سالگرد کشتار دانشجویان دانشگاه تهران در 16 آذر 1332
روزی که دانشکده فنی به خون کشیده شد
دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان
«... سالها قبل از انقلاب، یک واقعه جنایتآمیز در روز شانزده آذر اتّفاق افتاد. از اوّل انقلاب، میشد کاری کنند که شانزده آذر اصلا فراموش شود؛ چون آنقدر ما حوادث داشتیم! اما نه، مسئولان کشور و علاقهمندان به مسائل کشور، مایلند خاطره این روز زنده بماند. چرا؟ چون آن روز بهخاطر سخن حقّی، اتّفاقی در دانشگاه افتاد که بعدها جبهه دژخیمان بهخاطر همان هدفی که جوانان داشتند- و هدف والایی هم بود- با آنها مقابله کردند و به کشته شدن سه نفر انجامید. مسئله آن روز چه بود؟ ضدّیت با آمریکا. چه زمانی؟ آن زمان که سیاست آمریکا و دولت آمریکا و رژیم آمریکا و عناصر اطّلاعاتی و نظامی آمریکا، در تمام شؤون این کشور حاکم بودند..»1
این جملات بخشی از فرمایشات مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای در بازدیدی بود که در سال 1378 از دانشگاه صنعتی شریف داشتند و در جمع دانشجویان این دانشگاه به واقعه
16 آذر ماه 1332 اشاره کردند.
کمتر از 4 ماه از کودتای سیاهی میگذشت که در 28 مرداد 1332 به طور مشترک توسط سرویسهای جاسوسی انگلیس (MI6) و آمریکا (CIA) با عناوین عملیات «چکمه» و «فونیکس» انجام گرفت، در آذرماه همان سال، خبرگزاریها اعلام کردند سر دنیس رایت (که قبل از کودتا توسط دولت مصدق از ایران اخراج شده بود) مجددا به عنوان سفیر انگلیس به ایران بازمیگردد و از طرف دیگر ریچارد نیکسون، معاون وقت رئیسجمهوری ایالات متحده آمریکا (یعنی دیگر عامل کودتا) در 17 آذرماه به ایران آمده و در دانشگاه تهران، دکترای افتخاری دریافت مینماید.
اعتراض دانشجویان به حضور اربابان کودتا در تهران
همین دو عامل باعث شد که دانشجویان دانشگاه تهران از 14 آذرماه دست به تظاهرات بزنند که برخی از آنها به همراه تعدادی از بازاریان، در همین روز دست به اعتراض زده و دستگیر شدند. این تظاهرات در 16 آذر به اوج خود رسید تا جایی که گارد شاهنشاهی و مزدوران شاه به داخل دانشگاه تهران و دانشکده فنی آن که مرکز تظاهرات بود، هجوم برده و با رگبار مسلسل، دانشجویان را به گلوله بستند.
دکتر عباس شیبانی، یکی از شاهدان واقعه 16 آذر سال 1332 که در آن زمان دانشجوی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران بود، در تشریح واقعه آن روز گفته است:
«... ورود معاون رئیسجمهور آمریکا به ایران مدتی پس از رویکار آمدن حکومت کودتا و بیم رژیم از بروز مخالفتهای دانشجویی در بدو ورود مقامات آمریکایی به ایران باعث شد دستگاه کودتا به طریقی صدای جریانات دانشجویی را خاموش کند و از آنها زهر چشم بگیرد. از آنجا که در آن زمان دانشکده فنی فعال بود، سربازان به بهانهای سر یکی از کلاسها که مدعی بودند دانشجویان آن کلاس زنگ تفریح، آنها را مسخره کردهاند، حاضر میشوند، استاد مربوطه در اعتراض به این حرکت نزد دکتر عابدی معاون دانشکده میآید و قضیه را بازگو میکند، دکتر عابدی نیز برای ختم غائله زنگ دانشکده را به صدا درمیآورد، به این صورت دانشکده تعطیل میشود دانشجویان به بیرون هجوم میآورند و... »2
وقتی که رگبار گلوله باریدن گرفت
دکتر مصطفی چمران در آن زمان دانشجوي دانشكده فني دانشگاه تهران و شاهد عيني كشتار دانشجويان به دست رژیم آمریکایی شاه بود، او گزارش کاملی از وقایع آن روز را به رشته تحریر درآورد که 9 سال بعد از واقعه 16 آذر یعنی در 16 آذر 1341 در نشريات دانشجويي خارج از كشور و همچنین نشريه آفتاب انتشار يافت. دكتر چمران در بخشی از آن گزارش، روایت دکتر عباس شیبانی را اینگونه ادامه داده:
«... وخامت اوضاع به حد اعلا رسيده بود. شلوغي بيرون كلاس و صداي شديد چكمههاي سربازان از نزديك شدن حادثه اي حكايت ميكرد... تا بالاخره در كلاس به شدت به هم خورد و پنج سرباز با مسلسل سبك وارد كلاس شدند. يكي از آنها لوله مسلسل را به طرف شاگردان عقب كلاس گرفته، آماده تيراندازي شد و ديگري به همين نحو مامور قسمت جلوي كلاس گرديد.... یکی شعار داد «دست نظاميان از دانشگاه كوتاه». هنوز صداي او خاموش نشده بود كه رگبار گلوله باريدن گرفت و چون دانشجويان فرصت فرار نداشتند، به كلي غافلگير شدند و در همان لحظه اول عده زيادي هدف گلوله قرار گرفتند. لحظات موحشي بود. دانشجويان يكي پس از ديگري به زمين ميافتادند به خصوص كه بين محوطه مركزي دانشكده فني و قسمتهاي جنوبي سه پله وجود داشت و هنگام عقب نشيني عده زيادي از دانشجويان روي اين پلهها افتاده، نتوانستند خود را نجات دهند...»3
مصطفي بزرگ نيا به ضرب سه گلوله از پاي درآمد. مهدی شريعت رضوي كه ابتدا هدف قرار گرفته بود به سختي مجروح شد و بر زمين مىخزيد و ناله مىكرد، و دوباره هدف گلوله قرار گرفت. احمد قندچي حتي يك قدم هم به عقب برنداشته و در جاي اوليه خود ايستاده بود و از گلوله باران اول مصون ماند، يكي از مزدوران گارد شاهنشاهی با رگبار مسلسل، سينه او را شكافت. اقدام وحشیانه نيروي نظامي، واكنش برخي از دانشجويان خشمگين را برانگيخت. دانشجويان بهنگام دفاع از خود و عقبنشيني در برابر حمله سربازان مسلح به شعار دادن روي آوردند.
محاصره کامل دانشکده فنی
دکتر چمران در همان روایت ادامه داده است:
«... رگبار گلوله همچنان براي دقيقههاي طولاني و مرگبار ادامه داشت. من به اتفاق عده زيادي از دانشجويان از كريدور جنوبي دانشكده، رهسپار در جنوبي شده ولي ناگاه در انتهاي كريدور به يك دسته سرباز برخورد كرديم كه تفنگها را به سوي ما نشانهگيري كرده، دستور ايست ميدادند. ولي چون در آن بحبوحه، ايستادن ميسر نبود، آنها نيز شروع به تيراندازي كردند. بنابراين محصور شده بوديم كه از دو طرف ما را هدف گلوله قرار داده بودند و نه راه رفتن بود و نه جاي برگشتن....»
در جريان درگيري، عده زيادي از دانشجويان كه تحت فشار و حمله قرار گرفته بودند به ناچار به آزمايشگاه پناه بردند. پس از ختم گلولهباران، دقيقهاي سكوت دانشكده را فراگرفت. ناگهان ميان سكوت ناله بلندي به گوش رسيد كه باعث جاری شدن اشک از چشم بيشتر دانشجويان شد. ناله بلند سوزناك مىفهماند كه عدهاي مجروح شدهاند و در همان جا افتادهاند.
دکتر چمران هم در زمره دانشجویانی بود که وارد آزمایشگاه شدند، او نوشته:
«... من نیز همراه عدهای از دانشجویان وارد آزمایشگاه شدم. خون مجروحین آن قدر زیاد بود که پایین پلهها گلگون شده بود.... دیگری پایش هدف گلوله قرار گرفته و سوراخ شده بود.گلوله از یک طرف پا وارد شده و از طرف دیگر خارج شده بود.... دانشکده کاملا محاصره شده بود و کسی نمیتوانست خارج شود. هنگام تیراندازی در داخل دانشکده، سربازان خارج دانشکده نیز شروع به تیراندازی کردند و مقداری از سنگها و شیشههای جلو دانشکده فنی را شکستند. پس از ختم گلولهباران، دقیقهای سکوت دانشکده را فرا گرفت... میخواستند مجروحین را به پزشکی برده معالجه کنند. ولی سربازان با تهدید به مرگ مانع از این کار شدند. بدن مجروحین در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند.»4
دانشجویانی که در پیش پای نیکسون قربانی شدند
خبر حمله گارد شاه به دانشگاه و کشتار 16 آذر به سرعت در تمام تهران و بعد شهرهای بزرگ ایران پخش شد. چنانچه روز 17 آذر تمام دانشگاههاي تهران و اغلب شهرستانها در اعتصاب كامل به سر بردند؛ حتي بسياري از دبيرستانها نیز با تعطيل كردن مدرسه خود، هم دوش دانشگاهيان در تظاهرات عليه فجايع 16 آذر و سفر نيكسون به تهران شركت كردند.
18 آذرماه یعنی دو روز پس از آن سرکوب خونین، ریچارد نیکسون، معاون رئیسجمهوری وقت آمریکا، طبق برنامه طراحی شده، به ایران آمد. وی به همراه شاه پای بر خونهای ریخته شده گذارد و به دانشگاه تهران رفت و دکترای افتخاری دریافت داشت تا رژیم دست نشانده پهلوی بار دیگر مراتب سرسپردگی خود را به ارباب آمریکایی اعلام کرده و برای کودتای خونینی که چندماه پیش در این سرزمین به راهانداخته بود، به او دستخوش بدهد!
سردنیس رایت (سفیر انگلیس)، نیز چندی بعد همزمان با برقراری مجدد رابطه ایران و انگلیس (که در دولت دکتر مصدق قطع شده بود) وارد کشور شد و مورد استقبال مقامات دولت کودتا قرار گرفت. براي كم رنگ كردن واقعه 16 آذر، رسانههای وابسته شروع به تحریف كردند و نوشتند:
«دانشجويان براي گرفتن تفنگ سربازان حمله كردند و سربازان نيز اجباراً تيرهايي به هوا شليك نمودند و تصادفاً سه نفر كشته شد». صبح ورود نيكسون يكي از روزنامهها در سر مقاله خود تحت عنوان «سه قطره خون» به سنت قديم ايرانىها اشاره کرده بود كه هرگاه دوستي از سفر مىآيد يا كسي از زيارت بازميگردد و يا شخصيتي بزرگ وارد مىشود ايرانيان به فراخور حال در قدم او قرباني مىكنند؛ آنگاه خطاب به نيكسون گفته شده بود كه «آقاي نيكسون!... در قدوم شما سه نفر از بهترين جوانان اين كشور يعني دانشجويان دانشگاه را قرباني كردند»!
دکتر چمران در جملاتی غمانگیز، خاطرات روز 16 آذر 1332 را روایت کرده است. او نوشته:
«.... وقايع آن روز چنان در نظرم مجسم است كه گويي همه را به چشم ميبينم؛ صداي رگبار مسلسل در گوشم طنين مياندازد، سكوت موحش بعد از رگبار، بدنم را ميلرزاند، آه بلند و ناله جانگذار مجروحين را در ميان اين سكوت دردناك ميشنوم، دانشكده فني خونآلود را در آن روز و روزهاي بعد به رايالعين ميبينم. آن روز ساكتترين روزها بود و چون شواهد و آثار احتمال وقوع حادثهاي را نشان مي داد، دانشجويان بياندازه آرام و هوشيار بودند كه به هيچ وجه بهانهاي به دست كودتاچيان حادثهساز ندهند. پس چرا و چگونه دانشگاه گلوله باران شد...»
_______________________________
1- بیانات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف- 1 آذر 1378 2- دکتر عباس شیبانی- يكي از شاهدان عيني واقعه 16 آذر 1332 – مصاحبه با خبرگزاری دانشجویان ایران – آذرماه 1383 3- شهید دکتر مصطفی چمران – یادداشتی برای سالگرد 16 آذر 1332 – نشریه انجمنهای اسلامی دانشجویان آمریکا- آذر 1341 4- همان