اولویّت و فوریّت خانهتکانی در دولت (یادداشت روز)
۱- دولت، پیشانی مدیریت کشور در اولویتبندی و حل مشکلات است. کسانی که اولویتها را جابهجا میکنند، یا کشور را ناتوان از حل مشکلات نشان میدهند و آدرس دشمن را میدهند، خیرخواه دولت نیستند، ولو اینگونه وانمود کنند. رحمت خدا بر شهید بهشتی که فرمود «من تلخی برخورد صادقانه را بر شیرینی برخورد منافقانه ترجیح میدهم».
۲- امیر مؤمنان(ع) پس از ماجرای صلح تحمیلی با معاویه، به شرح ماجرا پرداخت. در میانه کلام حضرت، مردى گفت «ما را از قبول حكمين نهى کردى و سپس، اجازه دادى. نمیدانيم كدام بهتر بود؟». حضرت دست بر روى دست زد و فرمود «هذا جزاء من ترك العقدهًْ. اين جزاى کسی است كه امر محکم را ترک کند». در این هنگام، اشعث بن قیس (سردسته خوارج، عامل تحمیل حکمیت)، با ژستی خیرخواهانه گفت «يا اميرالمؤمنين! اين سخن، به ضرر و خلاف مصلحت توست، نه به نفع تو»! کسی که موجب دودستگی در لشکر خودی شده، جنگ پیروز را مغلوبه ساخته و تهدیدها را افزایش داده بود، دوباره از مصلحت دم میزد! تاریخ میگوید امام(ع)، نگاه تندی به اشعث کرد و فرمود: «تو چه مي فهمی چه چیز به ضرر من است يا نفع من؟ لعنت خدا و لعنتکنندگان بر تو باد... کسی که شمشير دشمن را به سوی قوم خود راهنمایي کند و مرگ را به سوي آنها بکشاند، سزاوار است نزديکانش، او را دشمن بدارند و دیگران، از او در امان نباشند» (خطبه ۱۹ نهجالبلاغه).
۳- مسئله دشمن، این جناح و آن جناح نیست. آمریکا و انگلیس
۷۱ سال قبل با کودتا، دکتر محمد مصدقی را به زیر کشیدند - دیکتاتوری پهلوی را احیا کردند - که کراوات میزد، تحصیلکرده غرب بود، به آمریکا اعتماد داشت و به معترضان درباره فعالیت مشروبفروشیها میگفت من برای پیاده کردن احکام اسلام نیامدهام، بلکه آمدهام فقط نفت را ملی کنم. آیا غرب، همین ناسیونالیست سکولار را تحمل کرد؟ در همین چند دهه اخیر، از مرحوم هاشمی گرفته تا دولتهای خاتمی و روحانی، چقدر کوشیدند به اعتمادسازی یکسویه با آمریکا و اروپا بپردازند و حتی کوتاه بیایند. نتیجه، چیزی جز عهدشکنی و وقیحتر شدن غرب بود؟ گفتوگوی تمدنهای آقای خاتمی را با جنگ تمدنها به سخره گرفتند و ایران را محور شرارت نامیدند و تهدید به حمله اتمی کردند! در حالی که آقای روحانی میگفت اوباما را بسیار مودب یافته و بیشترین اعتماد را در واگذاری امتیازات برجامی نشان داد، دولت اوباما وقاحت را به نهایت رساند و ضمن اینکه برجام را زیر پا میگذاشت و شرکتها را از همکاری با ایران میترساند، معاون سیاسی دفتر روحانی را که به عنوان نماینده ایران در دفتر سازمان ملل معرفی شده بود، تروریست نامید و ویزا نداد!
۴- شیطان بزرگ و دنبالههایش را چند بار دیگر باید آزمود؟ در حالی که غرب مطلقا بیاعتنایی میکند، برخی چنین تلقین میکنند که آماده تعامل است! نه تحقیرهای برجام و پسابرجام را به یاد میآورند؛ و نه اینکه دولتهای اروپایی حتی حاضر نشدند انتخاب آقای پزشکیان را تبریک بگویند و دولت سرکوبگر آمریکا مدعی شد انتخابات ایران را به رسمیت نمیشناسد! ابراز شیدایی یکطرفه برای مذاکره با دشمن عهدشکن و ضمنا اصرار بر جزع و فزع و اظهار درماندگی در مقابل او، از سر سفاهت و بیغیرتی است، یا نفوذزدگی؟ رضوان خدا بر سردار سلیمانی که مهرماه ۱۳۹۵ درباره خوارج جدید گفت: «در خط مقدم جنگ نباید دو صدا بلند شود و کسانی بگویند دشمن نیست، دوست است. خوارج، محصول ترویج همین نگاه بودند. اگر صاحبمنصبانی آدرس غلط دادند و در جامعه دو صدایی دشمن درست کردند، مرتکب خیانت شدهاند. کوچه دادن به دشمن، بدترین نوع خیانت است. ترویج فهم غلط از دشمن، حساسیت جامعه را از بین بردن و تفرقه درست کردن، خیانت است».
۵- کسانی که القا میکنند «ما نمیتوانیم»، نه دوست بلکه دشمن دولت هستند. همانها هستند که به اسم لغو تحریمها و رونق اقتصاد، تحریمها را دو برابر کردند و سپس آدرس تسلیم در برابر دولت ترامپ را دادند، در حالی که حتی آقای روحانی، مذاکره با چنین فرد عهدنشناسی را «دیوانگی» مینامید. ما ناتوان نیستیم. ما توانستیم صادرات نفت و رشد اقتصادی را پس از پایمال شدن برجام، احیا کنیم و واکسیناسیون موفق کرونا را انجام دهیم. در همین دوران، کاهش نسبی تورم در دولت شهید رئیسی اتفاق افتاد و خودکفایی گندم احیا شد و حجم برخی ناترازیها در مقایسه با دولت برجام، به میزان قابل توجهی کاهش یافت.
۶- اگر عمیقتر به ماجرا نگاه کنیم، برخی مدعیان ادبیات نخنمای «مذاکره و دادن امتیاز، به امید لغو تحریمها»، همانهایی هستند که در بحبوحه فتنه ۱۳۸۸، گرای تحریمهای فلجکننده را به دشمن دادند. خبر مستند روزنامه لسآنجلس تایمز در تاریخ ۲۸ مهر ۱۳۸۸، هرگز از سوی هیچ یک از سران و دستاندرکاران فتنه سبز تکذیب نشد (و قابل تکذیب هم نیست)، آنجا که جان هانا مقام آمریکایی میگوید: «مطمئناً پیامی که از گردهمایی اخیر فعالان اپوزیسیون ایران - که در میان آنها بعضی شخصیتهای نزدیک به رهبری جنبش سبز حضور داشتند - شنیدم، این بود که تحریم باید اعمال شود و باید هرچه شدیدتر باشد؛ تحریم ضعیف و یا تدریجی، فقط به رژیم امکان میدهد که خودش را تطبیق دهد. آنها گفتند تحریم برای اینکه مؤثر باشد، باید به صورت شوک وارد شود که فلج کند و نه به صورت واکسن». چنین عناصری چگونه میتوانند مدعی همراهی و حمایت از دولت و برداشتن تحریمها باشند؟! برخی بازداشتیها و محکومان فتنه نیابتی آمریکا و انگلیس و اسرائیل، چگونه توانستند به شورای راهبری کابینه و سپس دولت و معاونت راهبردی و... راه پیدا کنند؟ در بیان میزان سقوط برخی از این عناصر همین بس که یکی از آنها (فیاض- ز) اخیرا ضمن طعنه و کنایه به وزیر آموزش و پرورش آقای پزشکیان، به تمجید از «محمدعلی فروغی و علیاصغر حکمت» (دو دولتمرد فراماسونر در حکومت جبار رضاخانی و سلسلهجنبان برنامههای ضدفرهنگی انگلیس) پرداخت! چنین عناصری چگونه میتوانند مشاورانی امین باشند و راه را از چاه نشان بدهند؟!
۷- جابهجایی اولویتها و ایجاد بنبستهای ذهنی، نتیجه مشورتهای نادرست است و بر همین مبنا، نیاز اول دولت، خانهتکانی در تیم مشاوران است. ببینید در این چهار ماه، چقدر درباره رفع فیلترینگ از پیامرسانهای خارجی (بدون ملزم کردن آنها به پاسخگویی و رعایت قوانین ایران)، مخالفت با الزام قانونی حجاب، بزک کردن FATF، و تکرار التماسآلود مذاکره سخن گفته شده، و چقدر مشکلات اقتصادی مردم و تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی در دستور کار بوده است؟ چقدر شوراهای اقصادی مربوط به مسکن و اشتغال و تولید و... فعال بودهاند و چقدر مثلا شورای عالی فضای مجازی و فیلترینگ برجسته شده است؟ اولویتبندی نامطلوب، کار را به جایی رساند که آقای محمدباقر نوبخت (رئیس سازمان برنامه و بودجه در دولت روحانی/ حامی انتخاباتی آقای پزشکیان) ۲۵ آذرماه، ضمن ابراز نگرانی، خطاب به آقای پزشکیان نوشت: «با وجود آگاهی حضرتعالی از سه سال فشار تورم بالای
٤٠ درصدی به مردم (ناشی از همبستگی نرخ تورم با نرخهای ارز آزاد و ترجیحی)، چرا اولویت مهار تورم در چنین شرایطی از دستور کار دولت شما خارج شده است؟»
۸- نمونه دیگر، سخنان دکتر فرشاد مؤمنی (استاد اقتصاد/ حامی انتخاباتی آقای پزشکیان) است: «ادعای کنترل رانت با سیاستهای تورمزا، دروغ است... افزایش قیمت کالاهای کلیدی به ازای هر یک واحد درآمدی که برای دولت ایجاد میکند، 3.5 برابر هزینهها را افزایش میدهد... در شرایطی که تهدید خارجی وجود دارد و افراد غیرصادق و سیاسیکاری در کشورهای اطراف حضور دارند و اتصالات مشکوک هم به نظام سلطه دارند، نباید منابع استراتژیک ارزی را این میزان سهلانگارانه هدر دهید. همانها که تا حرفی زده میشود، مانند یک فحش، از تعابیری مانند «سرکوب قیمت» و «قیمت دستوری» نام میبرند، به روایت آقای دکتر نیلی، خودشان لحظهای و دستوری به اسم بازارگرایی تصمیمگیری میکردند و بخشی از فاجعهها را هم توضیح میدهد که چه مواردی را اصلا فکر نمیکردیم و اتفاق افتاد... اگر مقام مسئولی [وزیر اقتصاد] در جلسه غیرعلنی مجلس میگوید افزایش نرخ ارز به نفع کشور است، این یک گزاره دروغ بزرگ است. این سیاستهای تورمزا، بنیه تولیدی را میانتهی کرده است... برخی تماس میگیرند و میگویند چرا این موارد را به گوش رئیسجمهور نمیرسانید؟ یکی از مقامات کلیدی، درباره من و آقای دکتر راغفر گفته بود اینها قرار بود برای ما بودجه بنویسند، پیدایشان نشد! این حرفها شرمآور است!
حل و فصل مشکلات، صرفا از طریق یک برنامه با کیفیت امکانپذیر است.
اگر بخواهید غیربرنامهای، انفعالی، موردی و موضعی با مسائل روبهرو شوید، شکست میخورید. من این موارد را گفتم و قول و قرارهایی گذاشته شد، اکنون چهار ماه گذشته، حتی یک درصد از تعهداتی که دادند عینیت پیدا نکرده و از عزیزانی که تعهد کرده بودند، خبری نشد».
۹- آقای پزشکیان اغلب، سخنرانیهای خود را با این عبارت آغاز میکند: «با درود به روان پاک بنیانگذار بزرگ انقلاب حضرت امام (ره)، به یاد شهیدانمان و با آرزوی طول عمر با برکت برای مقام معظم رهبری». پایبندی به انقلاب و جمهوری اسلامی، باور رئیسجمهور محترم است. او بیانات امام و رهبری را تراز حرکت دولت میداند. بر این مبنا، ضرورت دارد رهنمودهای رهبر انقلاب در نخستین دیدار هیئت دولت چهاردهم (ششم شهریور ۱۴۰۳) مجددا در جلسات کابینه بازخوانی و بر مبنای آن، تحول و خانهتکانی در دولت اتفاق بیفتد:
«یکی از شرایطِ کارآمدیِ کارگزارانِ دولت، این است که داشتههای خود را بشناسند، ثروتهای موجود را بشناسند، استعدادها و ظرفیّتها را بشناسند. بنده در این سالهای طولانی با مسئولینی برخورد کردهام که نیروی انسانی کشور را نمیشناختند، نیروهای طبیعی کشور را نمیشناختند. یک مسئولی یک وقتی به من گفت که ما برای ساختن بزرگراه بایستی از مهندسین خارجی استفاده کنیم! امروز به دست جوانهای شما، سرتاسر کشور بزرگراه و آزادراه و مانند اینها ساخته شده؛ این نشناختن، عیب بزرگی است.
... در تبلیغات آقای دکتر پزشکیان و اظهاراتی که گفته شد، رجوع به کارشناسها تکرار شده. بنده به این قضیّه عقیده راسخ دارم؛ بنده معتقدم که دولتها وقتی که کار کارشناسی میکنند، حکمرانیشان، خردمندانه و اندیشهورزانه خواهد بود، نه محفلی و رفاقتی و توصیهای... بنده تأیید و بر کار کارشناسی تأکید میکنم، منتها نکتهای اینجا وجود دارد در انتخاب کارشناس، گاهی اوقات، تهنشینهای ذهنیِ غلطِ یک کارشناس، با ادبیّات و لباس کارشناسی به میدان میآید، آن وقت مشکل درست میکند و آن نظرات غلط حاکم بر ذهن آن کارشناس را یا خصوصیّات اخلاقی او را به شما تحمیل میکند. امیرالمؤمنین (علیهالسّلام) در این زمینه توصیه دارند؛... با آدم ترسو مشورت نکن، از آدم بزدل نظر کارشناسی نگیر.
... نکته بعدی: رعایت اولویّتها. ما وقت کمی داریم، پول کمی هم داریم، کار زیادی هم داریم؛ ببینید اولویّتها چیست. دو جور اولویّت داریم؛ چه اولویّت کارهای زیرساختی و اساسی، چه اولویّت کارهای فوری. بعضی از اولویّتها مربوط به مسائل فوری است، باید اینها را به صورت مناسبی حل کرد؛ مسئله گرانی، تورّم و امثال اینها. بعضی از مسائل، مسائل زیرساختی است؛ اگر چنانچه امروز نکردیم، ده سال دیگر باید شروع کنیم.
... به دشمن هم امید نبندید. حالا ایشان (رئیسجمهور) هم اشاره کردند، دیروز پریروز هم ظاهراً وزیر خارجه محترم یک اشارهای کرده بودند. ما به دشمن امید نبندیم؛ برای برنامههایمان منتظر موافقت دشمنان و کسانی که با ما [دشمنند نباشیم]؛ این منافات ندارد با اینکه آدم با همان دشمن در یک جایی تعامل هم بکند؛ مانعی ندارد؛ امّا امید به او نبندید، اعتماد به دشمن نداشته باشید.»
10- آقای پزشکیان، منطق قرآن حکیم در تمایز ادبیات منافقان و مؤمنان را میشناسد. «وَ إِذْ يَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ مَا وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ إِلَّا غُرُورًا... وَ لَمَّا رَأَى الْمُؤْمِنُونَ الْأَحْزَابَ قَالُوا هَذَا مَا وَعَدَنَا الله وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ الله وَ رَسُولُهُ وَ مَا زَادَهُمْ إِلَّا إِيمَانًا وَ تَسْلِيمًا». آنها که مردم را میترسانند و برای دشمن، دست برتر تصویر میکنند، منافقند و حکم خداوند درباره آنها صریح است: « هُمُ الْعَدُوُّ فَاحْذَرْهُمْ قاتَلَهُمُ اللهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ. منافقین، دشمن هستند. خداوند آنها را بکشد؛ (از حق) به كجا بازگردانيده مىشوند؟»
محمد ایمانی