در این روزنامه با عنوان «نقش مهم روسیه» مینویسد: «باید از فعالشدن روسیه برای مذاکرات ایران و آمریکا استقبال کنیم» و در توجیه این نگاه خود مینویسد: «روسیه به دلیل قرار داشتن در تنگنای تحریمهای بینالمللی غرب از ایفای نقش بهعنوان یکی از بازیگران اصلی در روابط ایران و آمریکا استقبال میکند. این جایگاه، امتیازی مهم برای روسیه و پوتین محسوب میشود. از سوی دیگر با توجه به بداخلاقیهای اخیر اروپاییها، از نظر نگارنده، این جابهجایی برای ایران نیز خبر خوبی تلقی میشود. رفتار نامناسب اروپاییها در قبال ایران در آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تهدید ایران به مکانیسم ماشه، جایگزینی روسیه که به ایران نزدیکتر است را در مذاکرات مستقیم یا غیرمستقیم ایران و آمریکا، مثبت ارزیابی میکنم. از این منظر، امید است که فعالیتهای دیپلماتیک هرچه سریعتر آغاز شود. ایران نیازمند گفتوگوهای سازنده با جهان است؛ گفتوگوهایی که همانطور که رهبر معظم انقلاب تأکید کردند، سازنده، شرافتمندانه و با رعایت منافع ملی ایران باشد».
ظاهراً آقای مرعشی فراموش کردهاند تا دیروز سرشان بر دامن اروپاییها بود و برای اجرائی شدن مفاد برجام دلخوش به SPV و اینستکس اروپاییها بودند و چند سال توسط این کشورها سرکار گذاشته شده بودند غافل از اینکه بر فرض محالِ نگاه مثبت اروپا به اجرای برجام، اروپا بدون اذن آمریکا قدرت اجرای هیچ تعهدی را ندارد. ضمن اینکه چرا آقایان نعل وارنه میزنند و صورت مسئله را پاک میکنند و با وجود نظر صریح مخالفت رهبر معظم انقلاب درخصوص مذاکره با آمریکا، جملهای از رهبری را گرفته و تصور میکنند با میانجیگری روسها شرایط تغییر کرده و مذاکره با آمریکا از این پس سازنده، شرافتمندانه و در راستای منافع ملی خواهد بود.
اصلاحطلبان و اصرار بر شرایط بحرانی
این روزها در سپهر رسانهای اصلاحطلبان شاهد رفتارهایی هستیم که با آن چیزی که رئیسجمهور محترم وعده آن را میدهند و تلاش دارند امیدآفرینی کنند و فضای روانی جامعه را نسبت به اخبار منتشر شده آرام کنند، متفاوت است. هنوز چند ساعتی از سخنان رئیسجمهور در مراسم افطاری رهبر انقلاب با کارگزاران نظام نگذشته است که با سرمقاله روزنامه هم میهن با عنوان «شیب تند تحولات» مواجه میشویم. در نگاه اول تصور بر این است که این شیب تند تحولات ناظر بر تحولات این روزها در سوریه و درگیری گروههای مردمی با تروریستهای حاکم بر این کشور باشد ولی بر خلاف چنین تصوری، نویسنده سرمقاله این روزنامه بدون توجه به سخنان رئیسجمهور که در این دیدار بارها تأکید کرد مشکلات کشور با اراده «ما میتوانیم» حل میشود و «هیچ قدرتی نمیتواند ملّتی را که به خدا تکیه دارد و پشت سر رهبرش، متحد حرکت میکند، شکست دهد.» نویسنده سرمقاله برهمان طبلی کوبیده که در این چند ماه از عمر دولت آقای پزشکیان بر مدار آن حرکت میکند.سخنان رئیسجمهور آنچنان امیدبخش بود که رهبر حکیم انقلاب فرمودند: «آنچه که نظر من را جلب میکند و بارها هم به خود ایشان این را گفتم، این حالت انگیزهای است که در ایشان وجود دارد؛ خیلی باارزش است این انگیزه و این احساس؛ اینکه: «ما میتوانیم، حتماً انجام میدهیم، دنبال میکنیم، به خدا تکیه میکنیم، به کسی غیر از خدا تکیه نمیکنیم»، این حالت در ایشان خیلی باارزش است و انشاءالله به کمک الهی خواهند توانست این کار را انجام بدهند».
نویسنده در این سرمقاله به چند مورد اشاره میکند و تلاش دارد به هر کدام آنها وزنی بدهد تا اهمیت خبری آنها برای مخاطب برجسته دیده شود. از استیضاح وزیر اقتصاد گرفته تا احضار به حق دو مجموعه بهخاطر برگزاری نشست بدون حجاب زنان تا حکم شلاق برای یک خواننده زیرزمینی و حکم دو وزیر دولت سیزدهم تا مباحث کلانتری همچون نامه موهومی ترامپ و... همه را جز تحولاتی معرفی کرده که شیب تند آن وضعیت خطرناکی را برای کشور نوید میدهد. سر و ته فهرست کردن همه این موارد در یک جمله خلاصه شده است و آن اینکه برای کاهش آنها همین امروز باید اقدام کرد و فردا دیر خواهد بود. اینکه دولت باید تلاش کند تا مشکلات و احیاناً چالشها حل شده و از رسوب کردن آن جلوگیری شود یک چیزی است اما اینکه همه مسائل کشور را به مذاکره با آمریکا، FATF و قانون حجاب ربط داده و از آنها به شیب تند تحولات تعبیر شودکه باید بلافاصله برای حل آنها خودمان را تسلیم خواستههای دشمن و بدخواهان کنیم، نکته دیگری است. ایکاش همراهان و طرفداران رئیسجمهور هم به میزان ایشان اعتقاد به «ما میتوانیم» و «توکل به خدا» و «هیچ قدرتی نمیتواند ملت ایران را شکست دهد»، داشتند!
آخوندی: ترامپ تهدید کرد پس پنجرهای به سوی صلح است(!)
وزیر بیکفایت دولت روحانی که در اثر سوء مدیریت موجب تورم سنگین در بازار مسکن شد، ادعای ترامپ درباره ارسال نامه به ایران را «پنجرهای به سوی صلح» خواند!
عباس آخوندی در روزنامه غربگرای شرق نوشت: «تمام منازعههای بینالمللی نهایتاً روزی از طریق گفتوگو به پایان میرسند. باید دید آیا آن روز سرنوشتساز در حلوفصل جامع منازعه 45 ساله ایران-آمریکا فرا رسیده است؟ ارزیابی من با توجه به فرآیند شکلگیری نظام نومرکانتالیستی در جهان و شخصیت ویژه ترامپ، این است که پاسخ به این پرسش میتواند مثبت باشد. حال، با فرض اینکه ایران نامه ترامپ را نشان از اراده آمریکا برای حلوفصل جامع مسائل فیمابین همراه با بدبینی تاریخی و هوشیاری و احتیاط کامل تلقی کند، چند حالت و ظرفیت مثبت ممکن در زیر ارزیابی میشود. در اخبار دیدم که ترامپ در گفتوگو با فاکسنیوز رسماً اعلام کرد که به رهبر عالی ایران نامه نوشته است. حال باید دید آیا این اقدام پنجرهای به سوی صلح پایدار آمریکا/ایران و برقراری صلح در منطقه است؟
نظم جدید با تمام ویژگی ظالمانه و طبقاتی بودن آن فرصتهایی را فراهم میآورد که از منظر منافع ملی نباید آنها را از دست داد و این فرصتهاست که مورد توجه این نوشته است. نگاهی به تجربه گفتوگوی او با پوتین درباره اوکراین و موفقیت نسبی آن تا این لحظه هرچند هنوز به نتیجه نهائی نرسیده است، به ما میآموزد که 1- نباید پیشنهاد او را در همان گام نخست رد کرد. باید او را آزمود و سپس تصمیم گرفت. شاید پنجرهای گشوده شد. البته این آموزه قرآنی نیز هست. 2- او تمایل به گفتوگوی مستقیم و بدون واسطه و در سطح خودش با رهبران جهان دارد.
حال با توجه به مطالب پیشگفته و ادراک اولیه رهبری از صادق نبودن آمریکاییان در بیانهایشان، بهنظر میرسد که با توجه به دینامیزم تحولات جدید جهانی، پیشنهاد مستقیم رئیسجمهور آمریکا و تجربه ترامپ/پوتین زمان آزمون اراده جدید آمریکا فراهم رسیده است و ایران نباید این فرصت را از دست بدهد حتی اگر به نتیجه نرسد. بدون داشتن هرگونه اطلاعات درونحاکمیتی و تنها بر اساس اطلاعات آشکار در ذهن نگارنده این سطور در چند مدت اخیر تحکیم یافته که در زیر عنوان میکنم و در پایان یک پیشنهاد عملیاتی نیز ارائه خواهم کرد.
اما پیشنهادی که در آخر میتوانم ارائه کنم این است که مذاکرات را میتوان با موضوع فعالسازی قرارداد خرید 80 فروند هواپیمای مسافری از بوئینگ آغاز کرد. البته تنها به عنوان آغاز مذاکره وگرنه باید یک برنامه همکاری اقتصادی و سرمایهگذاری مفصلتر در تمام حوزههای اقتصادی در دستور کار باشد. خوبی این پیشنهاد این است که ما از یک یادداشت تفاهم صحبت نمیکنیم، بلکه از یک قرارداد امضاشده سخن میگوییم. تا آنجا که من اطلاع دارم و تا زمانی که من تصدی وزارتخانه راه و شهرسازی را داشتم، این قرارداد همچنان به قوت خود باقی بوده و فقط منجمد شده است. باید یخ آن را باز کرد. پس از آن نمیدانم که چه کردهاند. حتی اگر این هم نباشد، چون قرارداد وجود دارد، میتوان مجدد آن را زنده کرد. در فرآیند بازآفرینی این قرارداد که با شخصیت و منطق ترامپ نیز سازگاری زیادی دارد، میتوان شرایط ضمن عقد برای انتظار طرفین از یکدیگر و لغو تحریمها و تأمین مالی خرید هواپیماها از سوی آمریکاییان را در دستور کار قرار داد، همچنانکه در متن قرارداد بوده است من در این یادداشت، تنها خواستم با نگاه مثبت و ملی، برای گفتوگوهای شرافتمندانه و عزتمندانه و از موضع منافع ملی ایران در ارتباط با آمریکا آغازی را ترسیم کنم. الباقی بستگی به تصمیم مقامات دارد».
تحلیل آبدوغ خیاری این وزیر بیکفایت دولت یازدهم در حالی است که حتی آقای روحانی به خاطر زیر پا گذاشتن توافق برجام، مذاکره با ترامپ را دیوانگی خواند و محمد جواد ظریف تصریح کرد یک اسب را دو بار نمیخرند.
آخوندی همان کسی است که با آوردن چند هواپیما ادعا کرد که در حال خرید 150 فروند هواپیماست اما آن تبلیغات صرفاً نمایشی برای پیروزی در انتخابات مجلس دهم بود و طرف فرانسوی و آمریکایی، قراردادهای کاغذی را مثل خود برجام زیر پا گذاشتند. بزک کردن رویکرد ترامپ، در حالی است که او یادداشت احیای فشار حداکثری را امضا کرده و چندین بار ایران را تهدید به اقدام نظامی در صورت عدم توافق کرده است. آیا وزیر مغرور اما بیکفایت دولت روحانی نمیتواند این واقعیت روشن را درک کند که ترامپ دنبال دیکته و تحکم و تحمیل است و نه مذاکره از موضع احترام متقابل؟! آیا بلایی که ترامپ سر برجام آورد و همین روزها تحقیرهایی که با متحدان اروپایی روا میدارد، برای شناختن ماهیت پلید ترامپ کافی نیست؟! یا اینکه وزیر متهم به ترک فعل و ایراد خسارتهای سنگین به معیشت مردم، شغل جدیدی در قالب دلالی برای دولت خبیث آمریکا اختیار کرده است؟ کسی که اعمال تحریمهای اقتصادی و تهدید به اقدام نظامی را «پنجرهای به سوی صلح» وانمود کند و از تحقیر شدن دولت متبوعش در ماجرای برجام عبرت نگیرد، یا در نهایت بیسوادی و فقدان بهره هوشی است، یا اینکه میفهمد و آشکارا دروغ میگوید و در هر دو حال، محکوم است.