بازگشت شجاعانه مردم به جنوب لبنان و توطئه ای که نقش بر آب شد (نگاه)
مترجم: سید محمد امین آبادی
پس از آنکه بازیگران داخلی، منطقهای و جهانی نتوانستند ضربالاجل عقبنشینی اسرائیل از جنوب لبنان را اجرا کنند خود مردم جنوب لبنان دست به کار شده و جان خود را به خطر انداختند تا به خانهها و سرزمین خود بازگردند. در ۲۶ ژانویه(7 بهمن) نیروهای اسرائیلی به سمت جمعیت غیرمسلحی که در حال بازگشت به خانههای خود بودند، آتش گشودند و حداقل ۲۲ نفر را کشته و بیش از ۱۲۰ نفر را زخمی کردند. اما عزم و فداکاری مردم جنوب لبنان بر صهیونیستها غلبه کرد و آنها را مجبور کرد از بیشتر روستاهای مرزی لبنان عقبنشینی کنند.
بازگشت پرهزینه و در عین حال موفق مردم به جنوب لبنان، بار دیگر ارزش مقاومت در برابر اشغالگری اسرائیل را تأیید کرد. در طول دوره آتشبس ۶۰ روزه که از اواخر نوامبر(اوایل آذر) آغاز شد، حزبالله حملات خود را علیه نیروهای اسرائیلی متوقف کرد. در مقابل، گزارشها حاکی از آن بود که اسرائیل صدها بار توافق آتشبس امضا شده با لبنان را نقض کرده است. طی این مدت پهپادهای رژیم اسرائیل در آسمان لبنان در حال پرواز بودند و نیروهای اسرائیلی نیز غیر نظامیان را ربوده، آنها را کشته و زیرساختهای لبنان را تخریب میکردند.اسرائیل به این کارها با مصونیت کامل ادامه میدهد. رفتار تحریکآمیز اسرائیل در لبنان بهطور همزمان از سوی بازیگران داخلی و بینالمللی تشویق میشود. نیروهای موقت سازمان ملل در لبنان موسوم به «یونيفیل»، که در حفاظت از لبنان در برابر حملات اسرائیل شکست خورده است، حالا توجه خود را به خلع سلاح حزبالله معطوف کرده است! این نیرو در یک بیانیه ادعا کرد که بیش از ۱۰۰ محل ذخیره مهمات حزبالله در جنوب لبنان را در طول دوره آتشبس شناسایی کرده است.
آمریکا و فرانسه نیز که برای برقراری این آتشبس نقش میانجی را بازی کردند نتوانستند اسرائیل را وادار به انجام تعهداتش کنند و در این زمینه شکست خوردند. در حالی که پاریس به طور ظاهری از احترام به حق حاکمیت لبنان سخن میگفت واشنگتن فشارهایی را در جهت مخالف اعمال کرد و از تهدید اشغال طولانیمدت به عنوان اهرم فشار استفاده کرد تا انتخاب شتابزده رئیسجمهور جدید لبنان را در راستای سیاست آمریکا پیش ببرد. این فشار در انتخاب سریع و شتابزده رئیسجمهور و منصوب کردن نخستوزیر مؤثر واقع شد. اما تشکیل دولت تاکنون به خاطر رقابتهای دیرینه بر سر پستهای وزارتی توسط گروههای رقیب متوقف مانده است. موضع دولت جدید در قبال مقاومت مسلحانه و اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ شورای امنیت سازمان ملل هنوز هم موضوع اصلی اختلاف است. سیاستمدارانی که تحت حمایت آمریکا بودند سریعاً تفسیر جانبدارانه واشنگتن از قطعنامه ۱۷۰۱ را پذیرفتند و خواستار خلع سلاح حزبالله در سرتاسر کشور و نه فقط در جنوب رودخانه لیتانی شدند.
موافقت حزبالله با درخواستها برای انتخاب فرمانده سابق ارتش لبنان بهعنوان رئیسجمهور، این تصور را ایجاد کرده بود که حزبالله از موضع ضعف تن به خواسته داده است.در ادامه نیز گزارشهایی از برنامههای اسرائیل برای ماندن در لبنان فراتر از دوره ۶۰ روزه منتشر شد. اما در آخر هفته و به دنبال پایان آتشبس 60 روزه بسیج گسترده و غیره منتظره مردم جنوب لبنان برای بازگشت به خانههای خود اوضاع را تغییر داد و ورق را برگرداند. ارتش لبنان که بهعنوان تنها نیروی قانونی و مشروع برای مقابله با ارتش اسرائیل شناخته میشد، در این موقعیت خود را در پشت مردم عادی یافت. تصاویر زنان و مردان غیرمسلح که با شجاعت در برابر تانکهای اسرائیلی ایستادگی میکنند، خاطرات درگیریهای مشابه را پیش از آزادی جنوب لبنان در سال ۲۰۰۰ زنده کرد.
با وجود اهمیت آنچه که اکنون بهعنوان آزادی سوم (پس از ۲۰۰۰ و ۲۰۰۶) نامیده میشود، موفقیت بلندمدت این بازگشت هنوز مسئلهای پرچالش است. دو روز پس از بازگشت غیرنظامیان، حملات هوائی اسرائیل به شهر نبطیه در جنوب این کشور 24 زخمی برجای گذاشت. ارتش اشغالگر در چندین روستای مرزی همچنان حضور دارد. زیرا دولت ترامپ این فرصت را تا 18 فوریه(30 بهمن) تمدید کرده است. این اقدام، جنوب لبنان را در حالت مداوم انتظار جنگ نگه میدارد. به احتمال زیاد، واشنگتن از این وضعیت بهعنوان چماقی دیپلماتیک برای پیشبرد برنامههای خود در دولت جدید لبنان و طرحهای بازسازی استفاده خواهد کرد. علاوهبر مشکلات بازسازی در شرایط ناامنی، بازسازی ویرانیهای جنگ به میلیاردها دلار کمک نیاز دارد. آمریکا و همپیمانانش امیدوارند از این کمکها به عنوان ابزاری برای جدا کردن مردم از مقاومت و حزبالله استفاده کنند. گفتمان کمکهای دولتی که در آن دولت بهعنوان دستاندرکار اصلی قرار دارد، در ظاهر منطقی به نظر میرسد اما میتواند یک استراتژی برای این هدف باشد.
آینده سیاسی این کشور در وضعیت نامعلومی به سر میبرد. دفن ایده مقاومت مسلحانه در زیر آوارهای ناامیدی سیاسی، پیامدهای جدی برای لبنان و جنبش آزادیبخش فلسطینیان خواهد داشت و لبنان را به عنوان جبههای فعال در آزادسازی مردم فلسطین تضعیف خواهد کرد. همچنین کنار گذاشتن مقاومت مسلحانه در مقابل اشغالگری، اصل وحدت میادین را که پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تقویت شده بود، تضعیف خواهد کرد.تحولات ژئوپولیتیکی، از جمله فروپاشی دولت بشار اسد در سوریه، سایهای بزرگ بر قابلیت اجرای استراتژی نظامی محور مقاومت افکنده است. گروههایی که به دنبال عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل هستند در تلاشند از این وضعیت بهرهبرداری کرده و منطق مقاومت مقابل اسرائیل را تضعیف کنند. در یک سخنرانی اخیر، شیخ نعیم قاسم دبیرکل جدید حزبالله، حق مقاومت در برابر اشغال را تا زمانی که این اشغال وجود دارد تأیید کرد، اما از اعلام قصد حزبالله برای از سرگیری عملیات نظامی خودداری کرد. او به جای آن، مسئولیت را به دوش دولت و ارتش لبنان انداخت. این سیاست میتواند این نتیجه را داشته باشد که ناکامی دولت لبنان در پایان دادن به اشغال، ضرورت مقاومت را پررنگتر خواهد کرد.
در حال حاضر، به نظر میرسد همه بر روی اراده مردم لبنان حساب باز کردهاند. بازگشت سرسختانه و شجاعانه مردم جنوب لبنان در شرایط بسیار نامساعد امنیتی، بهعلاوه تصویر بینظیر بازگشت صدها هزار فلسطینی به شمال غزه برنامههای کنار گذاشتن مقاومت و عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل را نقش بر آب کرده است. قطار عادیسازی روابط اعراب و اسرائیل همچنان در حال حرکت است، اما راهپیماییهای بازگشت در لبنان و غزه نشان داد که مقاومت در بین مردم ریشه دارد. نیروی اصلی در مقاومت، قدرت مردم است که حول پروژه آزادی و حق خود برای بازگشت به سرزمینشان متحد شدهاند.