kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۳۰۵۴
تاریخ انتشار : ۱۴ دی ۱۴۰۳ - ۲۰:۱۳
واکاوی تاریخ سینمای پس از انقلاب - بخش نود و هشت

وقتی رانت‌خوار ضدانقلاب طلبکار هم می‌شود!/حکایت سینماتوگراف 2

 

سعید مستغاثی
جعفر پناهی (مقلد دست چندم فیلم‌های کیارستمی) که به دلیل همراهی و فعالیت در جهت فتنه 1388، به 6 سال زندان و 20 سال دوری از فعالیت‌های هنری محکوم شده بود، پنجشنبه 26 مرداد 1396 و در مراسمی تحت عنوان جشن منتقدان، در حالی که به روی صحنه رفت تا دیپلم افتخار بهترین کارگردانی را به خاطر فیلم «ماجرای نیمروز» به محمد حسین مهدویان اعطا نماید، به گونه‌ای خارج از نزاکت و عرف بین‌المللی، این جایزه را به مهدویان نداد! و قصد ترک صحنه را داشت که با تلاش برخی از مجریان برنامه، دقایقی در کنار ایستاد تا مهدویان (که همچنان به وی احترام می‌گذاشت) از صحنه بیرون رفته و او دوباره برگردد و در برنامه اعطاء جایزه دیگری حضور داشته باشد! نکته جالب اینکه رسانه‌ها و وب سایت‌های زنجیره‌ای مانند رادیو زمانه، ضمن پروپاگاندا برای این خبر، اقدام پناهی را درخشش و دفاع وی از سینمای مستقل اعلام کردند!
این در حالی است که اولا خود جعفر پناهی اساسا با پول‌ها و رانت‌های دولتی فیلمسازی‌اش را آغاز و دنبال کرد و نخستین فیلم‌هایش که تقلیدی محض از سینمای کیارستمی بودند را در شبکه دو سیما ساخت! او پس از آنکه فهمید کاسبی در جای دیگری پررونق‌تر است، دکانش را در سفارتخانه‌ها و بالتبع جشنواره‌های خارجی باز کرد و به اصطلاح به دیاثت فرهنگی و سیاسی روی آورد و این بار بودجه‌ها را از دولت‌های بیگانه و محافل وابسته به کشورهایی همچون ایتالیا و فرانسه دریافت نمود. 
حکم‌های رهایی‌بخش
وی پس از آنکه در فتنه 88 به طور رسمی مزدبگیر کانون‌های معلوم‌الحال خارجی از کار درآمد، ضمن محکومیت در دادگاه انقلاب، علاوه‌بر زندان، متاسفانه ممنوعیت 20 ساله از فیلمسازی نیز دریافت کرد و این حکم برای او که اساسا حد و اندازه‌ای بیش از یک فیلمساز آماتور سوپر 8 نداشت، حکم معروفیت به حساب آمد که توانست توسط آن، همه نابلدی و سواد نداشته‌اش از سینما را پنهان ساخته و روی حکمی که هرگز اجرا نشد، مانور دهد؛ او همچنان فیلم ساخت و با کمک همان کانون‌های بیگانه، فیلم‌ها را به جشنواره‌های خارجی فرستاد و پیشاپیش هم جوایز خود را دریافت کرد! در جشنواره‌های یاد شده برایش صندلی خالی گذاشتند و به این صندلی خالی جایزه دادند!! و همین صندلی خالی را داور همه جشنواره‌های جهانی معرفی کردند! همه اینها در حالی است که پناهی در تمام سال‌هایی که برای محافل بیگانه فیلم می‌ساخت، همچنان حقوق بگیر شبکه دو سیما هم بود!
این استاد رانت خواری دولتی که «دارن آرنوفسکی» کابالیست هم مورد تحسین و تجلیلش قرار داد، دم از سینمای مستقل زد و برای نمایش فیلم‌هایی که بابتشان از سفارتخانه‌ها و محافل صهیونی سفارش و پول گرفته بود، سالن سینما طلبید!
و انجمن به اصطلاح منتقدان هم در یک اقدام غیر استاندارد، غیر حرفه‌ای و شعاری، وی را برای اعطای جایزه بهترین کارگردانی به روی صحنه برد که معمولا و در مراسم مشابه، فیلمساز یا کارگردانی که در مراسم سال قبل جایزه بهترین کارگردانی را گرفته و یا در عرصه کارگردانی دو سه سال اخیر، اثر قابل توجهی ارائه نموده برای چنین بخشی دعوت می‌شود نه کسی که آخرین اثر به اصطلاح سینمایی‌اش از یک فیلم آماتوری خاله زنکی فراتر نرفته و خودش نیز بی‌سوادی‌اش در زمینه سینما را بارها به رخ کشانده است اگرچه سفارتخانه‌ها و دولت‌های حامی تروریسم به وی جایزه هم بدهند!!
جشنواره سفارتی در تهران و 2 شهر دیگر
سفارتخانه‌های خارجی در طول تاریخ معاصر ایران، همواره با مداخلات سیاسی و فرهنگی و اطلاعاتی، نقش مهمی را در نفوذ کشور متبوع خود در محل ماموریتشان، برعهده داشتند. چه در دوران جنگ‌های جهانی، چه در زمان اشغال ایران و چه در ایام مشروطیت.
اما با قطع ید از حاکمیت کانون‌های فراماسونی و درباری بر سینمای ایران که با وقوع انقلاب اسلامی و برقراری نظام جمهوری اسلامی اتفاق افتاد، در واقع مدیریت مستقیم خارجی‌ها بر فرهنگ و هنر این آب و خاک و علی الخصوص سینما، خدشه دار شد. از این پس بود که از یکسوی توسط جشنواره‌ها، سعی کردند، مدیریت گذشته خود برای سینمای ایران را مجددا برقرار سازند و از طرف دیگر بوسیله مؤسسات خارجی یا سفارتخانه‌ها و نفوذی‌هاو یا با ظاهر فرهنگ دوستی و هنرپروری تلاش داشتند این مدیریت را 
سر و سامان دهند. 
این نفوذ از طریق سفارتخانه‌ها بر تولید فیلم‌ها و برگزاری جشنواره‌ها، در مقابل جشنواره‌ها و فیلم‌های سفارشی، فیلم‌ها و جشنواره‌های سفارتی نام گرفت که یک نمونه از آن را به نظرتان می‌رسانم و نمونه‌های دیگر را در بخش سال‌های 1397 و 1398 ملاحظه خواهید فرمود:
 سفارت آلمان از 7 تا 13 آبان 1396، «هفته فیلم آلمان» را در تهران و شیراز و کرمان برگزار کرد. در این هفته فیلم که با همکاری گروه هنر و تجربه سازمان سینمایی وزارت ارشاد برگزار شد، 7 فیلم از آثار سینمای به اصطلاح هنری آلمان مابین سال‌های 2008 تا 2016 به نمایش در آمد. این درحالی بود که در همین روزها (6 تا 10 آبان) «جشنواره فیلم زنان ایرانی» در شهر کوبلنتس آلمان توسط دولت این کشور برگزار شد (که در آن فیلم‌هایی همچون «گیلانه» و «عصر جمعه» به عنوان تصویر زن ایرانی به نمایش درآمد!) و حتی آنگلا مرکل (صدراعظم آلمان) برای حمایت از آن پیامی صادر کرد. 
اما از فیلم‌هایی که در «هفته فیلم آلمان» توسط سفارت این کشور در تهران و دو شهر دیگر نمایش داده شد، برخی مانند فیلم»ققنوس»به افسانه هلوکاست پرداخته بود و ماجرای یک دختر یهودی را در سال‌های پس از جنگ جهانی دوم روایت می‌کرد و برخی دیگر مانند فیلم «پدر»، از برگزیدگان جشنواره حیفا اسرائیل به شمار می‌آمدند. ضمن اینکه فیلم «ققنوس» از سوی «انجمن منتقدان سرگرمی‌های همجنس بازان» نیز نامزد دریافت جایزه بهترین فیلم خارجی بود!!
جشنواره‌های سفارتی
پس از ماجرای «فیلم‌های سفارتی» که به سفارش برخی سفارت‌های بیگانه در ایران یا جشنواره‌های وابسته به آنها، شکل گرفت و فیلم‌هایش به خصوص در برخی فستیوال‌های اروپایی جایزه گرفتند، چشممان به «جشنواره سفارتی» هم روشن شد که سفارت آلمان نه فقط در تهران که در بعضی شهرهای دیگر کشورمان نیز فیلم‌های مورد نظرش را تحت عنوان هنر و سرگرمی نمایش داد.
البته سفارت آلمان در طول سال‌های قبل و بعد از انقلاب از جهت نفوذ در فضای فرهنگی ایران و سمت و سو بخشی این فضا، کارنامه قابل تاملی دارد؛ چه در پاییز 1356 و در آستانه اوج گیری نهضت مردم مسلمان ایران به رهبری امام خمینی (رحمه الله علیه) که با برپایی شب‌های شعر برای شبه روشنفکران با حضور شعرا و هنرمندان درباری، سعی کرد تا با رهبرتراشی و موازی سازی، در ماهیت اسلامی نهضت و رهبری آن خدشه وارد آورد، چه در سال‌های پس از انقلاب که همواره در کنار رویکرد براندازانه و ضد انقلابی نظام سلطه جهانی ایستاد (مانند حمایت تمام عیار از فتنه 88) و چه در سااهای اخیر که تقریبا جای عربستان سعودی را پر کرده است! 
اینک نیز با حضور افرادی مانند «توبیاس اشرف» (وابسته به محافل دولتی آلمان) در هفته فیلم این کشور، به نظر سفارت این کشور در ایران، همان طرح نفوذ فرهنگی را ادامه داد. «توبیاس اشرف» که با نام کوچک «توبی» و به عنوان منتقد سینمایی نیز معرفی شده، موسس»جشنواره فیلم هنری برلین» بوده که در جذب سینماگران و سرمایه‌گذاری برای ساخت آثار هم سو با طرح و برنامه‌های دولت و جشنواره‌های یاد شده فعالیت کرده است. نکته قابل تامل اینکه یکی از مهم‌ترین بخش‌های «جشنواره فیلم هنری برلین» به مدیریت همین جناب «توبی اشرف»، «New Berlin Porn» نام دارد که به نمایش آثار سخیف پورنو پرداخته و از این جهت در میان فستیوال‌های فیلم دنیا، منحصر به فرد است! 
متولیان و مدیران سینمای ایران که برخی از آنها در افتتاحیه هفته فیلم آلمان نیز حضور داشتند و با وابستگان سفارت و دولت آلمان نیز تعارفات گرمی رد و بدل کردند، بایستی پاسخ می‌دادندکه اگر به آن شعار شبه روشنفکری دوری سیاست از هنر باور داشتید، پس این معانقه‌های هنری با وابستگان دولت آلمان چه صیغه‌ای بود؟! و اگر سیاست را همراه هنر می‌دانستید، چرا به جای نمایش فیلم‌هایی که به تصویر ارزش‌ها و آرمان‌های مردم این سرزمین بپردازد، آثاری مملو از سیاهی و نابهنجاری در جامعه ایرانی را برای آلمانی‌های نشان دادید؟!