نقد تضاد طبقاتی اما در فضای غیراخلاقی
عزیزالله محمدی(امتدادجو)
نمایش تاری کاری از گروه بالن(پرگنت) به نویسندگی پویا صادقی و عاطفه غیبی و به کارگردانی محمد برهمنی است که در چهل و سومین جشنواره تئاتر فجر اجرا شد. صحنه طراحی شده شامل سه پرده متوالی و پرده چهارم را در خود به گونهای جای داده بود که سازهای مثلثی روی سن
قرار داشت و هر ضلع مثلث با پوشش شفاف توری در ابعادی قریب به 10 متر عمق حرکتی را برای بازیگران به وجود آورده بود و تحرک بخشی آسان و قابل چرخش بودن
آن به راحتی توسط عوامل پشت صحنه بدون آسیب به اجرای نمایش و با بدون ایجاد وقفه صورت میگرفت.
تحرک سازه فلزی و مثلثی صحنه به میزان فاصله دوری و نزدیکی کاراکترها با اولین ردیف از تماشاگران طوری بود که انگار کاراکتر میخواهد به طور عامدانه تماشاگر را وارد صحنه کند و از حضور تماشاگران به عنوان
بخشی از متن نمایش بهره ببرد.
«دوک» و «دوناتا» دو شخصیت حاضر در صحنه بودند که در دو پرده اول کاملا با بازی تیپ به سبک مدرن گاهی از متدهای بازیگری چخوف و حتی مایسنر(مایزنر) استفاده کردند و توانستند فرم را در خدمت بازی به کار بگیرند. گرچه فرم و حرکات بدن در دو پرده اول بیش از حد معمول احساس میشود اما این اغراق به دلیل اجرای دقیق خطوط ارتباطی میان صحنه و بازیگرانی است که هم خوانی دقیقی با متن نمایش و درام موجود دارد.
در ساختار این نمایش آن چیزی که مشخص است طراحیهای مجزا و تخصصی حتی خارج از دانش موجود کارگردان به صورت تخصصیتر و کاملا مستقل انجام شده و کارگردان در نهایت، این طراحیها را با شیوه هدفمند خود به هم پیوند زده و در قالب نمایش به روی صحنه برده است.
طراحی صحنه و اکسسوار تقریبا ساده اما فرمیک، نشان از اندیشه خاص در پشت این طراحی دارد که آن را میتوان به طراحیهای متنوع فرم و حرکتهای پر میزان و پر شتاب دو کاراکتر روی صحنه هم میتوانیم تعمیم بدهیم که برای آن حجم از حرکت و فرم قطعا اندیشهها و طراحیهای مستقلی به جز کارگردانی نیز وجود داشته.
ساختار طولی اجرای نمایش به چهار پرده متفاوت از هم با حضور دو شخصیت دوک و دوناتا تقسیم شده است که در ابتدای پرده اول و در محیطی تاریک، گویی اینکه آن دو از هجوم دستهای از حشرات دچار آسیب شدهاند حرکات غیر عادی و گویش متفاوت را مقابل تماشگر قرار میدهند. طول اجرای پرده اول با غلبه شخصیت دوناتا به عنوان نماینده طبقه اشرافی از جامعه بردوک، به عنوان نماینده طبقه فرودست جامعه به پیش میرود که در پرده دوم جای این دو با هم عوض و در پرده سوم با اشاره به اینکه هر دو پرده قبلی یک بازی دو نفره برای سرگرمی خودشان بوده و از شرایط زندگی ناراحت و در شرایط جهنمی هستند گلایه میکنند و به طور دائم از اینکه باید کسی خبری بیاورد و آنها را خبر از موضوع خاصی بدهد یاد میکنند که با ضربههایی که همانند در است آنها پستچی را نماینده خبررسان این خبر میدانند و هر بار که بموقعیت صدای در میرسند واهمه و ترسی بسیار معنادار در کلام و رفتار آنها وجود دارد که نشان از گذشته تاریک آنهاست.
در پرده اول و دوم میزانسن به کار رفته و خطوط حرکتی و کنشی طوری است که بارها شاهد تماس فیزیکی دو شخصیت نسبت به هم هستیم و بنا به ذات شخصیت که در مقام ارباب و نوکر در مقابل هم قرار میگیرند مرتبا تماسهای فیزیکی به اتصال در پوزیشنهای خاص بدنی نیز میرسد که در نهایت
به نسبت متن نمایش در این دو پرده به شدت شاهد رفتارهای اروتیک گونه در صحنه هستیم.
کلید واژه قرار گرفتن دائمی الکل و دستور به انجام هر کار فیزیکی از سوی شخصیت غالب مرد یا زن، افزایش بار معنایی اروتیکال را بیش از اندازه و از حد معمول اشارهای خارج ساخته و تقریبا از عرف معمول رفتار اجتماعی به دور است.
به کار گیری و برجسته سازی رنگ قرمز در لباس شخصیت زن بر وجه اروتیکی اثر افزوده بود و تشجیع و تهیج تماشاگر را بالا میبرد که میتوان حرکات موزون را هم به این موضوع افزود و تعمد کارگردان برای این موضوع را در قالب جشنواره فجر نمیتوان درک کرد!
گر چه انعطاف بدنی هر دو بازیگر به خصوص شخصیت دوناتا بسیار قابل توجه و در حد ایجاد شگفتی بود و در اجرای فرمها یا در قرار گیری در موقعیتهای خاص به عنوان یک برتری در بازیگری محسوب میشود؛ اما تقابل بدن دو شخصیت در انعطافهای روبه روی هم بخشی از همان اروتیکال سازی کل نمایش بود که کاملا نمایان و بیپرده صورت میگرفت.