kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۴۶۹۸
تاریخ انتشار : ۰۹ بهمن ۱۴۰۳ - ۲۰:۴۲
گفت‌وگو با مدیر محصولات فرهنگی بیت‌الزهرا کرمان

حاج قاسم سلیمانی مظهـر تواضع و ایثار بود

 
 
 
حدود ۲۰ سال است که در جوار بیت الزهرا در خدمت دوستان عزیز هستم. حاج قاسم سلیمانی برای مردم کرمان نه تنها یک چهره شناخته‌شده، بلکه محبوب دل‌ها بوده است. 
از همان دوران دفاع مقدس، حاج قاسم در دل مردم کرمان جایگاه ویژه‌ای داشت و همه کرمانی‌ها او را می‌شناختند. در آن روزها، او به‌عنوان شهید زنده در میان مردم حضور داشت و همیشه در تلاش بود تا به مردم خدمت کند. 
حاج قاسم همواره به‌عنوان یک فرمانده بزرگ، بدون آنکه در مرکز توجه قرار گیرد، در دل مردم می‌جوشید و از هیچ تلاشی برای کمک به آنها فروگذار نمی‌کرد.
از مغازه تا میدان زندگی
من از سال ۷۸، فروشگاه مواد غذایی در سر کوچه 
بیت الزهرا داشتم و قبل از اینکه زمین بیت الزهرا خریداری شود، مغازه‌ام در همان محدوده بود. حاج قاسم معمولاً خریدهای منزل و مناسبت‌ها، از جمله ایام فاطمیه را از مغازه ما انجام می‌داد. او همیشه با چهره‌ای مهربان و روحیه‌ای شاداب، به مغازه می‌آمد و از همه چیز می‌خرید. همیشه می‌دیدیم که حاج قاسم خریدهایش را با دقت و محبت انجام می‌دهد و در رفتار او هیچ‌گونه خودنمایی و تفاخر نبود. این ویژگی‌ها در همان ابتدا او را در دل مردم جای داد.
در روزهای جمعه که برادرم مسئولیت مغازه را بر عهده داشت، همیشه تعریف می‌کرد که یک آقایی خوش‌رو و خوش‌چهره به مغازه می‌آید و برای دختر بچه‌ها عروسک، شکلات و... می‌خرد. این آقا همان حاج قاسم سلیمانی بود. فروشگاه ما که رو‌به‌روی بیت الزهرا بود، از سال ۸۲ هم‌جوار بیت الزهرا شد و در این مدت، حاج قاسم به‌طور مرتب در آن منطقه رفت‌وآمد داشت. در یکی از روزها، دایی من که در مغازه بود، حاج قاسم را می‌بیند و او را معرفی می‌کند.
یادگارهای حاج قاسم از حضور در بیت الزهرا
حاج قاسم در ابتدا در انتهای کوچه یک منزل داشت و در مراحل ساخت و ساز بیت الزهرا نظارت می‌کرد. حدود دو سال در آنجا زندگی کرد. خاطرات بسیاری از این دوران در ذهن ما ثبت شده است. یکی از خاطرات جالب، زمانی بود که حاج قاسم به باغچه‌های اطراف منزل خود توجه ویژه‌ای نشان داد و گل کاشت. در آن لحظه، پسر آقای رجایی که محافظ حاج قاسم بود، آنجا حضور داشت. حاج قاسم با شوخی و به طور صمیمی، آب به سمت او پرتاب کرد. این لحظه برای ما خیلی خوشایند بود، چرا که نشان می‌داد حاج قاسم چقدر در کنار مردم راحت و خودمانی بود.
حضور حاج قاسم در میان ما نه تنها از لحاظ انسانی بلکه از نظر روحی نیز بی‌نظیر بود. بی‌خبر از هر گونه تفاخر، همیشه با مردم ساده و صمیمی برخورد می‌کرد. امروز که حاج قاسم دیگر در کنار ما نیست، از صمیم قلب دلتنگ حضورش هستیم. او همیشه در قلب ما خواهد بود، چون به‌راستی یادگار بزرگی در این شهر و این کشور از خود بر جای گذاشت.
تواضع و رفتار ساده در میان مردم
زمانی که حاج قاسم وارد کوچه بیت الزهرا می‌شد، همیشه صمیمانه به حاج محمود نامجو، برادر خانمش می‌گفت: «ما این‌جا کاره‌ای نیستیم. رئیس‌های کوچه عرب‌نژادها هستند. اگر اجازه بدهند در باز می‌شود، ما می‌توانیم وارد شویم، و اگر اجازه ندهند، نمی‌توانیم.» این سخنان به خوبی نشان‌دهنده تواضع بی‌نظیر حاج قاسم بود. او هیچ‌گاه خود را بالاتر از دیگران نمی‌دید و در تعامل با مردم، همیشه خود را در سطح آن‌ها قرار می‌داد. این نگاه انسانی و عمیق به مردم، از ویژگی‌های برجسته او بود که در طول زندگی‌اش ماندگار شد. در ایام فاطمیه، حاج قاسم همیشه برای برگزاری مراسم روضه‌خوانی پنج شب متوالی در بیت الزهرا برنامه‌ریزی می‌کرد. او حتی در فصل‌های سرد سال، نگرانی خاصی داشت که مردم داخل بیت الزهرا سردشان نشود. یکی از روزها صبح زود وارد بیت الزهرا شد و متوجه شد که آب جمع شده است. آقای رجایی برای پاکسازی آنجا آمده بودند و حاج قاسم در همان لحظه به شوخی گفت: «برو پیرمرد، من خودم این آب‌ها را بیرون می‌زنم.» این رفتارش نشان‌دهنده عشق او به خدمت به مردم و تواضع در انجام امور کوچک بود.
حاج قاسم سلیمانی در تمامی زمینه‌ها، از جمله خدمت به اهل بیت علیهم‌السلام، شخصیت ویژه‌ای داشت. او نه تنها در میدان جنگ شجاع و بی‌وقفه بود، بلکه در امور روزمره نیز تلاش می‌کرد تا بهترین خدمات را ارائه دهد. بعد از هر مراسم عزاداری، 
حاج قاسم هیچ‌گاه اجازه نمی‌داد کسی دیگر سرویس‌های بهداشتی را تمیز کند. خود شخصاً اقدام به تمیز کردن آن‌ها می‌کرد. این ویژگی‌ها باعث می‌شد او شهید زنده لقب گیرد؛ زیرا همیشه در دل مردم زنده بود و در خدمت به آن‌ها هیچ تلاشی را فروگذار نمی‌کرد.
نگرانی‌ برای مردم و خانواده‌های شهدا
حاج قاسم همیشه مردم‌دار بود و برای خانواده‌های شهدا احترام خاصی قائل بود. یک روز، وقتی وارد کوچه بیت الزهرا شد و متوجه شد که دو طرف خیابان بسته شده‌اند، بسیار ناراحت شد. او به سمت محافظان خود آمد و از آن‌ها خواست که فضا را باز کنند. حاج قاسم همواره تلاش می‌کرد تا مردم بدون هیچ مانعی در مراسم‌ها شرکت کنند. این ویژگی‌ها نشان‌دهنده مردمی بودن او بود که در میان همه اقشار جامعه، از بزرگ‌ترین مقامات تا خانواده‌های شهدا، جایگاه ویژه‌ای داشت.
بزرگی و مردم‌داری حاج قاسم چیزی است که پس از شهادتش بیشتر نمایان شده است. ما امروز شاهد هستیم که افرادی از کشورهای مختلف همچون روسیه، آفریقا و دیگر مناطق به کرمان می‌آیند تا فقط برای زیارت حاج قاسم سلیمانی به این‌جا سفر کنند. این نشان می‌دهد که یاد و خاطره حاج قاسم نه تنها در ایران بلکه در سطح جهانی همچنان زنده است و در آینده نیز قطعا بزرگی او بیشتر شناخته خواهد شد. حاج قاسم نه تنها یک قهرمان ملی بود، بلکه یک نماد جهانی از فداکاری، محبت و ایثار شد.
بیت الزهرا؛ محلی برای خدمت به مردم
از سال‌های ۸۳ و ۸۴، حاج قاسم بیت الزهرا را به‌عنوان محلی برای ملاقات‌های مردمی در نظر گرفت. این زمین، که ابتدا به صورت کلنگی بود، شامل دو قطعه زمین می‌شد که یکی به کوچه چهار شهید رجایی کرمان و دیگری به کوچه شماره ششم شهید رجایی مشرف بود. حاج قاسم این زمین را برای مراسمات مذهبی و عمومی آماده کرد. در ایام فاطمیه، که فصل بارندگی بود، چادرهایی در این مکان برپا می‌شد و مراسمات به بهترین نحو ممکن برگزار می‌شد. مردم از این فضا استقبال می‌کردند و هر هفته برای مراسم‌های مذهبی به این‌جا می‌آمدند.
رابطه نزدیک با مردم و اعتماد بی‌نظیر او
ما به‌عنوان اهل محل، با حاج قاسم انس و الفت زیادی داشتیم و حاج قاسم اعتماد کامل به ما داشت. حتی در بحث‌های مربوط به امنیت و حفاظت، که گاهی در مراسمات به وقوع می‌پیوست، از حفاظت تهران خواسته بودند که مغازه‌مان را چند روز تعطیل کنیم. اما حاج قاسم مخالفت کرد و گفت: «عرب‌نژادهای این‌جا از ما هستند.» او همواره در کنار مردم بود و اعتماد و حمایت مردم را از خود می‌خواست. همچنین در پایان هر مراسم، در شب آخر، همیشه می‌آمد و از ما حلالیت می‌طلبید، اگر در طول مراسم مزاحمتی برای کسب‌وکار ما ایجاد کرده بود. این حرکت، نشان‌دهنده تواضع و بزرگی حاج قاسم بود که هیچ‌گاه خود را بالاتر از مردم نمی‌دانست.
هر ساله در ایام فاطمیه، همرزمان حاج قاسم از کل جنوب شرق کشور با شور و اشتیاق فراوان به بیت الزهرا می‌آمدند. این مراسم به یک محفل بزرگ و معنوی تبدیل می‌شد که همه مشتاقانه برای دیدار حاج قاسم در این مکان گرد هم می‌آمدند. مانند پروانه‌ها دور شمع جمع می‌شدند و در کنار حاج قاسم، به عزاداری و عبادت می‌پرداختند. این جمعیت عظیم نشان‌دهنده محبوبیت و جایگاه ویژه حاج قاسم در دل مردم بود.
 حادثه‌ای مرموز و واکنش حاج قاسم
چند سال قبل از شهادت حاج قاسم، در یک برنامه تروریستی که به دستور نتانیاهو طراحی شده بود، دو نفر از یهودیان یک خانه در کوچه مقابل دبیرستان طالقانی خریداری کردند. فاصله این خانه تا بیت الزهرا حدود ۳۴ تا ۳۵ متر بود. در این خانه، کانالی حرفه‌ای از زیرزمین خانه به صورت مخفیانه حفر شده بود و محموله‌ای ۳۰۰ کیلوگرمی از تی‌ان‌تی از مرز پاکستان وارد کشور شده بود. این محموله پس از ورود به کرمان، به سمت کوچه مقابل دبیرستان طالقانی منتقل می‌شد که در نهایت دستگیر شدند. 
این حادثه به سرعت به گوش حاج قاسم رسید و او در واکنش به این ماجرا گفت: «نخستین کسانی که در این حادثه به خطر می‌افتند، برادران عرب‌نژادی هستند که همیشه در مراسمات حضور داشتند.» حاج قاسم به‌طور طبیعی در برابر تهدیداتی که به مردم و شهرش وارد می‌شد، دفاع جانانه‌ای می‌کرد. او نه تنها به امنیت منطقه، بلکه به امنیت جان مردم نیز اهمیت ویژه‌ای می‌داد. این واکنش از حاج قاسم نشان داد که همواره در پی حفظ امنیت و رفاه مردم بود و هیچ‌گاه از تهدیدات نترسید. 
 بزرگی در سایه عشق و ایمان به مردم
تمام این اتفاقات و رفتارها در کنار شجاعت و ایثار حاج قاسم در میدان‌های جنگ، نشان می‌دهد که او تنها یک فرمانده نظامی نبود، بلکه مردی با روحیه‌ای والا بود که به مردم و وطن خود تا آخرین لحظه از عمرش خدمت کرد. محبت و خدمت به مردم در هر شرایطی برای او اولویت داشت و این ویژگی‌ها سبب شد که نام حاج قاسم نه تنها در ایران بلکه در جهان به عنوان یک نماد مردم‌داری و فداکاری شناخته شود.
حاج قاسم سلیمانی همیشه در مراسمات
بیت الزهرا حضور داشت و به‌ویژه در ایام فاطمیه، که مردم از اقصی نقاط کرمان برای شرکت در مراسم می‌آمدند، نقش محوری ایفا می‌کرد. او در ارتباط با مردم و در نظارت بر تمامی کارهایی که در کرمان برای خدمت به مردم انجام می‌شد، همیشه فعال بود. او نه تنها یک فرمانده بزرگ بلکه یک مرد بزرگ مردمی بود که هیچ‌گاه از مسئولیت‌های خود شانه خالی نکرد و در تمامی امور مرتبط با مراسمات مذهبی و سرویس‌دهی به مردم حضور فعال داشت.
 محبت و تواضع در برخورد با دیگران
حاج قاسم، با وجود همه شخصیت بزرگ و ملی‌اش، همیشه در برخورد با مردم خوش‌رو و با تواضع بود. یک روز، در حالی که من قصد داشتم دستش را ببوسم، با لبخند و در کمال محبت دستش را عقب کشید و به‌جای آن گردن من را بوسید و گفت: «این آخرین بار باشد که بخواهی دست مرا ببوسی.» این برخورد ساده و عمیق نشان‌دهنده محبت و عظمت شخصیتی حاج قاسم بود که هیچ‌گاه خود را از مردم 
جدا نمی‌دید.
در ایام فاطمیه، حاج قاسم همیشه در کنار مردم حضور داشت و در تمامی جزئیات مراسمات مشارکت می‌کرد. در یکی از شب‌های پایانی ایام فاطمیه، پس از اتمام مراسم، حاج قاسم متوجه شد که در مسیر پله‌های خانه حاج ابراهیم نقوی چند دانه برنج ریخته شده است. او با دقت برنج‌ها را در دستمال کاغذی گذاشت و در جیب خود قرار داد. بلافاصله پس از این صحنه، مردم محله به سرعت کوچه را تمیز کردند تا نشان دهند که قدردان حاج قاسم و رفتارهای ساده ولی معنی‌دار او هستند. این صحنه، تصویری از تواضع و محبت او در دل مردم باقی گذاشت.
 ارتباط با خانواده‌های شهدا 
حاج قاسم همیشه به خانواده‌های شهدا اهمیت ویژه‌ای می‌داد. به یاد دارم که یک روز دختر شهیدی بیرون از مغازه‌مان ایستاده بود و حاج قاسم پس از خرید آب معدنی و کیک برای او خریداری کرد و با لحنی محبت‌آمیز گفت: «این‌ها را بنویس، فراموش نکنی.» حاج قاسم همیشه از هیچ فرصتی برای تقدیر و احترام به خانواده‌های شهدا نمی‌گذشت و حتی در ساده‌ترین رفتارهای خود این محبت‌ها را نشان می‌داد.
با توجه به ارتباط ویژه‌ای که با حاج قاسم داشتیم، تصمیم گرفتیم برای تبرک زائرین به کرمان و بیت الزهرا، پوسترهایی از عکس حاج قاسم را به عنوان هدیه در مغازه‌مان توزیع کنیم. این ایده ابتدا با ۴۰۰-۵۰۰ عکس شروع شد و با گذشت زمان، به یک نمایشگاه دائمی تبدیل شد. هر روز، مردم به مغازه ما می‌آمدند و برای نوشتن نامه به حاج قاسم برگه و خودکار می‌گرفتند و بعد به بیت الزهرا می‌بردند. این نمایشگاه دلی تبدیل به محلی برای خدمت به مردم وادای احترام به حاج قاسم شد.
فرمانده‌ای با دل بزرگ
حاج قاسم نه تنها یک فرمانده بزرگ بود، بلکه در زندگی شخصی‌اش هم الگویی از تواضع، صداقت و محبت به مردم بود. همیشه می‌گفت: ما هیچ‌گاه نباید خود را از مردم جدا کنیم. این جمله برای من همیشه به یادگار ماند، چون واقعاً در عمل نیز به آن پایبند بود.
در کنار مسئولیت‌هایش، حاج قاسم همیشه در مراسم‌های مختلف در بیت الزهرا حضور پیدا می‌کرد. همیشه با مردم می‌نشست، با لبخند و دلی آرام. ایام فاطمیه که می‌شد، برای هیچ‌کسی تفاوت نمی‌کرد که چه مسئولیتی دارد، حاج قاسم همیشه در کنار مردم بود. یک بار یادم است که در مراسم عزاداری، حاج قاسم در صف اول نشست و تا پایان مراسم با مردم صحبت می‌کرد. او با همه صمیمی بود و هیچ‌گاه خود را از مردم جدا نمی‌کرد.
رفتارهای ساده اما عمیق
یک روز حاج قاسم وارد بیت الزهرا شد و بلافاصله به سمت یک پیرمرد سالخورده که به سختی راه می‌رفت رفت و او را در آغوش گرفت. همین حرکت ساده نشان داد که حاج قاسم چقدر به انسان‌ها احترام می‌گذاشت. 
حاج قاسم فقط یک فرمانده بزرگ نبود، بلکه یک انسان بزرگ بود که همه مردم به او اعتماد داشتند.
شخصیت حاج قاسم نه تنها در ایران، بلکه در جهان نیز شناخته شده است. بعد از شهادت ایشان، تعداد زیادی از مردم کشورهای مختلف از جمله روسیه، آفریقا و دیگر کشورها برای زیارت مرقد او به کرمان می‌آیند. این خود گواهی است بر اینکه حاج قاسم نه تنها یک فرمانده نظامی، بلکه یک نماد جهانی از صداقت، شجاعت و عشق به انسانیت بود.
یکی از چیزهایی که همیشه در یادها می‌ماند، تأثیر حاج قاسم بر دل مردم بود. او هیچ‌گاه برای خودش کاری نمی‌کرد. همه آنچه انجام می‌داد، برای مردم و به‌ویژه خانواده‌های شهدا بود. حتی وقتی در مراسمات مختلف شرکت می‌کرد، با دل باز و روحیه‌ای شاداب در کنار مردم می‌نشست و از آنها حمایت می‌کرد.
خدمات حاج قاسم در روزهای سخت کرونا
زمانی که برادرم به کرونا مبتلا شده بود و وضعیتش بحرانی بود، به بیمارستان باهنر کرمان رفتیم و دکتر گفت که او در حال از دست دادن وضعیتش است. در آن روزها به حاج قاسم متوسل شدیم و خواستیم از او دعا کند. 
فردای آن روز، حال برادرم بهبود پیدا کرد و دکتر گفت که هیچ نشانه‌ای از بیماری در بدن او باقی نمانده است.
پس از شهادت حاج قاسم، تصمیم گرفتیم نمایشگاهی از عکس‌های او برگزار کنیم. این نمایشگاه‌ها، که در مغازه‌ام آغاز شد، به مرور زمان گسترش پیدا کرد و امروز به یکی از مهم‌ترین برنامه‌های فرهنگی کرمان تبدیل شده است. 
مردم از سراسر کشور برای دیدن این نمایشگاه می‌آیند و با عکس‌های حاج قاسم ارتباط برقرار می‌کنند.
برادرم در اوج دوران کرونا به بیماری مبتلا شد
در اوج بحران کرونا، برادرم به این بیماری مبتلا شد و به بیمارستان باهنر کرمان رفتیم. دکتر اعلام کرد که وضعیت بدن مهدی بسیار وخیم است و ۸۰ درصد ریه‌هایش درگیر بیماری آمبلی شده‌اند. رئیس بیمارستان ما را قطع امید کرد، اما ما با برادرم محمد تا نماز صبح بیرون از در بیمارستان ماندیم و به حاج قاسم متوسل شدیم و گفتیم برادرمان را از شما می‌خواهیم.
فردای آن روز، دوباره به بیمارستان مراجعه کردیم و دکتر اعلام کرد که علائم رو به بهبودی مشاهده می‌شود و ریه‌ها از وضعیت درگیری خارج شده‌اند. وقتی این موضوع را به دکتر گفتیم، او پاسخ داد: «برادرتان شفا پیدا کرده است.»
 تأسیس پایگاهی برای زائرین حاج قاسم
به‌خاطر این اتفاقات، شهید رضایی پیجی داشت که تصمیم گرفتیم پوسترهایی از عکس حاج قاسم را به عنوان تبرک از آنجا تهیه کرده و به زائران حاج قاسم هدیه دهیم. 
مغازه ما کوچک بود، اما با همکاری مسئولین، بانک این‌جا که خالی شده بود در اختیار ما قرار گرفت. بانک را تمیز کردیم و روز اول با حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ عکس کار را آغاز کردیم.
روز بعد، کاروانی از گلستان به کرمان آمد که قصد داشت در مسجد صاحب الزمان نمایشگاهی برای حاج قاسم برگزار کند. اما مکان مشخصی برای برپایی نمایشگاه نداشتند. به این ترتیب، همه چیز به دست هم رسید و ما با همکاری این کاروان، نمایشگاهی را برپا کردیم. از آن زمان، چهار سال است که این کار ادامه دارد. نمایشگاه ما دلی است.
خاطرات زائران از نمایشگاه
مردم از مغازه ما خودکار و برگه می‌گرفتند تا نامه‌هایی برای بیت‌الزهرا بنویسند. آن‌ها بعد از نوشتن نامه‌ها دگرگون می‌شدند. 
ایام فاطمیه که شروع می‌شد، اغلب آخر سال و زمستان بود. روزی دختری شهید بیرون مغازه ما ایستاده بود و مردی دو آب معدنی خرید. او یکی از آب معدنی‌ها را به دختر شهید داد و به او گفت: «این‌ها را بنویس و فراموش نکن.»
برای بچه‌های شهدا از مغازه ما عروسک می‌گرفتند و با همان عروسک‌ها از ما می‌خواستند تا نامه‌هایی بنویسند.
 ادامه راه با روحیه حاج قاسم
همه کسانی که در این‌جا خدمت می‌کنند، روحیه حاج قاسم را دارند. ما زودتر باید ایشان را می‌شناختیم و برای زائرانی که به این‌جا قدمگاه حاج قاسم می‌آیند، حتی حاضر هستیم کفش‌هایشان را واکس بزنیم. ما با عشق خدمت می‌کنیم.
در پایان، تشکر ویژه دارم از آقایان حاج آقا حسین زاده، ریاست محترم بانک رسالت
حاج مصطفی عسکری، قائم‌مقام مدیرعامل بانک رسالت،حاج سعید بادپیما، حاج محمود نامجو، حاج آقا صدفی، جناب مهندس حجت نقوی، جناب سعید صادقی، حجت‌الاسلام حاج سید حسن اسدی، امام جماعت بیت الزهرا، سردار شهریاری، سرهنگ علی ابراهیمی، سرهنگ عیسی ابراهیمی، حاج آقا محمدی، برادران عرب‌نژاد و تمامی دوستانی که در برپایی نمایشگاه رسالت آسمانی حاج قاسم شهید ما را یاری 
نموده‌اند.