kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۳۷۱۱
تاریخ انتشار : ۲۳ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۳۷

کبوترانه... 

 
 
عاشق که باشی، زمین برایت مهم نیست، زمان هم. دلت در هیچ‌کدام از دو ظرف زمین و زمان جا نمی‌شود، پروانه می‌شود. کبوتر می‌شود و دنبال بهانه می‌گردد برای پرپر زدن. چه جایی بهتر از آستان صاحب کرم که گوشه گوشه‌اش بهشت است.
 و من، همان کبوتر پر شکسته‌ای هستم که راهی برای رهایی از قید و بند دنیا می‌طلبم و انوار طلایی تشعشع صبحگاه گنبدتت، مرا به موج مهربانی‌هایت می‌خواند که بر بلندای گلدسته‌هایت آرام بگیرم و اشک‌های سرد گوشه چشم زائرینت را نظاره کنم.‌ای تنها بهانه پرواز دل شکسته ام. 
مولا، بغضی که در گلو دارم را به صدای نقاره خانه ات بشکن،‌ای ضامن آهو! ضمانت دل شکسته‌ای را نمی‌کنی که زنجیرهای پریشانی و سردر گمی را از ذهن آشفته و پای خسته‌اش باز کنی.
آقا جان! 
چشمانم را دخیل پنجره فولادت می‌کنم، تنها نیم نگاهی کفایت می‌کند آنکه را در 
کوچه بن‌بست دنیا مانده است. 
آقای من! خیره به مهربانی توام که دردها را دوا می‌کند و کبوتر دل تنهای من، رشته‌های دلش را به مشبک‌های پنجره‌ات گره زده تا تو با دست که نه، با گوشه ی چشمی آن را بگشایی و مشتاقی را به آرزو برسانی که سرگذاشتن و‌گریستن پشت پنجره فولادت سعادت می‌خواهد. 
آقا جان! 
مگر می‌شود از در باب الکرم تو ناامید برگشت. هیهات!! 
نگاه تو حادثه‌ایست که جهان را به تحیر وا می‌دارد وقتی قفل دلهای دخیل بسته را وا می‌کنی. کبوتر دلم را به مشبک‌های پنجره‌ات قفل بسته‌ام و دخیل، تا آرام بگیرد از نگاهت..
‌ای صفای قلب زارم‌، 
هرچه دارم از تو دارم. 
تا قیامت‌ ای رضا جان سر کویت‌ای رضا جان برندارم.. 
السلام و علیک یا علی بن موسی الرضا‌(ع)
ابوالقاسم محمدزاده