کجا میری؟! (گفت و شنود)
گفت: چی شده که تصمیم شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تاسیس «بنیاد شهید رئیسی» جیغ مشترک مدعیان اصلاحات و گروههای ضد انقلاب را به هوا بلند کرده است؟!
گفتم: علت جیغ و داد ضد انقلاب که معلوم است و جای تعجب ندارد! عصبانیت مدعیان اصلاحات هم طبیعی است! چون سخن از خدمات شهید رئیسی سند غیرقابل انکاری از نابلدی و اقدامات خسارتبار آنهاست.
گفت: کسانی با تاسیس بنیاد شهید رئیسی مخالفت کردهاند که سابقه محکومیت به جرم سوءاستفاده اقتصادی و بالا کشیدن فلان شرکت دولتی و... را در کارنامه خود دارند!
گفتم: طرفداران فلان رئیسجمهور که یکی از اعضای دفترش را برای گدایی نزد پادشاه عربستان فرستاده بود، باید هم از تاسیس بنیاد شهید رئیسی نگران باشند. چراکه شرح خدمات شهید رئیسی برای آنها باعث آبروریزی و اطلاع بیشتر مردم از سوابق سوء آنهاست. پرونده توئیتزنان اجارهای را هم بعداً برایت رو میکنم.
گفت: ایول! دیگه جلوتر نرو که از خجالت آب نشوند!
گفتم: در جلسه خواستگاری مادر داماد به مادر عروس گفت؛ کبریت دارید؟ داماد میخواد سیگار بکشه. مادر عروس پرسید؛ سیگاریه؟ گفت؛ نه، عرق خورده هوس سیگار کرده! پرسید؛ عرقخوره؟ گفت؛ توی زندان یاد گرفته! پرسید؛ زندانی هم بوده؟ گفت؛ چاقوکشی کرده بود...! مادر عروس بلند شد از اتاق بیرون بره، مادر داماد پرسید؛ داری میری کبریت بیاری؟ گفت؛ میرم آرپیجی بیارم حسابشو برسم!