گزارش مستند کیهان
ترامپ خیالی، ترامپ واقعی تقلای مدعیان اصلاحات برای بزک یک باجگیر
سرویس سیاسی-
چندی است مدعیان اصلاحات با هدف ترغیب، تشویق و توجیه مذاکره با دولت آمریکا و نیز رویکرد خسارتبار «بستن با کدخدا»، درصدد بزک کردن چهره ترامپ برآمده و بیاعتنا به مواجهه پیشین (برجام)، تئوری تغییر چهره
(face off) را مطرح میکنند.
روزنامه زنجیرهای «آرمان ملی» روز گذشته ذیل تیتر «مذاکره پاستور و کاخ سفید بدون میانجی؟» نوشت: «به نظر میرسد نگاه ترامپ نسبت به گذشته در ارتباط با ایران متفاوت است.»
این درحالی است که روزنامه «هممیهن» مدتی قبل ذیل تیتر «ترامپ و گزینه نظامی علیه ایران؛ بازگشت به «فشار حداکثری» مسیر معامله را هموار میکند یا جنگ؟» از قول ترامپ نوشت: «او [ترامپ] میگوید که به سیاست دوره نخست ریاستجمهوریاش یعنی سیاست «فشار حداکثری» باز میگردد».
روزنامه «آرمان ملی» همچنین در مطلبی دیگر، ذیل تیتر «تروئیکای اروپا در نقش میانجی» نوشت: «به نظر میرسد ترامپ با اضافه نکردن تحریم جدید در ابتدای کار، دنبال آن است که از سیاست فشار حداکثری فاصله بگیرد.»
مدعیان اصلاحات پس از بزک کردن چهره ترامپ، در راستای اصرار و ابرام به مذاکره با شانتاژ خبری و با تیترهایی چون «چراغ سبز مذاکره»، «سیگنالهای دوطرفه مذاکره»، «مذاکره به جای تنش»، «پیام پزشکیان به ترامپ» و «پیام ترامپ به ایران» بر طبل مذاکره کوفتند و فضای سیاسی کشور را برای بهرهبرداری جناحی، تحتالشعاع قرار دادند.
چندی پیش «جاناتان پانیکوف»، طراح و مدیر «ابتکار امنیتی خاورمیانه» و مدیر ارشد «شورای آتلانتیک» (اندیشکده روابط بینالملل) در مجله آمریکایی «فارن پالیسی» به ترامپ پیشنهاد کرد که سرفصل و محور مذاکرات را معطوف به برنامه هستهای، حضور و نفوذ ایران در منطقه و توان موشکی کند. با توجه به این توصیه پیام ترامپ، دعوت به «مذاکره» نیست بلکه به «مسلخ» کشیدن ایران است. بنابراین پافشاری و اصرار مدعیان اصلاحات برای گفتوگو با ترامپ به هیچ وجه منطقی نیست.
از سویی به نظر میرسد غرب (آمریکا و اروپا) با فضاسازی علیه برنامه هستهای ایران و با استفاده از تکنیکهای سلطهگری در مذاکرات همچون
«لنگر کردن» (Anchoring)، مقدمه و مدخل ورود به بحث را بر سر توان نظامی بخصوص مسائل هستهای تعریف کرده است. این درحالی است که مدعیان اصلاحات با پافشاری بر مذاکره با آمریکا این سیاست و تکنیک را نادیده میگیرند.
معالوصف، یکی از راههای تحمیل «مذاکره» و گرفتن «امتیاز» حین گفتوگو، استفاده از استراتژی اجبار دیپلماتیک (coercion diplomacy) است، بر اساس این استراتژی، تهدید و فشار ابزاری که با بهکارگیری آن مقاومت طرف مذاکره شکسته میشود.
در همین ارتباط، روزنامه «هممیهن» نیز ذیل تیتر «پیام ترامپ به ایران» از قول ترامپ نوشت: «تنها چیزی که درباره ایران گفتهایم این است که میخواهم آنها کشور باعظمتی داشته باشند، آنها پتانسیل بالایی دارند، مردم شگفتانگیزی هستند. تنها چیزی که درباره ایران گفتم این است که آنها نمیتوانند سلاح هستهای داشته باشند... اگر آنها یکی داشته باشند دیگران هم میخواهند داشته باشند و در این صورت همه چیز فاجعه خواهد بود».
در بخش دیگری از گزارش هممیهن آمده است: «رئیسجمهور آمریکا از پاسخ به این سؤال که آیا از حمله پیشدستانه به تاسیسات هستهای ایران حمایت میکند یا خیر؟ خودداری کرد اما با تکرار ادعاهای پیشین گفت که ایران «نمیتواند سلاح هستهای داشته باشد».
هدف از «مذاکره» مبادله «برابر»
و «پایاپای» نیست
به نظر میرسد، هدف از مذاکره اقتدارزدایی و منزوی کردن ایران در معادلات منطقهای است. با نظر به تجربه گذشته، هدف از «مذاکره» مبادله «برابر» و «پایاپای» نیست؛ بلکه دادن امتیاز و گرفتن وعدهها است، به عبارتی دیگر «بده-بستان» توصیف مناسبی برای مذاکرات گذشته به حساب نمیآید چرا که آورده مذاکرات پیشن (برجام) در وعدههای عملینشده خلاصه میشود.
محمد جواد ظریف سال 97 در مراسمی به مناسبت روز خبرنگار- در وزارت خارجه- ضمن اشاره به بدعهدی ترامپ گفت: «راجع به برجام، ساعتها مذاکره شده است، سپس آقای ترامپ با یک امضای سریع آن را باطل اعلام میکند. آیا میتوان با چنین فردی وارد مذاکره شد؟ آیا این اقدام چیزی جز یک نمایش تبلیغاتی است؟ شما (آمریکاییها) ادعا میکنید که به دنبال مذاکره هستید، مشکلی نیست. اما اصلا این مذاکره ارزش وقت گذاشتن را دارد؟».
کشور تراز از نظر ترامپ،
عربستان سعودی است
کشور تراز از نظر ترامپ، عربستان سعودی است که ترامپ قبلا از آن به عنوان گاو شیرده یاد کرده و حالا هم میگوید حاضر است دوباره به عربستان سفر کند به شرط اینکه عربستان مانند دوره قبل، قرارداد خرید ۴۵۰ میلیارد دلاری با آمریکا ببندد!
یکی از راههای تحمیل مذاکره و فشار بر شخصیتهای حقوقی یا حقیقی پیش از گفتوگو، استفاده از تکنیک «تهدید و اجبار» (Threat and Coercion) است. آمریکا و اروپا پیش از این بارها با استفاده از همین تکنیک درصدد مهار ایران و بازداشتن از دستیابی به حق مسلم در حوزه هستهای بر آمدند.
شهریور ۹۹ رئیسجمهور صربستان با خفت و خواری در مقابل ترامپ نشست؛ با این حال مدعیان اصلاحات این رفتار را نشانه عقلانیت سیاسی دانسته و رئیسجمهور صربستان را انسانی سرافراز و متعهد به منافع ملی نامیدند! این در حالی است که تحلیلگران و رسانههای خارجی، رفتار رئیسجمهور صربستان را رفتاری تحقیرآمیز و ذلتبار توصیف کردند. نشریه زنجیرهای «صدا» در همان مقطع با اشاره به این دیدار در مطلبی نوشت: «عکسی که ترامپ از مذاکره و مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ».
ترامپ پاسخ داد:
نه مرسی!
دولت ترامپ برای مذاکره با دولت روحانی و تیم ظریف، 12 شرط توهینآمیز گذاشته بود. هنگامی هم که ظریف با اشپیگل مصاحبه کرد و تداعی درخواست مذاکره از آن گفتوگو شد، ترامپ پاسخ داد: نه مرسی!
اظهارات ترامپ در مراسم تحلیف و فرمانهای اجرائی که صادر کرد، گزاره پر تکرار غربگرایان، مبنی بر این که او اهل تعامل و مذاکره و معامله از موضع برابر است را ابطال کرد. ترامپ نشان داد مسئلهاش فقط با ایران نیست، بلکه برای همه جهان شاخ و شانه میکشد، باج میخواهد و حتی دنبال اشغالگرینلند، پاناما و مناطقی از کاناداست.
مدعیان اصلاحات جز زیر پا گذاشتن برجام، دستور ترور شهید سلیمانی، واکنش موهن «نه مرسی» به اظهارات مذاکرهطلبانه ظریف در سال 1399، و گذاشتن ۱۲ شرط برای مذاکره با ایران، چه تصویر و تصور دیگری از ترامپ دارند؟
هدف از زمزمه دوباره مذاکره،
جز عصا گذاشتن زیر بغل دولت آمریکا و سودای واگذاری منابع قدرت ملی نیست
تقلای مذاکره با ترامپ نشان میدهد که هیچ عبرتی از حوادث دولت دوم روحانی و توهین و تحقیرهای دولت ترامپ اندوخته نشده است. ادعای لغو تحریمها از طریق مذاکره، یکبار در دولت برجام آزموده شد و به افزایش تحریمها از 800 مورد به 1700 تحریم به علاوه تعطیلی برنامه هستهای انجامید. بنابراین هدف از زمزمه دوباره مذاکره، چیزی جز عصا گذاشتن زیر بغل دولت آمریکا و سودای واگذاری منابع قدرت ملی ارزیابی نمیشود.
با تضمین روحانی به موگرینی، ترامپ توانست بدون هیچ هزینهای از توافق خارج شود و نزدیک سه سال، دولت روحانی را به انجام یکطرفه تعهدات وادار کند و اگر قانون اقدام متقابل مجلس نبود، این بیگاری همچنان ادامه پیدا میکرد. در این دوره، شمار تحریمها در مقایسه یا پیش از برجام، بیش از دو برابر شده بود!
مدعیان اصلاحات قائل به مذاکره بلاشرط بلکه تن دادن به شرائط ظالمانه آمریکا هستند
مدعیان اصلاحات قائل به مذاکره بلاشرط بلکه تن دادن به شرائط ظالمانه آمریکا برای توافق به هر قیمت (بخوانید وطنفروشی) هستند!
آمریکا بر خلاف شرطهای منطقی ایران، علیالدوام اقدام به خصومت و توطئه و زدن ضربه کرده و بنابراین مذاکره، بر مبنای آن شروط معقول، هیچ اعتباری ندارد.
با وجود تنازل طرف ایرانی در برخی توافقات مانند برجام، طرف آمریکایی کمترین حسن نیتی از خود نشان نداده بلکه همان اخلاق شیطانی خود را بروز داده است.
ترامپ همان کسی است که آقای روحانی با همه اشتیاقش به مذاکره با آمریکا درباره وقاحت او گفت: «داستان مضحکی اتفاق افتاده؛ میگویند تعهدی که قبلا بستیم، فعلا محکم نباشد، درباره موضوع دیگری حرف بزنیم! آمریکا با زبان و عمل میگوید اهل مذاکره و تعهد نیست، اما به برخی کشورها میگوید بیا با ما مذاکره کن؛ مگر ديوانهاند كه با شما مذاكره كنند؟ شما به مذاكرهاي كه به تاييد سازمان ملل رسيده، پايبند نيستيد».
قصاص خون شهید سلیمانی و پایمال کردن حقوق ایران در برجام هم به گردن ترامپ سنگینی میکند و کسانی که بر خلاف این واقعیت بخواهند ترامپ خیالی را به جای ترامپ واقعی جا بزنند، ترامپ باجگیر را بزک کنند و نسخه مذاکرات التماسی بپیچند، فاقد کمترین غیرت نسبت به عزت و امنیت ملی هستند.