مرکز گفتوگوی تمدنهای خاتمی آری بنیاد اندیشههای شهید رئیسی نه! (نگاه)
* حسن رشوند
روزنامه هممیهن روز دوشنبه نیمتای پایین صفحه خود را به یک مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در رابطه با تاسیس بنیاد بینالمللی اندیشههای شهید ابراهیم رئیسی با تیتر «میراثسازی از منابع ملی» اختصاص داده است و در این رابطه سرمقاله خود و چند یادداشت یا بهتر است گفته شود اظهارنظر کوتاه از فعالین سیاسی مخالف تاسیس این بنیاد را منتشر کرده و مدعی شده فعالین اصولگرا و اصلاحطلب با تاسیس چنین بنیادی مخالفت کردهاند.
رئیسجمهور معتقد به کار کارشناسی است، معتقدیم وقتی مصوبهای در شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب میرسد، مبتنی بر تحقیقات و پژوهشهای علمی است و حتما بر اساس معیارهای مورد تاکید ایشان مصوبه چنین بنیادی ابلاغ شده است. اما در رابطه با این مصوبه و مقایسه آن با تشکیل مرکز گفتوگوی تمدنهای خاتمی در سال 1377 نکات گفتنی زیادی است.
اولا؛ بنیاد اندیشههای شهید رئیسی ماهیت عمومی غیردولتی دارد. وقتی بنیادی ماهیتی غیردولتی داشت، اعتبار آن هم از منابع غیردولتی تامین میشود. در ماده 13 اساسنامه این بنیاد که به منابع مالی آن اشاره دارد، آمده است: منابع مالی بنیاد عبارتند از: هدایا، كمكهاي مردمی، کمکهای دولتی، نذورات و موقوفات، وامهای دریافتی از صندوقهای قرضالحسنه، بانکها، سازمانها و اشخاص و درآمدهاي حاصل از فعاليتهاي بنیاد. اما منابع مالی مرکز گفتوگوی تمدنهای خاتمی از روز نخست تاسیس آن با اعتبار دولتی و ردیف بودجه خاص از بودجه عمومی کشور نه برای یک سال و در مرحله راهاندازی، بلکه در طول سالیان متمادی بوده است.
ثانیا؛ ریختوپاش و عدم کارکرد مناسب مرکز گفتوگوی تمدنها آنچنان زیاد بوده که 6 سال پس از تاسیس این مرکز بودجههاي تحقيقاتي، پژوهشي و بودجههايي براي تورهاي بين ايران و کشورهاي ديگر به منظور تبادل صاحبنظران و فراهم آوردن امکانات مسافرت آنها از منابع دولتی تامین میشد. امروز که بیش از 25 سال از تاسیس این مرکز میگذرد، سؤال این است که مرکز گفتوگوی تمدنهای خاتمی با ايجاد يک دستگاه عريض و طويل و صرف بودجههاي مفصل دولتی، جز هدر دادن منابع مالي و نيروي انساني، آیا اثر ديگري داشته است؟
ثالثا؛ تاسیس بنیاد یا مؤسسات و به تعبیر غربیها «تینک تنک» یا همان اتاقهای فکر توسط رؤسای جمهور یا به نام آنها اگر با هدف کار علمی و حل چالشها و مشکلات کشور باشد نهتنها منفی نیست بلکه اقدامی مثبت تلقی میشود. امروز در آمریکا صدها اتاق فکر که در تصمیمسازی برای دولتها نقشآفرینی میکنند وجود دارد و سالانه صدها سند راهبردی برای کمک به دولت آمریکا تولید میکنند و حتی از اعتبار دولتی استفاده میکنند.
رابعا؛ شهید رئیسی اقداماتی را که مدعیان اصلاحات ـ اعتدال به دروغ، غیرممکن وانمود میکردند، از جمله واردات واکسن، الحاق ایران به پیمان شانگهای و گروه بریکس و... ممکن ساخت و منشأ تحول و پیشرفت شد. شهید آیتالله رئیسی با فعالسازی ظرفیتهای گسترده داخلی و نقطه پایان گذاشتن بر رویه وادادگی و برجامزدگی، دولت را به ریل اصلی خود برگرداند و توانست کشور را در داخل و خارج قوی کند. شهید رئیسی بدون برجام و FATF و با وجود تحریمها چتر دیپلماسی اقتصادی و سیاسی را گسترش داد. ایشان تقوای دینی و سیاسی داشت. تجارت خارجی و روابط با همسایگان را زنده کرد. تفکر و مدیریت شهید رئیسی جهادی و انقلابی بود و توانست با حرکت درونزا بر پایه توانمندیهای ملی و سیاست خارجی فراگیر و چندجانبه، دروغ بزرگِ متوقف بودن کارها به برجام و FATF را برملا کند، موفقیتهای گستردهای به دست آورد و بر حقوق ملت ایستادگی کند.
این رئیسجمهور شهید مکتبی و کارآمد تراز ریاست جمهوری را ارتقا داد و تجربه ارزشمندی برجای نهاد تا از ظرفیتهای کشور غفلت نشود، امور کشور وابسته به مذاکرات و امید به دشمن نباشد و سیاست خارجی فعال و پویا وجود داشته باشد.
رساندن حجم تجارت خارجی به سقف سال 96 (اوج اجرای برجام)، حمایت از تولیدکنندگان داخلی، حل مشکل قطع پیدرپی برق، کاهش رشد نقدینگی از 40 درصد به 24 درصد، کاهش تورم از 60 درصد به 34 درصد از جمله دیگر دستاوردهای شهید آیتالله رئیسی است و به نظر میرسد، مخالفت با تأسیس بنیاد اندیشههای شهید رئیسی در انگیرههای شوم علیه کارآمدی مدیریت راهگشای انقلابی و جهادی ریشه دارد.