آموزههای مشترک کتابهای آسمانی از نظر قرآن
خلیل منصوری
یکی از دعوتهای قرآن به همه اهل توحید از یهودی و مسیحی و مسلمان، دعوت به باورهای مشترک است. خداوند از همه مؤمنان خواسته است تا در برابر کافران، صف واحدی را تشکیل دهند و به عنوان یکتاپرستان در کنار هم قرار گیرند و از باورهای مشترک خویش در برابر کفر و شیطان دفاع کنند.
این دعوت اختصاص به دورهای خاص ندارد، بلکه همه دورههای زمانی تا آخر الزمان را شامل میشود؛ چرا که همه شرایع آسمانی تا روز قیامت و حتی پس از ظهور منجی باقی خواهند ماند. بنابراین، پیروان یکتاپرستی میبایست برای بقا و تقویت خود، دست
در دست هم دهند.
این دعوت هر روز مهمتر از دیروز میشود؛ چرا که در گذشته چیزی به نام شیطانپرستی به این شکل علنی وجود نداشت و آنچه در میان امتها و ملتها شیطان رواج داده بود، بتپرستی، جنپرستی و فرشتهپرستی و یا ستارهپرستی و مانند آن بود؛ اما اکنون ابلیس بصراحت خواهانپرستش خود شده است و به صورت هماهنگ و برنامهریزی شده، یاران انسانی و جنیاش را بسیج کرده است تا مردم را بهپرستش خودش دعوت کند و به شیطانپرستی به جای خداپرستی بخواند.
نویسنده در این مطلب با مراجعه به آموزههای قرآن، باورها و اصول مشترک میان اهل توحید و یکتاپرستی را تبیین کرده و به این دعوت خداوند یکتا توجه داده است.
***
اسلام عام و اسلام خاص
در فرهنگ قرآن، اسلام به دو معنای عام و خاص به کار رفته است. اسلام در لغت عربی به معناى انقياد و گردن نهادن است.(لسان العرب، ابن منظور، ذیل واژه سلم) اين واژه در قرآن به معناى تسليم بودن در برابر دين و اراده و فرمان خداوند آمده است. به این معنا شخص در برابر دینی كه به واسطه پيامبران الهى به انسانها ابلاغ شده، تسلیم و مطیع باشد.(الميزان،علامه طباطبایی، ج3، صص120 و 121)
در تعالیم قرآن وقتی واژه اسلام به کار میرود، گاه به معنای همین مطلق تسلیم بودن در برابر دین خدا است که با وحی به پیامبران ابلاغ شده است که به عنوان نمونه میتوان به آیه 72 سوره یونس اشاره کرد که در آن حضرت نوح(ع) خود را مسلمان مینامد. مراد ایشان از اسلام همین معنای پیش گفته است. غیر از ایشان پیامبران دیگری هم خود را مسلمان نامیدهاند. قرآن گزارش میکند که این اصطلاح در میان همه پیامبران(ع) از آدم تا خاتم(ص) به کار میرفته است. از جمله میتوان به سخن حضرت ابراهیم(ع) اشاره کرد که میفرماید: اسلمت لرب العالمين؛ من تسلیم پروردگار جهانیان هستم.
(بقره، آیه 131) همچنین وی از قول خود و فرزندش میفرماید: ربنا و اجعلنا مسلمين لك؛ پروردگارا ما را از مسلمانان خود قرار ده که تسلیم توییم. آن حضرت(ع) همچنین میفرماید: و من ذريتنا امة مسلمة لك؛ که امتهای پس از خود به ویژه امت حضرت محمد(ص) را امت اسلام و مسلمانان نامیده است. خداوند در این باره میفرماید: ملة ابيكم ابراهيم هو سماكم المسلمين؛ از آیین پدرتان ابراهیم پیروی کنید؛ خداوند شما را در کتابهای پیشین و در این کتاب آسمانی «مسلمان» نامید. (حج، آیه 78)
فَإنْ حَآجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلّهِ وَمَنِ اتَّبَعَنِ؛ پس اگر با تو به محاجّه برخاستند، بگو: «من خود را تسليم خدا نمودهام و هر كه مرا پيروى كرده است(آل عمران، آیه 20) قرآن حضرت لوط(ع) را مسلمان معرفی کرده و فرموده است: فما وجدنا فيها غير بيت من المسلمين؛ در آن قوم و قریه جز یک خانه از مسلمان نیافتیم. (ذاریات، آیه 36)
این اصطلاح حتی از ملكه كشور سبا نیز حكايت میشود، که به حضرت سلیمان(ع) میفرماید: و اوتينا العلم من قبلها و كنا مسلمين؛ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم و تسلیم بودیم.(نمل، آیه 42) همین ملکه پس از ایمان به حضرت گفت: و اسلمت مع سليمان لله رب العالمين؛ من با سلیمان به خداوند پروردگار جهانیان اسلام آوردم و تسلیم شدم.(نمل، آیه 44) فرعون نیز هنگام مرگ خود را مسلمان معرفی میکند و میگوید: حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنتُ أَنَّهُ لا إِلِـهَ إِلاَّ الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَاْ مِنَ الْمُسْلِمِينَ؛ جون هنگام غرق فرعون فرا رسید گفت: ایمان آوردم که هیچ معبودی، جز کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آوردهاند، وجود ندارد و من هم از مسلمانان و اهل تسلیم فرمان او هستم. (یونس، آیه 90)بنابراین، در آیات قرآن گزارههای بسیاری را میتوان یافت که همین معنای عام اسلام به کار رفته است.
کاربرد دوم این واژه، اسلام به معنای آنچه است که پیامبر(ص) آورده است که شامل معارف و شریعت است. واژه اسلام پس از بعثت پيامبراكرم
(صلى الله عليه وآله) بهتدريج در مورد دين و شريعت آن حضرت بهكار رفته و اكنون همين معنا از آن فهميده مىشود.(روحالمعانى، ج3، ص172 و 345)
در قرآن كريم جز پیامبر گرامی (ص) کسی با عنوان « اول المسلمين» توصيف نشده است. خداوند در آیه 163 سوره انعام به رسول خدا فرمان میدهد که به مشرکان خود را اینگونه معرفی کند:
«بگو: در حقيقت، نماز من و ساير عبادات من و زندگى و مرگ من، براى خداوند، پروردگار جهانيان است؛ او را شريكى نيست و بر اين كار دستور يافتهام و من نخستين مسلمانم.»
در جایی دیگر به آن حضرت (ص) دستور میدهد که در توصیف خود بگوید: « بگو: مامورم تا خداوند را به اخلاص بپرستم و دین را برای او خالص گردانم و مامورم تا نخستین مسلمان باشم. »
(زمر، آیات 11 و 12) البته در این آیات آن حضرت خود را نخستین مسلمان معرفی میکند و میفرماید: «انا اول المسلمين». مقصود از « اول» در این آیه چنانکه علامه طباطبایی در المیزان ذیل آیه میفرماید اولويت به حسب درجه است نه اولويت به حسب زمان، زيرا قبل از رسول خدا (ص) نيز مسلمانى بودند که قرآن از آنان گزارش میکند که مهمترین آنان حضرت نوح(ع) و ابراهیم(ع) است.
به هر حال، در فرهنگ قرآنی، اسلام دو اصطلاح دارد که یکی به معنای مطلق تسلیم در برابر آموزههای وحیانی و دین هدایتی خداوند و فرمانهای اوست و دیگر، اصطلاح خاصی است که برای دین حضرت محمد(ص) به کار میرود.
اصول مشترک و شرایع متعدد
از این مطالب این نکته به دست میآید که همه آنچه در طول تاریخ بشریت از سوی خداوند از طریق پیامبران به دست مردم رسیده و از آن به دین و هدایت یاد میشود، همان اسلام است. این حقیقت باتوجه به شرایط زمانی، در بخش احکام آن نیازمند بازسازی و بازتولید بوده است. از این رو واژه شریعت به معنای آیین خاص مطرح میشود. همه شریعتهای آسمانی بر اصولی تکیه دارند که در هیچ یک از شرایع تغییر نمیکند و تنها برخی از آیینها و مناسک با توجه به شرایط زمانی تغییر یافته است. از این رو دین اسلام همواره در طول تاریخ بشریت یکی بوده است و تغییر تنها در شرایع پدید آمده است. خداوند بارها، در آیات قرآن بیان میکند که در همه کتب آسمانی بر اصولی تاکید شده و همه آنها یکدیگر را تصدیق میکردند و تنها به خاطر مقتضیاتی شرایع متعدد شده است.
این معنا را میتوان در آیات قرآن به دست آورد. از جمله میفرماید: «و ما اين كتاب قرآن را به حقّ به سوى تو فرو فرستاديم، در حالى كه تصديقكننده كتابهاى پيشين و حاكم بر آنهاست. پس ميان آنان
بر وفق آنچه خدا نازل كرده حكم كن و از هواهايشان با دور شدن از حقّى كه به سوى تو آمده، پيروى مكن. براى هر يك از شما امّتها شريعت و راه روشنى قرار دادهايم و اگر خدا مىخواست، شما را يك امّت قرار مىداد، ولى خواست تا شما را در آنچه به شما داده است بيازمايد. پس در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت گيريد. بازگشت همه شما به سوى خداست، آنگاه درباره آنچه در آن اختلاف مىكرديد آگاهتان خواهد كرد.» (مائده، آیه 48)
الف) اصل توحید
اصول مشترکی که در همه این کتب آسمانی و وحیانی وجود دارد، بارها تکرار و تصدیق شده است. از جمله مهمترین این اصول به اصل توحید است. در همه تعالیم پیامبران(ع) توحید و نفی شرک نقطه محوری و اصلی بوده است. خداوند بارها در آیات قرآن به این نقطه مشترک میان شرایع آسمانی اشاره کرده است. از جمله این آیات میتوان به آیات 79 و 80 سوره آل عمران، 21 تا 25 سوره انبیاء و 20 و 21 سوره زخرف و نیز 36 تا 49 سوره نجم اشاره کرد.
بی گمان همین اصل توحید بوده است که پیامبر(ص) بارها به عنوان شعار تاکید کرده و پذیرش آن را عین رستگاری و نجات از خسران ابدی دانسته و فرموده است: قولوا لا اله الا الله تفلحوا؛ بگویید جز خداوند خدایی نیست تا رستگار شوید.
در اسلام و همه شرایع آسمانی ایمان به خدای یکتا اصلی است که همه پیروان آنان را گرد هم میآورد. (بقره، آیات 8 و 62 و 136 و 177 و 232 )
ب) اصل معاد
دومین اصل محوری و ارکان همه شرایع وحیانی، اصل معاد و رستاخیز است. اینکه هستی بیهوده آفریده نشده و دارای هدفی است که معاد و رستاخیز تجلی این هدف خواهد بود. در آیات قرآن، هر جایی که سخن از توحید است، سخن از معاد نیز به میان آمده است.(بقره، آیات 4 و 62 و 177 و 232) در همه تعالیم کتب آسمانی به مسئله برتری زندگی اخروی بر زندگی دنیوی تاکید شده است. خداوند به این نکته مشترک در همه شرایع در آیات 17 تا 19 سوره اعلی اشاره کرده میفرماید: وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى إِنَّ هَذَا لَفِي الصُّحُفِ الْأُولَى صُحُفِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى؛ جهان آخرت نيكوتر و پايدارتر است. همانا این [حقایق] در کتابهای آسمانی پیشین هست؛ بخصوص در صحف ابراهیم و تورات موسی (مفصل بیان گردیده است.)
ج)نبوت عام
از دیگر مشترکات شرایع آسمانی مسئله نبوت عام است. همه آنان به نبوت عام اعتقاد دارند و اینکه خداوند پیامبرانی را برای هدایت بشر فرستاده است. پیروان دین اسلام به عنوان آخرین و کاملترین شرایع آسمانی، به همه پیامبران پیشین از عیسی(ع) تا آدم(ع) ایمان داشته و هیچ تفاوتی میان آنان قائل نیستند و همه را به یکسان باور دارند و پذیرش آن را جزو باورهای ایمانی خویش میشمارند.(بقره، آیات 136 و 285 و نیز آل عمران، آیه 84)
د)پاداش اعمال در آخرت
از دیگر مشترکات شرایع آسمانی میتوان به مسئله پاداش اعمال در قیامت اشاره کرد. در همه کتب آسمانی به این مهم توجه داده شده و همه پیروان ادیان به آن باور دارند.(نجم، آیات 36 تا 40) اینکه انسانها در قیامت از نتیجه تلاشهای خود بهره مند خواهد شد، اصل مشترک میان همه ادیان است(همان) و اینکه انسانی به سبب گناه دیگران کیفر نمیشود نیز از جمله همین اصول مشترکی است که در آیات پیش گفته بر آن تاکید شده است. از جمله مشترکات میتوان به مسئله ربوبیت و پروردگاری خداوند اشاره کرد. همه ادیان آسمانی در تعالیم خویش به مسئله ربوبیت توجه داده و پذیرفتهاند که همه انسانها در نهایت به سوی خداوند باز میگردند.(همان)
ه)سایر اصول مشترک
از دیگر اصول مشترک جاودانگی در آخرت
(اعلی، آیات 17 و 18)، وجوب جهاد علیه کافران و در راه خدا(توبه، آیه 111)، خلقت جفت
(نجم، آیات 36 تا46)، لزوم ذکر و یاد خدا(اعلی، آیات 14 تا 19)، وجوب پرداخت زکات فطره(همان)، وجوب نماز و نقش آن در رستگاری بشر
(اعلی، آیات 14 تا 19) منشا بودن خداوند درخنده وگریه(نجم، آیات 36 تا43) است.
همچنین، همه کتب آسمانی حاوی معارفی است که خارج از حیطه علم بشر است. به این معنا که اگر خداوند کتب آسمانی را نمیفرستاد، انسانها هرگز نمیتوانستند نسبت به معارفی چون معاد و فرشتگان و جنیان و چگونگی آفرینش آسمان و زمین و انسان و موجودات و مانند آن آگاه شوند. از این رو خداوند میفرماید که این علوم از علوم غیبی است که خداوند به بشر ارزانی داشته است.
(انعام،آیه 91 و مائده، آیه 15)
به هر حال، کتب آسمانی، کتابهای روشنگر حقایق و معارف صحیح (حج، آیه 8)، و شایسته اعتقاد و باور(همان) و دارای احکام الهی برای رستگاری بشر(آل عمران، آیه 187) است. بسیاری از این معارف هرگز قابل دسترسی بشر نبود و این خداوند بود که آن را به بشر از طریق پیامبران آموخت.
(بقره، آیه 213 و آل عمران،آیه 184 و نحل،آیات 43 و 44 و و حدید، آیه 25)
دانش انسان به تاریخ بشریت نیز از جمله معارف عبرت آموزی است که از طریق وحی به بشر رسیده است و کتب آسمانی حاوی این مسائل است که در آیاتی از جمله 36 تا 54 سوره نجم به آن اشاره شده است.
به سبب اینکه کتب آسمانی حاوی معارفی است که انسان به جز از طریق وحی نمیتوانست به آن دست یابد، هر گونه تکذیب کلیات آن جایز نیست. از این رو خداوند دروغ دانستن کتب آسمانی را برخاسته از روحیهستیزه جویی و حق ناپذیری معرفی میکند، چرا که دانشهای بشری تنها از طریق حس و عقل به دست نمیآید و افزون بر علوم و معارف عقلانی و تجربی، علوم دیگری هم وجود دارد که از طریق شهود یا وحی حاصل میشود.
عقل انسانی، به این نتیجه رسیده است که خداوندی برای جهان است و این جهان بیهدف و بیحکمت آفریده نشده است. از این رو بشر در اندیشه آن است که بداند هدف از آفرینش وی چیست؟ همین عقل او را به نبوت و وحی رهنمون میسازد و حجت وحی را اثبات میکند. بنابراین، پذیرش وحی و حجیت آن نیز حکم عقلانی است. از این رو در آموزههای اسلامی، عقل را بنیاد دین و اخلاق معرفی میکند و میفرماید که هر کجا عقل باشد در آنجا دین و حیا نیز وجود دارد و هر گاه عقل برود و سفاهت و جهل به جای آن بنشیند، دین و عقل از آن دل و جان برود.(اصول کافی، کتاب عقل و جهل)
تحریف در کتب آسمانی
البته کتب آسمانی با تحریف مواجه شده است. گاه این تحریف لفظی و گاه معنوی بوده است. از این رو قرآن به مسئله تحریف در کتب آسمانی اشاره میکند و روشن میسازد که برای رهایی از مسئله تحریف لفظی، خداوند خود،حافظ قرآن است؛ چراکه این آخرین کتاب آسمانی است که برای تا قیامت بشر فرو فرستاده شده است.
اما این بدان معنا نیست که اصل کتب آسمانی، منزه از عقاید و باورهای باطل و خرافی نبوده است(زخرف، آیات 19 و21 و احقاف، آیه 2) بلکه این کتابها در یک دوره زمانی گرفتار برخی از خرافات شد و اصل کتابها هنوز بر حجت خود در مسائل دینی باقی هستند(قصص، آیه 49 و لقمان، آیه 20 و صافات، آیات 151 تا 157 و احقاف، آیه 4) کتابهای آسمانی از نظر قرآن مطابق با واقع بودند(بقره، آیه 176 و شوری، آیه 17) و خداوند از مؤمنان اهل کتاب میخواهد تا به احکام وتعالیم کتب آسمانی عمل کنند.(مائده، آیات 65 و 66) اما این بدان معنا هم نیست که کتب آسمانی نسخ نشدهاند، بلکه بر اساس آیه 85 سوره آل عمران، با ظهور اسلام به عنوان آخرین شریعت از سوی خداوند، شرایع دیگر منسوخ شدهاند. اينكه خداوند متعال در این آیه فقط اسلام را مىپذيرد، نشان مىدهد كه اسلام، اديان گذشته را در مقام پذيرش دين، منسوخ كرده است.
منسوخ شدن شرایع گذشته به معنای این است که نمیتوان به احکام آنها عمل کرد، ولی این به معنای این نیست که کتب آسمانی را مردود و باطل شماریم و یا در حقانیت اصول آن شک کنیم؛ چرا که اصول همه این شرایع مشترک است و همه آنها یکدیگر را در این بخش تایید میکنند.
بنابراین، هر گونه شک و تردید در اصول این معارف نادرست است. این در حالی است که برخی از اهل کتاب حتی در آموزههای وحیانی کتب خویش که به زبان خودشان ارسال شده (ابراهیم، آیه 4) شک و تردید روا میدارند(شوری،آیه 14) و از عمل به آن سرباز میزنند.
از برخی از آیات قرآن از جمله آیات 26 تا 28 سوره جن بر میآید که کتب آسمانی تورات و انجیل در زمان بعثت پیامبر(ص) دور از دسترس تحریف بوده و خداوند در آیه 213 سوره بقره از محفوظ بودن آنها از هر گونه تحریف و باطل در هنگام نزول قرآن خبر میدهد.
به سخن دیگر، قرآن تایید میکند که اصول کتب آسمانی به دور از تحریف و باطل بوده و حتی در زمان بعثت تغییرات و تحریفاتی در این کتب یا نبوده یا در اصول آن نبوده است. اما پس از آن تحریفات انجام گرفت تا با اصول اسلامی در تضاد باشد و این مسئله چنانکه قرآن بیان میکند به دست سوداگرانی انجام شد که در اندیشه مال و ثروت بودند.
(بقره، آیه 174 و نیز مجمع البیان، ج 1 و 2، ص 468)
به هر حال، کتب آسمانی و پیروان آنها در اصول اساسی چون اصل توحید و معاد و نبوت عام و حتی خاص در برخی از موارد، با هم مشترک هستند و همه ایشان وظیفه دارند دیگران را به سوی توحید و معاد بخوانند و از بتپرستی و شیطانپرستی و مانند آن برحذر دارند.
بلکه بر اساس آیات قرآن و آیات کتب آسمانی دیگر که درانجیل و تورات است، همه مؤمنان مکلف هستند که برای تبلیغ و دعوت به توحید تلاش کنند. این در حالی است که در زمان حاضر، بسیاری از شیطانپرستها و بتپرستان خود را در امنیت مییابند و حتی در سایه قدرت مسیحیت و یهودیت به تبلیغ شیطانپرستی و بتپرستی میپردازند.
در کشورهای مسیحی آزادی که برای شیطانپرستان و بتپرستانی چون بوداییها و هندوها وجود دارد، بیش از مسلمانانی است که اهل توحید هستند. ظلم و ستمی که نسبت به پیروان توحید اکنون در سرتاسر جهان اعمال میشود چنان زیاد است که قابل قیاس با هیچ دورهای نیست.