چرا از جایزه اسکار «در سایه سرو» خوشحال نشدم؟
آرش فهیم
نود و هفتمین مراسم اسکار، 2 مارس 2025 درحالی برگزار شد که برای سومین بار در طول ادوار این مراسم، یک أثر ایرانی برنده جایزه اسکار شد. در این مراسم که طی آن منتخبین سینمای آمریکا و جهان در سال 2024 توسط آکادمی علوم و هنرهای سینمایی آمریکا معرفی شدند، پویانمایی «در سایه سرو» محصول ایران، برنده جایزه اسکار بهترین انیمیشن کوتاه شد و شیرین سوهانی و حسین ملایمی، دو کارگردان این أثر، بعد از اصغر فرهادی توانستند مجسمه شوالیه طلایی را در دست بگیرند. اتفاقی که در نگاه اول، یک موفقیت است و موج تبریکها به این دو هنرمند عرصه پویانمایی در کشورمان را سرازیر کرد. این جایزه قطعا باعث شهرت این أثر و سازندگانش میشود، اما فراتر و کلانتر از این مشهوریت، تشویق و تبریکها، نباید از تأثیر این جایزه و عوارض و عواقب آن غافل شد.
ماجرا از این قرار است که هنر-صنعت پویانمایی در ایران، در سالهای اخیر پیشرفت چشمگیری کرده و این آثار به افتخاری برای کشورمان تبدیل شدهاند. اغلب این انیمیشنها، با استقبال خوبی مواجه میشوند و برخی از این آثار، در کشورهای مختلف به نمایش درمی آیند
و ارزآوری قابل توجهی هم داشتهاند. متخصصان و هنرمندان پویانمایی در کشورمان، با تکیه بر ذوق، استعداد، تخصص و ظرفیتهایی که در کشورمان وجود دارد، گامهای بلندی را برداشتهاند و حتی میتوان برخی کارتونهای داخلی را با نمونههای برتر خارجی مقایسه کرد. درواقع، عرصه پویانمایی هم مثل حوزههای علمی و صنعتی ایران که در سالهای بعد از انقلاب و به ویژه در یکی دو دهه اخیر دچار جهش خیره ایکنندهای شدهاند، حالا به یکی از افتخارات ما تبدیل شده و میتوانیم انیمیشنهای ایرانی را جزء برترینها در سطح جهان دانست.
یکی از دلایل موفقیت صنعت انیمیشن در ایران، استقلال نسبی و عدم مداخلههای سیاسی داخلی و خارجی در این عرصه است. درواقع، هنر-صنعت پویانمایی در ایران مانند یک رود زلال است که برخلاف سینمای داستانی ما هنوز گلآلوده و هدف دستکاریهای مصنوعی و منفعتطلبانه قرار نگرفته است. شاید اگر سینمای داستانی ما هم با دست اندازیهای سیاستبازانه مواجه نمیشد، امروز وضع هنر هفتم ما به مراتب بهتر میبود. دخالتهای خارجی ازجمله جوایز جشنوارهها و جشنها و همچنین دست درازی سفارتخانهها و بعضی از محافل و مراکز خارجی و بعضی از مراجع سیاسی داخلی به سینمای ایران، تنها باعث خروج تولیدات از مدار ملی و مردمی شد. اتفاقی که تاکنون برای تولیدات پویانمایی ما رخ نداده است.
اما اهدای جایزه اسکار و بعضی دیگر از جوایز خارجی به «در سایه سرو» این بیم را به وجود آورده است که انیمیشن ایران هم درگیر دستکاریهای منفعتطلبانه و مغرضانه خارجی قرار بگیرد و از مسیر پیشرفت واقعی باز بمانند. نگرانی از این بابت است که احتمالا بعد از این جوایز، بخشی از هنرمندان جوان و جویای نام پویانمایی در کشورمان، از این پس چشم به چنین جوایزی خواهند داشت و این قطعا بر کار آنها تأثیر منفی خواهد داشت؛ مخاطب پرشمار ملی و جهانی، جایش را به محافل محدود و سیاستپیشه جشنوارهای خواهد داد و احتمالا از این پس شاهد تولید محصولاتی باب طبع سیاستهای فستیوالها در حوزه انیمیشن خواهیم بود.
واقعیت این است که جوایز جشنوارههایی چون کن، برلین، ونیز و جشنهایی چون اسکار و گلدن گلوب، هیچ گاه بدون غرض و مرض نبوده است و به ضرر هنر و هنرمندان داخلی است؛ دلیل؟ تجربه! هر هنرمندی که از کار برای ملت، مردم و حتی مخاطب جهانی دست کشید و بر مدار جشنوارهها فعالیت کرد، خیلی زود، دچار فرسایش و انحطاط شد. فقط کافی است کارنامه مرحوم عباس کیارستمی و اصغر فرهادی که دو چهره مطرحتر فیلمسازان جشنوارهای ما هستند را بررسی کنیم. کیارستمی بعد از گرفتن جایزه جشنواره کن با فیلم «طعم گیلاس» دچار یک پسرفت عظیم شد. همه فیلمهای مهم کیارستمی متعلق به دوران قبل از جایزه گرفتن در کن بودند. تأثیر موفقیت در جشنواره کن، توقف پیشرفت در کار کیارستمی بود. این وضعیت، درباره اصغر فرهادی هم صادق است. فیلمهای خوب این کارگردان نیز، همه مربوط به قبل از جوایز جشنوارههای غربی است. بعد از موفقیت ظاهری در کن و اسکار، فرهادی هم دچار یک افت فاحش شد و کارهای بعدیاش اصلا قابل مقایسه با قبلیها نیستند.
ضعف آگاهی از کارکرد و تأثیر تشویقهای خارجیِ آلوده به سیاست و قدرت، موجب کژتابی و افت یک عرصه پرامید چون پویانمایی ایرانی است که برای فتح موفقیتهای بیشتر، خیز برداشته است. این جوایز، شبیه به ماجرای استعمار هستند؛ شکل ظاهریشان زیبا و فریبنده است اما معنای واقعیشان، وابستهسازی، استثمار و مرگ استقلال و آزادی و آزدگی هنرمند است. معنایی که حسین علیزاده (موسیقیدان) به خوبی آن را درک کرد و نشان شوالیه سفارت فرانسه را نپذیرفت.
من از اعطای جایزه اسکار به انیمیشن «در سایه سرو» خوشحال نیستم، چون علاقهای به مستعمره شدن هنر و هنرمندان کشورم ندارم!