صاعقه و صبر
ونوس جامیپور
در سایههای سرخوش شیدایی دعا
وقتی به عشق گوش فرا میدهد خدا
وقتی میان ناله ی مظلوم مؤمنان
شمشیرهای سرد، شکستند بیصدا
همسایهی قدیمی بیروت بوده ای
آه ای طلایهدار زمین- قدس- مرحبا
در باغهای بارش زیتون نگاه توست
با سنگهای صاعقه و صبر؛ دست ما
دنیا دچار وهم و تغافل، دریغ و درد!
همبازی پرنده و پهپاد در فضا
باید بزرگ شد که جهان جار میزند
باید شتاب کرد، که تلخ است ماجرا
شعر مقاومت نفس صبح صادق است
والشمس و القمر و الی العشق... تا کجا
بستند دست و دل به دل صاحب الزمان «عج»
مردان با شهامت و یاران با وفا
فردا بهار غزه پدیدار میشود
از آسمان گذشته و تا ابرها رها