kayhan.ir

کد خبر: ۳۰۰۷۵۸
تاریخ انتشار : ۱۰ آذر ۱۴۰۳ - ۱۹:۳۵
ساده‌زیستی سبک زندگیِ لبریز آرامش و موفقیت- بخش پایانی

رونق ازدواج جوانان با حذف تجمل‌گرایی در خانواده

 
 
 
تارا وحیدی
عادات غلطی در بین ما مردم وجود دارد که با اینها بایستی برخورد کرد. با نصیحت و توصیه و راه‌حل‌های جزئی نمی‌شود کار کرد، یک کار تحولی لازم است؛ مثلاً فرض کنید قضیه‌ اسراف. در کشور ما اسراف وجود دارد؛ اسراف آب، اسراف مواد غذایی، اسراف برق. مسابقه‌ تجمل که حالا ما اشرافی‌گری را نفی کردیم و زشت شمردیم که به‌ جای خود مطلبِ کاملاً درستی است، لکن مشکل اینجا‌ است که ریخت‌و‌پاش‌های اشرافی‌گرایانه‌ به طبقات غیر اشرافی هم در واقع سرایت کرده و متأسفانه مسابقه‌ تجمل در ازدواج‌ها، در خانواده‌ها و کارهای گوناگون وجود دارد و باید با آن مبارزه کرد یا بالا رفتن سن ازدواج، یا پیری جمعیّت کشور و همین مسائلی که در بیانات بعضی از دوستان هم بود. 
(بیانات روشنگرایانه رهبر معظم انقلاب در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی 21/2/1400)
ما انسان‌ها ژن تجمل‌گرایی نداریم، اما فرهنگی که داریم با تقلید کورکورانه در گرایش به تجمل‌گرایی مؤثر است. می‌توان با آگاهی و آموزش‌ دادن به افراد برای استفاده صحیح از تکنولوژی و فضای مجازی این تقلید را تا حدودی کم کرد. خودآگاهی را بالا برد تا باور و نگاه منطقی جایگزین باور و نگاه هیجانی شود. آموزش دهیم تا افراد خود را در مقام قیاس قرار ندهند.
تجمل‌گرایی یا فقر فرهنگی؟
یکی از مظاهر حقیقی انسان که می‌توان به‌وسیله آن به ارزیابی کمال و شرف واقعی وی پرداخت، شناخت افکار او است. بر این ‌اساس، همه رفتار‌ها و گفتار‌ها از سطح شناخت و میزان افکار فرد نشأت می‌گیرند، به عبارتی دیگر هر اندازه قدرت تفکر و سطح شناخت انسان بیشتر باشد به همان اندازه رفتار‌های او بالغانه‌تر است. ریشه تجمل‌گرایی در سطح افکار و نوع بینش آدمی است، چنانچه افکار و نگرش انسان به ‌اندازه کافی رشد کرده باشد، محتویات آن نیز معقول و اصیل خواهد بود و دیگر جایی برای تجمل‌گرایی و مانند آن نخواهد ماند. برخی ضعف‌های روانی در انسان می‌تواند منجر به رفتار‌های غیرمنطقی، غیراصولی و افراطی همچون تجمل‌گرایی شود. در حقیقت تجمل‌گرایی، پاسخی افراطی و نادرست به ضعف‌های روانی، معنوی و اجتماعی انسان است. بدون شک انسانی که در همه‌ شاخصه‌های سلامت به‌ویژه سلامت روانی، سلامت معنوی و سلامت اجتماعی از وضعیت متعادل و حتی متعالی برخوردار باشد، در سبک زندگی‌اش جایی برای انتخاب و حتی پرداختن به تجمل‌گرایی باقی نمی‌ماند.
مریم صف‌آرا، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه می‌گوید: «ضعف اعتمادبه‌نفس، اعتمادبه‌نفس کاذبِ همراه با تقویت ظاهر زندگی در قالب تجمل‌گرایی، هویت رشدنایافته شخصی و اجتماعی، ارتباطات رشدنایافته اجتماعی، عدم بلوغ فکری و شناختی، عدم خود رضایت‌مندی و ضعف‌های معنوی و غیره، مشکلاتی در سلامت انسان هستند که می‌توانند منجر به رفتار‌های نابالغانه‌ای همچون تجمل‌گرایی شوند. در صورت تکرار رفتار ناپسند تجمل‌گرایی، این مشکلات تقویت شده و سیکل معیوبی از ضعف‌های روانی در سلامت روان انسان را موجب می‌شود. تجمل‌گرایی در سه وضعیت غیرمتعادل، غیرمتعارف و غیرمتعالی امکان بروز می‌یابد، گاه انسان برای جبران ضعف‌های درونی - روانی خویش، پاسخ افراطی و غیرمتعادل به تأمین نیاز‌های واقعی خودش می‌دهد که به شکل تجمل‌گرایی ظهور می‌کند.
گاهی انسان در روابط اجتماعی به‌ جای انتقال اندیشه و عواطف و تمرکز بر باید‌های ارتباطی - اجتماعی، برای جبران بی‌معنایی حاکم بر زندگی‌اش، بیکاری و یا حتی اوقات فراغت، با هدف اثبات بزرگی و منزلت خود، به تجمل‌گرایی روی می‌آورد، اما متأسفانه هرچه بیشتر در این مقوله پیش می‌رود نه‌تنها رضایت واقعی حاصل نمی‌شود، بلکه بیشتر دچار سرگشتگی شده، افراد از پیرامونش متواری می‌شوند و سلامت اجتماعی‌اش دچار آسیب می‌شود. آسیب‌هایی که پیش‌تر مطرح شد، آسیب‌های شخصی است، اما بدون شک به سبب تعامل انسان در دایره خانواده و نیز اجتماع، اثر رفتار‌های وی در حوزه‌ها نیز دیده خواهد شد.»
وی در ادامه می‌افزاید: «در نهاد خانواده نوع نقش‌ها و انتظاراتی که افراد یک خانواده نسبت به یکدیگر دارند و طرز رفتار بر اساس آنها، تعیین‌کننده سلامت خانواده و روابط است. از آنجایی که تجمل‌گرایی زمان زیادی را از فرد می‌گیرد و تمام اوقات اصلی و اوقات فراغت وی را پر می‌کند، به‌اندازه کافی تعامل سازنده برقرار نمی‌کند و رفته‌رفته اطرافیان را به لحاظ روانی دچار خستگی و دل‌زدگی می‌کند.
پیامدهای منفی تجمل‌گرایی در نظام خانواده
 یکی از اثرات نامطلوب دیگر این ویژگی در نظام خانواده، اثرات منفی اقتصادی است، فرد یا افرادی از خانواده که به‌نوعی درگیر این ویژگی نامطلوب می‌شوند، تمرکز اصلی مخارج خانواده را از محور واقعی خارج کرده و خانواده را دچار مشکلات اقتصادی می‌کنند که البته تأثیر آن در حوزه روابط خانوادگی هم منعکس خواهد شد، به این صورت که غفلت عاطفی از سایر اعضای خانواده، کاستی در تعاملات رفتاری و تنش‌های ارتباطی به‌وجود خواهد آمد. تجمل‌گرایی در اجتماع نیز اثرات نامطلوبی به‌جا می‌گذارد، ارائه الگوی رفتاری نادرست از استاندارد‌های واقعی در سبک معیشتی، ایجاد توهم بدبختی در افرادی فرودست که از قضا از سطح شناخت و تفکر رشد یافته‌ای هم برخوردار نیستند، از دست ‌دادن فرصت تعاملات واقعی اجتماعی و مواردی ازاین‌دست، آسیب‌های ناشی از تجمل‌گرایی است که بر اجتماع تحمیل می‌گردد.
صف‌آرا روانشناس در تکمیل صحبت‌هایش می‌گوید: «نمی‌توان گفت رفتار و یا خصیصه‌ای که دارای معایب بسیاری است، ضمن اینکه بروز آن برگرفته از معایب درونی است، دارای وجه کمال هم هست، بلکه پیش‌روی در آن افراط بوده و حالت‌های مرضی و وسواس ایجاد می‌کند. درواقع، کمال‌گرایی تنها در صفت‌ها و رفتار‌هایی مثل بخشش، هنر، علم‌آموزی و... که در ذات مثبت و مؤثر بوده و راه به کمال دارند، تحقق پیدا خواهد کرد. اگر چه در هر کمالی هم باید توجهمان به ‌افراط باشد تا جنبه‌های دیگر شخصیت، ارزش‌های انسانی، وظایف و نقش‌های ما را تحت‌تأثیر منفی قرار ندهد.»
عاملی مؤثر برای فرار جوانان از ازدواج
این روزها تب تجمل‌گرایی به‌ عنوان یک پدیده نوین در مراسم ازدواج جوانان از ابتدا تا انتها مانعی بزرگی بر سر راه آنها به شمار می‌رود که تنها راه مهار و کنترل آن را باید در فرهنگ‌سازی و آموزش صحیح جست‌وجو کرد.
خرید وسایل لوکس، خودروهای مدرن، خانه‌های مجلل با به‌روزترین وسایل زندگی، جهیزیه‌های چند صدمیلیونی و... همگی از عواملی است که فرد می‌خواهد برای خود موقعیت اجتماعی متفاوتی ایجاد کند؛ رفتار نابهنجاری که به‌ مرور تجمل‌گرایی را در جامعه گسترش می‌دهد. این موارد سبب می‌شود تا برخی از مردم که سطح زندگی اجتماعی پایین‌تری دارند در فضای چشم‌وهم‌چشمی قرار گرفته و در این عرصه رقابت غیرواقعی از خود نشان دهند. نمایشی بزرگ از زندگی لوکس که به اعتقاد جامعه‌شناسان و روانشناسان نوعی مکانیزم دفاعی جهت جبران عقده خودکم‌بینی است. به گفته این کارشناسان تجمل‌گرایی خود عاملی مؤثر بر کاهش ازدواج در بین جوانان است، بحث تجملات در یک ازدواج می‌تواند مانع بزرگی بر سر راه یک جوان مجرد باشد. برخی از آداب ‌و رسوم دست‌وپاگیر برای برگزاری مراسم ازدواج و برخی مسائل قضائی مثل زندان رفتن در صورت عدم تأمین مهریه نیز مانع ازدواج جوانان می‌شوند. بر پایه آمارها حدود پنج درصد از زنان و چهار درصد از مردان در کشور به تجرد قطعی رسیده‌اند که میلی به ازدواج ندارند.
روح‌الله مهرجو، پژوهشگر اجتماعی، با برشمردن دلایل مختلف تجردگرایی در میان جونان، می‌گوید: «در جامعه امروزی ما عوامل مختلفی دست‌به‌دست هم داده‌اند تا جوانان میلی به ازدواج نداشته باشند. چشم و هم‌چشمی‌ها و دیگر مواردی که در زندگی بسیاری از خانواده‌ها دیده می‌شود، سبب شده تا تجردگرایی افزایش پیدا کند. در این میان جوانانی مایل به ازدواج هستند که به دلیل وجود مشکلات فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نمی‌توانند به اهداف خود برسند.»
این استاد دانشگاه در ادامه می‌افزاید: «امروزه سن ازدواج بالا رفته است که باید گفت: مقصر این قضیه هم دستگاه‌های مربوطه و هم وجود مشکلات اقتصادی در جامعه است.»
وی، بیکاری و نداشتن مسکن را مهم‌ترین مانع ازدواج جوانان دانسته و می‌گوید: «وقتی جوان نتواند بر اساس تحصیلی که داشته است شغل مناسب خود را پیدا کند، چگونه می‌تواند به ازدواج فکر کند؟ همچنین بالا بودن نرخ قیمت مسکن برای اجاره یا خرید از جمله عواملی است که جوان نمی‌خواهد هرگز به ازدواج فکر کند. در کشور ما نزدیک به پنج میلیون جوان مجرد وجود دارد که مرز 40 سالگی را گذرانده‌اند که درصد بالایی از آنها را بانوان تشکیل می‌دهند. بدون شک اینها مواردی هستند که بسیاری از جوانان با این مسائل درگیر هستند و نمی‌توانند برای آینده زندگی خود تصمیمی بگیرند.»
مهرجو یکی از راهکارهای مقابله با تجردگرایی را ساده‌زیستی عنوان بیان کرده و می‌گوید: «یکی از راهکارهای مقابله با تجردگرایی میان جوانان و تشویق جوانان به ازدواج این است که باید خانواده‌ها نیز با شرایط امروزی همراه باشند. تجمل‌گرایی در ازدواج می‌تواند مانع بزرگی بر سر راه یک جوان مجرد باشد، بنابراین برخی از آداب ‌و رسوم دست‌وپاگیر برای برگزاری مراسم ازدواج نیز مانع ازدواج جوانان می‌شوند. جهیزیه لوکس، مهریه‌های بالا و گرفتن شیر بهای نامعقول از عوامل تجمل‌گرایی و از معضلات اجتماعی است که این اعداد و ارقام هرچه بیشتر باشد، از بالا رفتن نامعقول سن ازدواج خبر می‌دهد که به‌تدریج از جنبه‌های مختلف و به‌صورت پردامنه، به آسیب‌زایی در جامعه می‌پردازد.»
این استاد دانشگاه عملکرد نامناسب رسانه‌ها و نفوذ آنها را در خانواده‌ها یکی از عوامل تجمل‌گرایی دانست و تصریح می‌کند: «یکی از مقصرهای اصلی تجمل‌گرایی در زندگی خانواده‌های ایرانی، در عملکرد نامناسب رسانه‌ها است. سریال‌ها، فیلم‌ها و تبلیغات در برنامه‌های تلویزیونی خاص مردم مرفه و بالای شهر است و همین مسئله برای افراد احساس نیاز می‌کند و مانع از آن می‌شود که زندگی را ساده بگیرند. خانواده‌ها به‌خصوص زنان بسیاری از لوازم و اثاثیه منازل تنها به واسطه ایجاد یک حس نیاز از سویی رسانه‌ها و چشم‌وهم‌چشمی خریداری می‌کنند. بسیاری از منازل شبیه سمساری و انباری از کالاهای لوکس و تجملی شده‌اند که این مصرف‌زدگی برآیند حضور و نفوذ رسانه‌ها در زندگی امروزی است؛ بنابراین رسانه‌ها به ‌عنوان ابزاری در تغییر هویت و سبک زندگی و گرایش به تجمل‌گرایی بسیار مؤثر و قوی عمل کرده‌اند.»
تجمل‌گرایی، عادتی که به ارث می‌رسد
 تجمل‌گرایی می‌تواند بر شالوده نیازهای اساسی فرد تکیه بزند، اما حذف این باور، ذره‌ای از زندگی ما را تحت‌تأثیر قرار نخواهد داد. تجمل‌گرایی در جامعه کنونی در حال تبدیل‌ شدن به یک اپیدمی (فراگیری) است و متأسفانه فرزندان نیز در حال الگوگیری از رفتار بزرگ‌ترهایشان هستند. 
همچنین این تفکر که نباید سختی‌های ما برای فرزندانمان باز تکرار شود، سبب شده تا بسیاری از خانواده‌ها ناخواسته به سمت تجمل‌گرایی سوق پیدا کنند و با اوج‌ گرفتن تنش و اختلافات به این نتیجه می‌رسند که جدایی بهتر از ادامه زندگی است.
اگر به‌خاطر داشته باشید، در زمان‌های نه‌چندان دور نسبت به زمان حال، دادن پاداش مادی به فرزندان به‌صورت یک «انگیزه بیرونی» برای آنها برای رسیدن به خواسته‌های والدین که عموماً مسائل تحصیلی، اخلاقی و اجتماعی آنها بود، انجام می‌گرفت. به‌تدریج والدین تلاش می‌کردند بتوانند مسیر را از سمت انگیزه‌های بیرونی به سمت «انگیزه‌های درونی» کودک یا نوجوانشان تغییر دهند؛ به‌نحوی‌ که نوجوان بداند برای آن که دیده شود، بهتر است اخلاق یا موفقیت‌های تحصیلی‌اش را ارتقا دهد تا این که بخواهد نوع گوشی تلفن یا رایانه شخصی‌اش را به‌روز کند؛ اما امروزه داشتن وسایل مجلل برای فرزندان یک «حق» دانسته می‌شود، نه یک انگیزه بیرونی و تدارک آن از سوی والدین «وظیفه» به شمار می‌رود و نه یک «توجه ویژه» به آنها.
لیلا ایازی، مشاور کودک و نوجوان توضیح می‌دهد: «اینکه فرزندان ما بپذیرند قرار نیست همه چیز در زندگی فراهم باشد و به ‌تناسب شرایط خودشان، مسیر پیشرفت را طی خواهند کرد و متوجه خواهند شد که در صورت تلاش بیشتر می‌توانند به برخی از امکاناتی که برایشان فراهم نشده دست پیدا کنند، نه‌تنها آنها را سرخورده نمی‌کند، بلکه انگیزه پیشرفت را در وجودشان تقویت خواهد کرد و آنجاست که کودک با توانایی‌های خود آشنا می‌شود و اعتمادبه‌نفس واقعی در او شکل می‌گیرد. گاهی این موضوع سوژه دعواهای زناشویی می‌شود؛ یعنی پدر و مادر هم‌رأی و هم‌نظر برای نحوه تأمین فرزندشان نیستند یا ممکن است والدی که کمتر زیر بار تهیه وسایل غیرضروری برای کودک می‌رود، «والد بد» تلقی شود و حتی منجر به این شود که فرزند بین پدر و مادرش حتی در میزان دوست‌ داشتن آنها فرق بگذارد. 
گاهی نیز والدین در نحوه خدمات‌دهی به فرزندان خود ثبات قدم ندارند و کودک یک نوسان مبهم در برخورد با خود را تجربه می‌کند و از درک علت این تفاوت رویه عاجز می‌ماند.»