kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۲۳۹۲
تاریخ انتشار : ۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۲۱:۱۷

اخبار ویژه

 
 
مردم و رهبری نگذاشتند ایران را مثل لیبی و سوریه کنید
 
محسن‌هاشمی به بهانه حوادث سوریه به تجلیل از پدر خود مرحوم‌هاشمی رفسنجانی پرداخت.
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران، در روزنامه سازندگی نوشت: «با آغاز بهار عربی در ۱۵ سال قبل، مواضع مختلفی در کشور نسبت به این موضوع گرفته شد که بی‌تاثیر از حوادث سال ۱۳۸۸ نبود. برخی از افراد و شخصیت‌ها، بدون در نظر گرفتن نظر مردم صرفاً براساس مواضع و روابط از برخی از این انقلاب‌ها حمایت و برخی را محکوم می‌کردند و بر این اساس از انقلاب مصر و سقوط حسنی‌مبارک استقبال، و با تلاش‌ها در سوریه مخالفت می‌کردند. اما برخی دیگر از شخصیت‌ها، بدون در نظر گرفتن مواضع و منافع، به طور اصولی از مردم‌سالاری در کشورهای اسلامی استقبال می‌کردند و آن را برآمده از روح اسلام و انقلاب اسلامی می‌دانستند.
اصل حق تعیین سرنوشت هر کشور توسط مردم آن کشور موضوعی نیست که قابل جدایی از انقلاب اسلامی باشد و بارها مورد تاکید امام خمینی(ره) و رهبر انقلاب قرار گرفته است. اما بعضی اظهارنظرهای اصولی و دلسوزانه آیت‌الله‌ هاشمی با تخریب افراطیون مواجه شد. در این میان، سردار سلیمانی فرمانده نیروی قدس که از زمان دفاع مقدس روابط نزدیکی با آیت‌الله ‌هاشمی به ‌عنوان فرمانده جنگ داشت و از سوی رهبر انقلاب نیز ماموریت داشت تا نظرات رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در حوزه فعالیت‌های برون‌مرزی اخذ و ایشان را در جریان تحولات قرار دهد، جلسات خصوصی با آیت‌الله ‌هاشمی‌ داشت و ایشان نیز با استدلال، لزوم توجه به نظرات مردم سوریه را به ایشان یادآور می‌شدند و سردار سلیمانی نیز با توجه به ارادت قلبی خود به فرمانده جنگ، این سخنان را می‌شنید و تا حد امکان به مسئولان دولت سوریه و سایر مقامات منعکس می‌کرد. البته در این مقطع هنوز داعش تشکیل نشده بود و حدود دو سال بعد داعش با نقش و دخالت مثلث غربی، عبری و عربی تشکیل شد.
یکی دیگر از ریشه‌های اصلی سقوط در سوریه، فقر و فلاکت عمومی مردم سوریه حتی در میان نیروهای نظامی و امنیتی این کشور ناشی از هجمه دشمنان و سیاست‌های غلط حکمرانی بود، ناترازی‌ها که مترادف محترمانه کسری بودجه و ورشکستگی اقتصاد ملی است، حکومت سوریه را از پا درآورد و متاسفانه امروز همین ناترازی‌ها، اقتصاد ملی ایران را تهدید می‌کند و متاسفانه سه قوه به ‌عنوان نهادهای اجرائی، قانونگذار و ناظر حاضر به پذیرش مسئولیت تغییر سیاست‌های نادرست خارجی، اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی کشور نیستند. اگر امروز آیت‌الله‌ هاشمی زنده بود حتماً به مسئولان سه قوه و سایر ارکان کشور توصیه می‌کرد به نظرات مردم برای اداره کشور توجه شود و با فکر آینده ایران و نسل‌های بعد، از اقداماتی که منافع ملی و آینده کشور را به خطر می‌اندازد براساس آرمان‌ها و شعارهای غیرقابل اجرا و متناقض با واقعیات امروز جامعه پرهیز شود».
الیته آقای محسن‌ هاشمی عادت دارد هر اتفاقی را بهانه کند و به تحسین مرحوم پدر بپردازد. این اقدام اگر مبتنی بر واقعیات و حقایق باشد اقدام پسندیده‌ای است اما در غیر این صورت، صرفا رفتاری سیاست‌بازانه ارزیابی می‌شود.
اولا مرحوم‌ هاشمی در فتنه آمریکایی- انگلیسی- و صهیونیستی سال 1388 متاسفانه در همان زمینی نقش‌آفرینی کرد که نقشه و طراحی دشمن بود و در این مسیر مشخصا موسوی و برخی اطرافیانش از قبل هماهنگ شده بودند. مرحوم‌هاشمی آن روز به جای این که کنار اکثریت بایستند و از جمهوریت و اسلامیت در برابر دیکتاتورهای اشرافی غربگرا پاسداری کند، بازیچه شبکه القا‌کننده تقلب شد و حال آن که به اذعان کسانی حتی مثل خاتمی و تاجزاده و عطریانفر و ده‌ها نفر دیگر از مدعیان اعتدال و اصلاحات، تقلب آن هم در حد یازده میلیون رای امکان نداشت. بدتر این که به فاصله یکی دو ماه معلوم شد «انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است». اما برخی اطرافیان ناصالح مرحوم‌هاشمی نگذاشتند او مستقلا تصمیم بگیرد، صف خود را از جریان انگلیسی- آمریکایی و صهیونیستی جدا کند و به جبران مافات بپردازد. بنابراین ماجرای 88 هیچ افتخاری برای بازیگران و بازیچگان فتنه ندارد. در واقع، رهبری و مردم نگذاشتند ایران مقتدر، تبدیل به کشوری جنگزده و بی‌ثبات و نا امن مثل لیبی و سوریه و عراق و افغانستان و... شود.
ثانیا ماجرای سوریه با ماجرای مصر و بحرین و تونس کاملا متفاوت بود. اگر در سه کشور اخیر خود مردم این کشور به اعتراض علیه دولت‌های آمریکایی برخاسته بودند و توسط آمریکا و غرب هم سرکوب شدند، در سوریه گروه‌های تروریستی (و نه مردم) میداندار بودند که وابستگی مطلق به سرویس‌های متخاصم خارجی داشتند و بخش مهمی از اعضای آنها نیز نه سوری، بلکه تروریست‌های وارداتی از دیگر کشورها محسوب می‌شوند. 
ثالثا شهید سلیمانی به مرحوم ‌هاشمی احترام می‌گذاشت اما ارزیابی و عملکردش درباره مقاومت منطقه و از جمله سوریه، کاملا با نگاه مرحوم‌هاشمی که متاثر از برخی مشاوران غربگرا بود، تفاوت داشت. امثال آن شهید البته طبیعی بود که از دولت سوریه بخواهند هوای مردمش را داشته باشد اما نقشه صهیونیستی آمریکایی را به نقش مردم سوریه اشتباه نمی‌گرفتند.
رابعا عملکرد دولت‌های موسوم به سازندگی و اصلاحات و اعتدال (برجام) که به مدت 24 سال زیر نظر مستقیم مرحوم‌هاشمی یا با حمایت ویژه او تشکیل شدند، در حوزه اقتصادی غالبا عملکری منفی و توام با تشدید شکاف طبقاتی و نارضایتی عمومی از شکل‌گیری اشرافیت اقتصادی- سیاسی بوده و حزب کارگزاران، مجسمه این کارکرد است. بر خلاف این روند، هر گاه بعد از دولت مورد حمایت مرحوم‌هاشمی، دولتی دیگر روی کار آمد (دولت‌های احمدی‌نژاد و شهید رئیسی) ضریب جینی به عنوان نشانگر کاهش یا افزایش شکاف طبقاتی، به شکل چشمگیری کاهشی شد.
 
 
اعتماد، آسمان را آبی کرد تورم را هم کاهش داد
 
روزنامه دولتی اعتماد پس از آن که وسط آلودگی هوا آسمان را آبی کرد، تورم را هم کاهش داد و تیتر زد: «خزان تورم در پاییز»(!)
این روزنامه که به رئیس شورای اطلاع‌رسانی دولت تعلق دارد، 20 آبان گذشته، برای توجیه تعطیلی نیروگاه و بازگشت خاموشی‌ها، مدعی توقف مازوت‌سوزی شد و تیتر زد: «آسمان آبی‌تر می‌شود.» این در حالی بود که مازوت فقط 5 درصد سوخت نیروگاه‌ها بود و ماجرا به بی‌تدبیری در ذخیره‌سازی گازوئیل برمی‌گشت! پس از آن هم مازوت‌سوزی در نیروگاه‌ها ادامه داشت و همزمان، شاهد چند هفته آلودگی شدید هوا و تعطیلی ادارات و مدارس و دانشگاه‌ها بودیم.
یک ماه و نیم بعد، روزنامه آقای حضرتی، بر خلاف روند گران‌سازی کالاها و خدمات مختلف از سوی دولت، تیتر اول خود را به عنوان «خزان تورم در پاییز» اختصاص داد و ادعا کرد که شتاب افزایش قیمت‌ها گرفته شد.(!)
در حالی که طی دو سه ماه گذشته با دستور و بخشنامه‌های دولتی، قیمت خودرو و لبنیات و نان و دارو و گاز و برق و بلیت قطار و برخی کالاهای اساسی و ارز گران شده، روزنامه اعتماد نوشت: جدیدترین گزارش مرکز آمار نشان می‌دهد که تورم آذر ماه، در هر سه مقیاس ماهانه، میانگین و سالانه نسبت به آبان کاهش یافته است. تورم ماهانه که به بالای 2.5 درصد رسیده بود، دوباره به 2 درصد بازگشته است. تورم میانگین نیز با کاهش خود رکورد زده و به کمترین سطح در طول 4 سال اخیر رسیده است. تورم سالانه نیز در آبان ماه 32.5 درصد بوده که نزدیک به یک درصد طی آذرماه کاهش پیدا کرده است. اما پیش از اینکه به تحلیل چنین آماری بپردازیم؛ به این سؤال پاسخ می‌دهیم که با توجه به مجوزهای اخیری که برای افزایش قیمت به انواع کالاها داده شده، چطور تورم ظرف یک ماه، کاهشی شده است؟ در ادبیات اقتصادی، عموما برای گرانی و تورم دو تعریف جداگانه در نظر گرفته می‌شود. چنان‌که کاهش تورم به معنای ارزان‌تر شدن قیمت‌ها نیست، بلکه خبر از کند شدن سرعت رشد قیمت‌ها می‌دهد. در مقابل، تورم به معنای گران شدن اجناس نیست، بلکه به معنای «ارزان شدن پول» است. در واقع در تورم به وجود آمده در کشور اجناس گران نمی‌شوند، بلکه پول از ارزش می‌افتد و دلیل آن هم اعمال سیاست‌های پولی و افزایش نقدینگی در اقتصاد است.
اعتماد افزود: تورم میانگین آذرماه یا آن گونه که مرکز آمار می‌گوید؛ تورم سالانه به معنای میانگین افزایش سطح عمومی قیمت‌ها در 12 ماه منتهی به آذرماه 1403 نسبت به میانگین افزایش سطح عمومی قیمت‌ها در 12 ماه منتهی به آذرماه 1402 است. در واقع این مقیاس، وضعیت این یک سال را نسبت به یک سال قبل از خود بررسی می‌کند و طیف گسترده‌ای از ماه‌های سال در آن است. نکته جالب توجه این است که از دی ماه سال 1399 یعنی سال اوج پاندمی کرونا، چنین کاهشی در تورم میانگین اقتصاد ایران رخ نداده بود. در واقع پس از 4 سال تورم میانگین یک رکورد کاهشی بزرگ را جابه‌جا کرده است. فقط تصور کنید که عدد تورم میانگین در اردیبهشت سال گذشته نزدیک به 50 درصد بود و حالا نزدیک به کانال 20 درصدی قرار دارد. این اتفاق می‌تواند نمایانگر نتیجه دادن تلاش‌ها برای کاهش تورم در بازه زمانی مورد اشاره باشد.
 
 
فشار افراطیون مدعی اصلاحات به پزشکیان در پوشش شایعه استعفا!
 
روزنامه زنجیره‌ای هم‌میهن، با دستمایه قرار دادن شایعه استعفای رئیس‌جمهور مدعی شد ائتلافی شامل اپوزیسیون خارج‌نشین و سوپر انقلابی‌های داخلی شکل گرفته است!
نکته قابل تامل در این میان، فراموشی عمدی گردانندگان این روزنامه است که دو سال قبل در فتنه پاییز 1401 کاملا هماهنگ با اپوزیسیون و گروهک‌های برانداز رفتار می‌کردند و آشوب‌افکنی براندازانه به نیابت از سیا و موساد را جنبش مدنی می‌نامیدند!
همچنین برخی گردانندگان این روزنامه، سابقه عبور از خاتمی و روحانی و طرح ضرورت استعفای خاتمی و روحانی را در کارنامه خود دارند!
در همین حال، سوژه کردن شایعه استعفا، حرکتی سیاسی کارانه برای پر کردن فضای رسانه‌ای، در وضعیت بی‌عملی دولت و ضمنا فشار به رئیس‌جمهور برای در پیش گرفتن رفتار رادیکال و دو قطبی‌سازی محسوب می‌شود، آن هم در شرایطی که برخی مدیران دولتی، تحرک چندانی برای چاره‌جویی و حل مشکلات نشان نمی‌دهند و بنابراین دست رسانه‌های حامی دولت، خالی از خبر است.
روزنامه هم‌میهن در تحلیل خود نوشت: با طرح همزمان شایعه استعفای پزشکیان از سوی تندروهای داخل و خارج/ ائتلاف علیه رئیس‌جمهور آشکار شد. موج تخریب رسانه‏‌ای علیه رئیس‌‏جمهور و دولت با قدرت ادامه دارد. شنبه‌‏ای که گذشت، شایعه خبر استعفای پزشکیان به‏‌طور گسترده در شبکه‌‏های اجتماعی منتشر شد. به موازات انتشار این خبر جعلی، فضاسازی گسترده‌‏ای نیز در شبکه‌‏های اجتماعی از سوی اکانت‌‏های منسوب به جریان تندرو و سوپرانقلابی برای استعفا یا استیضاح پزشکیان در دستور کار قرار گرفته است.
هم‌میهن بدون اینکه حتی یک سند و آدرس روشن ارائه دهد، می‌نویسد: گاهی نمی‌شود اکانت‌های مدعی طرفداری از جریان انقلابی را از اکانت‌های پوششی و سایبری سازمان مجاهدین خلق که خارج از کشور (در کشورهای اروپایی به خصوص آلبانی) مستقر هستند، تشخیص داد.
این روزنامه نقد عملکرد دولت را که بدیهی‌ترین فعالیت رسانه‌ای است، با خط استعفا و تخریب خلط می‌کند تا همسویی رسانه‌های داخلی با رسانه‌های معاند را نتیجه بگیرد و حال آن که دادن مشورت‌های گمراه‌کننده سیاسی و رسانه‌ای به دولت (از سوی برخی مدعیان حمایت) برای سیاسی کاری و حاشیه‌پردازی و نپرداختن به اولویت‌های مردم، تکمیل پروژه خارجی برای ناکارآمدسازی دولت و ناراضی کردن مردم است.
هم‌میهن در عین حال، در یادداشتی که نقض نوشته قبلی و کاملا علیه دولت است، نوشت: «فایده‌ای ندارد. دولت اگرچه در همین مدت کارهای کمی انجام نداده ‌اما فایده‌ای ندارد. همین یک قلم بازگرداندن اساتید و دانشجویانی که به دلایلی اغلب سیاسی از دانشگاه اخراج شده بودند، کار کمی نیست اما این اتفاق، اتفاقی نیست که 90-80 میلیون ایرانی آن را با تمام وجود لمس کنند. اتفاقاتی از این دست زمان زیادی لازم دارد تا بخواهد تبعاتش را در جامعه نشان دهد. حتی چیزهای ساده‌ای که تحقق‌شان خیلی چیز عجیبی نیست مشاهده نمی‌شود. نه از رفع فیلترینگ خبری هست، نه از ملغی شدن لایحه حجاب. در عوض تا دلتان بخواهد چیزهای آزاردهنده‌ای دیده می‌شود که تحملش فوق طاقت مردم است؛ گرانی روزافزون، قطعی مکرر آب و برق، رجزهای گروه‌های تندرو، افزایش دیوانه‌وار قیمت دلار و مسکن و اجاره‌خانه، افقی که روز‌به‌روز تیره‌تر می‌شود و آینده‌ای که هیچ‌کس نمی‌تواند به آن دل ببندد و خیلی چیزهای دیگر که جزو معضلات روزمره این مردم است.
در کنار این‌همه بگذارید اخبار نگران‌کننده‌ای که شب و روز خیلی‌ها را یکی کرده و بر نگرانی‌های تکراری‌شان افزوده؛ قیمت بنزین که قرار است به چند برابر شدن همه‌چیز منجر شود، و... الخ. تازه بعضی چیزها را قلم گرفته‌ام و بعضی چیزها را از ترس متهم شدن به سیاه‌نمایی بیش از اندازه ننوشته‌ام. دولت آن‌قدر شعار وفاق و دوستی سر داده که دیگر حتی رویش نمی‌شود با دیگران دعوا مرافعه راه بیندازد. دیگر شعار «عده‌ای نمی‌گذارند» هم جواب نمی‌دهد. مردم باور نمی‌کنند. قطعاً رئیس‌جمهور پیش از آن‌که حتی به وزارت کشور برود و برای شرکت در انتخابات نامزد شود، خوب می‌دانسته که چه موانعی بر سر راه اوست... دیگر کسی برای راه رفتن قیصری و عدم اعتنای ایشان به پروتکل، دلش غش و ضعف نمی‌رود.
نویسنده می‌افزاید: شایعه تهدید به استعفای پزشکیان در مقابل آزار و اذیت جبهه تندرو هم یکی، دو بار جواب می‌دهد و والسلام. بعد از این‌ها چه؟ بعد از این‌ها به چه چیزی می‌توان متوسل شد؟ وقتی می‌گوییم از پزشکیان انتظار «اقتدار» داریم یعنی چه؟ اول اینکه بی‌تعارف به مردم بگوید چه چیزی را تحویل گرفته. این درست که سنت بدگویی از دولت‌های قبلی با آمدن پزشکیان قطع شد اما مدافعان دولت قبل، از این رفتار پزشکیان بیشترین سوءاستفاده را کرده‌اند و مدام شایعاتی را مطرح می‌کنند که اگر پاسخ درستی به آن‌ها داده نشود مردم چاره‌ای ندارند جز آنکه حرفشان را باور کنند. دوم اینکه، بعضی از اطرافیان رئیس‌جمهور حرف‌هایی می‌زنند که هیچ ربطی به روش و منش ایشان ندارد. با این خاله‌خرس‌ها و دغل‌دوستان که می‌توان صریح بود. یا خودشان را با تنظیمات کارخانه هماهنگ می‌کنند یا می‌روند پی کارشان.» 
هم‌میهن در یادداشت دیگری که باز هم نقض ادعای اولیه است، از «وعده‌های بر زمین مانده، فرصت‌های از دست رفته دولت» خبر داد و نوشت: «۱۴۰ روز از آغاز ریاست‌جمهوری مسعود پزشکیان می‌گذرد... نگرانی از اینکه آیا دولت توانایی مقابله با بحران‌ها را دارد؟ آیا توان مدیریت ناترازی‌های عمیق در حوزه انرژی و اقتصاد را داراست؟ ۱۴۰ روز، زمان کافی برای برداشتن گام‌های ابتدائی و ایجاد اعتماد عمومی بود... مردم منتظر اقدامات ملموس هستند، نه وعده‌های تکراری و عملی‌نشده.»
یادآور می‌شود اولین بار عباس عبدی (محکوم پرونده فروش اطلاعات و از گردانندگان روزنامه هم‌میهن) ۱۹ آذر ۱۴۰۳، موضوع استعفای پزشکیان را پیش کشیده و با زبانی تهدید‌آمیز به خبرآنلاین گفته بود «از این پس ادامه فیلترینگ ربطی به مخالفت آن ۱۵ عضو ندارد مسئولیت آن با دولت و شخص آقای پزشکیان است... آقایان آمده‌اند که اینها را حل کنند و الا مردم که می‌دانستند چه کسانی و با چه منافعی پشت این سیاست‌ها هستند خیلی هم بهتر از مسئولین آنان را می‌شناسند. آقای رئیس‌جمهور هنگامی که وعده داد آیا می‌دانست که می‌تواند آنها را عملی کند یا نمی‌دانست؟ اگر می‌دانست باید تا امروز حل کرده باشد. اگر هم نمی‌دانستند که وعده‌ای فراتر از قدرت خود داده‌اند از مردم عذرخواهی کنند و راه را برای برگشت قبلی‌ها باز نمایند. مردم رای نداده‌اند که فقط صندلی‌نشینان تغییر کنند بلکه دنبال تغییر سیاست‌ها و بهبود شرایط هستند. لطفا صداقت در برابر مردم را فراموش نکنند.»
این نکته هم گفتنی است که فارغ از نقد‌های وارده و ضروری به برخی عملکردهای مدیران دولتی، همه باید به دولت و رئیس‌جمهور در انجام مسئولیت‌های قانونی کمک کنند و بنابراین شایعه استعفا بحث بی‌مبنایی است. در عین حال این سوژه را همان عناصر تندروی نفوذی چاق می‌کنند که با مشورت‌های سیاسی مسموم، دولت را از عمل به تکالیف و مسئولیت‌های قانونی باز می‌دارند و جز دعوت به تسلیم در برابر غرب و دو قطبی‌سازی در داخل، هنر دیگری
 ندارند.