اخبار ویژه
بیصفتی و بدعهدی آمریکا میانجیها را از اعتبار انداخته است
برخی روزنامههای زنجیرهای، با تیترهای غلطانداز و غیرواقعی به گمانهزنی درباره سفر امیر قطر به تهران پرداختند و این در حالی است که مسئله ایران با آمریکا، تعاملناپذیری و عهدنشناسی خود رژیم آمریکاست و نه یافتن دلال مذاکره.
«دیپلماسی مصالحه»، «پیام جدید؟»، «دیدار خصوصی در سعدآباد» و «ماموريت امیر قطر در تهران»، تیترهایی بود که این روزنامهها برای سفر امیر قطر زدند. روزنامه شرق ذیل عنوان «دیپلماسی مصالحه»، نوشت: «قبل از سفر شیخ تمیم به تهران، گمانهزنیهای مختلفی درباره اهداف و دستورکارهای حضور امیر قطر در ایران مطرح بود. سفیر قطر در ایران نیز در گفتوگو با خبرگزاری قطر تصریح کرد: «سفر امیر قطر به تهران، بیانگر قدرت و استحکام روابط میان دو کشور است... روابط حسنه دو کشور، در بسیاری از مسائل مهم، تأثیر مثبت گذاشته است که آخرین آنها توافق تبادل زندانیان میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا بود. این توافق همچنین منجر به آزادشدن اموال بلوکهشده ایران نزد کرهجنوبی شد و این دستاورد به لطف روابط خوب و اعتماد موجود میان دو کشور محقق شد».
روزنامه هممیهن نیز در گزارشی با عنوان «پیام جدید؟»، نوشت: امیر قطر پس از پایان کار در سعدآباد، همراه با پزشکیان به دیدار مقام معظم رهبری رفت. با توجه به روابط نزدیک دوحه و واشنگتن، زمانی که خبر سفر آلثانی به ایران مطرح شد، بهطور طبیعی ذهنها به این سمت رفت که احتمالاً امیر قطر حامل پیامی برای مقامات عالی کشورمان باشد. چراکه ۱۸بهمن امسال، سخنگوی وزارت خارجه این کشور در گفتوگویی با شبکه آمریکایی فاکسنیوز آمادگی این کشور را برای میانجیگری میان تهران و واشنگتن اعلام کرد. اما مشخص نیست پیامی به تهران آمده است یا نه. این مسئله همچنان در هالهای از ابهام قرار داد. ۲۹بهمن، سیدعباس عراقچی در جمع خبرنگاران، در پاسخ به پرسشی راجع به این موضوع گفته بود: «امیر قطر برای سفر دوجانبه به تهران میآیند و هیچ پیامی منتقل نشده که ایشان حامل پیامی از جایی است.»
با این وجود، هممیهن در ادامه نوشت: «قطر بعد از اسرائیل یکی از مهمترین متحدان آمریکا در خاورمیانه است. طبیعتاً با توجه به موقعیتی که دارند، شاید دنبال این هستند که پیامهایی را بین ایران و طرفهای سوم جابهجا کنند. باید ببینیم که هدف دقیق از این سفر چه بوده است.»
از سوی دیگر، روزنامه سازندگی ذیل تیتر «دیدار خصوصی در سعدآباد»، نوشت: امیر قطر و مسعود پزشکیان در کاخ سعدآباد، به گفتوگو نشستند. آنها سپس در حضور خبرنگاران از تقویت روابط و مناسبات جدید سخن گفتند. امیر قطر نیز تاکید کرد بهترین راهحل نزاعهایی که وجود دارد، گفتوگوهای سازنده است. گمانهزنیهایی وجود دارد که امیر قطر ممکن است پیامی از غرب به ایران آورده باشد. زیرا قطر در گذشته نقش واسطهای را بین ایران و آمریکا ایفا کرده است. بدون شک نقش قطر در دو پرونده مذاکرات طالبان و آمریکا که به توافق دوحه منجر شد همچنین توافق آتشبس در غزه، نشاندهنده آن است که این کشور همچنان قصد دارد در قامت میانجی، پروندههای دیگری را هم حلوفصل کند. حالا علاوهبر تعمیق روابط تهران- دوحه شاید باید منتظر آن بود که قطریها در برخی از پروندههای مرتبط با ایران، کنشگری مثبت خود را نمایان کنند.
همچنین روزنامه زنجیرهای اعتماد در گزارشی با عنوان «ماموريت امیر قطر در تهران» به گمانهزنی پرداخت و نوشت: «عربستان فاقد ظرفيت لازم براي ميانجيگري ميان تهران و واشنگتن است؛ اما قطر به دليل نقشي كه در فرآيند آتشبس در غزه ايفا كرده از پتانسيل لازم در اين زمينه برخوردار خواهد بود.»
گمانهزنی رسانههای زنجیرهای درباره احتمال انتقال پیام آمریکا به ایران درباره مذاکره در حالی است که مشکل ایران با رژیم آمریکا، نداشتن واسطه نیست، بلکه تعاملناپذیری، دغلکاری و عهدنشناسی آن رژیم است.
رهبر حکیم انقلاب دو هفته قبل در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوائی ارتش در اینباره بیان فرمودند: «ما در دهه ۹۰ نشستیم با آمریکا مذاکره کردیم. دولت ما نشست مذاکره کرد، رفتند، آمدند، نشستند، برخاستند، مذاکره کردند، گفتوگو کردند، خندیدند، دست دادند، رفاقت کردند، معاهدهای تشکیل شد. طرف ایرانی، خیلی هم سخاوت به خرج داد، خیلی امتیاز داد. اما همان معاهده را آمریکاییها عمل نکردند. همین شخصی که الان سر کار است، معاهده را پاره کرد. عمل نکردند. قبل از این که او بیاید هم همانهایی که این معاهده با آنها انجام گرفته بود، به معاهده عمل نکردند. معاهده برای این بود که تحریمها برداشته بشود، تحریمهای آمریکا برداشته نشد! با یک چنین دولتی مذاکره نباید کرد، مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست».
رهبر انقلاب همچنین در دیدار امیر قطر خاطرنشان کردند: «ما کشور قطر را یک کشور دوست و برادر میدانیم اگرچه همچنان مسائل مبهم و حلنشدهای همچون بازگرداندن مطالبات ایران که از کرهجنوبی به قطر منتقل شد، باقی است و هم اینکه میدانیم مانع اصلی عملیشدن توافقی که در این زمینه انجام شده بود، آمریکا است. ما اگر جای قطر بودیم، به فشارهای آمریکا اعتناء نمیکردیم و مطالبات طرف مقابل را بازمیگرداندیم و همچنان انتظار چنین اقدامی را از جانب قطر داریم... تفاوتی میان رؤسایجمهور آمریکا نیست».
آخرین توافق ایران با آمریکا در دولت بایدن انجام شد و در کنار مبادله چند زندانی ایرانی با چند جاسوس و مجرم امنیتی آمریکا، واشنگتن پذیرفت بود که شش میلیارد دلار اموال بلوکهشده ایران از کرهجنوبی به قطر منتقل شود و ایران بتواند به اموال خود دسترسی داشته باشد. اما دولت آمریکا اینبار هم دبّه کرد و با فشار بر قطر و کارشکنی، زیر تعهد خود زد. بدین ترتیب رژیم آمریکا حتی اعتبار و حیثیت واسطهای مثل قطر را هم به خاطر مطامع استکباری خود قربانی کرد.
اکنون به واسطه نحوه مواجهه زورگویانه دولت آمریکا با متحدانی مثل کانادا و دانمارک و اروپا و اوکراین، معلوم شده که این رژیم، بنای بر تعامل محترمانه و برابر ندارد و فقط در پی باجگیری است. اما همین پیام روشن را هم محافل غربگرا سعی میکنند برعکس به عنوان مصالحه (سازش متقابل و برابر) تعبیر و تفسیر کنند!
اکنون آمریکا نهتنها خود بیحیثیت شده بلکه اعتبار واسطهها و میانجیهای سابق را هم از بین برده است. بنابراین، تنها چاره کار، عمل به تعهدات گذشته است و نه تهدید کردن یا وعده جدید دادن.
یک نمونه کوچک از علت اعتراف ترامپ به قدرتمندی ایران
در همایش روز پنجشنبه جمهوریخواهان آمریکا (سیپک)، یک پهپاد شاهد ۱۳۶ ساخت ایران به عنوان مدرکی درباره دخالت در جنگهای فرامرزی رونمایی شد.
صدای آمریکا در خبری با عنوان «رونمایی از پهپاد مرگبار ایران» نوشت: «این پهپاد نمونهای از تسلیحات پرشمار صادراتی ایران است. پهپاد شاهد ۱۳۶ در حمله مرگبار شبهنظامیان شیعه مورد حمایت ایران به یک پایگاه آمریکایی در اردن به نام «برج ۲۲» در ژانویه ۲۰۲۴ استفاده شده است. قدرت تخریبی شاهد ۱۳۶ معادل بیش از ۵۰ کیلوگرم تیانتی است. این پهپاد دارای بالی به شکل دلتا و بینی برجستهای است که محل استقرار کلاهک جنگی آن است و بهخاطر رنگ زغالی آن، هنگام پرواز در شب به دشواری قابل تشخیص است. این پهپاد بهتازگی به ایالاتمتحده منتقل شده است. تعداد پرشماری از این پهپادها و تسلیحات مشابه بهصورت مستمر از سوی جمهوری اسلامی در اختیار متحدان قرار میگیرد.» به ادعای صدای آمریکا، این پهپاد با همکاری سازمان «اتحاد علیه ایران هستهای»، به ریاست مارک والاس نماینده پیشین ایالاتمتحده در سازمان ملل، از اوکراین لهستان به آمریکا منتقل شده است.
این رونمایی، هر چند به نیت ایرانهراسی انجام شده، اما نشانه ضعف و خفّت رژیم آمریکا در مقابل اقتدار ایران پس از چهار دهه کارشکنی و اعمال تحریمهای فلج کننده و حداکثری است.
کشوری که بنا بود به اراده آمریکا و تحریمهای آن، ناتوان از واردات تسلیحات دفاعی مورد نیاز باشد، اکنون به اذعان همان آمریکا، تولیدکننده قدرتمندترین و پیشرفتهترین و نقطهزنترین پهپادها و موشکها در جهان است. این در حالی است که ایران هنوز از برخی تسلیحات جدیدتر و قدرتمندتر خود رونمایی نکرده، و آنچه مثلاً در آمریکا به نمایش درآمده، تسلیحات پیش پا افتاده و چند نسل قدیمیتر ایران است.
به یاد بیاوریم که چند هفته قبل، خبرنگاری از ترامپ پرسید: «ایران ضعیف شده، چرا به تأسیسات هستهایاش حمله نمیکنید!؟» ترامپ، در حالی که نتانیاهو در کنارش نشسته بود، پاسخ داد: «ممنونم که این را میگویی! اما ایران در حال حاضر، نهتنها ضعیف نیست، بلکه آنها بسیار قدرتمند هستند».
هم دفاع از رهاسازی قیمت هم اشک تمساح برای گرانی!
روزنامه غلامحسین کرباسچی در ادعایی مبتذل ادعا کرد که قطعیشدن استیضاح موجب واکنش منفی بازار و بالارفتن قیمت سکه و ارز شد
هممیهن ذیل تیتر « واکنش منفی بازار به قطعیشدن استیضاح همتی/ دلار و سکه بالا کشید» نوشت: رئیسجمهور روز چهارشنبه به صورت سرزده به وزارت اقتصاد در خیابان بابهمایون رفت تا حمایت معنوی خود از عبدالناصر همتی را نشان دهد اما چند خیابان آنسوتر در میدان بهارستان، استیضاح وزیر اقتصاد با ۹۱ امضا اعلام وصول شد تا در ۱۲ اسفند در پارلمان حاضر شود و به سؤالات نمایندگان پاسخ
دهد.
در روزهای اخیر بالارفتن نرخ ارز و طلا و کاهش ارزش ریال، بهانه خوبی به دست مخالفان دولت و تیم اقتصادی مسعود پزشکیان داد تا همتی را مورد هجمه قرار دهند. او قبل از حضور پزشکیان در وزارتخانه اقتصاد به کمیسیون اقتصادی مجلس رفته و درباره محورهای استیضاح توضیحاتی داده بود. همتی بعد از این جلسه گفته بود: «بیشتر مباحث اقتصادی، تورم، بیثباتی اقتصادی و مسائل ارز مطرح بودند.»
وزیر اقتصاد در پاسخ به این سؤال که آیا نمایندگان قانع شدند؟ گفت: «اگر نظر دوستان بر اساس حرفهای من باشد باید قانع شوند، ولی اگر نه، دیگر به من ربطی ندارد.» با این حال مسعود پزشکیان در ادامه بازدیدهای سرزده ترجیح داد به وزارت اقتصاد برود و از وزیر خود دفاع کند. هرچند رئیسجمهور از تعامل دولت و مجلس گفت اما در نهایت عبدالناصر همتی باید اولین وزیر دولت چهاردهم باشد که استیضاح میشود.
الیاس حضرتی رئیس شورای اطلاعرسانی دولت، درباره واکنش بازار ارز به استیضاح همتی گفت: «این موضوع را باید از افرادی پرسید که به دنبال استیضاح وزیر دولتی هستند که پنج ماه بیشتر نیست که بر سرکار آمده و هر روز شایعه استعفا، اخراج و جایگزینکردن رئیس کل بانک مرکزی را مطرح میکنند یا چندین ماه است که در حال پخش شایعه استعفای رئیسجمهوری هستند. این کارهای پروژهای است که دوستان در داخل کپیبرداری از اقدامات خارجنشینان میکنند و متأسفانه تبلیغات داخلی با تبلیغات خارجی منطبق شده است.»
هممیهن در پایان نوشت: «نرخ ارز با افزایش نسبت به روز قبل
که 91 هزار و 450 تومان بود به 92 هزار 700 تومان در بازار آزاد رسید. قیمت طلا هم در بازار به 6 میلیون و 738 هزار تومان رسید».
نسبتدادن افزایش قیمت سکه و ارز به خبر استیضاح همتی و تعبیر واکنش منفی بازار به استیضاح در حالی است که قیمت ارز در طول پنج ماه وزارت آقای همتی، یکسره رو به صعود بوده و بالغ بر 35 هزار تومان افزایش داشته است بنابراین این اتفاق، نهتنها به انتشار خبر استیضاح در هفتههای اخیر مربوط نمیشود، بلکه در مقابل حتماً نوع سوء مدیریت برخی مدیران دولتی از جمله وزیر اقتصاد در به هم ریختگی بازار مؤثر بوده است.
گفتنی است حمایت همتی از حذف ارز نیمایی یکی از دلایل تحولات اخیر در بازار و افزایش نرخ ارز بود.
یادآور میشود روزنامه هممیهن چند ماه قبل در تحلیلی به دفاع از گرانکردن بنزین پرداخته و مدعی شده بود: «بهترین راه حل مسئله بنزین این است که قیمت بنزین واقعی شود و دولت یک بار برای همیشه خود را از قیمتگذاری نرخ بنزین خلاص کند»!
به نظر میرسد وجه مشترک روزنامه هممیهن با آقای همتی دفاع هر دو از آزادسازی قیمتها در موضوعاتی مانند ارز و خودرو و... است.
همتی پیش از این ادعا کرده بود «به سرکوب قیمت اعتقاد نداریم. سرکوبکردن قیمت هیچ نفعی ندارد و فقط علاوهبر خاموشکردن سیگنال، روند اقتصاد را نیز کند میکند. بههیچوجه دنبال اقتصاد دستوری و افزایش نفوذ دولت در عملکرد اقتصاد نیستیم... قیمتگذاری دستوری در بازارها از جمله بازار ارز، جز توزیع رانت، ایجاد فساد و تشدید سفتهبازی و التهاب در بازار ارز نتیجهای به بار نمیآورد». اما آنچه مردم در طول این چند ماه از سوی برخی دستگاههای دولتی میبینند، اصرار بر رهاسازی قیمتها یا گرانسازی دستوری است.
روزنامه هممیهن قبلا هم به بهانه حمایت از رشد مصنوعی بورس که در اثر گرانسازی دولتی قیمت خودرو و ارز اتفاق افتاده، از گرانشدن ارز و کاهش ارزش پول ملی حمایت کرده بود.