kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۶۳۳۷
تاریخ انتشار : ۰۴ اسفند ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۰

اخبار ویژه

 
 
رد گم نکنید! گرفتاری‌های پزشکیان زیر سر مشورت‌های شماست
 
روزنامه شرق با اذعان به اینکه دولت پزشکیان از فقدان نظریه رنج می‌برد، ادعا کرد دولت دیگر اصلاح‌طلبان یعنی دولت خاتمی، دولت کارآمدی بود(!)
این روزنامه در یادداشتی با عنوان «مشکل دولت پزشکیان کجاست؟»، می‌نویسد: «نگاه ابزارگرایانه، وقتی تئوری وجود ندارد، از حل مشکلات عاجز می‌ماند. برای اداره یک کشور همچنین است، یعنی اگر برای اداره کشور، تئوری وجود نداشته باشد، نمی‌توان به سرانجام مطلوب رسید. همه آمارها و مستندات نشان می‌دهد که در اداره کشور، در این 46 سال، دولت اصلاحات با فاصله‌ای مشخص، از مابقی دولت‌ها بهتر عمل کرده و با دقت برای یافتن دلیل این موفقیت، می‌توان دید که آن دولت بر یک تئوری بنا شده بود، «تئوری اصلاحات» و تیم تئوریک کاملا شناخته‌شده و معلومی به ارشدیت «سعید حجاریان» داشت و البته خود جناب محمد خاتمی به‌عنوان رئیس‌جمهور، صاحب نظریه برای تشکیل دولت بود، اما غیر از آن، تیمی قدرتمند را هم برای ساخت آن تئوری و نقشه راه، با خود همراه کرده بود. اتفاقی که در هیچ‌یک از دولت‌های پس از اصلاحات شاهد آن نبودیم و نیستیم.
دولت آقای خاتمی با تکیه بر تئوری اصلاحات، ابزار خود یا همان «توسعه سیاسی» را انتخاب کرد و توسعه سیاسی به‌عنوان موتور محرکه آن دولت با وجود «هر 9 روز یک بحران‌سازی داخلی» و مصنوعی، نه‌تنها تا روز آخر با موفقیت توانست کار کند، بلکه بالاترین رشد اقتصادی مستمر، حل‌کردن ناترازی‌ها، پایین ‌آوردن تورم، ایجاد پنج میلیون شغل جدید، اعتبار بین‌المللی و... در کارنامه خود ثبت کرد. در‌حالی‌که دولت سیزدهم و حالا چهاردهم، با وجود همه حمایت‌های داخلی که دولت اصلاحات فاقد آن بود، زمین‌گیر شدند، دولت «توهم هزاره سوم» که فقط با تکیه بر ثروت افسانه‌ای فروش نفت و پول‌پاشی به حیات خود ادامه داد و دولت اعتدال با وزش اولین باد مخالف، کلا چهار سال به پستو رفت. حالا هم اینکه می‌بینیم در دولت وفاق، وزرای کابینه یقه هم را می‌گیرند و علیه هم بیانیه می‌دهند و رئیس دولت از کنترل کابینه ناتوان نشان می‌دهد و حتی وفاق داخلی کابینه به مشکل خورده، چه برسد به وفاق با دیگر ارکان و مهم‌تر از آن وفاق با مردم، به دلیل همین فقدان تئوری و نشاندن ابزار وفاق به جای نظریه است که حتی به ضرب و زور برگزاری همایش ملی وفاق هم نمی‌توان این ابزار را تبدیل به تئوری کرد و اسفناک‌تر اینکه جناب پزشکیان احتمالا این را یک نقطه ضعف نمی‌داند که با وجود تلاش‌های هفت‌ماهه برخی از دلسوزان برای تشکیل یک تیم تئوریک برای دولت چهاردهم، نه به این تلاش اهمیتی داده و نه خود در پی تشکیل چنین تیمی است و حالا در برخورد با تعارضات و مشکلات، معلوم شده که حتی تیغ آن ابزار وفاق نیز بُرندگی لازم و تصور شده را ندارد».
فرار به جلو روزنامه شرق در حالی است که اولا آقای پزشکیان نامزد جبهه اصلاحات بوده است و ثانیا اصلاح‌طلبان با تعبیه «شورای راهبری کابینه» و سپس معاونت راهبردی ریاست جمهوری (با محوریت ظریف و برخی عناصر سیاسی و امنیتی جبهه اصلاحات) عملا در دو حوزه تئوری و عمل و کادرچینی، بر دولت چنبره زده‌اند و حتی مدعیان اصلاحات مانند شکوری‌راد و دیگران، ده‌ها سخنرانی و مقاله در توجیه درستی رویکرد دولت ارائه کرده‌اند. بنابراین سوء مدیریت موجود در دولت، حاصل مشورت‌های غلط و مسموم برخی از همین عناصر سیاسی‌کار است.
ثالثا اگر رویکرد و عملکرد مدعیان اصلاحات  در دوره موسوم به اصلاحات چنان بود که روزنامه شرق ادعا کرده، مردم از آنها منزجر و رویگردان نمی‌شدند. قاطبه مردم در ماجرای استعفا و تحصن نمایندگان مجلس ششم با همراهی برخی وزرا و معاونین وزرای دولت خاتمی، مطلقا به آنها بی‌اعتنایی کردند چرا که معتقد بودند آنها سرگرم سیاسی‌کاری رادیکال و فرصت‌سوزی و بی‌اعتنایی به مشکلات عمومی و اولویت‌های کشور هستند. همچنین مردم با عبور از نامزدهای اصلاح‌طلبان در انتخابات سال 1384 (معین، کروبی، مهرعلیزاده و‌ هاشمی) و سال 1388 (موسوی و کروبی)، نشان دادند که از رویکرد و عملکرد این طیف هیچ رضایتی ندارند. جالب این که خود مدعیان اصلاحات نیز در اواخر این دوره، شعار عبور از خاتمی سر می‌دادند و او را اردک فلج و شاه سلطان‌حسین بی‌عرضه لقب می‌دادند! 
رابعا علت نارضایتی مردم، انحراف گفتمانی دولت خاتمی، و آشفتگی ستاد اقتصادی آن بود. فقط چهار سال زمان برد تا طرح ساماندهی اقتصادی روی کاغذ بیاید! پس از آن هم درگیری در داخل دولت ادامه داشت. عملکرد ناهماهنگ دولت خاتمی چنان بحران‌ساز شد که بارها مورد نکوهش اعضا یا متحدانش قرار گرفت؛ به عنوان نمونه: 
- رسول منتجب‌نیا عضو مجمع روحانیون، تیرماه 1380: «مجموعه کابینه آقای خاتمی با طرح ساماندهی اقتصادی هماهنگ نبود. این مدیران به سیاست تعدیل اقتصادی معتقد بودند. دستگاه‌های زیرمجموعه، موجب نابسامانی اقتصادی شدند که امروز بر جامعه حاکم است».
- محمد عطریانفر عضو مرکزیت کارگزاران، 13 بهمن 1379: «قابل قبول نیست که بعد از سه سال و نیم، تازه شاهد بروز اختلاف میان دو نظریه اقتصادی یک کابینه مشترک باشیم. تیم اقتصادی خاتمی آلیاژی و شکننده است و آزمون و خطای زیادی داشته. به خاطر این ناهمگونی، نمی‌توان کاری کرد».
- محمد سلامتی دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب، 30 بهمن 1379: «تیم اقتصادی دولت، تیم متجانسی نبود که بتواند مسائل را به طور هماهنگ پیگیری کند. کسانی که در دولت سابق (سازندگی) تفکر سیاست تعدیل اقتصادی را تعقیب می‌کردند، با بن‌بست مواجه شدند و در دولت خاتمی هم قطعا ناموفق عمل کردند و برای اقتصاد کشور مشکل ایجاد کردند».
- عیسی کلانتری وزیر کشاورزی، شهریور 1380: «مشکل اصلی در سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی است. تا اینها سر کار هستند وضع بهتر از این نمی‌شود. سرمایه‌گذاری کشاورزی با سالانه 2 درصد کاهش مواجه است. تفکر دولت این نبوده که با رونق کشاورزی به کشور کمک کند. تا آمدیم از کشاورز حمایت کنیم، انبوه محصولات به داخل سرازیر شد».
- عبدالعلی‌زاده وزیر مسکن، 25 تیر 1380: «مدیران دولتی، هیچ ریسکی را قبول نمی‌کنند و اگر کار را خراب کنند، مجازات نمی‌شوند. مدیران بخش خصوصی، با ندانم‌کاری مدیران دولتی، با ورشکستگی رو‌به‌رو می‌شوند. این سخنان، اعتراف من است» و حسین نمازی وزیر اقتصاد، شهریور 1380 تاکید می‌کرد: «سیاست تعدیل اقتصادی باعث گرانی شد».
ناهماهنگی و تعارض و ناکارآمدی، تا پایان دولت خاتمی ادامه یافت. او پس از هفت سال سردرگمی، در تاریخ 2 اردیبهشت 83، طهماسب مظاهری و محمد ستاری‌فر(وزیر اقتصاد، و رئیس ‌سازمان مدیریت و برنامه‌ریزی) را یکجا برکنار کرد و گفت: «هر دو كمك‌هاي شاياني را به خصوص در تدوين طرح ساماندهي اقتصادي انجام دادند. اما در تعامل با يكديگر جرقه‌هايي مي‌زدند كه باعث ناهماهنگي مي‌شد. ما با بررسي‌هايي كه انجام داديم، به منشوري مكتوب رسيديم كه بازهم اين دو دستگاه به هر دليل به يكديگر چفت نشدند و من توفيق ايجاد تفاهم و هماهنگي را ميان آنها نداشتم. يك‌سال و نيم از دولت باقی مانده. در اين مدت، كار تازه‌اي را نمي‌توانيم انجام دهيم، تنها در چارچوب برنامه سوم حركت مي‌كنيم و در اين مدت هماهنگي در ميان اعضاي دولت بسيار مهم است».
 
 
وقتی صلح حدیبیه نقض شد فرمان فتح مکه آمد، نه مذاکره دوباره!
 
معاون وزیر کشور دولت خاتمی با استناد غلط به صلح حدیبیه می‌گوید از مذاکره هوشمندانه وشرافتمندانه با ترامپ ضرر نمی‌کنیم.
محمد ابراهیم انصاری لاری(مدیرعامل سازمان منطقه آزاد کیش) در روزنامه هم‌میهن نوشت: «مذاکره بالذات قابلیت ارزیابی ندارد و از ملاحظه نتایج است که می‌توان آن را خوب یا بد دانست. معاهده صلح حدیبیه در میانه مشاجرات نسبتاً تند و وهن‌آمیز مشرکان با مسلمانان آن ‌هم در حضور رسول خدا به نگارش درآمد و ظاهر این معاهده، آن‌قدر تحقیرکننده به نظر می‌رسید که هنگام انشای مفاد آن و موافقت پیامبر با بندهایی که به‌صراحت نوعی عقب‌نشینی حضرت تلقی می‌شد، اعتراض و خشم برخی از مسلمانان را به دنبال داشت. با این وصف در کمال شگفتی آیه شریفه «انا فتحنا لک فتحا مبینا» در شأن همین معاهده نازل شد.
کمترین درسی که از این نحو سلوک نبی‌مکرم می‌توان گرفت، این است که اگر با مذاکره و گفت‌وگو کمترین احتمال برای رسیدن به یک توافق منصفانه و شرافتمندانه و در نتیجه پرهیز از تقابل‌های فرساینده و پرخسارت وجود داشته باشد، از آنجایی که محتمل، یعنى موضوع احتمال، امر بزرگ و مهمی است، بر اساس سیره پیامبر باید تا جایی که ممکن است نه‌تنها از بستن درهای گفت‌وگو جلوگیری شود؛ بلکه از کوچک‌ترین بهانه و مجال ممکن برای گشودن باب گفت‌وگو باید بهره‌برداری شود تا بدین وسیله، حداکثر مساعی و تلاش برای حفاظت از جان و صیانت از مال مسلمین صورت گرفته باشد. البته، اگر همه این راه‌ها بسته شد و لجاجت و زیاده‌خواهی و خوی استکباری طرف مقابل سبب شد مجال و فرصتی برای برون‌رفت از وضعیت مقابله و درگیری باقی نماند، زمان مقاومت شجاعانه و عزتمندانه فراخواهد رسید. برای ایران و شرایط پیش رو، تجربه بزرگ و تلخ برجام بدفرجام نیز می‌تواند چراغ راه این دور از گفت‌وگو‌ها باشد که هم مذاکرات در مسیری هدایت شود که بیشترین و بهترین نتایج را به همراه آورد و هم این‌بار، از طرف مقابل ضمانت اجراهای محکم برای پایبندی به تعهدات‌شان اخذ شود تا اتفاق شوم خروج یکجانبه از برجام تکرار نشود. 
اخیرا رئیس‌جمهور گفته‌اند: «آنها نمی‌خواهند مذاکره کنیم، می‌خواهند پیش آنها برویم و ذلیل شویم». آقای رئیس‌جمهور عزیز و محترم! این «آنها»، همزمان با انتشار یادداشتی، دائماً و به تکرار از آمادگی برای گفت‌وگو و توافق هم سخن گفته‌اند. آیا احتمالی ولو ناچیز نمی‌دادید که در صورت گفت‌وگو به نتیجه اندک بهتر از ادامه فشار حداکثری برسید؟ ساده‌ترین و روشن‌ترین برداشت برخورنده و آزاردهنده‌ای که می‌توان کرد، این است که از نظر شما عزت ما آن‌قدر لرزان و شکننده و اعتمادبه‌نفس ما آن‌قدر ضعیف و هیبت و هیمنه طرف مقابل آن‌قدر گیرا و مسلط است که به صرف نشستن بر سر میز گفت‌وگو خود را ذلیل و حقیر خواهیم دید که قطعاً منظور شما این نبوده و نیست.
آیا بهتر نبود و نیست که شما هم با شجاعت و اعتماد به ‌نفس، برای گفت‌وگو اعلام آمادگی کنید و بعد از چهل سال و برای اولین بار مذاکره مستقیم میان دو رئیس‌جمهور کشور ایران و آمریکا را جامه عمل بپوشانید و هوشمندانه، عاقلانه و شرافتمندانه از منافع ملک و ملت دفاع کنید؟ این‌بار فرصتی نادر برای ایران فراهم شده تا عَلَم ِمذاکره را از دست آمریکا بگیرد و همزمان توپ فربه چهل‌ساله دشمنی و اختلاف را با درایت و ذکاوت به زمین طرف مقابل بیندازد و نتیجه چه یک توافق باشد و چه سرکشی طرف مقابل و ادامه خصومت، اما همزمان عزت و سربلندی ایرانیان نیز به دنیا ثابت خواهد شد».
نویسنده متن، نه تنها سواد تاریخی ندارد بلکه می‌خواهد تجارب تلخ دهه اخیر را هم به فراموشی بسپارد و نسخه تجربه چندباره عبرت‌ها را دوباره بپیچد! در موضوع صلح حدیبیه، یاران و همراهان رسول خدا(ص) با پیامبر بیعت کردند که تا پای جان در برابر تهدید دشمنان بایستند و در میان آنها، کسی نسخه تسلیم‌طلبی نپیچید. این در حالی است که برخی منافقین علی‌الدوام خواستار تسلیم در برابر تهدید‌ها و فشار‌های غرب بوده‌اند.
از سوی دیگر، هنگامی که مشرکان پیمان صلح را زیر پا گذاشتند، دستور اردوکشی برای فتح مکه رسید. اما برخی عناصر غربگرا با وجود تجربه برجام که به غلط آن را با صلح حدیبیه مقایسه می‌کردند، امروز هم برای چندمین‌بار(با وجود اثبات عهدنشناسی آمریکا) باز هم نسخه مذاکره و سازش می‌پیچند که این نشانه سفاهت یا عاملیت آنها برای دشمن است.
اگر به ادعای نویسنده «مذاکره را باید با ملاحظه نتایج و ثمرات آن ارزیابی کرد»، جنازه پایمال شده برجام، برای سنجیدن مذاکره با شیطان بزرگ کفایت می‌کند. روشن است که در این‌باره حتی امثال روحانی و ظریف هم مذاکره دوباره را دیوانگی و یا خریدن دوباره اسبی که پول آن پرداخته شده، خوانده‌اند و با این وجود عجیب است که هنوز کسانی در نقش دلالان خرده‌پای ترامپ، حرف می‌زنند و حاضرند خود را به خاطر یاغی بی‌عقلی مکه حتی متحدان آمریکا را تحقیر می‌کند و باج می‌خواهد، ضایع کنند.
آیا نویسنده خبر ندارد که ترامپ می‌گوید یا برنامه هسته‌ای را تعطیل کنید یا تهدید می‌شوید؟! کدام کشوری زیر فضای تهدید و شرط گذاری و طلبکاری دشمن خود که توافق موجود را زیر پا گذاشته، مذاکره مجدد را می‌پذیرد؟ اما اگر باید تضمین معتبرگرفت، سراغ از شیدایان مذاکره این است که چرا در برجام تضمین نگرفتید اما با دست و دلبازی، چوب حراج به منابع پیشرفت و اقتدار کشور زدید و با این وجود شمار تحریم‌ها را به بیش از دو برابر رساندید؟!
 
 
عضو کارگزاران: بالاترین تورم‌ها در دولت فعلی به ثبت رسید
 
«قیمت دلار و سکه در زمان شروع به کار دولت چهاردهم به ترتیب نزدیک
60 هزار تومان و سکه 42/5 میلیون تومان بود که در مقایسه با نرخ امروز 93 هزار تومان دلار و 73 میلیون تومان سکه، از رشد به ترتیب ۶۰ و ۸۰ درصدی در مدت هفت ماه برخوردار بوده‌اند که در مقایسه با همه دولت‌های قبل با اختلاف زیاد مقام اول را دارد».
روزنامه آرمان در یادداشتی که علی‌محمد نمازی عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران به نگارش درآورده، خاطرنشان کرد: افزایش قیمت‌ها در هر دولتی اتفاق افتاده که عمده شعارها و وعده‌های انتخاباتی‌اش حل مشکلات اقتصادی بوده است! چه وزیر را مسئول این وضعیت بدانیم و چه کل دولت را در این اوضاع مسئول بدانیم، باید اقرار کرد که در کنترل بازار ارز و طلا ناموفق بوده‌اند. یعنی اگر تلاش وزیر برای جلوگیری از رشد تورم و کاهش ارزش پول ملی صورت می‌گرفته، انصافا نه تنها از عهده این کار برنیامده که کل دولت هم قادر به انجام این ماموریت نبوده است.
حال از درخواست‌کنندگان استیضاح آقای همتی و نمایندگان مجلسی که می‌خواهد به استیضاح رسیدگی کند، سؤال می‌شود که در رفع مشکلات کشور این‌گونه دنبال علت‌یابی و رفع آن هستید؟ مگر ریشه اصلی گرانی و سپس تورم پیشی گرفتن تقاضا بر عرضه در بازار نیست؟ و مگر وزارتخانه‌‌های صمت، جهاد کشاورزی، راه و شهرسازی، نفت، نیرو و ارتباطات در صف مقدم تامین نیازهای کشور نیستند؟ مگر در بخش منابع درآمدی بودجه، غیر از مالیات وزارت اقتصاد و دارایی نقش دیگری هم دارد؟ در کشوری که برابر اصل ۵۳ قانون اساسی که اعلام می‌دارد کلیه دریافت‌های دولت در حساب‌های خزانه‌داری کل متمرکز می‌شود و همه پرداخت‌ها در حدود اعتبارات مصوب به موجب قانون انجام می‌گیرد، این‌گونه عمل نمی‌شود، مسبب نابسامانی‌های زیاد موجود را وزیر اقتصاد معرفی کردن عادلانه و منصفانه نخواهد بود و مصداق آدرس غلط دادن است!
با عنایت به اینکه ادامه روند موجود شرایط سختی را به همراه خواهد داشت، اگر واقعا خواهان تغییر فضا هستیم، بهتر است سیاسی‌کاری را کنار گذاشته و دنبال راهکار علمی و استفاده از تجربیات موفق و آزموده شده کشورهایی مانند چین، کره جنوبی، مالزی، اندونزی، ترکیه، عربستان و چند کشور دیگر در آسیا و آرژانتین، برزیل و چند کشور دیگر در آمریکا و نمونه‌های دیگر در جهان باشیم و این کار مشکلی نیست.
باید موانع در راه جذب سرمایه‌های داخلی و به خصوص خارجی برای تولید و حتی مونتاژ را برطرف نمود. این امر نیاز به تسهیل قانون و مقررات و تبادلات پولی و مالی، روابط خارجی و بین‌المللی، احترام به نیروی انسانی متخصص و مولد و تشویق نیروها به ماندن و حتی بازگشت آنهائی که رفته‌اند باشیم.
عرصه اقتصادی و سیاسی را باید هرچه زودتر رقابتی کرد. لازم است به نیروی کار و بخش‌های خصوصی و تعاونی احترام گذاشت و به اعتبار «دو صد گفته چو نیم کردار نیست»، باید هر چه سریع‌تر تصدی‌گری دولت را کاهش داد و انحصار دولتی را از بین برد. درست است که وضع معیشتی مردم سخت شده، اما آسان‌ترین کار که اختصاص کالابرگ برای شصت میلیون جمعیت کشور است، راهکار نیست. به جای اختصاص یک میلیارد دلار از حساب توسعه ملی به کالابرگ عین صواب است که مبلغ یارانه افزایش و یارانه به صورت نقدی پرداخت گردد.